۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مهدی پیشوایی آغاز شده است. نویسنده، مطالب کتاب را در هشت بخش تنظیم کرده و هر بخش را همچون متون درسی، به چند فصل تقسیم نموده است<ref>کتابخانه تخصصی مؤسسه شیعهشناسی، ص254</ref> | کتاب با مقدمه مهدی پیشوایی آغاز شده است. نویسنده، مطالب کتاب را در هشت بخش تنظیم کرده و هر بخش را همچون متون درسی، به چند فصل تقسیم نموده است<ref>کتابخانه تخصصی مؤسسه شیعهشناسی، ص254</ref> | ||
در بخش اول کتاب، منابع و مآخذی که در آنها به تاریخ تشیع اشاره شده – بهگونه اجمالی - معرفی گردیده و در بخشهای بعدی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان غیبت صغری، بررسی و تحلیل شده است<ref>ر.ک: فهرست کتابهای منتشرشده مردادماه 1382، ص179</ref> | در بخش اول کتاب، منابع و مآخذی که در آنها به تاریخ تشیع اشاره شده – بهگونه اجمالی - معرفی گردیده و در بخشهای بعدی، تاریخ تشیع از آغاز تا پایان غیبت صغری، بررسی و تحلیل شده است<ref>ر.ک: فهرست کتابهای منتشرشده مردادماه 1382، ص179</ref> | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، تاریخ تشیع، تاریخ مکتبی زنده با پیروانی مبارز دانسته شده و به توضیح این مطلب پرداخته شده است<ref>مقدمه، ص13-14</ref> | در مقدمه، تاریخ تشیع، تاریخ مکتبی زنده با پیروانی مبارز دانسته شده و به توضیح این مطلب پرداخته شده است<ref>مقدمه، ص13-14</ref> | ||
نویسنده در فصل اول در دو درس، به معرفی منابعی پرداخته که در اینباره وجود دارند و منابع اختصاصی و عمومی را معرفی کرده است. وی در این فصل، بر آن نیست که از همه آنچه به تاریخ تشیع مربوط مىشود، تحقیق و تحلیلى همهجانبه ارائه دهد، بلکه تلاش کرده اشارهاى به مهمترین منابع و مآخذ کرده و آنها را بهطور خلاصه معرفى و تحلیل کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref> | نویسنده در فصل اول در دو درس، به معرفی منابعی پرداخته که در اینباره وجود دارند و منابع اختصاصی و عمومی را معرفی کرده است. وی در این فصل، بر آن نیست که از همه آنچه به تاریخ تشیع مربوط مىشود، تحقیق و تحلیلى همهجانبه ارائه دهد، بلکه تلاش کرده اشارهاى به مهمترین منابع و مآخذ کرده و آنها را بهطور خلاصه معرفى و تحلیل کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref> | ||
از آنجا که کتابهاى تاریخى و کتابهایى که درباره زندگى معصومان(ع) نوشته شده است و نیز کتابهاى حدیثى و رجالى، به تاریخ تشیع مربوطند، ازاینرو نویسنده منابع تاریخ تشیع را به دو دسته تقسیم کرده است: | از آنجا که کتابهاى تاریخى و کتابهایى که درباره زندگى معصومان(ع) نوشته شده است و نیز کتابهاى حدیثى و رجالى، به تاریخ تشیع مربوطند، ازاینرو نویسنده منابع تاریخ تشیع را به دو دسته تقسیم کرده است: | ||
# منابع اختصاصى (که عبارتند از: مقاتل الطالبيين؛ الدرجات الرفيعة في طبقات الشيعة؛ أعيان الشيعة؛ تاریخ تشیع؛ شیعه در تاریخ؛ جهاد الشيعة و تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن هفتم هجری)؛ | # منابع اختصاصى (که عبارتند از: مقاتل الطالبيين؛ الدرجات الرفيعة في طبقات الشيعة؛ أعيان الشيعة؛ تاریخ تشیع؛ شیعه در تاریخ؛ جهاد الشيعة و تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن هفتم هجری)؛ | ||
# منابع عمومى (تاریخ عمومی؛ زندگینامه امامان(ع)؛ کتابهای فن و حروب؛ کتابهای رجال و طبقات؛ کتابهای جغرافیا؛ کتابهای اخبار؛ کتابهای نسب؛ کتابهای حدیث و کتابهای ملل و نحل) که طى دو درس به آنها پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان</ref> | # منابع عمومى (تاریخ عمومی؛ زندگینامه امامان(ع)؛ کتابهای فن و حروب؛ کتابهای رجال و طبقات؛ کتابهای جغرافیا؛ کتابهای اخبار؛ کتابهای نسب؛ کتابهای حدیث و کتابهای ملل و نحل) که طى دو درس به آنها پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
فصل دوم، درباره چگونگی پیدایش شیعه است. نویسنده در این فصل، در ضمن 6 درس، ابتدا شیعه را در لغت و قرآن بررسی کرده و سپس به بحث پیرامون موضوعاتی همچون آغاز تشیع، نامهای دیگر شیعه، نقش قریش در رخداد سقیفه، سکوت امیر مؤمنان(ع) و صحابیان شیعه پرداخته است. | فصل دوم، درباره چگونگی پیدایش شیعه است. نویسنده در این فصل، در ضمن 6 درس، ابتدا شیعه را در لغت و قرآن بررسی کرده و سپس به بحث پیرامون موضوعاتی همچون آغاز تشیع، نامهای دیگر شیعه، نقش قریش در رخداد سقیفه، سکوت امیر مؤمنان(ع) و صحابیان شیعه پرداخته است. | ||
شیعه در اصطلاح، بر یاران و پیروان على(ع) اطلاق مىشود. شیعه در منابع شیعى بیش از یک مفهوم ندارد و آن اعتقاد به جانشینى على(ع) و یازده فرزند اوست. نویسنده بر این باور است که ائمه(ع) منتسبان به فرقههاى باطل را خارج از جرگه شیعه مىدانستند؛ ولى دانشمندان و رجالنویسان اهل سنت، شیعه را به معنایى گستردهتر از این به کار برده و به تمام فرقههایى که از پیکره شیعه منشعب شدهاند و نیز به دوستداران خاندان رسالت اطلاق کردهاند. البته در قرن دوم و سوم بعد از شیعیان امامى، بیشترین تعداد شیعه را زیدیان تشکیل مىدادند<ref>ر.ک: همان، ص42</ref> | شیعه در اصطلاح، بر یاران و پیروان على(ع) اطلاق مىشود. شیعه در منابع شیعى بیش از یک مفهوم ندارد و آن اعتقاد به جانشینى على(ع) و یازده فرزند اوست. نویسنده بر این باور است که ائمه(ع) منتسبان به فرقههاى باطل را خارج از جرگه شیعه مىدانستند؛ ولى دانشمندان و رجالنویسان اهل سنت، شیعه را به معنایى گستردهتر از این به کار برده و به تمام فرقههایى که از پیکره شیعه منشعب شدهاند و نیز به دوستداران خاندان رسالت اطلاق کردهاند. البته در قرن دوم و سوم بعد از شیعیان امامى، بیشترین تعداد شیعه را زیدیان تشکیل مىدادند<ref>ر.ک: همان، ص42</ref> | ||
برخى از نویسندگان، پیدایش تشیع را در روز سقیفه و برخى دیگر در اواخر خلافت عثمان مىدانند. دسته سوم نیز معتقدند شیعه بعد از قتل عثمان و گروه چهارم مىگویند بعد از شهادت على(ع) به وجود آمده است. گروه پنجم نیز پیدایش تشیع را بعد از رخداد کربلا مىدانند. به باور نویسنده، افزون بر قاطبه عالمان شیعه، برخى از دانشمندان اهل سنت، چون محمد کردعلى، عقیده دارند که ریشه پیدایش شیعه در دوره پیامبر(ص) است و آن حضرت براى نخستین بار لفظ شیعه را بر دوستداران على(ع) اطلاق کرده است. عدهاى از اصحاب نیز در همان دوره به شیعه على(ع) معروف بودهاند. گذشته از اینها شیعه همان دوستى و پیروى از على(ع) است که پیامبر(ص) در موارد بسیارى اصحابش را به پیروى از آن حضرت فرمان داده است<ref>ر.ک: همان، ص52</ref> | برخى از نویسندگان، پیدایش تشیع را در روز سقیفه و برخى دیگر در اواخر خلافت عثمان مىدانند. دسته سوم نیز معتقدند شیعه بعد از قتل عثمان و گروه چهارم مىگویند بعد از شهادت على(ع) به وجود آمده است. گروه پنجم نیز پیدایش تشیع را بعد از رخداد کربلا مىدانند. به باور نویسنده، افزون بر قاطبه عالمان شیعه، برخى از دانشمندان اهل سنت، چون محمد کردعلى، عقیده دارند که ریشه پیدایش شیعه در دوره پیامبر(ص) است و آن حضرت براى نخستین بار لفظ شیعه را بر دوستداران على(ع) اطلاق کرده است. عدهاى از اصحاب نیز در همان دوره به شیعه على(ع) معروف بودهاند. گذشته از اینها شیعه همان دوستى و پیروى از على(ع) است که پیامبر(ص) در موارد بسیارى اصحابش را به پیروى از آن حضرت فرمان داده است<ref>ر.ک: همان، ص52</ref> | ||
پیرامون نامهای دیگر شیعه، نویسنده بر این عقیده است که بعد از خلافت علی(ع)، عناوین دیگرى نیز به شیعیان داده شد؛ القاب تحقیرآمیزى مانند: رافضى و ترابى از طرف مخالفان شیعیان براى کوچک کردن آنان به کار مىرفت و برخى دیگر مانند: علوى، امامى، حسینیه، اثناعشرى، خاصه و جعفرى به شیعیان اطلاق مىشد<ref>ر.ک: همان، ص65</ref> | پیرامون نامهای دیگر شیعه، نویسنده بر این عقیده است که بعد از خلافت علی(ع)، عناوین دیگرى نیز به شیعیان داده شد؛ القاب تحقیرآمیزى مانند: رافضى و ترابى از طرف مخالفان شیعیان براى کوچک کردن آنان به کار مىرفت و برخى دیگر مانند: علوى، امامى، حسینیه، اثناعشرى، خاصه و جعفرى به شیعیان اطلاق مىشد<ref>ر.ک: همان، ص65</ref> | ||
نویسنده، معتقد است که نباید نقش قریش را در رخداد سقیفه نادیده گرفت؛ زیرا قریش تنها مردمى بودند که مىتوانستند حق عترت پیامبر(ص) را تصاحب کنند و امیرالمؤمنین(ع) در موارد فراوانى به ستم قریش نسبت به خودش اشاره دارد. به اعتقاد نویسنده، دشمنى قریش با خاندان پیامبر(ص) به این دلایل بود: | نویسنده، معتقد است که نباید نقش قریش را در رخداد سقیفه نادیده گرفت؛ زیرا قریش تنها مردمى بودند که مىتوانستند حق عترت پیامبر(ص) را تصاحب کنند و امیرالمؤمنین(ع) در موارد فراوانى به ستم قریش نسبت به خودش اشاره دارد. به اعتقاد نویسنده، دشمنى قریش با خاندان پیامبر(ص) به این دلایل بود: | ||
# ریاستطلبى قریش که سبب مىشد دعوت پیامبر(ص) را نپذیرند؛ چون آن را با ریاست خویش در تعارض مىدیدند. | # ریاستطلبى قریش که سبب مىشد دعوت پیامبر(ص) را نپذیرند؛ چون آن را با ریاست خویش در تعارض مىدیدند. | ||
# رقابت و حسادتى که میان گروههاى قریش و بنى هاشم وجود داشت. | # رقابت و حسادتى که میان گروههاى قریش و بنى هاشم وجود داشت. | ||
# دشمنى با شخص على(ع) به سبب ضربهاى که از آن حضرت دیده بودند<ref>ر.ک: همان، ص73</ref> | # دشمنى با شخص على(ع) به سبب ضربهاى که از آن حضرت دیده بودند<ref>ر.ک: همان، ص73</ref> | ||
به باور وی، حضرت على(ع) به سبب مصلحت اسلام از حق خود چشم پوشید و سکوت کرد. نویسنده با توجه به فرمایشهاى آن حضرت(ع) در اینباره، به علل زیر اشاره کرده است: | به باور وی، حضرت على(ع) به سبب مصلحت اسلام از حق خود چشم پوشید و سکوت کرد. نویسنده با توجه به فرمایشهاى آن حضرت(ع) در اینباره، به علل زیر اشاره کرده است: | ||
# تفرقه میان مسلمانان؛ | # تفرقه میان مسلمانان؛ | ||
# خطر مرتدان؛ | # خطر مرتدان؛ | ||
# حفظ خاندان پیامبر(ص)<ref>ر.ک: همان، ص81</ref> | # حفظ خاندان پیامبر(ص)<ref>ر.ک: همان، ص81</ref> | ||
وی معتقد است بعد از جریان سقیفه، شیعه بهعنوان گروهى ویژه با جهتگیرى سیاسى ویژهاى شکل گرفت و بهطور انفرادى و دستهجمعى از حقانیت علی(ع) دفاع کرد؛ آنان در خانه فاطمه (س) جمع شدند؛ در مسجد، ابو بکر را استیضاح کردند و طى 25 سال همواره على(ع) را خلیفه برحق به مردم معرفى مىکردند<ref>همان</ref> | وی معتقد است بعد از جریان سقیفه، شیعه بهعنوان گروهى ویژه با جهتگیرى سیاسى ویژهاى شکل گرفت و بهطور انفرادى و دستهجمعى از حقانیت علی(ع) دفاع کرد؛ آنان در خانه فاطمه (س) جمع شدند؛ در مسجد، ابو بکر را استیضاح کردند و طى 25 سال همواره على(ع) را خلیفه برحق به مردم معرفى مىکردند<ref>همان</ref> | ||
به باور نویسنده، نخستین شیعیان از صحابیان بزرگوار پیامبر(ص) بودند و محمد کردعلى در «خطط الشام» آورده است که عدهاى از اصحاب در زمان پیامبر(ص)، به شیعه على(ع) معروف بودند. سید علىخان شیرازى نیز در «الدرجات الرفيعة في طبقات الشيعة»، صحابیان شیعه را در دو بخش صحابیان شیعى از بنى هاشم و صحابیان شیعى از غیر بنى هاشم بررسى کرده است. همچنین مؤلف رجال البرقي نیز بخشى از کتابش را به یاران على(ع) از اصحاب پیامبر(ص) اختصاص داده است. [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] در «الجمل» تمام صحابیانى را که در جنگهاى على(ع)، با حضرت همراهى کردند، شیعه مىدانند. [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]] در رجال کشى بعد از شمارش صحابیان شیعى، مىگوید: تعداد زیادى به امامت على(ع) برگشتند. یاران امیرالمؤمنین(ع) نیز در مقابل معاویه، همراهى اصحاب پیامبر(ص) با على(ع) را یکى از ادله حقانیت آن حضرت مىدانستند<ref>ر.ک: همان، ص86</ref> | به باور نویسنده، نخستین شیعیان از صحابیان بزرگوار پیامبر(ص) بودند و محمد کردعلى در «خطط الشام» آورده است که عدهاى از اصحاب در زمان پیامبر(ص)، به شیعه على(ع) معروف بودند. سید علىخان شیرازى نیز در «الدرجات الرفيعة في طبقات الشيعة»، صحابیان شیعه را در دو بخش صحابیان شیعى از بنى هاشم و صحابیان شیعى از غیر بنى هاشم بررسى کرده است. همچنین مؤلف رجال البرقي نیز بخشى از کتابش را به یاران على(ع) از اصحاب پیامبر(ص) اختصاص داده است. [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] در «الجمل» تمام صحابیانى را که در جنگهاى على(ع)، با حضرت همراهى کردند، شیعه مىدانند. [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]] در رجال کشى بعد از شمارش صحابیان شیعى، مىگوید: تعداد زیادى به امامت على(ع) برگشتند. یاران امیرالمؤمنین(ع) نیز در مقابل معاویه، همراهى اصحاب پیامبر(ص) با على(ع) را یکى از ادله حقانیت آن حضرت مىدانستند<ref>ر.ک: همان، ص86</ref> | ||
در فصل سوم، ادوار تحول تاریخی شیعه در قالب شش درس بیان شده است که عناوین این دروس به ترتیب عبارت است از: شیعه در عصر خلفای اولیه؛ گسترش تشیع در عصر امویان؛ عصر امام سجاد(ع)؛ دعوت عباسیان و تأثیر آن در توسعه تشیع؛ شیعه در عصر عباسیان و علل فزونی شیعیان در عصر عباسیان<ref>همان، ص89-141</ref> | در فصل سوم، ادوار تحول تاریخی شیعه در قالب شش درس بیان شده است که عناوین این دروس به ترتیب عبارت است از: شیعه در عصر خلفای اولیه؛ گسترش تشیع در عصر امویان؛ عصر امام سجاد(ع)؛ دعوت عباسیان و تأثیر آن در توسعه تشیع؛ شیعه در عصر عباسیان و علل فزونی شیعیان در عصر عباسیان<ref>همان، ص89-141</ref> | ||
فصل چهارم در ذیل سه عنوان زیر، به قیامهای شیعیان و علویان اختصاص یافته است: | فصل چهارم در ذیل سه عنوان زیر، به قیامهای شیعیان و علویان اختصاص یافته است: | ||
# قیامهای شیعی و علوی در عصر امویان: قیامهاى شیعى بعد از نهضت عاشورا شروع شده است. قیام توابین و قیام مختار بهروشنى براى خونخواهى امام حسین(ع) برپا شدند. رهبران این دو قیام هیچیک علوى نبودند، بلکه از بزرگان شیعه بودند و تأثیر خوبى در گسترش تشیع داشتند. قیام زید بن على نیز در مقابل ستمکارىهاى هشام، خلیفه جبار اموى بود. به اعتقاد نویسنده، او فردى بزرگوار و مورد ستایش بود و براى امر به معروف و نهى از منکر قیام کرد. یحیى بن زید نیز بعد از شهادت پدرش به خراسان رفت و در آنجا برضد امویان قیام کرد، ولى او نیز مانند پدرش در میدان جنگ به ضرب تیرى کشته شد<ref>ر.ک: همان، ص150</ref> | # قیامهای شیعی و علوی در عصر امویان: قیامهاى شیعى بعد از نهضت عاشورا شروع شده است. قیام توابین و قیام مختار بهروشنى براى خونخواهى امام حسین(ع) برپا شدند. رهبران این دو قیام هیچیک علوى نبودند، بلکه از بزرگان شیعه بودند و تأثیر خوبى در گسترش تشیع داشتند. قیام زید بن على نیز در مقابل ستمکارىهاى هشام، خلیفه جبار اموى بود. به اعتقاد نویسنده، او فردى بزرگوار و مورد ستایش بود و براى امر به معروف و نهى از منکر قیام کرد. یحیى بن زید نیز بعد از شهادت پدرش به خراسان رفت و در آنجا برضد امویان قیام کرد، ولى او نیز مانند پدرش در میدان جنگ به ضرب تیرى کشته شد<ref>ر.ک: همان، ص150</ref> | ||
# قیامهای شیعی و علوی در عصر عباسیان: به باور نویسنده، اوج قیامهاى علویان یکى در زمان منصور عباسى بود که رهبرى آن را محمد نفس زکیه به عهده داشت. دومى در زمان مأمون که بهخاطر وجود فرمانده نظامى سزاوارى چون ابوالسرایا، علویان موفقیتهایى به دست آوردند. سومى بعد از سال 250ق، است که علویان طبرستان توانستند حکومت تشکیل دهند، که دیگر علویان جرأت قیام یافتند و در مناطق گوناگون دست به قیام زدند<ref>ر.ک: همان، ص157</ref> | # قیامهای شیعی و علوی در عصر عباسیان: به باور نویسنده، اوج قیامهاى علویان یکى در زمان منصور عباسى بود که رهبرى آن را محمد نفس زکیه به عهده داشت. دومى در زمان مأمون که بهخاطر وجود فرمانده نظامى سزاوارى چون ابوالسرایا، علویان موفقیتهایى به دست آوردند. سومى بعد از سال 250ق، است که علویان طبرستان توانستند حکومت تشکیل دهند، که دیگر علویان جرأت قیام یافتند و در مناطق گوناگون دست به قیام زدند<ref>ر.ک: همان، ص157</ref> | ||
# قیامهای پراکنده: نویسنده، معتقد است این قیامها اغلب بدون طرح و نقشه قبلى و با تصمیمگیرى فردى انجام مىگرفت و بیشتر به صورت عکسالعمل در مقابل ستمهاى خلفا و حاکمان ستمکار برپا مىشد. از جمله قیام حسین بن على حسنى معروف به شهید فخ که در مقابل سختگیرى و ستمهاى بیش از اندازه هادى، خلیفه عباسى، بود<ref>همان، ص162</ref> | # قیامهای پراکنده: نویسنده، معتقد است این قیامها اغلب بدون طرح و نقشه قبلى و با تصمیمگیرى فردى انجام مىگرفت و بیشتر به صورت عکسالعمل در مقابل ستمهاى خلفا و حاکمان ستمکار برپا مىشد. از جمله قیام حسین بن على حسنى معروف به شهید فخ که در مقابل سختگیرى و ستمهاى بیش از اندازه هادى، خلیفه عباسى، بود<ref>همان، ص162</ref> | ||
فصل پنجم گستره جغرافیایی تشیع را توضیح میدهد و مناطق شیعهنشین در قرن اول تا سوم هجری را ترسیم مینماید. فصل ششم درباره انشعابهای داخلی تشیع و علل انشعاب آنهاست و دو فصل آخر نیز درباره میراث علمی شیعه و نقش شاعران در توسعه تشیع میباشد. | فصل پنجم گستره جغرافیایی تشیع را توضیح میدهد و مناطق شیعهنشین در قرن اول تا سوم هجری را ترسیم مینماید. فصل ششم درباره انشعابهای داخلی تشیع و علل انشعاب آنهاست و دو فصل آخر نیز درباره میراث علمی شیعه و نقش شاعران در توسعه تشیع میباشد. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع، در انتهای کتاب آمده است. | فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع، در انتهای کتاب آمده است. | ||
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ص45</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص48</ref> | در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ص45</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص48</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش