تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نزدیک ى' به 'نزدیکى'
جز (جایگزینی متن - 'غربي' به 'غربی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'نزدیک ى' به 'نزدیکى')
خط ۶۸: خط ۶۸:
فصل چهارم پادشاهى يزدگرد: به ذكر داستان زندگى يزدگرد و بهرام گور مى‌پردازد. در مورد يزدگرد آمده است كه او مردى سخت‌گير و درشت‌خوى بوده و عيوب فراوانى داشت، به گونه‌اى كه «چون بزرگان و اشراف ديدند كه ستم او روز به روز بيشتر مى‌گردد، گرد آمدند و از ستمى كه بر ايشان مى‌آمد، شكوه كردند و به خدا بناليدند و بزاريدند تا ايشان را از او برهاند». مى‌گويند هنگامى كه در گرگان بود، روزى از كاخ خود، اسبى بى‌صاحب ديد كه به زيبايى و خوش‌اندامى او، اسبى نديده بود. بعد از آن كه اسب‌داران و اسب‌پروران از زين و لگام كردن او عاجز مى‌شوند، يزدگرد خود اقدام به اين كار مى‌كند. اسب نيز هيچ حركتى نكرده و به او اجازه اين كار را مى‌دهد؛ اما هنگامى كه يزدگرد دُم او را به قصد گذاشتن پاردم بالا مى‌برد، چنان لگدى به او مى‌زند كه دردَم جان مى‌دهد. بعد از آن نيز اسب گريخته و ديگر كسى او را نمى‌بيند.
فصل چهارم پادشاهى يزدگرد: به ذكر داستان زندگى يزدگرد و بهرام گور مى‌پردازد. در مورد يزدگرد آمده است كه او مردى سخت‌گير و درشت‌خوى بوده و عيوب فراوانى داشت، به گونه‌اى كه «چون بزرگان و اشراف ديدند كه ستم او روز به روز بيشتر مى‌گردد، گرد آمدند و از ستمى كه بر ايشان مى‌آمد، شكوه كردند و به خدا بناليدند و بزاريدند تا ايشان را از او برهاند». مى‌گويند هنگامى كه در گرگان بود، روزى از كاخ خود، اسبى بى‌صاحب ديد كه به زيبايى و خوش‌اندامى او، اسبى نديده بود. بعد از آن كه اسب‌داران و اسب‌پروران از زين و لگام كردن او عاجز مى‌شوند، يزدگرد خود اقدام به اين كار مى‌كند. اسب نيز هيچ حركتى نكرده و به او اجازه اين كار را مى‌دهد؛ اما هنگامى كه يزدگرد دُم او را به قصد گذاشتن پاردم بالا مى‌برد، چنان لگدى به او مى‌زند كه دردَم جان مى‌دهد. بعد از آن نيز اسب گريخته و ديگر كسى او را نمى‌بيند.


داستان شگفت‌آور مرگ اين پادشاه رابط نزدیک ى دارد با توصيفى كه از بدى او در كتاب شده است. فردوسى اين داستان را با كمى تفاوت و با بيانى شاعرانه به تصوير كشيده و داستان پديد آمدن اسب سفيد از چشم آب و ناپديد شدن دوبار او در آن، بايد اصل قديمى‌ترى باشد كه ابن‌مقفع آن را ذكر كرده است.
داستان شگفت‌آور مرگ اين پادشاه رابط نزدیکى دارد با توصيفى كه از بدى او در كتاب شده است. فردوسى اين داستان را با كمى تفاوت و با بيانى شاعرانه به تصوير كشيده و داستان پديد آمدن اسب سفيد از چشم آب و ناپديد شدن دوبار او در آن، بايد اصل قديمى‌ترى باشد كه ابن‌مقفع آن را ذكر كرده است.


نولدكه عقيده دارد كه اين داستان به منظور معينى ساخته شده است؛ پادشاه را در هوركانياى (گرگان) دور دست، پنهانى كشته و بعد، اين داستان را منتشر ساخته‌اند. كشمكشى كه درست پس از مرگ اين پادشاه بر سر جانشينى او روى داده، اين عقيده را تقويت مى‌كند.
نولدكه عقيده دارد كه اين داستان به منظور معينى ساخته شده است؛ پادشاه را در هوركانياى (گرگان) دور دست، پنهانى كشته و بعد، اين داستان را منتشر ساخته‌اند. كشمكشى كه درست پس از مرگ اين پادشاه بر سر جانشينى او روى داده، اين عقيده را تقويت مى‌كند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش