تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی (صفا): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ذبيح اللّه ' به 'ذبيحاللّه ') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
ذوق تذكره نويسان ایرانى، در حوزه نقد و داورى ادبى، در ديدگاههاى خاور شناسان و مورخان ادبى ایرانى نيز بسيار تأثير گذارده است و حتى نویسنده اين كتاب كه خود از متأخران فن تاريخ ادبيات به شمار مىرود، از اين تأثير پذيرى سهمى دارد؛ زيرا وى در بسيارى از جاها، داورىهاى صاحبان تذكرهها را باز مىگويد و بدانها استناد مىكند. | ذوق تذكره نويسان ایرانى، در حوزه نقد و داورى ادبى، در ديدگاههاى خاور شناسان و مورخان ادبى ایرانى نيز بسيار تأثير گذارده است و حتى نویسنده اين كتاب كه خود از متأخران فن تاريخ ادبيات به شمار مىرود، از اين تأثير پذيرى سهمى دارد؛ زيرا وى در بسيارى از جاها، داورىهاى صاحبان تذكرهها را باز مىگويد و بدانها استناد مىكند. | ||
وى پيش از طرح بحث درباره وضع ادبى هر عهد، به انگيزه آشنايى خواننده با چارچوب فكرى و سير انديشهها و باورها و علوم آن روزگار، مقدمات دراز دامنى مىچيند و بر اين است كه ادب (ادبيات)، فن بيان عقايد و افكار و عواطف است و علوم ادبى | وى پيش از طرح بحث درباره وضع ادبى هر عهد، به انگيزه آشنايى خواننده با چارچوب فكرى و سير انديشهها و باورها و علوم آن روزگار، مقدمات دراز دامنى مىچيند و بر اين است كه ادب (ادبيات)، فن بيان عقايد و افكار و عواطف است و علوم ادبى دانشهایى به شمار مىروند كه زمينه را براى تحقق اين مقصود فراهمتر مىآورند. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==وضعيت كتاب== | ==وضعيت كتاب== | ||
كتابهاى تاريخ ادبيات به معناى امروزى آن، در ایران پيشينه درازى ندارد. چنين آثارى بيشتر در تذكرههاى شاعران مىآمد كه گويى نخستينِ آنها در قلمرو زبان فارسی، لباب الالباب (618 ه) سديدالدين عوفى است. گلچين معانى، 529 اثر تذكرهاى و تاريخ ادبياتى را تا 1350 خورشيدى ياد مىكند كه بيشتر آنها پس از قرن دهم در شبه قاره هند نوشته شدهاند. نخستين آثار پژوهشى و تحليلى درباره «تاريخ ادبيات فارسی» را خاور شناسان سده نوزدهم نوشتند كه تاريخ ادبيات فارسی هرمان اته آلمانى (1842 - 1917)، ترجمه صادق رضازاده شفق (تهران 1337ش) و تاريخ شعر فارسی به ايتاليايى، نوشته ايتالوپيتزى (1894م) از | كتابهاى تاريخ ادبيات به معناى امروزى آن، در ایران پيشينه درازى ندارد. چنين آثارى بيشتر در تذكرههاى شاعران مىآمد كه گويى نخستينِ آنها در قلمرو زبان فارسی، لباب الالباب (618 ه) سديدالدين عوفى است. گلچين معانى، 529 اثر تذكرهاى و تاريخ ادبياتى را تا 1350 خورشيدى ياد مىكند كه بيشتر آنها پس از قرن دهم در شبه قاره هند نوشته شدهاند. نخستين آثار پژوهشى و تحليلى درباره «تاريخ ادبيات فارسی» را خاور شناسان سده نوزدهم نوشتند كه تاريخ ادبيات فارسی هرمان اته آلمانى (1842 - 1917)، ترجمه صادق رضازاده شفق (تهران 1337ش) و تاريخ شعر فارسی به ايتاليايى، نوشته ايتالوپيتزى (1894م) از آنهایند، اما مهمترين اثر در اين باره، تاريخ ادبى ایران [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]] است و كتاب كوچك پاول هرن (1909) در اين باره، پس از آن جاى مىگيرد. نوشتههاى يان ريپكا از چكسلواكى، برتلس و براگنيسكى روسى و باوزانى ايتاليايى و شبلى نعمانى از شبه قاره هند، از ديگر كتابهاى غير ایرانيان در اين زمينه به شمار مىروند. | ||
بارى، ایرانيان نوشتن تاريخ ادبيات را به معناى تازهاش در سده اخير و به پيروى از اروپاييان به ويژه [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]] آغاز كردند. نخستين كتاب تاريخ ادبيات فارسی، از آن محمدحسين خان فروغى (ذكاء الملك) بود كه براى تدريس در مدرسه سياسى پيشين نوشته و پس از درگذشت نویسنده به كوشش فرزندانش در 1335 در تهران چاپ شد. كسانى، نوشتن تاريخ ادبيات فارسی را براى تدريس در مدرسهها و دانشسراها پس از آن نيز دنبال كردند كه صادق رضازاده شفق، بديعالزمان فروزانفر و جلالالدين همايى از آن جرگهاند. نوشتن تاريخ ادبيات در قلمرو زبان فارسی تاجيكى را نيز خاور شناسان روس و تاجيك، همزمان با يكديگر پى گرفتند. بارى، نوشتن تاريخ ادبيات فارسی به شيوه اروپايى و در قالبى پژوهشى و مبسوط، با قلم ورزىهاى ذبيحاللّه صفا، استاد دانشگاه تهران بنياد يافت. | بارى، ایرانيان نوشتن تاريخ ادبيات را به معناى تازهاش در سده اخير و به پيروى از اروپاييان به ويژه [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]] آغاز كردند. نخستين كتاب تاريخ ادبيات فارسی، از آن محمدحسين خان فروغى (ذكاء الملك) بود كه براى تدريس در مدرسه سياسى پيشين نوشته و پس از درگذشت نویسنده به كوشش فرزندانش در 1335 در تهران چاپ شد. كسانى، نوشتن تاريخ ادبيات فارسی را براى تدريس در مدرسهها و دانشسراها پس از آن نيز دنبال كردند كه صادق رضازاده شفق، بديعالزمان فروزانفر و جلالالدين همايى از آن جرگهاند. نوشتن تاريخ ادبيات در قلمرو زبان فارسی تاجيكى را نيز خاور شناسان روس و تاجيك، همزمان با يكديگر پى گرفتند. بارى، نوشتن تاريخ ادبيات فارسی به شيوه اروپايى و در قالبى پژوهشى و مبسوط، با قلم ورزىهاى ذبيحاللّه صفا، استاد دانشگاه تهران بنياد يافت. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
بر عنوان كتاب صفا، خرده گيرى و يادآورى شده است كه با توجه به تقسيمات جغرافيايى سياسى سدههاى اخير، ياد كردن از نويسندگان شهرهاى افغانستان، ما وراء النهر، شبه قاره هند، آسياى صغير و آذربايجان درست نيست. از همين روى، نویسنده عنوان آخرين چاپ كتاب را به تاريخ ادبيات در ایران و در قلمرو زبان پارسى تغيير داد. همچنين گفتهاند چرا در اين كتاب از لهجهها و ادبيات عاميانه استانها و اقليتهاى نژادى و مذهبى مانند كرد و لُر و ترك و يهود، ياد نشده يا چرا با نقل گزيده شعرهاى شاعران و نمونه آثار نويسندگان بر گستره كتاب افزوده شده است؟ اما برخى از پژوهندگان، آن را در سنجش با ده كتاب برگزيده هفتاد سال اخير از «نخستينها» برشمردهاند. | بر عنوان كتاب صفا، خرده گيرى و يادآورى شده است كه با توجه به تقسيمات جغرافيايى سياسى سدههاى اخير، ياد كردن از نويسندگان شهرهاى افغانستان، ما وراء النهر، شبه قاره هند، آسياى صغير و آذربايجان درست نيست. از همين روى، نویسنده عنوان آخرين چاپ كتاب را به تاريخ ادبيات در ایران و در قلمرو زبان پارسى تغيير داد. همچنين گفتهاند چرا در اين كتاب از لهجهها و ادبيات عاميانه استانها و اقليتهاى نژادى و مذهبى مانند كرد و لُر و ترك و يهود، ياد نشده يا چرا با نقل گزيده شعرهاى شاعران و نمونه آثار نويسندگان بر گستره كتاب افزوده شده است؟ اما برخى از پژوهندگان، آن را در سنجش با ده كتاب برگزيده هفتاد سال اخير از «نخستينها» برشمردهاند. | ||
بيشتر منابع كتاب، دست يكم و معتبرند؛ زيرا نویسنده براى بهرهگيرى از منابع اصلى در هر مبحث، در بسيارى از جاها به ويژه در مجلدات آغازين، از نسخههاى خطى و گاه يكتاى روزگار خود سود جسته و شعرها و نمونهها را نيز گاهى از همين نسخههاى خطى يا از چاپهاى سنگى و نامنقح نخستين برگزيده است. از اين رو، شمارى از آنها با ضبط چاپهاى انتقادى بعدى ناسازگار مىنمايند و در چاپهاى بعدى كتاب براى سازگار كردن آنها با آن صورتهاى انتقادى آثار و جبران | بيشتر منابع كتاب، دست يكم و معتبرند؛ زيرا نویسنده براى بهرهگيرى از منابع اصلى در هر مبحث، در بسيارى از جاها به ويژه در مجلدات آغازين، از نسخههاى خطى و گاه يكتاى روزگار خود سود جسته و شعرها و نمونهها را نيز گاهى از همين نسخههاى خطى يا از چاپهاى سنگى و نامنقح نخستين برگزيده است. از اين رو، شمارى از آنها با ضبط چاپهاى انتقادى بعدى ناسازگار مىنمايند و در چاپهاى بعدى كتاب براى سازگار كردن آنها با آن صورتهاى انتقادى آثار و جبران كمبودهایى از اين دست، تلاشى صورت نگرفته است. | ||
چكيدهاى از اين كتاب، به درخواست استادان رشته زبان و ادبيات فارسی براى دانشجويان دوره كار شناسى سامان يافت كه جلد اول آن را خود نویسنده در 1355 منتشر كرد و در 1374 به چاپ چهاردهم رسيد. جلد دوم، سوم و چهارم اين چكيده نيز به گزينش محمد ترابى فراهم آمده است. | چكيدهاى از اين كتاب، به درخواست استادان رشته زبان و ادبيات فارسی براى دانشجويان دوره كار شناسى سامان يافت كه جلد اول آن را خود نویسنده در 1355 منتشر كرد و در 1374 به چاپ چهاردهم رسيد. جلد دوم، سوم و چهارم اين چكيده نيز به گزينش محمد ترابى فراهم آمده است. |