تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه (ریپکا): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'تاجي' به 'تاجی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
نخست آن كه، با وجود كوششى كه در محدود نگه داشتن صفحات كتاب رفته كمتر نكته مهمى را مىتوان يافت كه لااقل اشارهاى بدان نشده باشد؛ هر چند كه اين اشارات، در بسيارى موارد، فقط براى خوانندگانى مفهوم است كه خود قبلا از كم و كيف موضوع اطلاع داشته باشند. | نخست آن كه، با وجود كوششى كه در محدود نگه داشتن صفحات كتاب رفته كمتر نكته مهمى را مىتوان يافت كه لااقل اشارهاى بدان نشده باشد؛ هر چند كه اين اشارات، در بسيارى موارد، فقط براى خوانندگانى مفهوم است كه خود قبلا از كم و كيف موضوع اطلاع داشته باشند. | ||
خصيصه ديگر اين كتاب احاطه حيرتانگيز مؤلف آن، نه تنها بر ادبيات ایران - كه تخصص اصلى اوست - بلكه بهطور كلى بر ادبيات جهان متمدن و بالاخص كشورهاى غربى است: در تمام مواردى كه ميسر بوده همراه با ذكر يك اثر فارسی يا يك شاعر ایرانى كه ويژگى شايان توجهى داشته نظيره آن اثر يا قرينه آن شاعر را در يكى از كشورهاى اروپايى نام برده و گاهى، به مقايسه آن دو پرداخته است - مقايسهاى كه بسيار جالب و از لحاظ توسعه معلومات عمومى، | خصيصه ديگر اين كتاب احاطه حيرتانگيز مؤلف آن، نه تنها بر ادبيات ایران - كه تخصص اصلى اوست - بلكه بهطور كلى بر ادبيات جهان متمدن و بالاخص كشورهاى غربى است: در تمام مواردى كه ميسر بوده همراه با ذكر يك اثر فارسی يا يك شاعر ایرانى كه ويژگى شايان توجهى داشته نظيره آن اثر يا قرينه آن شاعر را در يكى از كشورهاى اروپايى نام برده و گاهى، به مقايسه آن دو پرداخته است - مقايسهاى كه بسيار جالب و از لحاظ توسعه معلومات عمومى، مخصوصاً در زمينه ادبيات تطبيقى، شايان توجه است (و از اين نيز فراتر رفته در يكى دو مورد كه يك اثر مهم فارسی- شاهنامه- نظيرهاى در غرب ندارد و يا، برعكس، ادبيات ایران فاقد قرينه يك اثر مهم غربى - فىالمثل گئورگيكا يا ژورژيك - است به آن اشاره كرده است). و به حكم همين روش، غالباً ، بر آثار فارسی نامهاى نظيرههاى غربى آن را اطلاق كرده است. از طرفى، چون مؤلف اين كتاب را در درجه اول براى اهل ديار و قاره خود نگاشته، به حق، بر اين فرض بوده است كه خوانندگان آن با اين اسامى آشنايى دارند؛ ولى، طبيعى است كه غالب خوانندگان ایرانى تنها از نام اين آثار يا شاعران - كه بعضا چندان نامآور هم نيستند - بهرهاى برنمىگيرند. از آن گذشته، به طور كلى، اين كتاب مبتنى بر مقدارى اطلاعات ادبى و اصطلاحات خاص نقد الشعر غربى است كه، مخصوصاً براى آن دسته از ایرانيان كه با ادبيات غرب آشنايى زيادى ندارند، چندان مفهوم نيست. ترجمه پارهاى از اين اصطلاحات خاص ادبيات غرب، خود، يكى از اشكالات مترجم بود. در تمام مواردى كه ضرورى به نظر رسيده، تا آن جا كه امكانات مترجم و صفحات كتاب اجازه مىداده، به مختصر توضيحاتى مبادرت شده است. | ||
نكته ديگرى كه بر ارج اين كتاب مىافزايد آن است كه مؤلف آن را بهصورت جنگى از چكيده عقايد و نظريات خاورشناسان نامى شرق و غرب درآورده است تا بدان جا كه، در پارهاى موارد، به ظاهر، فقط التقاطى از آثار ديگران مىنمايد و حال آن كه مطلقا چنين نيست و تقريبا، در همه جا، اظهار نظر مؤلف چاشنى اين خوان رنگين است. كثرت منابع و مآخذى كه به دست داده، واقعا حيرتانگيز است و به اقرب احتمال، همگى اين آثار مطالعه شده؛ هر چند كه اشاره به همه آنها در متن ميسر نبوده است. در ترجمه انگليسى كتاب، كه نه سال بعد منتشر شده، تعداد منابع و مآخذ از آن هم بيشتر است (در متن انگليسى، قسمتهاى زيادى را در نيمه دوم كتاب، | نكته ديگرى كه بر ارج اين كتاب مىافزايد آن است كه مؤلف آن را بهصورت جنگى از چكيده عقايد و نظريات خاورشناسان نامى شرق و غرب درآورده است تا بدان جا كه، در پارهاى موارد، به ظاهر، فقط التقاطى از آثار ديگران مىنمايد و حال آن كه مطلقا چنين نيست و تقريبا، در همه جا، اظهار نظر مؤلف چاشنى اين خوان رنگين است. كثرت منابع و مآخذى كه به دست داده، واقعا حيرتانگيز است و به اقرب احتمال، همگى اين آثار مطالعه شده؛ هر چند كه اشاره به همه آنها در متن ميسر نبوده است. در ترجمه انگليسى كتاب، كه نه سال بعد منتشر شده، تعداد منابع و مآخذ از آن هم بيشتر است (در متن انگليسى، قسمتهاى زيادى را در نيمه دوم كتاب، مخصوصاً در بخش ادبيات تاجیكى، بسط دادهاند؛ ولى، در نيمه اول كتاب، كه اين ترجمه شامل آن است، فقط در پنج مورد قسمتهایى اضافه شده است. مترجم اين قسمتها را ناديده نگرفته به ترجمه آن نيز مبادرت و براى مشخص ساختن آن از متن آلمانى در هر مورد به آن اشاره كرده است. از اين گذشته نيز از متن انگليسى زياد استفاده شده است. | ||
جاى به جاى، اختلافات كوچكى در اين دو متن وجود دارد كه، با آن كه حائز اهميت نيست، تا آن جا كه مشاهده شده، اشارهاى بدان به عمل آمده است، چنانكه مىتوان اطمينان داد كه اين ترجمه، صرفنظر از فهرست منابع و مآخذ، با متن انگليسى اختلافى ندارد). | جاى به جاى، اختلافات كوچكى در اين دو متن وجود دارد كه، با آن كه حائز اهميت نيست، تا آن جا كه مشاهده شده، اشارهاى بدان به عمل آمده است، چنانكه مىتوان اطمينان داد كه اين ترجمه، صرفنظر از فهرست منابع و مآخذ، با متن انگليسى اختلافى ندارد). | ||
مهمترين نكتهاى كه اين اثر را ميان نظاير خود ممتاز مىسازد آن است كه مؤلف، برخلاف روش معمول، تنها به ذكر نام و شرح حال شاعران و نويسندگان و برشمردن آثار آنان اكتفا نكرده؛ بلكه، براساس يك شيوه خاص تاريخنويسى، مقدم بر همه چيز، علل و موجبات حوادث و عواملى را كه منجر به وقوع اين حوادث گشته بيان مىكند و به بررسى شكوفايى يا انحطاط يك نوع ادبى و يا، به طور كلى، شعر و ادب و برآمدن شاعران و نحوه سرايندگى آنان مىپردازد و در هر مورد دلايل را دقيقا ذكر مىكند، منشأ تمامى اين عوامل را طبعا در اوضاع اجتماعى و اقتصادى و سياسى هر دوره مىجويد و ظاهرا مقصودش از اين كه در ابتداى پيشگفتار مىگويد؛ «راههاى تازهاى» نيز رفته اتخاذ همين روش است. البته، داورى درباره صحت و سقم اين نظريات و استدلالات و استنتاجات با صاحبنظران خواهد بود. قدرمسلم آن است كه مؤلف، به سائقه رژيم حكومت كشور و جهانبينى خويش، اغلب مسائل را، | مهمترين نكتهاى كه اين اثر را ميان نظاير خود ممتاز مىسازد آن است كه مؤلف، برخلاف روش معمول، تنها به ذكر نام و شرح حال شاعران و نويسندگان و برشمردن آثار آنان اكتفا نكرده؛ بلكه، براساس يك شيوه خاص تاريخنويسى، مقدم بر همه چيز، علل و موجبات حوادث و عواملى را كه منجر به وقوع اين حوادث گشته بيان مىكند و به بررسى شكوفايى يا انحطاط يك نوع ادبى و يا، به طور كلى، شعر و ادب و برآمدن شاعران و نحوه سرايندگى آنان مىپردازد و در هر مورد دلايل را دقيقا ذكر مىكند، منشأ تمامى اين عوامل را طبعا در اوضاع اجتماعى و اقتصادى و سياسى هر دوره مىجويد و ظاهرا مقصودش از اين كه در ابتداى پيشگفتار مىگويد؛ «راههاى تازهاى» نيز رفته اتخاذ همين روش است. البته، داورى درباره صحت و سقم اين نظريات و استدلالات و استنتاجات با صاحبنظران خواهد بود. قدرمسلم آن است كه مؤلف، به سائقه رژيم حكومت كشور و جهانبينى خويش، اغلب مسائل را، مخصوصاً در زمينههاى اجتماعى و اقتصادى، از ديدگاه سوسياليسم تجزيه و تحليل مىكند و، حتىالمقدور، به همه چيز رنگ سياسى مىدهد. به همين علت است كه رد يا قبول نظريات وى مستلزم دقت و ژرفبينى خاصى است. | ||
مؤلّف به اسلام نظر خوبى ندارد و به هر مناسبتى كه دست دهد، به تعريض يا تصريح، بدان مىتازد و نيز، اصرار دارد كه شاعران را به بىدينى منسوب كند. در مورد حافظ مىگويد: | مؤلّف به اسلام نظر خوبى ندارد و به هر مناسبتى كه دست دهد، به تعريض يا تصريح، بدان مىتازد و نيز، اصرار دارد كه شاعران را به بىدينى منسوب كند. در مورد حافظ مىگويد: |