بیدل دهلوی، میرزا عبدالقادر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۳۸: خط ۳۸:




    '''ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی''' (1054-1133ق/1644-1720م)، متخلص به «بیدل»، شاعر پارسیسرای هند و صوفی و نماینده برجسته سبک هندی است.
    '''ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی''' (1054-1133ق/1644-1720م)، متخلص به «بیدل»، شاعر پارسی‌سرای هند و صوفی و نماینده برجسته سبک هندی است.


    ==تولد==
    ==تولد==
    ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی، شاعر و صوفی هندی، در سال 1054ق/ 1644م، در عظیمآباد هندوستان (پتنه کنونی)، متولد شد<ref>ر.ک: جلالی پندری، یدالله، ج13، ص364</ref>.
    ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی، شاعر و صوفی هندی، در سال 1054ق/ 1644م، در عظیم‌آباد هندوستان (پتنه کنونی)، متولد شد<ref>ر.ک: جلالی پندری، یدالله، ج13، ص364</ref>.


    ==نسب==
    ==نسب==
    پدرش میرزا عبدالخالق، از قبیله برلاس (و به روایتی ارلاس یا ارلات) ترکان جغتایی بود و درعینحال که در زمره سپاهیان بود، منشی صوفیانه داشت و به صوفیان «قادریه» هندوستان ارادت میورزید و به توصیه مرشدان خود بود که پسر خویش را همنام شیخ عبدالقادر گیلانی (صوفی مشهور سدههای 5 و6ق) گردانید<ref>ر.ک: همان</ref>.
    پدرش میرزا عبدالخالق، از قبیله برلاس (و به روایتی ارلاس یا ارلات) ترکان جغتایی بود و درعین‌حال که در زمره سپاهیان بود، منشی صوفیانه داشت و به صوفیان «قادریه» هندوستان ارادت می‌ورزید و به توصیه مرشدان خود بود که پسر خویش را همنام شیخ عبدالقادر گیلانی (صوفی مشهور سده‌های 5 و6ق) گردانید<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==تحصیلات و شاعری==
    ==تحصیلات و شاعری==
    بیدل پیش از رسیدن به 5 سالگی، پدر خویش را از دست داد و نزد مادر به آموختن قرآن و الفبای فارسی پرداخت. پس از یک سالونیم، مادرش نیز از دنیا رفت و سرپرستی او را عمویش، میرزا قلندر که چون برادر فردی سپاهی با خوی درویشی بود، برعهده گرفت. بیدل به سفارش عموی خود به آموختن ادبیات عرب پرداخت، اما چون به 10 سالگی رسید، میرزا قلندر او را از مدرسه بازداشت و برای رهنمونی وی به معرفت حق، او را با خود به حلقه درویشان برد<ref>ر.ک: همان</ref>.
    بیدل پیش از رسیدن به 5 سالگی، پدر خویش را از دست داد و نزد مادر به آموختن قرآن و الفبای فارسی پرداخت. پس از یک سال‌ونیم، مادرش نیز از دنیا رفت و سرپرستی او را عمویش، میرزا قلندر که چون برادر فردی سپاهی با خوی درویشی بود، برعهده گرفت. بیدل به سفارش عموی خود به آموختن ادبیات عرب پرداخت، اما چون به 10 سالگی رسید، میرزا قلندر او را از مدرسه بازداشت و برای رهنمونی وی به معرفت حق، او را با خود به حلقه درویشان برد<ref>ر.ک: همان</ref>.


    میرزا قلندر شاعری درس ناخوانده بود که نکتهسنجیهای او در شکلگیری شخصیت شاعری بیدل بیتأثیر نبوده است؛ چنانکه او همواره ذوق شاعرانه خود را از عموی خویش میدانست. سپاهیگری میرزا قلندر باعث شد که بیدل در 1069ق، در 17 سالگی به سپاهیان میرزا عبداللطیف، از امرای شاهزاده شجاع (فرزند شاه جهان)، بپیوندند، اما در جریان جنگ قدرت میان فرزندان شاه شجاع، بیدل آنان را رها ساخت و همراه میرزا ظریف دایی خود به شهر «کَتَک» (در استان اریسه در شمال هند) رفت و 4 سال نزد او به سر برد<ref>ر.ک: همان</ref>.
    میرزا قلندر شاعری درس ناخوانده بود که نکته‌سنجی‌های او در شکل‌گیری شخصیت شاعری بیدل بی‌تأثیر نبوده است؛ چنانکه او همواره ذوق شاعرانه خود را از عموی خویش می‌دانست. سپاهیگری میرزا قلندر باعث شد که بیدل در 1069ق، در 17 سالگی به سپاهیان میرزا عبداللطیف، از امرای شاهزاده شجاع (فرزند شاه جهان)، بپیوندند، اما در جریان جنگ قدرت میان فرزندان شاه شجاع، بیدل آنان را رها ساخت و همراه میرزا ظریف دایی خود به شهر «کَتَک» (در استان اریسه در شمال هند) رفت و 4 سال نزد او به سر برد<ref>ر.ک: همان</ref>.


    میرزا ظریف مردی فاضل بود و فقه، حدیث و عرفان تدریس میکرد و برخی از شاعران و صوفیان برزگ هند، مانند شاه قاسم هواللهی که در تحولات روحی بیدل تأثیر داشتند، به مجلس او رفتوآمد میکردند. بیدل که از مدتی پیش مطالعه آثار منظوم را شروع کرده و به سرودن شعر پرداخته بود، در این زمان با تخلص «رمزی» حضور خود را در جمع شاعران اعلام کرد. او سرانجام تخلص «بیدل» را برگزید<ref>ر.ک: همان</ref>.
    میرزا ظریف مردی فاضل بود و فقه، حدیث و عرفان تدریس می‌کرد و برخی از شاعران و صوفیان بزرگ هند، مانند شاه قاسم هواللهی که در تحولات روحی بیدل تأثیر داشتند، به مجلس او رفت‌وآمد می‌کردند. بیدل که از مدتی پیش مطالعه آثار منظوم را شروع کرده و به سرودن شعر پرداخته بود، در این زمان با تخلص «رمزی» حضور خود را در جمع شاعران اعلام کرد. او سرانجام تخلص «بیدل» را برگزید<ref>ر.ک: همان</ref>.


    میرزا ظریف در 1075ق/1664م، درگذشت و بیدل روانه دهلی شد و در آنجا به حلقه ارادتمندان صوفی دیگری به نام «شاهکابلی» پیوست<ref>ر.ک: همان، ص364-365</ref>.
    میرزا ظریف در 1075ق/1664م، درگذشت و بیدل روانه دهلی شد و در آنجا به حلقه ارادتمندان صوفی دیگری به نام «شاه کابلی» پیوست<ref>ر.ک: همان، ص364-365</ref>.


    کمکم بیدل توجه حکمرانان هندوستان را به خود جلب کرد. در آغاز امیر کامگار خان (فرزند جعفر خان، دایی و وزیر اورنگزیب)، از بیدل حمایت کرد و چون وی به دکن رفت، بیدل به دربار عاقل خان رازی پیوست<ref>ر.ک: همان، ص365</ref>.
    کمکم بیدل توجه حکمرانان هندوستان را به خود جلب کرد. در آغاز امیر کامگار خان (فرزند جعفرخان، دایی و وزیر اورنگ زیب)، از بیدل حمایت کرد و چون وی به دکن رفت، بیدل به دربار عاقل خان رازی پیوست<ref>ر.ک: همان، ص365</ref>.


    بیدل در 1080ق، ازدواج کرد، اما صاحب فرزندی نشد و ناگزیر «خاطر از وسوسه انتظار توالد و تناسل پرداخت»<ref>ر.ک: همان</ref>.
    بیدل در 1080ق، ازدواج کرد، اما صاحب فرزندی نشد و ناگزیر «خاطر از وسوسه انتظار توالد و تناسل پرداخت»<ref>ر.ک: همان</ref>.


    خانه بیدل در دهلی، محل تجمع یاران شاعر او بود و از «سر شام» تا «نیمهشب» ابتدا بیدل و سپس دیگران اشعار خود را میخواندند. گفتهاند که بزرگان شهر نیز در این مجلس حضور مییافتند و بیدل اشعار خود را با صلابت و مهابت میخوانده است. همچنین در شعرخوانیهای این مجلس نسبت به اقتفا و انتقاد دیگران از اشعار خود تعصب میورزید. ظاهراً این مجلس نخستین هسته مجالس «بیدلخوانی» را تشکیل میدهد. بیدل تا پایان عمر در آن خانه بهرفاه میزیست و سرگرم فراهم آوردن آثار منظوم و منثور خود بود. او در همین ایام درخواست بهادرشاه را برای سرودن «شاهنامه گورکانی» نپذیرفت؛ چه، این امر را با روحیه درویشی خود ناسازگار میدید<ref>ر.ک: همان</ref>.
    خانه بیدل در دهلی، محل تجمع یاران شاعر او بود و از «سر شام» تا «نیمه‌شب» ابتدا بیدل و سپس دیگران اشعار خود را می‌خواندند. گفته‌اند که بزرگان شهر نیز در این مجلس حضور می‌یافتند و بیدل اشعار خود را با صلابت و مهابت می‌خوانده است. همچنین در شعرخوانی‌های این مجلس نسبت به اقتفا و انتقاد دیگران از اشعار خود تعصب می‌ورزید. ظاهراً این مجلس نخستین هسته مجالس «بیدل خوانی» را تشکیل می‌دهد. بیدل تا پایان عمر در آن خانه به رفاه می‌زیست و سرگرم فراهم آوردن آثار منظوم و منثور خود بود. او در همین ایام درخواست بهادرشاه را برای سرودن «شاهنامه گورکانی» نپذیرفت؛ چه، این امر را با روحیه درویشی خود ناسازگار می‌دید<ref>ر.ک: همان</ref>.


    بیدل در اواخر عمر به هنگام قتل محمدفرخ سیر (1131ق) که از حکمرانان حامی او بود، شعری سرود و سپس از بیم آزار دشمنان حاکم مقتول به لاهور گریخت و نزدیک به دو سال در آن شهر زیست و پس از پایان حکومت شورشیان به دهلی بازگشت<ref>ر.ک: همان</ref>.
    بیدل در اواخر عمر به هنگام قتل محمدفرخ سیر (1131ق) که از حکمرانان حامی او بود، شعری سرود و سپس از بیم آزار دشمنان حاکم مقتول به لاهور گریخت و نزدیک به دو سال در آن شهر زیست و پس از پایان حکومت شورشیان به دهلی بازگشت<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==وفات==
    ==وفات==
    سرانجام، بیدل در چهارم صفر 1333ق/24 نوامبر 1720م، در دهلی درگذشت و در خانهاش به خاک سپرده شد، اما اکنون آثاری از آرامگاه وی در آنجا نیست و این موضوع باعث شد تا تصور شود که بعداً جنازه بیدل را به محله جغتاییهای قریه «خواجه رواش» (در شمال کابل) انتقال دادهاند<ref>ر.ک: همان</ref>.
    سرانجام، بیدل در چهارم صفر 1333ق/24 نوامبر 1720م، در دهلی درگذشت و در خانه‌اش به خاک سپرده شد، اما اکنون آثاری از آرامگاه وی در آنجا نیست و این موضوع باعث شد تا تصور شود که بعداً جنازه بیدل را به محله جغتایی‌های قریه «خواجه رواش» (در شمال کابل) انتقال داده‌اند<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==مهارتها==
    ==مهارت‌ها==
    بیدل در الهیات، ریاضیات، طبیعیات، طب، نجوم، رمل، جفر، تاریخ و موسیقی دست داشت و از علوم ظاهر نیز بیبهره نبود و بهجز بنگالی که زبان مادری او بود، به زبانهای فارسی، اردو و سنسکریت نیز تسلط داشته است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    بیدل در الهیات، ریاضیات، طبیعیات، طب، نجوم، رمل، جفر، تاریخ و موسیقی دست داشت و از علوم ظاهر نیز بی‌بهره نبود و به‌جز بنگالی که زبان مادری او بود، به زبان‌های فارسی، اردو و سانسکریت نیز تسلط داشته است<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==آراء و اندیشهها==
    ==آراء و اندیشه‌ها==
    بااینکه پدر و عموی بیدل اهل سنت بودهاند، اما در آثار وی دلبستگی خاصی به مذهب پدران دیده نمیشود و در منظومههای او از جانشینان پیامبر(ص) سخنی به میان نمیآید. در یک اثر منثور او از «جناب ولایتمآب علی مرتضی» یاد میشود و قصیدهای نیز «در منقبت اسدالله الغالب... كرم الله وجهه» دارد <ref>ر.ک: همان</ref>.
    بااینکه پدر و عموی بیدل اهل سنت بوده‌اند، اما در آثار وی دل‌بستگی خاصی به مذهب پدران دیده نمی‌شود و در منظومه‌های او از جانشینان پیامبر(ص) سخنی به میان نمی‌آید. در یک اثر منثور او از «جناب ولایت‌مآب علی مرتضی» یاد می‌شود و قصیده‌ای نیز «در منقبت اسدالله الغالب... كرم الله وجهه» دارد <ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==شعر==
    ==شعر==
    بیدل در بیشتر قالبهای شعر فارسی طبع سخنوری خود را آزموده، بهنحوی که در کنار 35 هزار بیت غزل، 22 هزار بیت مثنوی سروده است و شمار ابیات قصاید، ترکیببندها، قطعات و رباعیات او نیز به 11 هزار بیت میرسد، اما آنچه باعث اهمیت شعر بیدل شده است و جلوهگاه هنر شعری او را تشکیل میدهد، غزلهای اوست<ref>ر.ک: همان، ص366</ref>.
    بیدل در بیشتر قالب‌های شعر فارسی طبع سخنوری خود را آزموده، به‌نحوی‌که در کنار 35 هزار بیت غزل، 22 هزار بیت مثنوی سروده است و شمار ابیات قصاید، ترکیب‌بندها، قطعات و رباعیات او نیز به 11 هزار بیت می‌رسد، اما آنچه باعث اهمیت شعر بیدل شده است و جلوه‌گاه هنر شعری او را تشکیل می‌دهد، غزل‌های اوست<ref>ر.ک: همان، ص366</ref>.


    ==آثار منظوم==
    ==آثار منظوم==
    الف)- غزلیات: شمار غزلیات دیوان بیدل 2800 و بالغ بر 35 هزار بیت است و جلد اول کلیات آثار او را تشکیل میدهد.
    الف)- غزلیات: شمار غزلیات دیوان بیدل 2800 و بالغ‌بر 35 هزار بیت است و جلد اول کلیات آثار او را تشکیل می‌دهد.


    ب)- مثنویها: بیدل 4 مثنوی معروف و 3 مثنوی کوتاه غیر معروف دارد که شمار ابیات مجموع آنها به حدود 24 هزار بیت میرسد و جلد سوم کلیات آثار او را تشکیل میدهد.
    ب)- مثنوی‌ها: بیدل 4 مثنوی معروف و 3 مثنوی کوتاه غیر معروف دارد که شمار ابیات مجموع آن‌ها به حدود 24 هزار بیت می‌رسد و جلد سوم کلیات آثار او را تشکیل می‌دهد.
    # «محیط اعظم»؛
    # «محیط اعظم»؛
    # «طلسم حیرت»؛
    # «طلسم حیرت»؛
    خط ۸۴: خط ۸۴:
    # «عرفان»؛
    # «عرفان»؛
    # «تنبيه المهوسين».
    # «تنبيه المهوسين».
    ج)- قصاید و دیگر قالبهای شعری: جلد دوم کلیات بیدل شامل قصاید، ترکیببندها، ترجیعبندها، مخمسها، قطعات و رباعیات است که حدود 11هزار بیت را در بر میگیرد. در این مجموعه 20 قصیده دیده میشود که برخی از آنها در نعت پیامبر(ص) و یک قصیده در ستایش حضرت علی(ع) است<ref>ر.ک: همان، ص367</ref>.
    ج)- قصاید و دیگر قالب‌های شعری: جلد دوم کلیات بیدل شامل قصاید، ترکیب‌بندها، ترجیع‌بندها، مخمس‌ها، قطعات و رباعیات است که حدود 11هزار بیت را در برمی‌گیرد. در این مجموعه 20 قصیده دیده می‌شود که برخی از آن‌ها در نعت پیامبر(ص) و یک قصیده در ستایش حضرت علی(ع) است<ref>ر.ک: همان، ص367</ref>.


    ==آثار منثور==
    ==آثار منثور==
    خط ۹۵: خط ۹۵:


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    جلالی پندری، یدالله، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1383.
    جلالی پندری، یدالله، «دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1383.
     





    نسخهٔ ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۶

    NUR48211.jpg
    نام بيدل دهلوي، عبدالقادر بن عبدالخالق
    نام‌های دیگر
    نام پدر
    متولد 1054ق / 1644م


    محل تولد
    رحلت 1133ق
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE48211AUTHORCODE


    ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی (1054-1133ق/1644-1720م)، متخلص به «بیدل»، شاعر پارسی‌سرای هند و صوفی و نماینده برجسته سبک هندی است.

    تولد

    ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی، شاعر و صوفی هندی، در سال 1054ق/ 1644م، در عظیم‌آباد هندوستان (پتنه کنونی)، متولد شد[۱].

    نسب

    پدرش میرزا عبدالخالق، از قبیله برلاس (و به روایتی ارلاس یا ارلات) ترکان جغتایی بود و درعین‌حال که در زمره سپاهیان بود، منشی صوفیانه داشت و به صوفیان «قادریه» هندوستان ارادت می‌ورزید و به توصیه مرشدان خود بود که پسر خویش را همنام شیخ عبدالقادر گیلانی (صوفی مشهور سده‌های 5 و6ق) گردانید[۲].

    تحصیلات و شاعری

    بیدل پیش از رسیدن به 5 سالگی، پدر خویش را از دست داد و نزد مادر به آموختن قرآن و الفبای فارسی پرداخت. پس از یک سال‌ونیم، مادرش نیز از دنیا رفت و سرپرستی او را عمویش، میرزا قلندر که چون برادر فردی سپاهی با خوی درویشی بود، برعهده گرفت. بیدل به سفارش عموی خود به آموختن ادبیات عرب پرداخت، اما چون به 10 سالگی رسید، میرزا قلندر او را از مدرسه بازداشت و برای رهنمونی وی به معرفت حق، او را با خود به حلقه درویشان برد[۳].

    میرزا قلندر شاعری درس ناخوانده بود که نکته‌سنجی‌های او در شکل‌گیری شخصیت شاعری بیدل بی‌تأثیر نبوده است؛ چنانکه او همواره ذوق شاعرانه خود را از عموی خویش می‌دانست. سپاهیگری میرزا قلندر باعث شد که بیدل در 1069ق، در 17 سالگی به سپاهیان میرزا عبداللطیف، از امرای شاهزاده شجاع (فرزند شاه جهان)، بپیوندند، اما در جریان جنگ قدرت میان فرزندان شاه شجاع، بیدل آنان را رها ساخت و همراه میرزا ظریف دایی خود به شهر «کَتَک» (در استان اریسه در شمال هند) رفت و 4 سال نزد او به سر برد[۴].

    میرزا ظریف مردی فاضل بود و فقه، حدیث و عرفان تدریس می‌کرد و برخی از شاعران و صوفیان بزرگ هند، مانند شاه قاسم هواللهی که در تحولات روحی بیدل تأثیر داشتند، به مجلس او رفت‌وآمد می‌کردند. بیدل که از مدتی پیش مطالعه آثار منظوم را شروع کرده و به سرودن شعر پرداخته بود، در این زمان با تخلص «رمزی» حضور خود را در جمع شاعران اعلام کرد. او سرانجام تخلص «بیدل» را برگزید[۵].

    میرزا ظریف در 1075ق/1664م، درگذشت و بیدل روانه دهلی شد و در آنجا به حلقه ارادتمندان صوفی دیگری به نام «شاه کابلی» پیوست[۶].

    کمکم بیدل توجه حکمرانان هندوستان را به خود جلب کرد. در آغاز امیر کامگار خان (فرزند جعفرخان، دایی و وزیر اورنگ زیب)، از بیدل حمایت کرد و چون وی به دکن رفت، بیدل به دربار عاقل خان رازی پیوست[۷].

    بیدل در 1080ق، ازدواج کرد، اما صاحب فرزندی نشد و ناگزیر «خاطر از وسوسه انتظار توالد و تناسل پرداخت»[۸].

    خانه بیدل در دهلی، محل تجمع یاران شاعر او بود و از «سر شام» تا «نیمه‌شب» ابتدا بیدل و سپس دیگران اشعار خود را می‌خواندند. گفته‌اند که بزرگان شهر نیز در این مجلس حضور می‌یافتند و بیدل اشعار خود را با صلابت و مهابت می‌خوانده است. همچنین در شعرخوانی‌های این مجلس نسبت به اقتفا و انتقاد دیگران از اشعار خود تعصب می‌ورزید. ظاهراً این مجلس نخستین هسته مجالس «بیدل خوانی» را تشکیل می‌دهد. بیدل تا پایان عمر در آن خانه به رفاه می‌زیست و سرگرم فراهم آوردن آثار منظوم و منثور خود بود. او در همین ایام درخواست بهادرشاه را برای سرودن «شاهنامه گورکانی» نپذیرفت؛ چه، این امر را با روحیه درویشی خود ناسازگار می‌دید[۹].

    بیدل در اواخر عمر به هنگام قتل محمدفرخ سیر (1131ق) که از حکمرانان حامی او بود، شعری سرود و سپس از بیم آزار دشمنان حاکم مقتول به لاهور گریخت و نزدیک به دو سال در آن شهر زیست و پس از پایان حکومت شورشیان به دهلی بازگشت[۱۰].

    وفات

    سرانجام، بیدل در چهارم صفر 1333ق/24 نوامبر 1720م، در دهلی درگذشت و در خانه‌اش به خاک سپرده شد، اما اکنون آثاری از آرامگاه وی در آنجا نیست و این موضوع باعث شد تا تصور شود که بعداً جنازه بیدل را به محله جغتایی‌های قریه «خواجه رواش» (در شمال کابل) انتقال داده‌اند[۱۱].

    مهارت‌ها

    بیدل در الهیات، ریاضیات، طبیعیات، طب، نجوم، رمل، جفر، تاریخ و موسیقی دست داشت و از علوم ظاهر نیز بی‌بهره نبود و به‌جز بنگالی که زبان مادری او بود، به زبان‌های فارسی، اردو و سانسکریت نیز تسلط داشته است[۱۲].

    آراء و اندیشه‌ها

    بااینکه پدر و عموی بیدل اهل سنت بوده‌اند، اما در آثار وی دل‌بستگی خاصی به مذهب پدران دیده نمی‌شود و در منظومه‌های او از جانشینان پیامبر(ص) سخنی به میان نمی‌آید. در یک اثر منثور او از «جناب ولایت‌مآب علی مرتضی» یاد می‌شود و قصیده‌ای نیز «در منقبت اسدالله الغالب... كرم الله وجهه» دارد [۱۳].

    شعر

    بیدل در بیشتر قالب‌های شعر فارسی طبع سخنوری خود را آزموده، به‌نحوی‌که در کنار 35 هزار بیت غزل، 22 هزار بیت مثنوی سروده است و شمار ابیات قصاید، ترکیب‌بندها، قطعات و رباعیات او نیز به 11 هزار بیت می‌رسد، اما آنچه باعث اهمیت شعر بیدل شده است و جلوه‌گاه هنر شعری او را تشکیل می‌دهد، غزل‌های اوست[۱۴].

    آثار منظوم

    الف)- غزلیات: شمار غزلیات دیوان بیدل 2800 و بالغ‌بر 35 هزار بیت است و جلد اول کلیات آثار او را تشکیل می‌دهد.

    ب)- مثنوی‌ها: بیدل 4 مثنوی معروف و 3 مثنوی کوتاه غیر معروف دارد که شمار ابیات مجموع آن‌ها به حدود 24 هزار بیت می‌رسد و جلد سوم کلیات آثار او را تشکیل می‌دهد.

    1. «محیط اعظم»؛
    2. «طلسم حیرت»؛
    3. «طور معرفت» یا «گلگشت حقیقت»؛
    4. «عرفان»؛
    5. «تنبيه المهوسين».

    ج)- قصاید و دیگر قالب‌های شعری: جلد دوم کلیات بیدل شامل قصاید، ترکیب‌بندها، ترجیع‌بندها، مخمس‌ها، قطعات و رباعیات است که حدود 11هزار بیت را در برمی‌گیرد. در این مجموعه 20 قصیده دیده می‌شود که برخی از آن‌ها در نعت پیامبر(ص) و یک قصیده در ستایش حضرت علی(ع) است[۱۵].

    آثار منثور

    1. «چهار عنصر»؛
    2. «رقعات»؛
    3. «نکات»[۱۶].

    پانویس

    1. ر.ک: جلالی پندری، یدالله، ج13، ص364
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان، ص364-365
    7. ر.ک: همان، ص365
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: همان
    13. ر.ک: همان
    14. ر.ک: همان، ص366
    15. ر.ک: همان، ص367
    16. ر.ک: همان، ص367-68

    منابع مقاله

    جلالی پندری، یدالله، «دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1383.


    وابسته‌ها