بيان مذهب الباطنية و بطلانه من كتاب قواعد عقائد آل‌محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎د' به 'ی‌د')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
خط ۴۹: خط ۴۹:
د)- مؤلف اصلاحاتی را درباره میمون قداح آورده و آنگاه از قرامطه و عقاید آنان درباره توحید، نبوت، امامت، شریعت و معاد سخن گفته است. بحثی را درباره حیله‎ها و ترفندهای آنان در جلب مردم آورده که شیرین است و خواندنی و مانند آن را [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در «[[فضائح الباطنية]]» آورده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
د)- مؤلف اصلاحاتی را درباره میمون قداح آورده و آنگاه از قرامطه و عقاید آنان درباره توحید، نبوت، امامت، شریعت و معاد سخن گفته است. بحثی را درباره حیله‎ها و ترفندهای آنان در جلب مردم آورده که شیرین است و خواندنی و مانند آن را [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در «[[فضائح الباطنية]]» آورده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.


ه)- در فصل اول از فصول تفصیلی کتاب، از تاریخ پیدایش اسماعیلیه و زمینه‎های آن نوع مردمی که به آنان جذب می‎شدند، بحث درباره القاب آنان و وجه ‎تسمیه این القاب سخن به میان آورده است. در فصل‎های بعدی از حیله‎ها و ترفندها و عقاید و باورهای آنان و نقد و رد آن و... بحث شده است.
ه)- در فصل اول از فصول تفصیلی کتاب، از تاریخ پیدایش اسماعیلیه و زمینه‎های آن نوع مردمی که به آنان جذب می‌شدند، بحث درباره القاب آنان و وجه ‎تسمیه این القاب سخن به میان آورده است. در فصل‎های بعدی از حیله‎ها و ترفندها و عقاید و باورهای آنان و نقد و رد آن و... بحث شده است.
مؤلف در ضمن بررسی عقاید آنان می‎گوید: اینان به نبوت پیامبر باور ندارند و منکر معجزات هستند و پس از بحثی درباره امامت، آورده است که اینان به معاد نیز باور ندارند<ref>ر.ک: همان</ref>.
مؤلف در ضمن بررسی عقاید آنان می‎گوید: اینان به نبوت پیامبر باور ندارند و منکر معجزات هستند و پس از بحثی درباره امامت، آورده است که اینان به معاد نیز باور ندارند<ref>ر.ک: همان</ref>.


خط ۵۵: خط ۵۵:


ز)- دیلمی از کتاب بلاغ که یکی از کتاب‎های اعتقادی اسماعیلیه است، نقل می‎کند که اسماعیلیه می‎گویند:  
ز)- دیلمی از کتاب بلاغ که یکی از کتاب‎های اعتقادی اسماعیلیه است، نقل می‎کند که اسماعیلیه می‎گویند:  
# وقتی انسان به درجه‌ای از ایمان رسید، دیگر انجام واجبات و دوری از محرمات بر او واجب نیست و تکلیف از او ساقط می‎شود و از این لحظه به بعد دوران استراحت او خواهد شد؛ بنابراین نماز خواندن و روزه گرفتن و دیگر واجبات بر او واجب نیست و تمام محرمات از قبیل خوردنی‎ها، نوشیدنی‎ها، پوشیدنی و ازدواج‎های حرام، حلال می‎شود. همچنین اسماعیلیه می‎گویند: امام، شریعت پیامبر را نسخ می‎کند؛ زیرا پیامبر اسلام مأمور به عمل بر ظاهر قرآن بود، اما در عصر امام و با عمل به باطن قرآن که غیر از امام کسی آن را نمی‌داند، حتی رسول گرامی اسلام، دیگر دوران عمل به شریعت پایان یافته است.
# وقتی انسان به درجه‌ای از ایمان رسید، دیگر انجام واجبات و دوری از محرمات بر او واجب نیست و تکلیف از او ساقط می‌شود و از این لحظه به بعد دوران استراحت او خواهد شد؛ بنابراین نماز خواندن و روزه گرفتن و دیگر واجبات بر او واجب نیست و تمام محرمات از قبیل خوردنی‎ها، نوشیدنی‎ها، پوشیدنی و ازدواج‎های حرام، حلال می‌شود. همچنین اسماعیلیه می‎گویند: امام، شریعت پیامبر را نسخ می‎کند؛ زیرا پیامبر اسلام مأمور به عمل بر ظاهر قرآن بود، اما در عصر امام و با عمل به باطن قرآن که غیر از امام کسی آن را نمی‌داند، حتی رسول گرامی اسلام، دیگر دوران عمل به شریعت پایان یافته است.
# اجماع علماء: مرحوم دیلمی ادعا کرده است که علمای اسلام به‌اتفاق، فتوا بر کفر و ارتداد همه افرادی داده‌اند که مبانی اسماعیلیه را بپذیرند و این به‎خاطر انکار ضروریات اسلام (عمل به فروع دین) توسط آن‎ها است.
# اجماع علماء: مرحوم دیلمی ادعا کرده است که علمای اسلام به‌اتفاق، فتوا بر کفر و ارتداد همه افرادی داده‌اند که مبانی اسماعیلیه را بپذیرند و این به‎خاطر انکار ضروریات اسلام (عمل به فروع دین) توسط آن‎ها است.
# دلیل دیگری که دیلمی آورده اینکه اسماعیلیه درباره خداوند متعال، نبوت، ملائکه، معاد و... باورهایی دارند که نه با عقل سازگاری دارد و نه با آموزه‎های قرآنی و نبوی و ائمه اطهار(ع) و نیز تأویل آیات قرآن کریم و تفسیر کردن نماز، روزه و... به اشخاص، نه اعمال ظاهری و قائل شدن به اینکه مراد از قیامت، روز آخرت نیست، بلکه قیام حضرت مهدی(عج) (البته مرادشان از حضرت مهدی، همان امامی است که خودشان پذیرفته‌اند، نه اینکه حجت بن الحسن العسکری را قبول داشته باشند) است.
# دلیل دیگری که دیلمی آورده اینکه اسماعیلیه درباره خداوند متعال، نبوت، ملائکه، معاد و... باورهایی دارند که نه با عقل سازگاری دارد و نه با آموزه‎های قرآنی و نبوی و ائمه اطهار(ع) و نیز تأویل آیات قرآن کریم و تفسیر کردن نماز، روزه و... به اشخاص، نه اعمال ظاهری و قائل شدن به اینکه مراد از قیامت، روز آخرت نیست، بلکه قیام حضرت مهدی(عج) (البته مرادشان از حضرت مهدی، همان امامی است که خودشان پذیرفته‌اند، نه اینکه حجت بن الحسن العسکری را قبول داشته باشند) است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش