۸۱٬۶۷۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد' به 'ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد') |
||
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸: | خط ۸: | ||
الوجوه و النظائر فی القرآن الکریم | الوجوه و النظائر فی القرآن الکریم | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[عوا، | [[عوا، سلوی محمد]] (نویسنده) | ||
[[سیدی، حسین]] (مترجم) | [[سیدی، حسین]] (مترجم) | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
قرآن - مسایل لغوی | قرآن - مسایل لغوی | ||
قرآن - | قرآن - واژهنامهها | ||
| ناشر = | | ناشر = | ||
آستان قدس رضوی، شرکت به نشر | آستان قدس رضوی، شرکت به نشر | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| شابک =964-333-778-2 | | شابک =964-333-778-2 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10520 | |||
| کتابخوان همراه نور =10520 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''بررسى زبانشناختى وجوه و نظاير در قرآن كريم''' ترجمهى دكتر | '''بررسى زبانشناختى وجوه و نظاير در قرآن كريم''' ترجمهى دكتر حسین سيدى از «الوجوه و النظائر في القرآن الكريم» اثر عربى خانم سلوى محمّد العوّاء است. | ||
نویسنده با نگاهى زبانشناختى درپى اثبات اين مطلب است كه فهم واژگان مشترك يا وجوه و نظاير، مبتنى بر بافت يا سياق كلام مىباشد. | |||
==منظور از وجوه و معانى چيست؟== | ==منظور از وجوه و معانى چيست؟== | ||
در تقسيمبندى معنا در دانش معناشناسى، با انواع هم معنايى، چند معنايى، تناقض معنايى شمول معنايى و تضاد معنايى مواجه هستيم. «وجوه و نظاير» در قرآن كريم را مىتوان از نوع چند معنايى به شمار آورد. در تعريف «چند معنايى» آوردهاند: «ما در زبان تنها با واژههاى مختلف كه داراى معانى گوناگون هستند، سروكار نداريم بلكه به برخى واژهها برمىخوريم كه به | در تقسيمبندى معنا در دانش معناشناسى، با انواع هم معنايى، چند معنايى، تناقض معنايى شمول معنايى و تضاد معنايى مواجه هستيم. «وجوه و نظاير» در قرآن كريم را مىتوان از نوع چند معنايى به شمار آورد. در تعريف «چند معنايى» آوردهاند: «ما در زبان تنها با واژههاى مختلف كه داراى معانى گوناگون هستند، سروكار نداريم بلكه به برخى واژهها برمىخوريم كه به تنهایى از چند معنا برخوردارند. اين مسأله را چند معنايى و چنين كلماتى را چند معنا مىناميم.» | ||
«وجوه و نظاير»، بدين معناست كه واژه واحدى در چند جاى قرآن به يك لفظ و يك حركت آمده است ولى در هرجا معنايى غير از معناى ديگر دارد. اگر لفظى در يك جا و همان لفظ در جاى ديگرى آمده باشد، «نظاير» گوينده و تفسير هر واژه به معناى غير از معناى ديگر، «وجوه» نام دارد. | «وجوه و نظاير»، بدين معناست كه واژه واحدى در چند جاى قرآن به يك لفظ و يك حركت آمده است ولى در هرجا معنايى غير از معناى ديگر دارد. اگر لفظى در يك جا و همان لفظ در جاى ديگرى آمده باشد، «نظاير» گوينده و تفسير هر واژه به معناى غير از معناى ديگر، «وجوه» نام دارد. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۶: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
سه مقدمه از مترجم، دكتر عايشه عبدالرحمن (بنت الشاطى) و مؤلف در معنا و تبيين وجوه و نظاير، اهميت اين پژوهش و شيوهى كار آغازگر مباحث میباشد. | سه مقدمه از مترجم، دكتر عايشه عبدالرحمن (بنت الشاطى) و مؤلف در معنا و تبيين وجوه و نظاير، اهميت اين پژوهش و شيوهى كار آغازگر مباحث میباشد. | ||
مطالب در سه فصل عمده و هر فصل در چندين مبحث ودر | مطالب در سه فصل عمده و هر فصل در چندين مبحث ودر نهایت يك فرجام مطرح شده است. | ||
در هر موضوع معنا و شقوق مختلف، همراه با ديدگاههاى متفاوت دانشمندان عربى و غربى، مطرح، توضيح، تبيين و احيانا نقد میشود. | در هر موضوع معنا و شقوق مختلف، همراه با ديدگاههاى متفاوت دانشمندان عربى و غربى، مطرح، توضيح، تبيين و احيانا نقد میشود. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۴: | ||
جنبهى كاربردى كردن بحثها و كالبد شكافى الفاظ قرآنى در موضوعهاى مطرح شده مانند مبحث بافت (سياق)، اضداد و واژگان وجوه مشكل از نقاط قوت اين تألیف میباشد. | جنبهى كاربردى كردن بحثها و كالبد شكافى الفاظ قرآنى در موضوعهاى مطرح شده مانند مبحث بافت (سياق)، اضداد و واژگان وجوه مشكل از نقاط قوت اين تألیف میباشد. | ||
برقرارى ارتباط و مقايسه بين ديدگاه علماى ادبيات عرب، علم اصول و قرآنپژوهان متقدم، در حلقه داخلى و از طرفى ديگر با | برقرارى ارتباط و مقايسه بين ديدگاه علماى ادبيات عرب، علم اصول و قرآنپژوهان متقدم، در حلقه داخلى و از طرفى ديگر با غربیان قرآن پژوه و متخصص زبان شناسى، توجه به اين پژوهش را میافزاید. | ||
==تبيين موضوع و گزارش محتوا== | ==تبيين موضوع و گزارش محتوا== | ||
خط ۸۲: | خط ۸۱: | ||
وى به هوشيارى دريافت كه نويسندگان در باب وجوه و نظاير قرآنى، در علوم عربى و علوم قرآنى هم دستى دارند و لذا براى شناخت هر زمينهاى كه در آن شهرت دارند و ظهور نمودهاند، به زندگى و شرح احوال آنان از طريق شناخت روزگار، مكتبها و استادان آنها هم پرداخت؛ تمام تلاش وى اين بود كه منابع آن را از نوشتههاى خود آنها در وجوه و نظاير قرآنى نظم ببخشد و به خوبى دريافت كه شيوه پژوهش آنها دو نوع بيشتر نبوده است و تنها راه آن است كه به مسير واحدى جهت يابند؛ نه زبانشناسان در قواعد و شواهدشان از قرآن بىنياز هستند و نه قرآن پژوهان از اين نكته غافلند كه زبان عربى، زبان قرآن و ملاك معنادارى آن مىباشد و ملاك آن، نه در علم وجوه و نظاير است و نه در علم قراءات و تفسير و وقف و ابتدا، بلكه همه اينها ملاك اصول فقه، احكام و مقاصد آن است؛ مثل ملاك اعجاز بيانى آن. | وى به هوشيارى دريافت كه نويسندگان در باب وجوه و نظاير قرآنى، در علوم عربى و علوم قرآنى هم دستى دارند و لذا براى شناخت هر زمينهاى كه در آن شهرت دارند و ظهور نمودهاند، به زندگى و شرح احوال آنان از طريق شناخت روزگار، مكتبها و استادان آنها هم پرداخت؛ تمام تلاش وى اين بود كه منابع آن را از نوشتههاى خود آنها در وجوه و نظاير قرآنى نظم ببخشد و به خوبى دريافت كه شيوه پژوهش آنها دو نوع بيشتر نبوده است و تنها راه آن است كه به مسير واحدى جهت يابند؛ نه زبانشناسان در قواعد و شواهدشان از قرآن بىنياز هستند و نه قرآن پژوهان از اين نكته غافلند كه زبان عربى، زبان قرآن و ملاك معنادارى آن مىباشد و ملاك آن، نه در علم وجوه و نظاير است و نه در علم قراءات و تفسير و وقف و ابتدا، بلكه همه اينها ملاك اصول فقه، احكام و مقاصد آن است؛ مثل ملاك اعجاز بيانى آن. | ||
لذا تلاش كرد تا به مكتب زبانشناسان و قرآنپژوهان در اين زمينه مشترك بين آنها هم نظرى داشته باشد؛ با توجه به اصل مشترك بين آن دو براى وى مسجّل شد كه زبانشناسان، قرآن را به عنوان بزرگترين كتاب عربى و بيان معجزه آساى وى مورد بررسى قرار مىدهند و ممكن است وجوه و نظاير را در | لذا تلاش كرد تا به مكتب زبانشناسان و قرآنپژوهان در اين زمينه مشترك بين آنها هم نظرى داشته باشد؛ با توجه به اصل مشترك بين آن دو براى وى مسجّل شد كه زبانشناسان، قرآن را به عنوان بزرگترين كتاب عربى و بيان معجزه آساى وى مورد بررسى قرار مىدهند و ممكن است وجوه و نظاير را در کتابهاى إعراب قرآن يا زبان قرائتها يا بلاغت بررسى كنند، درحالىكه نوشتههاى علوم قرآنى، عنوان «الوجوه و النظاير» به خود گرفت؛ چه در نوشتههاى واژگان مفرد در وجوه و نظاير، مثل كتاب [[مقاتل بن سلیمان|مقاتل بن سليمان بلخى]] (ت 150 ه) و چه در الاشباه و الاضداد و مفردات، مثل «[[البرهان في علوم القرآن]]» از زركشى و «الاتقان في علوم القرآن» از سيوطى؛ بعد از آن، اين علم در کتابهاى جامع علوم قرآنى به عنوان فصلى وارد شد. | ||
اين پژوهش وى را به بررسى مكتب زبانشناسان غربى در چند معنايى كشاند كه نزد دانشمندان عرب به وجوه و نظاير مشهور است و اين كار وى را به ارتباط با مباحث زبانشناسى يارى نمود و براى وى روشن گشت كه چند معنايى به نظر معاصران همان است كه به نظر آنها به بافت شناخته مىشود؛ وى در افزودن آن به حوزه تطبيقى وجوه و نظاير ترديد به خود راه نداد تا جايى كه به خاطر توجّه و اهميّت به اين مطلب، بخش سوّم- بحث نظرى- را به آن اختصاص داد. مراجعه به مفهوم و كاركردها و شواهد و مثالهاى آن با توجه به ويژگى روش علماى عرب، از نظرش دور نماند. | اين پژوهش وى را به بررسى مكتب زبانشناسان غربى در چند معنايى كشاند كه نزد دانشمندان عرب به وجوه و نظاير مشهور است و اين كار وى را به ارتباط با مباحث زبانشناسى يارى نمود و براى وى روشن گشت كه چند معنايى به نظر معاصران همان است كه به نظر آنها به بافت شناخته مىشود؛ وى در افزودن آن به حوزه تطبيقى وجوه و نظاير ترديد به خود راه نداد تا جايى كه به خاطر توجّه و اهميّت به اين مطلب، بخش سوّم- بحث نظرى- را به آن اختصاص داد. مراجعه به مفهوم و كاركردها و شواهد و مثالهاى آن با توجه به ويژگى روش علماى عرب، از نظرش دور نماند. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۷: | ||
روشى كه قرآن كريم به عنوان اصلى بر آن تكيه دارد و از مفهوم بافت و شواهد قرآنى آن و برداشت دانشمندان غربى كه از متن معجزهآساى ما دورند، خالى نيست. | روشى كه قرآن كريم به عنوان اصلى بر آن تكيه دارد و از مفهوم بافت و شواهد قرآنى آن و برداشت دانشمندان غربى كه از متن معجزهآساى ما دورند، خالى نيست. | ||
اين بررسى وى را به اين مطلب كشاند كه پديده چند معنايى در قرآن براى وجوه و نظاير، در نوشته برخى از دانشمندان ما هم آمده است؛ همچون «الاضداد» و «مشكل القرآن». وى در بررسى توجيه آنچه را كه در اضداد، مشكل يا متشابه يافتند در | اين بررسى وى را به اين مطلب كشاند كه پديده چند معنايى در قرآن براى وجوه و نظاير، در نوشته برخى از دانشمندان ما هم آمده است؛ همچون «الاضداد» و «مشكل القرآن». وى در بررسى توجيه آنچه را كه در اضداد، مشكل يا متشابه يافتند در کتابهاى اساسى زبانشناسان و مفسران و اقوال آنها در تأويل واژگان كوتاهى نورزيد. | ||
در بيان ارزشمند تاريخى نوشتهها در وجوه و نظاير و خاستگاه آنها نزد متأخران به | در بيان ارزشمند تاريخى نوشتهها در وجوه و نظاير و خاستگاه آنها نزد متأخران به فصلهایى از کتابهاى قرآن پژوهان مثل «البرهان» زركشى در قرن هشتم و «الاتقان» [[سيوطى]] در قرن دهم هجرى، به اصل آن دو از پيامبر(ص) در باب تعدّد وجوه قرآن و به حديث على(ع) علاقه وافر نشان مىدهد. | ||
صبر و شكيبايى وى را به مطالعه منابع و استقراى آراى دانشمندان و تكيه بر دليل كشاند و به قرينه، با نياز به آنها، به ضرورت روشى تكيه نكرد؛ چنانكه | صبر و شكيبايى وى را به مطالعه منابع و استقراى آراى دانشمندان و تكيه بر دليل كشاند و به قرينه، با نياز به آنها، به ضرورت روشى تكيه نكرد؛ چنانكه «اشارههایى» را با اصطلاح مكتب زبانشناسى نوين پيگيرى كرد و شايد اگر اصطلاح دانشمندان عرب را در سبک و اسلوب برمىگرفت، به روش آنها در بررسیهاى زبانشناختى قرآن نزدیک تر بود. | ||
شاهد ارجگذارى وى، دشوارى اين دانش است كه وى در مباحث تطبيقى تنها به بحث درباره تمام منابع و مراجعى كه در دسترس است، اكتفا نكند، بلكه به ذكر نمونههاى برگزيده از آنان نيز روى آورد. | شاهد ارجگذارى وى، دشوارى اين دانش است كه وى در مباحث تطبيقى تنها به بحث درباره تمام منابع و مراجعى كه در دسترس است، اكتفا نكند، بلكه به ذكر نمونههاى برگزيده از آنان نيز روى آورد. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۹: | ||
مؤلف با نقل جملهى لطفى عبدالبديع «علم وجوه و نظاير، دانش بررسى معانى مختلف در قرآن است» معتقد است، اين عبارت متضمّن تعريفى از اين بررسى است كه تجربهاى براى تطبيق مبانى بررسى نوين زبانشناختى و ابزار آن در تحليل زبان، بر متن قرآن به شمار مىآيد. | مؤلف با نقل جملهى لطفى عبدالبديع «علم وجوه و نظاير، دانش بررسى معانى مختلف در قرآن است» معتقد است، اين عبارت متضمّن تعريفى از اين بررسى است كه تجربهاى براى تطبيق مبانى بررسى نوين زبانشناختى و ابزار آن در تحليل زبان، بر متن قرآن به شمار مىآيد. | ||
تجربهاى كه در پى گشودن راهى براى پژوهش معانى قرآن و آزمون روشى در پژوهش زبانشناختى است كه درگذشته در حوزه وسيعى به مرحله عمل و بوته آزمايش قرار نگرفت. در پى پژوهش و بررسى مبانى مشخّصى از حدود رابطه بين زبانشناس و متن قرآنى است؛ حدودى كه از «آزادى قرائت» و «واقع گرايى علم» نمىكاهد و با قداست و | تجربهاى كه در پى گشودن راهى براى پژوهش معانى قرآن و آزمون روشى در پژوهش زبانشناختى است كه درگذشته در حوزه وسيعى به مرحله عمل و بوته آزمايش قرار نگرفت. در پى پژوهش و بررسى مبانى مشخّصى از حدود رابطه بين زبانشناس و متن قرآنى است؛ حدودى كه از «آزادى قرائت» و «واقع گرايى علم» نمىكاهد و با قداست و پاکى يك متن الهى كه بايد حفظ گردد، برخوردى ندارد و مسؤول حفظ هر دو براى مفسّر است كه از فهم آنچه كه حقايق زبانى بر آن دلالت دارد، منحرف نگردد. | ||
مشاهده پديدههاى زبانى و دلالتهاى عميق واژگان و روابط آنها، با رويكردى در جهت رفع ابهام ناشى از تعدّد معانى و دلالت را چه چيز مىتواند از آن پرده بردارد و به آن جهت سوق دهد؟ معيارى كه زبانشناسى در هنگام داورى، از خطر گم كردن راه به سوى «قصد گوينده» باز مىدارد، كدام است؟ | مشاهده پديدههاى زبانى و دلالتهاى عميق واژگان و روابط آنها، با رويكردى در جهت رفع ابهام ناشى از تعدّد معانى و دلالت را چه چيز مىتواند از آن پرده بردارد و به آن جهت سوق دهد؟ معيارى كه زبانشناسى در هنگام داورى، از خطر گم كردن راه به سوى «قصد گوينده» باز مىدارد، كدام است؟ | ||
اينها | اينها پرسشهایى است كه اين پژوهش در پى پاسخ گويى به آنهاست و در نتيجه اشكال، بيش از پيش، در آغاز پرداختن به نخستين پرسشها واضح و روشن گردد. | ||
اين تجربه، علم وجوه و نظاير را زمينه مناسبى براى خود يافت. | اين تجربه، علم وجوه و نظاير را زمينه مناسبى براى خود يافت. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۰۹: | ||
اين دانش، در عصر پايههاى نخستين تدوين علوم اسلامى به وجود آمد كه بيشتر آن در بررسى باب دلالت و مشكلات ناشى از آن ظهور يافت. | اين دانش، در عصر پايههاى نخستين تدوين علوم اسلامى به وجود آمد كه بيشتر آن در بررسى باب دلالت و مشكلات ناشى از آن ظهور يافت. | ||
تاريخ نخستين نوشتهها در اين باره به قرن اول و دوم بازمىگردد و آنگاه در قرن چهارم و پنجم گسترش يافت و مطالب آن فراوان گشت و شيوههاى تأليف وضع بهترى به خود گرفت. سپس در قرنهاى اخير به صورت | تاريخ نخستين نوشتهها در اين باره به قرن اول و دوم بازمىگردد و آنگاه در قرن چهارم و پنجم گسترش يافت و مطالب آن فراوان گشت و شيوههاى تأليف وضع بهترى به خود گرفت. سپس در قرنهاى اخير به صورت بخشهایى در دائرۀ المعارفهاى جامع علوم قرآنى به ما رسيد. | ||
اين | اين کتابها ما را با علم وجوه و نظاير آشنا گرداند؛ دانشى كه به ظهور لفظ واحد با معانى متعدّد در قرآن مىپردازد و از سياق اين گونه از واژگان، نمونههایى براى اين معانى متفاوت به نام وجوه واژه برگرفت و واژه در يكى از سياقها، نظيرى در سياقهاى ديگرى كه آن واژه آمده است، به شمار مىرود. | ||
چگونه رويكرد معنا و تعيين دلالت در هر موضع يا سياق تعيين مىگردد كه اين معنا- نه ديگر معانى- از وجوه احتمالى آن مىباشد؟ پاسخ اين پرسش را | چگونه رويكرد معنا و تعيين دلالت در هر موضع يا سياق تعيين مىگردد كه اين معنا- نه ديگر معانى- از وجوه احتمالى آن مىباشد؟ پاسخ اين پرسش را کتابهاى وجوه و نظاير ندادهاند؛ آن کتابها تنها به گردآورى واژگان و ذكر معانى گوناگون و سياقهاى آن بسنده كردهاند. | ||
امّا | امّا کتابهاى تفسيرى پر است از اختلافنظرهایى پيرامون توجيه بسيارى از اين واژگان متعدّد المعنى. | ||
در اوقات بسيارى، «اشارههاى سياقى كلام و دلايل آن» نقش زيادى در توجيه نمودن انديشه مفسّر داشت كه بيان صريحى از آن دارد و يا به آن اشاره مىكند؛ امّا تأثير آن در | در اوقات بسيارى، «اشارههاى سياقى كلام و دلايل آن» نقش زيادى در توجيه نمودن انديشه مفسّر داشت كه بيان صريحى از آن دارد و يا به آن اشاره مىكند؛ امّا تأثير آن در نهایت روشن و واضح است. زبانشناسان اين نوع از واژگان زبان را مشترك لفظى مىنامند؛ چون لفظ، ميان چند معنا مشترك است و گاهى بين آنها رابطه معنايى روشنى هست و گاهى نيست. | ||
هر آنچه كه به دلالتهاى اين واژگان استدلال مىشود، شيوه استعمال عرب در آن موارد است. واژگان وجوه قرآنى- چنانكه از خلال اين كار روشن خواهد شد- همان واژگان «مشترك» نيستند، امّا گاهى چنين مىباشند. | هر آنچه كه به دلالتهاى اين واژگان استدلال مىشود، شيوه استعمال عرب در آن موارد است. واژگان وجوه قرآنى- چنانكه از خلال اين كار روشن خواهد شد- همان واژگان «مشترك» نيستند، امّا گاهى چنين مىباشند. | ||
در بسيارى از اوقات، علّت بيان تعدّد دلالتها، همان كاربرد قرآنى است كه آنها را در بافتهاى فكرى و اجتماعى- كه با آنچه درگذشته بود، متفاوت است- قرار مىدهد و لذا صبغه جديدى را با خود مىآورد كه حوزههاى معانى را يا گسترش مىدهد يا محدود مىسازد و يا تغيير ايجاد مىكند و بدين ترتيب واژگان وجوه پديد مىآيد نه آنچه را كه زبانشناسان اشتراك لفظى مىنامند. اين واژگان معانى تازهاى را وارد مىسازند و تفسير و علوم اسلامى با بحثهاى متفاوتى كه دارند، نوشته مىشوند؛ اختلاف معانى، سرچشمه اشكال يا موضوع آن در بسيارى از مسائل | در بسيارى از اوقات، علّت بيان تعدّد دلالتها، همان كاربرد قرآنى است كه آنها را در بافتهاى فكرى و اجتماعى- كه با آنچه درگذشته بود، متفاوت است- قرار مىدهد و لذا صبغه جديدى را با خود مىآورد كه حوزههاى معانى را يا گسترش مىدهد يا محدود مىسازد و يا تغيير ايجاد مىكند و بدين ترتيب واژگان وجوه پديد مىآيد نه آنچه را كه زبانشناسان اشتراك لفظى مىنامند. اين واژگان معانى تازهاى را وارد مىسازند و تفسير و علوم اسلامى با بحثهاى متفاوتى كه دارند، نوشته مىشوند؛ اختلاف معانى، سرچشمه اشكال يا موضوع آن در بسيارى از مسائل کتابهایى كه به اين امور مىپردازند مىباشد؛ مانند: فقه، انواع قرائت و ديگر علوم عربى همچنين تعدد دلالت همان موضوع اشكال در بسيارى از مباحث زبانشناسى و نوشتههایى در اين باب مثل مباحث اشتراك لفظى، اضداد، ترادف و ديگر شاخههاى زبانشناسى بوده است. | ||
واژگان وجوه قرآنى- واژگان مشكل- به تدريج به متون زبانى راه يافت كه اين واژگان به طور يكسان با بار معنايىشان در بافت قرآنى و كاربرد عرب نخستين، عرضه شدهاند. | واژگان وجوه قرآنى- واژگان مشكل- به تدريج به متون زبانى راه يافت كه اين واژگان به طور يكسان با بار معنايىشان در بافت قرآنى و كاربرد عرب نخستين، عرضه شدهاند. | ||
اين پژوهش تلاش دارد تا به كليدهاى دنياى واژگانى قرآنى با دلالتهاى متعدّد و متداخل دست يابد و برخى از واژگان وجوه قرآنى را | اين پژوهش تلاش دارد تا به كليدهاى دنياى واژگانى قرآنى با دلالتهاى متعدّد و متداخل دست يابد و برخى از واژگان وجوه قرآنى را نمونههایى براى تطبيق و تحليل معناشناسى برگيرد. | ||
در اين راستا به ملاحظه پديدههاى زبانى در بافت، تأثير بافت فكرى- اجتماعى- اسلامى و تأثير بافت كاربرد عام قرآنى بر مفسّران در گزينش و تعيين دلالتهاى اين واژگان پرداخته مىشود. | در اين راستا به ملاحظه پديدههاى زبانى در بافت، تأثير بافت فكرى- اجتماعى- اسلامى و تأثير بافت كاربرد عام قرآنى بر مفسّران در گزينش و تعيين دلالتهاى اين واژگان پرداخته مىشود. | ||
همچنين در رويكرد انديشه | همچنين در رويكرد انديشه نویسنده براى فهم روابط متداخل بين اين واژگان و برخوردهاى آنها با هم و تأثير حركت غير مرئىشان پيرامون برخى ديگر، به خاطر تشكيل دلالت زبانى در شكل نهایى و پيچيده آن، توسّل جسته مىشود. | ||
مرحله بعد به كار بستن تجربه تحليل دو بافت زبانى و غير زبانى بر روى تعدادى از واژگان وجوه در دو كتاب در حوزه زبانشناسى و علوم قرآنى است. | مرحله بعد به كار بستن تجربه تحليل دو بافت زبانى و غير زبانى بر روى تعدادى از واژگان وجوه در دو كتاب در حوزه زبانشناسى و علوم قرآنى است. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۷: | ||
«اضداد» يكى از مباحث زبانشناسى عربى است. موضوع آن نوعى از انواع مشترك لفظى است كه رشته محكمى آن را به بحث وجوه و نظاير مرتبط مىسازد. | «اضداد» يكى از مباحث زبانشناسى عربى است. موضوع آن نوعى از انواع مشترك لفظى است كه رشته محكمى آن را به بحث وجوه و نظاير مرتبط مىسازد. | ||
مبحث 1- چند معنايى در كتاب «الاضداد» [[ | مبحث 1- چند معنايى در كتاب «الاضداد» [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]: وى رابطه بين «واژگان مشترك» و «واژگان اضداد» را در مقدمهاش چنين شرح مىكند: «حروف (واژگان) اضداد همچون حروفى هستند كه بر معانى مختلف واقع مىشوند، هرچند كه متضاد نيستند». زبانشناسان عرب بهطور كلى آنهایى را كه بر معانى مختلف واقع مىشوند، مشترك لفظى مىشناسند چون لفظ آن «حرف واحد» (واژگان واحد) داراى اشتراك معنايى هستند. بنابراین حروف اضداد نوعى مشترك ميباشند. | ||
2- نمونهاى از واژگان وجوه در | 2- نمونهاى از واژگان وجوه در کتابهاى الاضداد، بعد از بررسى مختصر روش [[ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]] در كتاب «الاضداد» و تلاش در تبيين مهمترين ویژگیهاى قابل توجّه در آن، در اين قسمت به بررسى بافتهاى تعدادى از واژگان برگزيده شامل كلمات 1- ظنّ، كه به معانى تهمت، دروغ، يقين و شك بكار رفته است. 2- رجاء 3- خوف، پرداخته تا به شناخت تأثير بافت در تعيين دلالت- مطابق آراى زبانشناسان و مفسّران پيشين-پرداخته شود؛ چنانكه نویسنده هم درپى پديدههاى زبانى است كه معناى زبانى در فهم مفسّران و فهم ما از آن نتيجه بخش مىباشد. | ||
در اين ميان تفاوت بين ديدگاه زبانشناسان و ديدگاه دانشمندان وجوه، بافتها و دلالتها و تفاوت ميان بررسى هر يك از آنها نيز تبيين مىشود. | در اين ميان تفاوت بين ديدگاه زبانشناسان و ديدگاه دانشمندان وجوه، بافتها و دلالتها و تفاوت ميان بررسى هر يك از آنها نيز تبيين مىشود. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۵: | ||
فصل سوم: وجه مشكل قرآن | فصل سوم: وجه مشكل قرآن | ||
از جمله | از جمله دانشهایى كه در همان آغاز در تمدّن اسلامى به وجود آمد، دانشى است به نام «مشكل القرآن». اين دانش در کتابهایى كه به جمعآورى انواع علوم قرآنى پرداختهاند، نامهاى ديگرى هم دارد. زركشى در البرهان آن را «موهم الاختلاف» ناميده است و [[سيوطى]] در نوع چهل و هشتم «مشكل القرآن و موهم الاختلاف و التناقض». قديمىترين اثر در اين موضوع كتاب «الرّد على الملحدين في تشابه القرآن» از قطرب، زبانشناس معروف عرب مىباشد. درحالىكه نام «مشكل القرآن» شهرت يافت و كاربرد آن در نوشتههایى چون «تأويل مشكل القرآن» از [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] و «الفوائد في مشكل القرآن» از عزّ بن عبدالسّلام (ت 66 ه) فراوان رواج يافت. | ||
حدّ مشترك ميان دو كلمه «متشابه» و «مشكل» همان اشتباه كردن است. سپس نوعى «انتقال» يا «انتقال معنايى» رخ داده است و بر هرچه كه مبهم يا موجب اشتباه مىشود به واسطه گسترش دلالت از أصل وضع آن، اطلاق مىگردد. | حدّ مشترك ميان دو كلمه «متشابه» و «مشكل» همان اشتباه كردن است. سپس نوعى «انتقال» يا «انتقال معنايى» رخ داده است و بر هرچه كه مبهم يا موجب اشتباه مىشود به واسطه گسترش دلالت از أصل وضع آن، اطلاق مىگردد. | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۱: | ||
اما مفاهيم «اختلاف» و «تعارض» و «تناقض» كه از اجزاى نامهاى متضادى است كه بر اين نوع اطلاق كردهاند، خاستگاه همه به نوعى خاص از مشكلاتى است كه اين دانش به بررسى آن مىپردازد؛ و گاهى به همين نام ناميده مىشود. شايد از قبيل اطلاق جزء بر كل باشد. | اما مفاهيم «اختلاف» و «تعارض» و «تناقض» كه از اجزاى نامهاى متضادى است كه بر اين نوع اطلاق كردهاند، خاستگاه همه به نوعى خاص از مشكلاتى است كه اين دانش به بررسى آن مىپردازد؛ و گاهى به همين نام ناميده مىشود. شايد از قبيل اطلاق جزء بر كل باشد. | ||
مبحث 1- مشكل زبانى در | مبحث 1- مشكل زبانى در کتابهاى مشكل القرآن با بررسى دو كتاب «تأويل مشكل القرآن» از [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] و مشكل القرآن در بررسى زركشى | ||
2- بررسى برخى | 2- بررسى برخى بافتهایى كه [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] در كتابش به آن پرداخته است و إشكال در آنها ناشى از چند معنا بودن لفظ مىباشد؛ براى روشن شدن دو امر زير، از ميان آنچه كه در کتابهاى وجوه آمده است، به بررسى واژگانى مىپردازيم: | ||
#چگونه واژگان وجوه، بخش زيادى از مسائل علوم قرآنى را نشان مىدهند؟ | #چگونه واژگان وجوه، بخش زيادى از مسائل علوم قرآنى را نشان مىدهند؟ | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۵: | ||
روش كار در اين پژوهش به قصد آزمون روش و تعدادى از فرضهاى نظرى آغاز گشت. اما روش، تطبيق دستاوردهاى بررسى زبانشناسى نوين است كه آموزههاى فلسفى متفكران معاصر غير عرب در حوزههاى پژوهش عربى- اسلامى، آن را به تحرّك وامىدارد. | روش كار در اين پژوهش به قصد آزمون روش و تعدادى از فرضهاى نظرى آغاز گشت. اما روش، تطبيق دستاوردهاى بررسى زبانشناسى نوين است كه آموزههاى فلسفى متفكران معاصر غير عرب در حوزههاى پژوهش عربى- اسلامى، آن را به تحرّك وامىدارد. | ||
اما فرضها، برخى از | اما فرضها، برخى از انديشههایى است كه نویسنده آنها را از مبانى علوم عربى و حقايق آنها گمانهزنى كرده است و قصدش اين بود كه درستى يا نادرستى آن گمان را با قرار دادن بر محكّ تطبيق تحقّق بخشد. اين مبانى عبارتند از: | ||
#بخش زيادى از مشكل در علوم قرآنى، مشكل زبانى است. | #بخش زيادى از مشكل در علوم قرآنى، مشكل زبانى است. | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۴: | ||
#رام كردن متون زبان براى تحليل پديدههاى بافت، تجربه قابل ملاحظهاى است كه ابعاد معنايى تازهاى از اين متون را آشكار مىسازد؛ بهطورى كه اين كشف با قرائت زبان و زندگى با جهان فكرى متفاوت از ديگر جهانها در بيرون زبان پايان مىيابد. | #رام كردن متون زبان براى تحليل پديدههاى بافت، تجربه قابل ملاحظهاى است كه ابعاد معنايى تازهاى از اين متون را آشكار مىسازد؛ بهطورى كه اين كشف با قرائت زبان و زندگى با جهان فكرى متفاوت از ديگر جهانها در بيرون زبان پايان مىيابد. | ||
بعد از يك تجربه طولانى و رنج خواندن و نوشتن و دقّت و بازسازى و مراجعه مكرر و صبر پشتكارى | بعد از يك تجربه طولانى و رنج خواندن و نوشتن و دقّت و بازسازى و مراجعه مكرر و صبر پشتكارى نویسنده، اين بررسى تطبيقى به بررسیهاى فراوانى در ارتباط با زبان و علوم زبانى و متن قرآن و تفسير آن منجر شد كه خلاصه آن به شرح زير مىباشد: | ||
#ارتباط بين علوم قرآنى و بررسى زبانى تنگاتنگ است كه از بررسى عميق إشكالات و | #ارتباط بين علوم قرآنى و بررسى زبانى تنگاتنگ است كه از بررسى عميق إشكالات و نمونههایى كه از کتابهاى علوم قرآنى برگرفته شده و تقسيمبندى اشكال و بررسى در اصول و منابع آن آشكار مىگردد. | ||
#يكى از نمونههاى مهم در تأثير انديشه زبانى در علوم قرآن، علم وجوه و نظاير است. | #يكى از نمونههاى مهم در تأثير انديشه زبانى در علوم قرآن، علم وجوه و نظاير است. | ||
#يكى از مهمترين روشهاى تحليل دلالت الفاظ، بررسى بافت آنهاست؛ بلكه بافت گاهى خود تعيين كننده اصلى يا تنها عامل تعيين كننده معناست كه محقّق بدون توجه به آن در زبان به نتايج نادرستى خواهد رسيد. | #يكى از مهمترين روشهاى تحليل دلالت الفاظ، بررسى بافت آنهاست؛ بلكه بافت گاهى خود تعيين كننده اصلى يا تنها عامل تعيين كننده معناست كه محقّق بدون توجه به آن در زبان به نتايج نادرستى خواهد رسيد. | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۹۷: | ||
==وضعيت كتاب== | ==وضعيت كتاب== | ||
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مراجع، آيات، احاديث، اشعار عربى و اعلام در انتهاى كتاب آورده است. | فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مراجع، آيات، احاديث، اشعار عربى و اعلام در انتهاى كتاب آورده است. | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۵: | ||
مقدمات و متن كتاب | مقدمات و متن كتاب | ||
{{الگو:علوم قرآنی}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |