بحر الفوائد في شرح الفرائد (طبع قدیم): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
خط ۹۲: خط ۹۲:
در قسمت‌هاى مختلف كتاب، حق‌شناسى و احترام خاص مصنف نسبت به [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم انصارى]] را مى‌توان ملاحظه كرد؛ از جمله:
در قسمت‌هاى مختلف كتاب، حق‌شناسى و احترام خاص مصنف نسبت به [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم انصارى]] را مى‌توان ملاحظه كرد؛ از جمله:


فإن ما ذكرنا من التحقيق رشحة من رشحات تحقيقاته و ذره من ذرات فيوضاته. .. كيف و هو مبتكر في الفن بما لم يسبقه سابق. (قسمت اول كتاب، صفحۀ 52)
فإن ما ذكرنا من التحقيق رشحة من رشحات تحقيقاته و ذره من ذرات فيوضاته... كيف و هو مبتكر في الفن بما لم يسبقه سابق. (قسمت اول كتاب، صفحۀ 52)


الذي صرف عمره في علم الشريعة مع ما عليه من التفرد في دقة النظر و استقامة الرأي و الاطلاع على فتاوى الفقهاء رضوان الله عليهم في عصره فجزاه الله عن الإسلام خيراً.
الذي صرف عمره في علم الشريعة مع ما عليه من التفرد في دقة النظر و استقامة الرأي و الاطلاع على فتاوى الفقهاء رضوان الله عليهم في عصره فجزاه الله عن الإسلام خيراً.
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
مؤلف به خاطر احترام خاصى كه نسبت به استادش شيخ اعظم قدس سره دارد، هرگز از عبارت «يرد عليه» استفاده نكرده، بلكه از عبارت لا يخلو عن مناقشة و امثال لفظ مناقشه استفاده كرده و حتى گاهى در مقام توجيه بر آمده است؛ مثلا:
مؤلف به خاطر احترام خاصى كه نسبت به استادش شيخ اعظم قدس سره دارد، هرگز از عبارت «يرد عليه» استفاده نكرده، بلكه از عبارت لا يخلو عن مناقشة و امثال لفظ مناقشه استفاده كرده و حتى گاهى در مقام توجيه بر آمده است؛ مثلا:


كأنه سهو من قلمه الشريف أو مبني على المسامحة في الإطلاق. .. فلا تحسبنّه غير خبير بهذه المطالب الواضحة كيف و هو مبتكر في الفن.
كأنه سهو من قلمه الشريف أو مبني على المسامحة في الإطلاق... فلا تحسبنّه غير خبير بهذه المطالب الواضحة كيف و هو مبتكر في الفن.


اين احترام نه فقط نسبت به استادش، بلكه نسبت به علماى سابق نيز ديده مى‌شود. مثلا راجع به [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مى‌فرمايد: «قدس اللّه نفسه الزكية و طيب تربته الشريفة».
اين احترام نه فقط نسبت به استادش، بلكه نسبت به علماى سابق نيز ديده مى‌شود. مثلا راجع به [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] مى‌فرمايد: «قدس اللّه نفسه الزكية و طيب تربته الشريفة».
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
يكى از نكات مثبت كتاب حاضر آن است كه، مؤلف به مأخذ و مصدر كلام شيخ مراجعه كرده و مطالب را با اطلاع كامل بيان مى‌فرمايد و احيانا اگر در موردى مطلبى را پيدا نكرده باشد، اعلام مى‌كند: لم أر الجواب المذكور و الفرق بين الضررين في النسخة الموجودة عندي من عدّة الشيخ قدس سره...
يكى از نكات مثبت كتاب حاضر آن است كه، مؤلف به مأخذ و مصدر كلام شيخ مراجعه كرده و مطالب را با اطلاع كامل بيان مى‌فرمايد و احيانا اگر در موردى مطلبى را پيدا نكرده باشد، اعلام مى‌كند: لم أر الجواب المذكور و الفرق بين الضررين في النسخة الموجودة عندي من عدّة الشيخ قدس سره...


يا اينكه صريحا اعلام مى‌كند، آنچه به مأخذ نسبت داده شده وجود نداشته و استناد شيخ اعظم صحيح نمى‌باشد: و أنت خبير بأن التقييد المذكور في كلام شيخنا الأستاد العلامة. .. ليس موجوداً في كلام الجزائري بل و لا حكاه عنه غيره...
يا اينكه صريحا اعلام مى‌كند، آنچه به مأخذ نسبت داده شده وجود نداشته و استناد شيخ اعظم صحيح نمى‌باشد: و أنت خبير بأن التقييد المذكور في كلام شيخنا الأستاد العلامة... ليس موجوداً في كلام الجزائري بل و لا حكاه عنه غيره...


ويژگى ديگر آن كه، مؤلف به دليل احاطۀ كامل به نظريات اصولى، گاهى در كتاب منشأ و تاريخچۀ نظريۀ اصولى خاصى را مطرح كرده است. مثلا در بحث حجيت ظن مطلق، صاحب اين نظريه را [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] و سيد على صاحب رياض (هم‌درس ايشان) دانسته، كه بعدها شاگرد [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]]، يعنى محقق قمى در انتشار اين نظريه اهتمام خاصى را مبذول داشته است. (صفحۀ 228 سطر 18، قسمت اول كتاب)
ويژگى ديگر آن كه، مؤلف به دليل احاطۀ كامل به نظريات اصولى، گاهى در كتاب منشأ و تاريخچۀ نظريۀ اصولى خاصى را مطرح كرده است. مثلا در بحث حجيت ظن مطلق، صاحب اين نظريه را [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] و سيد على صاحب رياض (هم‌درس ايشان) دانسته، كه بعدها شاگرد [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]]، يعنى محقق قمى در انتشار اين نظريه اهتمام خاصى را مبذول داشته است. (صفحۀ 228 سطر 18، قسمت اول كتاب)
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
نكتۀ ديگر اين كه مؤلف در كتاب كلماتى را به فارسى ترجمه كرده، در حالى كه نيازى به ترجمۀ فارسى نبوده، يا اين كه شعرهايى را با عبارت‌هاى فارسى آورده است؛ در حالى كه نيازى به اين كار ديده نمى‌شود. مثل بد كاريست - بد آدميست - پاى استدلاليان چوبين بود - جمع صورت با چنين معنى ژرف، نيست ممكن جز ز سلطان شگرف - جسم جوهر در ذات پيوسته است، اگر گسسته بودى قابل ابعاد نبودى.
نكتۀ ديگر اين كه مؤلف در كتاب كلماتى را به فارسى ترجمه كرده، در حالى كه نيازى به ترجمۀ فارسى نبوده، يا اين كه شعرهايى را با عبارت‌هاى فارسى آورده است؛ در حالى كه نيازى به اين كار ديده نمى‌شود. مثل بد كاريست - بد آدميست - پاى استدلاليان چوبين بود - جمع صورت با چنين معنى ژرف، نيست ممكن جز ز سلطان شگرف - جسم جوهر در ذات پيوسته است، اگر گسسته بودى قابل ابعاد نبودى.


ميرزاى آشتيانى در كتاب بحر الفوائد لفظ «الأستاذ العلاّمة» را بسيار تكرار كرده است و گاهى در يك سطر، دو بار اين عبارت تكرار مى‌شود؛ مانند:. .. على ما ذكره الأستاذ العلامة من الإيراد بأن هذه الأخبار، كما تشهد لما ذكره الأستاذ العلامة. .. كذلك تشهد...
ميرزاى آشتيانى در كتاب بحر الفوائد لفظ «الأستاذ العلاّمة» را بسيار تكرار كرده است و گاهى در يك سطر، دو بار اين عبارت تكرار مى‌شود؛ مانند:... على ما ذكره الأستاذ العلامة من الإيراد بأن هذه الأخبار، كما تشهد لما ذكره الأستاذ العلامة... كذلك تشهد...


== اشارات نويسنده ==
== اشارات نويسنده ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش