بحرالعلوم، سید محمدمهدی بن مرتضی

سيد محمّد مهدى بن مرتضى بن محمد بروجردى طباطبايى، از مشاهير علماى اماميه در قرن دوازدهم، فقيه، اصولى، محدث، متكلم، مفسر قرآن، اديب و رجالى

بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی
نام بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی
نام‎های دیگر ب‍ح‍رال‍ع‍ل‍وم‌ طب‍اطب‍ائ‍ی‌، م‍ح‍م‍د م‍ه‍دی‌ ب‍ن‌ م‍رت‍ض‍ی‌

س‍ی‍د ب‍ح‍رال‍ع‍ل‍وم‌، م‍ح‍م‍د م‍ه‍دی‌ ب‍ن‌ م‍رت‍ض‍ی‌

طب‍اطب‍ائ‍ی‌، م‍ح‍م‍د م‍ه‍دی‌ ب‍ن‌ م‍رت‍ض‍ی‌

طب‍اطب‍ائ‍ی‌ ن‍ج‍ف‍ی‌، م‍ه‍دی‌ ب‍ن‌ م‍رت‍ض‍ی‌

بحر العلوم، سید مهدی

نام پدر مرتضی
متولد 1121 ش یا 1742 م
محل تولد کربلا
رحلت 1177 ش یا 1212 ق یا 1797 م
اساتید شيخ مهدى بن محمد فتونى عاملى و شيخ محمدتقى دورقى و شيخ محمدباقرهزار جريبى
برخی آثار الدرة النجفية

رجال السيد بحرالعلوم «المعروف بالفوائد الرجالية»

کد مؤلف AUTHORCODE101AUTHORCODE

ولادت

در سال 1155 (و به قولى در 1154) در كربلا متولد شد.

پدر و اجداد او از دانشمندان سرشناس بودند و با بعضى از خاندان‌هاى علمى شيعه، از جمله خاندان مجلسى، خويشاوندى سببى يا نسبى داشتند و به دليل همين پيوند خانوادگى، بحر العلوم از مجلسى اول به عنوان جد و از مجلسى دوم به عنوان دايى ياد مى‌كند.[۱]

کسب علم و دانش

بحر العلوم تحصيلات خود را در زادگاهش نزد پدر و شيخ يوسف بحرانى (صاحب حدائق) آغاز كرد، و بعد به نجف رفت و نزد شيخ مهدى بن محمد فتونى عاملى و شيخ محمدتقى دورقى و شيخ محمدباقرهزار جريبى به كسب علم پرداخت. سپس به كربلا بازگشت و به حوزۀ درس وحيد بهبهانى (بهبهانى، آقا محمدباقر) پيوست.[۲]

بازگشت به نجف

پس از آن كه وحيد به علت كهولت درس خود را تعطيل كرد، به توصيۀ استاد به نجف بازگشت و در آنجا حوزۀ درسى تشكيل داد، شاگردان بسيارى تربيت كرد و به عده‌اى از علما اجازۀ روايت داد، كه از آن جمله‌اند: سيّد صدرالدين عاملى، شيخ جعفر نجفى صاحب كشف الغطاء، سيد جواد عاملى صاحب مفتاح الكرامة، شيخ ابوعلى حائرى صاحب منتهى المقال، ملا احمد نراقى، سيد محمد مجاهد.

سيد ابوالقاسم خوانسارى (كه بحر العلوم از او حكمت و كلام مى‌آموخت و او نزد بحر العلوم فقه و اصول مى‌خواند)، شيخ اسد اللّه شوشترى، ميرزا محمد نيشابورى معروف به اخبارى، حجت‌الاسلام شفتى، شيخ محمد على اعسم، سيد دلدار على هندى.[۳]

سفر به مشهد

بحر العلوم در 1186 به مشهد سفر كرد و هفت سال در آنجا اقامت گزيد. در اين مدت گذشته از شركت در مجالس علمى و مباحثه با علما، نزد ميرزا مهدى شهيد خراسانى به فراگيرى فلسفه پرداخت و اين حكيم او را به سبب مقام شامخ علميش بحر العلوم خواند. اين لقب كه پيش از آن به كسى اطلاق نشده بود بعدها عنوان خاندان وى شد كه تا امروز به آن شهرت دارند.[۴]

سفر حج

در سال 1193 به حج رفت و مدتى كه در حجاز بود، گذشته از اقدامات سودمند دينى، به تدريس فقه مذاهب اربعه پرداخت و افراد بسيارى در حلقۀ درسى او شركت كردند. ديگر از سوانح مهم زندگى او مناظرۀ كلامى با دانشمندان يهود در منطقۀ ذى الكفل است كه بر اثر آن، گروه بسيارى به اسلام گرويدند.[۵] گزارش كامل اين مناظره را چند تن از حاضران در مجلس بحث، از جمله صاحب مفتاح الكرامة ثبت كرده‌اند.

رياست عامه

بحر العلوم كه در يكى از درخشان‌ترين دوره‌هاى علمى شيعه مى‌زيست، در بعضى از علوم دينى سرآمد اقران بود، و در بعضى ديگر آگاهى لازم را داشت، از اين رو رياست عامّه به او منتقل شد.

سيّد صدرالدين عاملى در گزارش خود گفته است كه در نجف عدّه‌اى بحر العلوم را در فقه برتر از شيخ جعفر نجفى مى‌دانند و خود مى‌افزايد كه اين سخن چندان هم دور از واقع نمى‌نمايد.[۶]

شهامت اخلاقى و روحيۀ اصلاح طلبى بحر العلوم سبب شد كه در دوران رياست عامّه، در اجراى تكاليف اجتماعى - دينى با بزرگان معاصر خود همكارى كند، از جمله در مسائل فتوايى مردم را به تقليد از شيخ جعفر نجفى رهنمون شد و براى قضا و رسيدگى به خصومات، شيخ محيى‌الدين و براى اقامۀ جماعت، شيخ حسين نجف عالم و زاهد و امام جماعت مسجد هندى را معرّفى كرد.

همچنين شاگرد برجستۀ خود سيد جواد عاملى مؤلف مفتاح الكرامة را به تدوين كتب، از جمله تقريرات درس خود او، كه محور آن كتاب وافى فيض كاشانى بود تشويق كرد. خود او نيز علاوه بر تدريس فقه و حديث به امور مردم رسيدگى مى‌كرد.[۷]

در گشودن مشكلات دينى و اجتماعى و برآوردن حوايج نيازمندان كوشا بود و از جمله اقدامات مؤثر او، تعيين دقيق ميقات‌هاى احرام و مشخص كردن محدودۀ مواقف حج است كه در دوران توقف وى در مكه صورت گرفت.

تقواى بحر العلوم، ضمن اجتناب از هر گونه سخت‌گيرى در امور جارى زندگى، و نيز سخاوت و همت بلند او زبانزد همگان بود، چندان كه برخى به گرايش‌هاى عرفانى در وى معتقد شده‌اند.

به هر حال تأثير اين گرايش را در دست پروردگان و برخى از علماى پس از او نمى‌توان انكار كرد. همۀ معاصران بحر العلوم به مقام علم و تقواى او اذعان كرده‌اند. حتى استاد او، وحيد بهبهانى، در سال‌هاى پايانى عمر، چون زوال ملكۀ اجتهاد را در خود احتمال مى‌داد، در مسائل فقهى از او نظرخواهى مى‌كرد.[۸]

خبر تشرف وى به حضور امام دوازدهم عجل اللّه تعالى فرجه به حد تواتر رسيده است و اصل اين تشرف را هيچ يك از دانشمندان معاصر يا متأخر از او، انكار نكرده‌اند.

ميرزاى قمى، مؤلف قوانين الأصول، كه خود در ايران مرجعيّت داشت و مانند بحر العلوم از شاگردان برجستۀ وحيد بهبهانى بود، در سفرى به عراق به ديدار سيّد بحر العلوم رفت و پس از خلوت شدن مجلس، ضمن اشاره به مقام معنوى او و تشرّف به ديدار امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه از وى خواست نكاتى را از آنچه ديده است باز گويد. بحر العلوم خواستۀ او را فقط به طور سر بسته اجابت كرد و رشتۀ سخن را تغيير داد.

نورى [۹] بحر العلوم را از اين جهت فقط هم‌رديف سيّد بن طاوس دانسته است. با اين همه وقتى كه از وى دربارۀ امكان ملاقات با حضرت حجّت عجل اللّه تعالى فرجه در دوران غيبت سؤال شد، پاسخ داد كه در احاديث شيعه رواياتى مبنى بر تكذيب مدّعيان رؤيت وارد شده است.[۱۰]

مقام تقوا او را در موقعيتى قرار داده كه به گفته مامقانى[۱۱]، شخصيّت حديثى وى برتر از وثاقت و فروتر از عصمت است.

بحر العلوم به عربى شعر مى‌سرود و از جملۀ آثار او منظومه‌اى است در رثاى امام حسين عليه السّلام، كه به اقتضاى دوازده بند محتشم سروده است.[۱۲] علاوه بر اين، عالمان دينى را نيز به آگاهى از فنون ادب تشويق مى‌كرد و شاعران مذهبى را محترم مى‌شمرد. تقدير و تكريم او از شيخ كاظم ازرى، مرثيه سراى برجستۀ عراقى، معروف است.[۱۳]

تأليفات

بحر العلوم به رغم دانش فراوان، چندان توفيق تأليف نيافت. سبب عمدۀ اين امر را احتياط و دقت بيش از حدّ او در نوشتن ذكر كرده‌اند. آثار چندى از او بر جاى مانده كه برخى از آنها عبارتند از:

  1. المصابيح، در عبادات و معاملات، كه از زمان تأليف تاكنون مورد توجه فقها بوده است.
  2. الدرّة النجفيّة، كه در آن دو باب طهارت و صلاة در بيش از 2000 بيت به نظم در آمده و بر آن شرح‌هاى فراوان نوشته شده است.
  3. مشكاة الهداية، كه در واقع روايت منثور الدرّة النجفيّة در باب طهارت است.
  4. الفوائد الرجاليّة، در علم رجال كه به معرفى خاندان‌هاى معروف علمى و حديثى و راويان و عالمان امامى و مطالب متفرقه دربارۀ كتب حديث و رجال اختصاص دارد و نكاتى نو از مباحث رجالى در آن تبيين شده است.
  5. تحفة الكرام في تاريخ مكّة و البيت الحرام، دربارۀ وجه تسميه و حدود و نقشه و نيز تاريخ بناى كعبه در روايات تاريخى دربارۀ تأسيس و تجديد بناهاى مختلف مكه، و نيز تاريخ بناى مسجد الحرام و ضمايم آن از قبيل صفا و مروه.
  6. ديوان شعر، كه افزون بر 1000 بيت و بيشتر در مدح و رثاى اهل بيت پيامبر صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله‌و‌سلّم است.[۱۴]

علاوه بر اين كتاب‌ها، بحر العلوم بيش از هفده رساله دربارۀ موضوعات مختلف فقهى و اصولى تأليف كرده است. رساله‌اى نيز دربارۀ سير و سلوك به او نسبت داده شده است كه عده‌اى، به لحاظ عدم انطباق برخى مطالب آن با موازين و آراى شيعى، چنين نسبتى را منكرند.

وفات

بحر العلوم در سال 1212، در 57 سالگى، درگذشت و نزديك آرامگاه شيخ طوسى در نجف به خاک سپرده شد.[۱۵]

پانویس

  1. قمى، ج 2، ص62
  2. بحر العلوم، 1363 ش، ج 1، مقدمه، ص66، مدرس تبريزى، ج 1، ص234، حبيب‌آبادى، ج 2، ص416
  3. خوانسارى، ج 7، ص204، امين، ج 10، ص159 - 160
  4. بحر العلوم، 1363 ش، ج 1، مقدمه، ص43، امين، ج 10، ص159
  5. بحر العلوم، 1363 ش، ج 1، مقدمه، ص50 - 66، مدرس تبريزى، همانجا، حبيب‌آبادى، ج 2، ص417
  6. امين، همانجا
  7. همان، ج 10، ص159
  8. حبيب‌آبادى، ج 2، ص416
  9. 1321، ج 3، ص383
  10. نورى، 1403، ص236، نيز غيبت
  11. ج 1، بخش 1، ص156، ج 3، بخش 1، ص261
  12. بحر العلوم، 1408، ص207 - 216
  13. امين، ج 9، ص11
  14. بحر العلوم، 1363 ش، ج 1، مقدمه، ص94 - 95، امين، ج 10، ص160، آقا بزرگ طهرانى، ج 21، ص81، حبيب‌آبادى، ج 2، ص419 - 421، زركلى، ج 7، ص113
  15. امين، ج 10، ص158، قمى، همانجا، حبيب‌آبادى، ج 2، ص426


منابع مقاله

- الذريعة إلى تصانيف الشيعة، محمد محسن آقا بزرگ تهرانى، چاپ على نقى منزوى و احمد منزوى، بيروت، 1983/1403.

- أعيان الشيعة، محسن امين، بيروت، 1983/1403.

- رجال السيد بحر العلوم، المعروف بالفوائد الرجالية، محمد مهدى بن مرتضى بحر العلوم، چاپ محمد صادق بحر العلوم و حسين بحر العلوم، تهران، 1363 ش.

- «العقود الاثنی‌عشر في رثاء سادات البشر للسيد بحر العلوم»، همان، تراثنا، سال 3،‌ش 10 (محرم 1408).

- إيضاح المكنون، اسماعيل بغدادى، استانبول 1972، ج 1، ص461، ج 2، ص242.

- تحفة الكرام في تاريخ مكة و المسجد الحرام، نسخۀ خطى كتابخانۀ مدرسۀ فيضيۀ قم،‌ش 973.

- مكارم الآثار، محمد على حبيب‌آبادى، در احوال رجال دورۀ قاجار، اصفهان، 1362 - 1364 ش.

- روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات، محمدباقربن زين‌العابدين خوانسارى، ج 7، چاپ اسد اللّه اسماعيليان، قم، 1392.

- لغت نامۀ على اكبر دهخدا، زير نظر محمد معين، تهران، 1325 - 1361 ش، ذيل «بحر العلوم، محمد مهدى بن مرتضى».

- الأعلام، خير‌الدين زركلى، بيروت 1986.

- الكُنى و الألقاب، عباس قمى، صيدا 1358.

- تنقيح المقال في علم الرجال، عبداللّه مامقانى، نجف 1349 - 1352.

- مستدرك الوسائل، همان، ج 3، تهران، 1321.

- ريحانة الأدب، محمد على مدرس تبريزى، تهران، 1369 ش.

- جنة المأوى، حسين بن محمدتقى نورى، در مجلسى، بحار الأنوار، ج 53، بيروت، 1983/1403.

وابسته‌ها