میرزا حسین فقیه سبزواری

بسم الله الرحمن الرحیم‌

میرزا حسین فقیه سبزواری

میرزا حسین فقیه سبزواری فرزند میرزا موسی ، از فقهای نامدار و از مراجع دینی مشهد در قرن چهاردهم هجری قمری است که در طول 40 سال ، منشأ خدمات و آثار بسیار بوده است .

فقیه سبزواری ، 24 شوال 1386 قمری برابر با 15 بهمن 1345 در مشهد درگذشت و در باغ رضوان که اکنون صحن رضوان نامیده می شود ، در حرم رضوی ، به خاک سپرده شد . باغ رضوان ، کوی طلاب مشهد ، درمانگاه رازی ، تکیه سیدها ، شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار ، مدرسه علمیه در کویته پاکستان ، مدرسه محمدیه در سبزوار و مسجد فقیه سبزواری در کوی طلاب از آثار اوست .

میرزا حسین فقیه سبزواری ، پس از واقعه گوهرشاد ، حوزه علمیه مشهد را احیا و اقدام به تربیت شاگردان بسیار کرد .

برخی از شاگردان میرزا حسین فقیه سبزواری :

محمد تقی شریعتی ، محمد رضا شفیعی کدکنی ، علامه شهید بلخی ، میرزا مهدی الهی قمشه ای ، حجت هاشمی خراسانی ،عباس واعظ طبسی ، سید حسن صالحی و سیدمحمد تقی مقدم ، برخی از شاگردان فقیه سبزواری هستند .

از جمله خدمات او ، می توان به چهل سال کلیدداری ضریح مطهر حضرت رضا علیه السلام ، اقامه نماز جماعت در مسجد گوهر شاد و بالاسر حضرت رضا علیه السلام ، توزیع ماهانه نان بین طلاب ، تدریس خارج فقه و اصول و رسیدگی به امور طلاب و کمک های شایان به فقرا و مستمندان اشاره کرد.

زندگی نامه مرحوم میرزا حسین فقیه سبزواری ، به روایت خودش:

پدر :

مرحوم آیة‌الله آقا میرزا موسی که از قریه ایزی یک فرسخی سبزوار بوده‌، در سن‌ دوازده سالگی به سبزوار آمده و مشغول تحصیل مقدمات گردیده که مولد او در سنه 1265بوده‌. تا دوازده سالگی در سبزوار مشغول تحصیل و بعد به مشهد مسافرت فرموده‌. و تا سنه‌1300 در مشهد بوده و در 1300 به سبزوار آمده و با والده ازدواج و در همان سال مسافرت به‌ نجف و بعد از زیارت دوره اعتاب مقدسه به سامرا منتقل و در خدمت مرحوم آیة‌ الله حاجی ‌میرزا (محمد حسن) شیرازی‌ که از بزرگان علما و مرجع تقلید عموم مسلمین بوده، مشغول استفاده می‌شود تا سنه 1318 قمری‌. و بعد از آن به عنوان زیارت به نجف مشرف و تا سنه 1322 به نجف‌ اقامت نموده و بعد از آن بر حسب خواهش اهالی سبزوار، به سبزوار وارد و تا شعبان 1336مشغول تدریس و اقامه جماعت و در ماه مسطور فوت نموده و در طرف دروازه نیشابور، طرف شرقی شمالی سبزوار مدفون و مزار مجللی‌، خود این جانب ساختمان نمودم که محل توجه عموم اهالی سبزوار است و شبهای جمعه جمع کثیری در آن محل حاضر می‌شوند برای طلب مغفرت‌.

النسب‌:

بر حسب آنچه از بزرگان شنیدم‌، مرحوم شاه سلطان حسین‌، هنگامی که عازم ‌زیارت مشهد می‌شود، در شاهزاده عبدالعظیم دو سید بزرگوار را که از سلسله سادات بلده‌ طیبه‌ (م: مدینه طیبه) بودند و از سلسله سادات آن بلده هستند، یکی به نام آقا میرزا محمد و دیگری به نام‌ آقا میرزاعبدالحسین که آقامیرزا محمد واعظ بی نظیر و آقا میرزا (م: شاید میرزا عبدالحسین) عالم بی نظیر، با خود به سفرمشهد می‌آورد و در سبزوار که وارد می‌شود، اهالی سبزوار از سلطان استدعا می ‌کنند که عالمی در این شهر نداریم‌. آقا میرزا عبدالحسین در سبزوار می ‌ماند که محل تدریس ایشان در محل، معروف بود و این بزرگوار جد والد مرحوم است و آقا میرزا محمد مشهد آمده و در مشهد اقامت می‌نماید و به مناسبتی، به قریه جاغرق که چهارفرسخی مشهد است منتقل و فعلا عده زیادی از اولاد آن مرحوم موجود هستند. و بر حسب آنچه معلوم ‌مرحوم والد به سی و نه طبقه منتهی می‌شود به حسین اصغر فرزند حضرت سجاد(ع‌) و در کوه نیشابور معروف به جبل اردلان مدفون و فعلا مزار عموم آن اطراف و دارای موقوفاتی‌ زیاد است‌.

الام‌:

علویه محترمه سکینه بیگم که از مقدسات علویات بود و در تمام حوادث با زوج‌ خود همراهی داشته و آن سلسله سادات حسینی که آن مخدره هم منتهی به حسین اصغرمی‌شود بر حسب ورقه‌ای که فعلا در نزد حقیر است‌.

الاسفار:

در سنه 1318 به اتفاق والد به سبزوار آمده و مشغول تحصیل مقدمات گردیده و در سنه 1328 مسافرت به مشهد جهت تحصیل سطوح و در سنه 1331 به سبزوار آمدم‌. درهمان سال مشهد مشرف و مشغول تدریس و اقامه جماعت گردیده در سنه 1353 مکه و مدینه مشرف و مراجعت به مشهد و ایضا در سال 1366 دو مرتبه مکه مشرف شدم‌.

الاساطین‌:

(م: اساتید) هنگام تحصیل مقدمات نزد اساطین مختلفه بوده و هنگام تحصیل ادبیات نزد ادیب نیشابوری که از اساطین ادب بود، و فقه نزد مرحوم آقا میرزا محمد باقر مدرس رضوی‌ و هنگام تحصیل فقه و اصول در سبزوار در وقت مراجعت از مشهد نزد والد ارجمند و آیة ‌الله آقا حاجی میرزا حسین که از بزرگان تلامذه مرحوم حاجی میرزا حسن شیرازی بود و آیة ‌الله حاجی میرزا اسماعیل مجتهد و مرحوم آیة ‌الله والد ماجد و منظومه حاجی ملاهادی ‌سبزواری نزد مرحوم افتخار (م: از مرحوم سبزواری در باره اش پرسیدم. چیزی نفرمودند) که از تلامذه بزرگ مرحوم حاجی ملاهادی سبزواری بود، درطب اول طبیب بود، و هنگام اقامه در نجف فقه و اصول نزد مرحوم آیة ‌الله آقا میرزا حسین‌ نائنی و مرحوم آیة‌ الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم آیة ‌الله آقا ضیاء عراقی که تمامی آنها اجازه اجتهاد داده که صورت آنها درج خواهد شد. (معلم: در این مرقومه صورت آن ها به نظر نرسید).

العلماءالذین ادرکتهم و تلمذت عندهم او کانوا مصاحبین معی فی الابحاث‌:

در سامرای مرحوم حاجی میرزا حسن شیرازی که هنگام طفولیت ملاقات شده‌ (متوفای شب 24 شعبان 1312) و مرحوم آیة‌ الله آقا میرزا محمد تقی شیرازی و در نجف مرحوم آیة‌ الله آخوند ملامحمد کاظم‌ خراسانی و مرحوم آقا سید کاظم یزدی و مرحوم آیة ‌الله مرحوم آقا شیخ حسن مامقانی ‌صاحب حاشیه مکاسب شیخ و مرحوم آیة‌ الله شربیانی و مرحوم آیة‌ الله آقا سید محمد بحرالعلوم و مرحوم آیة ‌الله شیخ محمد طه نجف و مرحوم آیة الله آقا رفیش عرب‌ (به صیغه تصغیر بخوانید) و مرحوم حاجی میرزا حسین نوری و مرحوم آیة ‌الله آقا میرزا حسین نائینی و مرحوم شعبان آیة ‌الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم آیة‌ الله آقا ضیاء عراقی و مرحوم آیة‌ الله آقا شیخ عبدالله مامقانی ‌فرزند آقا شیخ حسن مامقانی صاحب کتب متعدده من جمله رجال بزرگی تصنیف نموده و مرحوم آیة ‌الله آقا سید ابوتراب خوانساری و مرحوم آیة ‌الله حاجی آقا رضا همدانی صاحب شرح شرائع و آیة ‌الله شیخ علی گنابادی و مرحوم آیة‌ الله آقا شیخ علی قوچانی و سایرین ازعلما که بیان حالات و نصانیف آنها و تاریخ وفات آنها رساله جداگانه لازم است و علمای معاصرین آقای حاجی میرزا حسین آقای حاجی میرزا حسن‌، آقای حاجی میرزا اسماعیل آقای افتخار طبیب‌، آقای آخوند ملا محمد ابراهیم و معاصرین مشهدی حاجی سید عباس‌ شاهرودی‌، آقا شیخ حسن ترک‌، حاجی شیخ حسن پائین خیابانی‌، آقای حاجی سید رضا قوچانی‌، آقای حاجی رمضانعلی قوچانی‌، مرحوم حاجی شیخ علی اکبر نهاوندی صاحب ‌تصانیف کثیره‌، آقا شیخ محمد نهاوندی صاحب تفسیر قرآن‌، آقا شیخ حسن کاشی‌، و مرحوم ‌حاجی میرزا محمد فرزند مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و مرحوم حاجی فاضل و مرحوم آقا میرزا محمد باقر مدرس رضوی و مرحوم حاجی میرزا حبیب الله و آقای حاجی ‌میرزا احمد خراسانی‌، آقا میرزا آقای اصطهباناتی‌، آقا شیخ محمد باقر اصطهباناتی‌، آقا میرزا ابراهیم شیرازی‌، آقا شیخ ابراهیم مازندرانی‌، آقا میرزا محسن تبریزی که در ماه مبارک رمضان 1316 در حمام وفات نمود. آقا شیخ حسین یزدی قاضی القضاة ) در سامرا، آقا میرزا سید حسین قمی‌، آقا شیخ حسن کاظمینی‌، آقا شیخ محسن تبریزی‌، آقا شیخ کاظم شیرازی‌، آقا شیخ محمد باقر اصطهباناتی‌، آقا میرزا ابراهیم شیرازی‌، آقا سید حسین یزدی قاضی‌ القضاة طهران‌، آقا شیخ حسین بروجردی‌، آقا صدر اصفهانی‌، آقا سید حسن صدر که ازبزرگان علم رجال بود، آقا میرزا محمد تهرانی‌، آقا شیخ آقا بزرگ طهرانی صاحب تاریخ‌علماء، آقا میرزا علی آقا فرزند آیة‌ الله آقا میرزا حسن شیرازی الی غیر ذلک من العلماء والفضلاء و المجتهدین‌.

الاصحاب البحث که با آنها مباحثه دروس می‌نمودم:

حجج اسلام آقا شیخ محمد علی ‌کاظمینی صاحب تقریرات مرحوم آقا میرزا حسین نائینی‌. آقا شیخ موسی خوانساری ‌صاحب حاشیه مکاسب‌. آقا سید محمود شاهرودی که فعلا مرجع تقلید هستند. حجة‌ الاسلام‌ آقا سیدعلی قائنی و آقا سید محمد کرمانشاهی و آقا شیخ علی محمد بروجردی و بقیه فضلاء

الحوادث الواقعة فی زماننا:

1 ـ آمدن ملخ در سامراء 1316. 2 ـ فوت میرزای شیرازی‌3 ـ قتل ناصرالدین شاه 4 ـ انقلاب مشروطیت 1324 5 ـ بروز وباء 1322. 6 ـ توپ بستن‌ مجلس روسیه‌. 7 ـ جنگ ژاپن با روس‌. 8 ـ شروع جنگ بین المللی‌. 9 ـ حمله روسها به طرف‌ رشت به توسط میرزا کوچک خان جنگلی‌. 10 ـ اتحاد شکل‌. 11 ـ حادثه تغییر دادن قبر مطهر.
== تغییر دادن قبر مطهر ==
به واسطه کهنه شدن صندوق مطهر روی قبر مطهر که در زمان ‌تولیت اسدی‌، ضریح مقدس را برداشته و میان حرم مطهر در حدود یک متر خاک دست رس‌بود که برداشته شد و چند صورت قبر از خوانین ازبک پیدا شد و پس از برداشتن خاک‌، تمام‌ میان حرم مطهر را شفته و بتون آرمه نمودند و متصدی آقای حاجی ملا هاشم صاحب «منتخب التواریخ‌» و آقای حاجی آقا حسین قمی و آقای حاجی میرزا احمد کفائی بود و اتفاقا روی قبر مطهر که خاک برداری شد روی قبر مطهر قبر گچی درآمد که هفت مرتبه گچ شده ‌بود، آن را برداشته سردابی ظاهر شد که معلوم شد قبر مطهر ثامن الائمه و قبر هارون میانسرداب است‌. دیگر تصرفی نکردند غیر آن که روی قبر مطهر را چند میل آهن گذاشته و با بتون آرمه محکم نموده و سنگ مرمر که حجار باشی ساخته بود روی قبر گذاشته و ضریح را گذاشته و این در سنه 1352 قمری بود.

و ایضا در سنه 1379 ماه شعبان تحت نظر عده‌ای از علما که یکی خود حقیر بود، تعمیرقبر مطهر شد.

در ص 15 از جمله حوادث اتصال راه آهن طهران به مشهد در فروردین 1337 شمسی‌. از جمله حوادث زلزله عظیمی که در سنه 1311 قمری در قوچان رخ داد و دنباله آن زلزله‌1312 بود.

المصنفات‌:

تقیرات اصول مرحوم آیة‌ الله میرزا حسین نائینی یک دوره اصول که به طبع‌ نرسیده و مقدار زیادی از فقه و رساله قضاء فوائت از تقریرات آیة ‌الله سید ابوالحسن‌اصفهانی غیر مطبوع و رساله‌ای در مناسک حج مطبوع و رساله هدایة‌الانام که رساله عملیه‌است‌.

الحوادث الواقعة من اول زمان عمری الی هذه السنة 1377.

در ص 16 علمائی را که ملاقات کرده غیر از سابق‌:

میرزای آشتیانی‌، آقای شریعت‌، سیدمحمد فیروزآبادی‌، شیخ مهدی مازندرانی‌، در مشهد غیر از سابق‌، حاج سید عباس شاهرودی فاضل‌، ملاعباسعلی‌، شیخ مرتضی آشتیانی‌، شیخ حسن کاشی‌، آقا بزرگ حکمی‌.

قضیه اتحاد شکل و قیام گوهرشاد

در ص 8 س 5 فرماید: حادثه دیگر اتحاد شکل بود که در فروردین 1348 (قمری‌) حکم ازطرف رضا شاه شد بر این که باید تمامی اهل ایران متحد الشکل باشند. به این معنی که کت وشلوار داشته باشند و عمامه به کلی نباشد مگر عده‌ای که از شهربانی جواز داشته باشند و جواز هم داده نمی‌شود مگر به کسانی که مجتهد باشند. و انقلابی عظیم رخ داد و بالاخره مردم‌ متحد الشکل شدند که هر کس عمامه داشت بدون جواز یا قبا و عبا داشت‌، آجان او را جلب به‌ شهربانی می‌کرد و عمامه او را بر می‌داشت و قبای او را قیچی می‌کرد.

مدتی بدین منوال بود تا در سنه 1352 قمری حکم شد که باید کلاه بین المللی پوشیده‌ شود که عبارت از کلاه دوره بود و مردم همگی اطاعت کرده و پوشیدند، مگر مشهد که قیام کرده و مخالفت‌. و خلاصه قضیه آن که‌، عده‌ای با هم شرکت کردند و معلوم نشد که محرک‌ آنها کیست و بهلول فرزند آقا شیخ نظام گنابادی که در سبزوار ساکن بود و حقیر نزد او مقداری مطوّل خوانده‌ام و آن بهلول شخص فوق العاده بود و در سن بیست و پنج سالگی یا بیشتر و یک سر در حرکت بود، گاهی مکه بود که در سنه 1353 که حقیر مکه مشرف شدم، او را در منی دیدم و شبها منبر می ‌رفت و حافظه عجیبی داشت و منبر عوامی عجیبی داشت که ‌هر شهری که می ‌رفت مردم اقبال زیادی به او داشتند و همان سال مکه با هم در یک ماشین‌ بودیم‌، لکن چون او را شخص فوق العاده می ‌دانستم‌، همیشه در پرهیز بودم و چندان نزدیک‌ خود نمی ‌گذاشتم بیاید. تا آن که آمد سبزوار و یک شب نزد والد و والده خود بود.

پس از آن به مشهد آمده و به طرف تربت حیدریه رفت و به فاصله چند روزی او را به ‌مشهد آورده و به منبر بالا بردند و تحریک آنها نمود که ایها الناس می‌خواهند حجاب را اززنها بگیرند. خورده خورده، هیجانی در مردم پیدا شد و کم ‌کم مبلغین مشهد مثل حاجی شیخ مهدی و حاجی محقق و حاجی شیخ مرتضی عبد گاهی و بقیه مبلغین منبر رفته و تهییج مردم‌ کرده تا بالاخره روز جمعه قشون اطراف صحن را گرفته و در دم بست پایین خیابان‌، قشون ‌جلوگیری از مردم نموده و مردم مخالفت کرده و دو نفر از مردم کشته شده و این قضیه بیشترباعت تهییج مردم شد تا آن که به کلی دکاکین تعطیل و ادارات بسته و ازدحام زیادی در مسجد جامع شد.

حقیر و مرحوم آیة‌ الله آقا حاجی شیخ علی اکبر نهاوندی چون می‌دانستیم که قضیه عادی‌ نیست‌، لذا گاهی در منزلی از منازل دوستان پنهان بودیم‌، لکن چون عموم علما در مسجد بودند مثل حاجی مرتضی آشتیانی‌، آقا شیخ حسن پایین خیابانی‌، آقا سید یونس اردبیلی و تمامی ائمه جماعت قریب سی نفر جمع شده بودند، لذا ناچار با یکدیگر رفتیم به مسجد. لکن آثار عذاب هویدا بود.

غبار فلک را گرفته و هوا قرمز شده و مردم همه مضطرب ولا ینقطع از دهات و اطراف جمعیت با چوب و چماق به طرف شهر آمده و شهرت دادند که علما حکم جهاد دادند تا آن که در مسجد دیگر جای پا نبود. حقیر با آقای نهاوندی که به ‌مسجد وارد شدیم‌، ملاحظه کردیم که علما همگی در ایوان مقصوره جمع و بهلول هم منبررفته و مردم را تشویق می‌کند که بروند به طرف لشکر و لشکر را متصرف شوند و لشکر هم عازم شده که اگر مردم حمله به طرف آنها بکنند توپ و مسلسل بسته و همگی را بکشند.

حقیر جون این وضع را دیدم‌، به آقای نهاوندی گفتم که اوضاع خیلی بد شده‌، یا خود شما به منبر بروید و مردم را امر به سکوت کنید و یا حقیر می ‌روم‌. فرمودند: قلب من ضعیف است ‌و نمی‌توانم‌. گفتم شما استخاره کنید، چنانچه خوب باشد حقیر منبر می‌روم‌. استخاره کردند بسیار خوب بود، لذا حقیر حرکت کردم و رفتم و بهلول را از منبر به پله دوم قرار دادم و مردم‌ همین که دیدند من به منبر رفتم، هجوم به طرف منبر نمودند و حقیر با صدای رسا امر به‌ سکوت کردم‌. مردم همگی ساکت شدند کأن علی رؤوسهم الطیر.

بعد از آن ابلاغ کردم به ‌عموم آنها که ایهاالناس‌! این هیاهو نتیجه ندارد. اگر بنا دارید کار پیش برود، خوب است به ‌خود اعلی حضرت رضا شاه تلگراف کنید. البته شاه شما مسلمان است و تقاضای شما را قبول ‌خواهد کرد. از این قبیل مواعظ زیاد نمودم‌.

مثل این که پسند عقلا شد و قبول عموم قرار گرفت‌. پس از آن از منبر پایین آمدم و حضور علما که مجتمع بودند آمدم و عرض کردم‌، دیگر نشستن شما در این مکان صلاح ‌نیست‌، خوب است برویم به کشیک خانه مسجد و فکر چاره‌ای کنیم که این هیاهو نتیجه‌خوبی ندارد.

قبول کردند و مجتمعا به کشیک خانه مسجد رفتیم و نتیجه گفتگوها بالاخره براین قرار گرفت که تلگرافی توسط آیة‌ الله آقای حاجی شیخ عبدالکریم حائری که در آن ایام ‌فی الجمله مرجعیت داشت بکنند که ایشان به اعلی حضرت تلگراف کنند که او صرف نظر ازپوشیدن کلاه دوره‌دار بنماید. حقیر با این تلگراف مخالف بودم و در آن تلگراف تهدید سختی نسبت به اعلی حضرت شده بود. آنچه اصرار کردم برای تغییر تلگراف اثری نکرد و تمامی علما تلگراف را امضا نمودند و این تلگراف که مخابره شد، آتش غیظ اعلی حضرت‌ افروخته شد و تلگرافی از شخص او صادر شد که یا متفرق شوید یا آن که با گلوله متفرق ‌خواهم کرد. آقای حاجی میرزا احمد کفائی در لشکر بود و مسجد نیامده بود. از لشکر به حقیر تلفن‌ کرد که قضیه وخیم شده و محتمل است که به ضرب گلوله مردم را متفرق کنند. هر چاره‌ای ‌دارید بکنید و مردم را متفرق کنید.

لکن به قدری آتش غیظ مردم مشتعل شده بود که کسی‌ قدرت نداشت که اسم این معنا را ببرد. به همین نحو بود و نهاری مختصر حاضر شد و عموما خوردند. غروب شد. علما یکان یکان فرار کردند، چند نفری باقی ماند. یک ساعت از شب‌ گذشته ثانیا آقای حاجی میرزا احمد به حقیر تلفن کرد که هر نحو هست مردم را متفرق کنید که حکم شدید صادر شده که به هر نحو هست مردم را متفرق کنند و قشون هم با مسلسل دورتا دور مسجد را محاصره کردند.

در این اثنا جمعی دور حقیر را گرفتند که باید منبر بروی و مردم را امر کنی که متفرق‌ نشوند. حقیر ملاحظه کردم که اگر منبر نروم خطر قتل دارم‌. در این گفتگو بودم‌، یک وقت‌ ملاحظه کردم که حقیر را روی دوش گرفته و به طرف ایوان مقصوره می‌برند، خواهی‌ نخواهی منبر رفتم و بین محذورین گرفتار شدم‌.

بالاخره بالای منبر گفتم که من آلان تب دارم ‌و حال حرف زندن ندارم‌. فقط می‌توانم که ختم أمن یجیب المضطر را بخوانم‌. ختمی گرفتم ‌و روضه علی اصغر خواندم و از منبر پایین آمدم‌. لکن مخفی نباشد که در اثنای آن که مرا به ‌طرف منبر می‌بردند، یک نفر ناشناس بال قبای مرا کشید و گفت‌: به مردم بگو اگر می‌خواهید آسوده شوید پناهنده به قنصول خانه روس شوید و من گوش به حرف او ندادم‌.

به هر تقدیر کوشش کردم در تفرقه مردم‌. و شاید نه قسمت از ده قسمت را متفرق کردم‌. و علمایی که باقی مانده بودند به دارالتولیه فرستادم که از جمله آقا شیخ مرتضی آشتیانی‌، حاجی شیخ علی اکبر نهاوندی‌، آقای ملایری‌، و چند نفر دیگر از علما. وقتی که تمامی را فرستادم‌، مسجد مقداری خلوت شده‌، عده‌ای بربری و زوار در مسجد باقی ماند و آن چه ‌شهری باقی بود به خانه خود رفتند. لکن باقی باز هم بودند تا در آخر خودم رفتم به دارالتولیه‌.

به مجرد ورود حقیر، اسدی نیابت تولیت وارد اتاق شد و آمد روی زمین نشست و دست خود را به دامن حقیر زد که دستم به دامن تو. تو امروز شنیدم منبر رفتی و مردم را امر به‌آرامش کردی‌. حال هم چاره‌ای بکن که آستانه در خطر است و تمام زحمات من هدرمی‌شود. و همان قضیه توپ بندی روسها پیش خواهد آمد.

حقیر گفتم‌: آنچه از دست من برآید حاضرم و جان فدائی خواهم کرد و آستانه محفوظ بماند ولو حقیر از بین بروم‌. بنای ‌مشورت شد. رأی بر این قرار گرفت که دو نفر نزد استاندار بروند و از او کسب تکلیف بنمایند. قرار به استخاره شد. نهاوندی استخاره کرد، آیت آمد: ان الملوک اذا دخلوا قریة ‌افسدوها و جعلوا اعزة اهلها اذلة‌.

رأی بر این قرار گرفت که حقیر با آقای حاجی شیخ مرتضی آشتیانی برویم نزد استاندار که در آن وقت پاکروان بود. درشکه حاضر شد و به اتفاق رفتیم، وارد استانداری شدیم‌. پاکروان اتاق بالا بود و آن هنگام تقریبا ساعت شش از شب بود. آقای آشتیانی بدون هیچ گونه‌ توجهی از پله‌ها بالا رفت‌. اتفاق پاکروان با همسر خود در حجره نشسته بودند. یک مرتبه آقای آشتیانی پرده بلند کرده‌، همسر پاکروان از مملکت ایتالیا بود، وحشت می‌کند و فریاد می‌زند. آقای آشتیانی برگشت که به محلی که حقیر بودم با من‌. پاکروان زیاده عضب آلوده ‌می‌شود و به تعجیل آمد حجره پایین‌. گفت: شما این نصف شب آمده‌اید چه کار دارید؟ آقای‌آشتیانی فرمودند: سه مطلب داریم‌:

اول: آن که دستور بدهید دسته سینه زن بیایند به بازار وصحن‌. دوم : آن دستور بدهید که مردم لباس فرنگی نپوشند و کلاه دوره ‌دار لباس کفر است‌. سوم: آن که حجاب از سر زنها برداشته نشود.

پاکروان با کمال تعرض گفت‌: مسأله سینه زدن خودتان با آقای حاجی آقا حسین قمی‌ تقاضا کردید که در صحن سینه بزنند و حال هم بروند در ایام عاشورا در صحن سینه بزنند. واما کلاه دوره ‌دار جهت حفظ از آفتاب ضرری ندارد. شما که کلاه پهلوی را قبول و دوره جلو را قبول کردید، خوب (است‌) که دوره عقب را هم قبول کنید و این اجتماع را شما آوردید متفرق کنید. و اما مسأله حجاب‌، اگر یک کلمه از پهلوی‌، شما مدرکی آوردید که حکم رفع ‌حجاب نموده هرچه بخواهید به شما داده خواهد شد.

حقیر ملاحظه کردم که آقای آشتیانی مثل این که مطلب را گم کرده‌، رو به پاکروان کردم و گفتم‌: دو عرض دارم‌. گفت‌: شما کیستید؟ گفتم‌: من آقای سبزواری‌. گفت‌: بسیار خوب‌، شنیده‌ام شما به منبر رفتید و مردم را امر به آرامش کردید. گفتم‌: بلی‌. گفت‌: بگو. گفتم‌: غرض‌از آمدن بنده و حضرت آشتیانی از این است که این مردم اجتماعی کرده‌اند، با حق یا باطل‌. باید به هر نحو هست آنها را قانع کرد تا متفرق شوند. جواب گفت‌: شما که اینها را جمع کردید متفرق کنید. جواب دادم که ما جمع نکردیم‌. گفت‌: شما برای چه مسجد آمدید؟ جواب دادم ‌برای اصلاح و شاید بتوانم نحوی کنم که خون ریزی نشود.

گفت‌: بکنید. جواب دادم راه فکر ما مسدود است‌. شما استاندار هستید. گفت‌: فکری ندارم‌. من گفتم‌: یک راه داریم و آن‌، این ‌است که صورت تلگرافی جعلی دروغ الان به من بدهید که بروم مسجد و مردم را متفرق کنم‌. جواب داد: چه تلگراف باشد؟ گفتم‌: تلگراف آن که اعلی حضرت عفو کرده و شما مردم متفرق شوید. جواب داد که بد رأیی نیست‌.

اتفاق اسدی آمده بود و در حجره فوقانی با طهران به توسط بی سیم لشکر مشغول مذاکره ‌بود. پاکروان رفت حجره فوقانی نزد اسدی‌. فاصله نشد برگشت و گفت کار از دست من واسدی خارج شده و خود اعلی حضرت با لشکر مخابره می‌کند که دستور داده که به هر نحو هست مردم را متفرقه کنید و سه دقیقه دیگر وقت نداریم و پاکروان به اسدی گفته بود که ‌فلانی رأی خوبی داد و به هر تقدیر شد سه دقیقه گذشت که صدای مسلسل بلند شد و فریاد مردم به یا علی یا علی بلند شد به نحوی که صدا به مسجد کاملا می ‌رسید.

قریب نیم ساعت ‌طول کشید و صدا آرام شد و خورده خورده صبح طلوع کرد.

برگشتیم به دارالتولیه و از آنجا متفرق شدیم و دو روز بود که به کلی صحن و مسجد و حرم بسته بود و معلوم نشد که چند نفرکشته شده و مردم متفرق شدند و دستور آمد که مسجد و صحن و حرم باز شود و سرتا سرشهر امن شد و قضیه کلاه هم بعد از چندی روزی عملی شد و بعد از چند روز شش نفر ازعلما را به طهران تحت الحفظ بردند: حاجی سید هاشم نجف آبادی‌، حاجی شیخ حبیب ‌ملکی‌، آقا سید زین العابدین سیستانی‌، شیخ آقا بزرگ شاهرودی حاجی شیخ هاشم قزوینی و مدتی زندان قجر زندانی بودند و بعد مرخص شدند و آقا میرزا یونس اردبیلی در نوقان ‌مخفی بود او را هم گرفتند و طهران بردند و مدتی در زندان بود. و بعد از بازرسیهای زیاد اسدی نیابت تولیت محکوم به اعدام شد در شب 26 ماه مبارک رمضان 1354 بعد از طلوع ‌فجر. این خلاصه حادثه مسجد.

انتهی ما فی الرسالة المذکورة‌ 25 ذی القعدة 1380 در مشهد مقدس تحریر شد. معلم‌

منبع : کتاب مکارم الاثار ، معلم حبیب آبادی

فقیه سبزواری ، سید محمد جواد

بسمه تعالی

فقیه سبزواری ، حاج سید محمد جواد

مرحوم آیة الله حاج سید محمد جواد فقیه سبزواری ( 1384 - 1309ه . ش ) ، از مجتهدان ، مدرسّان و فقیهان پر تلاش و اثر گذار حوزه علمیه مشهد در اواخر قرن چهاردهم و اوائل قرن پانزدهم هجری قمری ؛ و سومین فرزند روحانی مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری (1309-1386 ه . ق ، فقیه و مرجع شهیر قرن چهاردهم هجری قمری و مؤسس حوزه علمیه مشهد ، پس از واقعه گوهرشاد ) ؛ و نوه آیت الله میرزا موسی حسینی ( معروف به مجتهد سبزواری 1337 – 1265 ه . ق ) است .

تولّد

جمعه ، بیست و هفتم ربیع الاول 1349 هجری قمری ، برابر با 30 مرداد ماه 1309 هجری شمسی در شهر مشهد .

وفات

اول آذر ماه هزار و سیصد و هشتاد و چهار هجری شمسی ، برابر با 19 شوّال 1426 هجری قمری در مشهد .

مرقد

مشهد ، بیوتات رضوی ، صحن آزادی ، غرفه جنب ورودی آقایان به حرم شریف .

تحصیلات

دوره ابتدایی را در مدرسه محمدیه سعادت ؛ و دروس مقدماتی حوزوی شامل جامع المقدمات ، سیوطی ، مغنی ، مطوّل و سایر کتب ادبیّات عرب را در طول پنج سال اقامت در مدرسه نوّاب فرا گرفتند .

کوچ از مدرسه " نواّب " به مدرسه " بالاسر "

پس از پایان دوره مقدماتی دروس حوزوی ، و با توجه به افزایش قیل و قال های درس و بحث در مدرسه نواب ، به مدرسه بالاسر نقل مکان کرده ؛ در حجره ای مجاور حرم رضوی ( که اکنون بصورت رواقی درآمده ) ، سکنی گزیدند و از این خلوت و فرصت روحانی ، برای تحصیل و مطالعه ، ضمن بهره گیری از تشعشع انوار عنایت حضرت ثامن الحجج علیه السلام ، نهایت استفاده را کردند ؛ و برای رفع هر نوع ابهام ، هر درس را دو بار خواندند و تقریر کردند .

اساتید

ادبیات عرب را نزد استاد محمد تقی ادیب نیشابوری ( مشهور به ادیب دوم متخلّص به راموز) ، شرح لمعه ،  قوانیـن و معالم الأصول را نزد آیة الله میرزا احمد مدرس یزدی ، رسائل و مکاسب و کفایه را نزد آیة الله هاشم قزوینی و فلسفه را نزد شیخ محمد رضا کلباسی از اساتید بلند پایه حوزه علمیه مشهد مقدس آموخت. 

هم چنین ، در محضر بزرگان دیگری ، نظیر آیة الله حاج شیـخ کاظم دامغـانی ، آیة الله حاج شیخ مهدی آشتیانی ، حـاج شیخ محمد استاد و حاج محمد رئیسی قوچانی ، زانو زد ، گوش جان سپرد تا خود به مرتبه استادی رسید .

مرحوم استاد آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ، منظومه حاج ملا هادی سبزواری ؛ وخارج فقه و اصول را نزد پدرش به پایان رساند و توانست از پدر خود و آیة الله حاج شیخ هاشم قزوینی وسایر مراجع اجازه اجتهاد بگیرد.

فقیه سبزواری از شاگردان فرهمند و برجسته ؛ و از مستشکلین معروف حلقه درس آیة الله حاج شیخ هاشم مدرس قزوینی بود و درجوانی ، موفق به دریافت تصدیق اجتهاد از مرحوم آیة الله حاج شیخ هاشم قزوینی شد .

پس از فوت آیة الله حاج شیخ هاشم قزوینی در بیستم ربیع الثانی 1381 هجری قمری ( نهم مهرماه 1340 ) ، مجالس تلمّذ مرحوم فقیه سبزواری ، منحصر شد به درس خارج فقه و اصول پدر بزرگوارشان ، درس خارج فقه مرحوم آیة الله حاج میرزا احمد کفایی ( فرزند آخوند خراسانی ) و درس خارج فقه مرحوم آیة الله العظمی میلانی ( رحمة الله علیهم )

هم بحث فقیه سبزواری

آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ، دوره عالی و استدلالی فقه و اصول را ، علاوه بر حضور در جلسات عمومی ، به اتفاق آیة الله حجت هاشمی خراسانی ، بطور خصوصی نیز درمحضر مرحوم پدرشان آموختند و با آیة الله حجّت به بحث می نشستند .

دریافت اجازه اجتهاد از پدر بزرگوارشان

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، با عنایت به احراز شرائط کامل اجتهاد توسط فرزند فرهیخته و پرهیزکار خود ، در مورخه دهم شوال سال 1382 هجری قمری برابر با 15 اسفند 1341 هجری شمسی ، اجازه اجتهاد مرحوم آیة الله حاج سید محمد جواد فقیه سبزواری را صادر فرمودند . ( منبع اجازه اجتهاد : کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی ، زیر نظر غلامرضا جلالی ، جلد پنجم ، اعلام و اسناد ، صفحه 363 ، سند شماره 14 بخش اجازه نامه ها )

تصویر اجازه اجتهاد

تدریس

همت عالی ، تلاش گسترده و پشتکار علمی مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ، در حوزه علمیه مشهد و در بین طلاب فاضل ضرب المثل بود . پس از رحلت پدرشان در تاریخ 24 شوال 1386 ( 15 بهمن 1345 ) ، به تقاضای طلاب و اهل علم ، تدریس را در مَدرَس باغ رضوان آغاز کردند . چهار درس پیش از ظهرها ، یک درس بعد ازظهر ؛ و یک درس شب ها . سال 1348 ، به دلیل بیماری ، پزشکان کثرت تدریس را مجاز ندانسته ، به چهار درس فقط پیش از ظهرها محدود کردند . پس از اجرای طرح توسعه حرم رضوی و تخریب باغ رضوان در سال 1354 شمسی ، محل تدریس مرحوم فقیه سبزواری به مسجد گوهرشاد ، " شبستان سبزواری " ، همان محل چهل ساله اقامه نماز جماعت و تدریس مرحوم پدرشان منتقل شد و تا سال 1380 شمسی ، پیش از ظهرها ، چهار درس را تدریس می کردند . از سال 1380 تا زمان رحلت ، به دلیل ابتلا به بیماری قلبی و عارضه درد کمر ، به تدریس یک درس کاهش یافت . گرچه سیاق و مشی دیرپای مرحوم فقیه سبزواری ، تدریس خارج فقه ، بر اساس متن جواهرالکلام محقق نجفی بود ، اما از بین تمام درس ها ، بیشتر ، به دلیل وابستگی و ارادت شدید به " شهیدین " ، شرح لمعه را در طول همه سال های نشستن بر کرسی تدریس ، تبیین می فرمودند و به همین دلیل ، در حوزه ها و بین فضلا ، خاصه در حوزه علمیه مشهد ، معروف به بهترین مدرّس شرح لمعه بودند .

شاگردان

او بیش از چهل سال ، دوره سطح و خارج فقه و اصول را ، بسیار شیرین ؛ و با دقت و ذوق و نکته سنجی و ژرف گرایی خاصی ، تدریس ؛ و طلاب فرهیخته بسیاری را در حوزه فقه و اصول تربیت کرد که بسیاری از آنان ، هم اکنون ، خود بر مسند تدریس در سطوح عالی تکیه زده ؛ و یا مصادر مهم علمی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی را در داخل و خارج از کشور ، بعهده دارند .

برخی از شاگردان شهیر و برجسته مرحوم فقیه سبزواری ؛ و فرهیختگان گران سنگی که با بهره گیری از مکتب علمی و اخلاقی معظم له ، رونق افزای حوزه های تشیّع شده و آسمان فقاهت و اخلاق را منوّر کرده اند ، عبارتند از حجج اسلام و آیات عظام :

محمد حسن پاکدامن (پ‍ژوهشگر بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی ) 1،

احمد نجمی پور(امام جمعه شهر سرایان ) 2 ،

دکتر عباس فرازی نیا (مدیر ارتباطات حوزوی و امور فرهنگی آستان قدس رضوی و عضو  اتاق فکرتبلیغ خراسان) 3 ، 

دکتر علی نصیری گیلانی ( پژوهشگر ، مؤلّف دهها اثر ، استاد دانشگاه و مدیر مؤسسه معارف وحی و خرد ) 4 ،

علی بیاتی ( فعال عرصه تبلیغ و وعظ در آستان قدس رضوی ، عضو شورای راهبردی معاونت تبلیغ دفتر تبلیغات و عضو اتاق فکر تبلیغ ) 5 ،

  دکتر رضا رمضانی گیلانی ( امام جمعه سابق کرج ، عضو مجلس خبرگان رهبری ، مدیر و امام کنونی مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان ؛ محقق و استاد حوزه و دانشگاه ) 6 ، 

دکتر محمد مهدی فقیه بحرالعلوم جلالی (پژوهشگر فعال در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ، کارشناس نسب شناسی ، پژوهشگر آثار تاریخی و امامزادگان علیهم السلام و مولف دهها اثر پژوهشی ) 7 ،

رسول سعیدی زاده ( پژوهشگر فعال و نویسنده دهها مقاله و کتاب تحقیقی ) 8 ،

دکتر سعید جازاری معمویی (موسس حوزه علمیه ثامن الائمه(ع) تهران ، مدرّس کفایه و مکاسب، مدیریت برخی مدارس علمیه تهران، پژوهشگر پست دکتری در دانشگاه سوربن فرانسه ، استاد دانشگاه کاتولیک فرانسه ، عضو لابراتوار مرکز مطالعات دین و اسلام پاریس و عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم ) 9 ،

سید علی خاتمی خوانساری ( مدرّس حوزه و دانشگاه ،  مربّی مبلغین ومبلغات  دینی ، کارشناس برنامه های مذهبی صدا و سیما و شبکه های ماهواره ای شیعی ، محقق و مؤلّف )  10 ،

علی شفیعی ( عضو هیئت علمی پژوهشکده فقه و حقوق ، همکار علمی و اجرایی رادیو معارف و مدرّس ) 11 ،

علی نهاوندی (مدرّس کفایه و رسائل در مدرسه علمیه عالی نواب ، فعال در حوزه همایش های علمی و پژوهشی ، مشاور معاونت پارلمانی و استان‌های مدیرکل صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و چند سمت و سابقه اجرایی در صدا و سیما ) 12 ،

مجتبی الهی خراسانی ( مدرّس سطوح عالی فقه و اصول ، پژوهشگر فعال و نویسنده دهها کتاب و مقاله در حوزه های مختلف به اقتضاء نیاز مخاطبان و زمان ) 13 ،

دکترمحمد سالاری ( استاد دانشگاه ، امام جمعه سابق بخش نیم بلوک ، مؤسّس و مدیر دانشگاه پیام نور واحد خضری دشت بیاض ، محقق و نویسنده دهها کتاب و مقاله ) 14 ،

دکتر مصطفی رجایی پور ( استاد دانشگاه ، محقق و مؤلّف ) 15 ،

مهدی عسکر آبادی (عسکری نیشابوری- محقق، مدرس، معاون پژوهش مرکز تحقیقات و طرح های کاربردی حجاب ریحانة النبی علیهاالسلام ) 16 ،

سید حسین صابری ( مؤسس و مدیر مدرسه علمیه شهداء مشهد ، امام جماعت و مدرّس علوم حوزوی ) 17 ،

علی محمد پور بیرجندی (مدرس دروس خارج در حوزه علميه مشهد و مؤلّف تقریرات متعدد اصولی و فقهی ) 18 ،

سید محمد بختیاری (امام جماعت مدرسه علمیه اهل البیت علیهم‌السلام در مشهد و نویسنده مقالات متعدد در حوزه دین و فرهنگ در روزنامه خراسان و آفتاب شرق ) 19 ،

سید حبیب الله قدمی (حافظ کل قرآن ، مدرس خارج حوزه علمیه مشهد و گرگان ، محقق و مؤلّف ؛ و دارای سوابق اجرایی ) 20 ، 

سید علی موسوی دریاباری ( مدرّس فقه و اصول و فلسفه ) 21 ،

علی جان اسکندری ( پژوهشگر فعال در بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی و نویسنده کتاب " یکشنبه خونین" ) 22 ،

علی شاکری ( مولّف چند کتاب و نویسنده دهها مقاله تحقیقی ) 23 ،

جعفر موسوی نسب (مسئول مرکز تخصصی امامت و مهدویت خراسان رضوی ) 24 ،

مجتبی میردامادی ( مؤسّس مرکز احياء التراث درجامعة المصطفي العالمية ، مؤسّس مؤسسه فرهنگي حکيم ميرداماد در قم ، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مدرّس خارج فقه و اصول ) 25 ،

مصطفی خبازیان زاده ( خطیب ، نویسنده ، مؤلّف و شاعر ) 26 ،

علی اکبر ابراهیم پور(محقق و کارشناس در تفسیر، علوم قرآنی، ادیان و مذاهب) 27 ،


برخی اظهار نظرهای شاگردان در رابطه با اخلاق و شخصیت علمی مرحوم آیة الله سید جواد فقیه سبزواری

سید محمد بختیاری :

تمام اساتید بنده، انسان های شایسته و بزرگواری بودند و در عرصه روحانیت و اخلاق، واقعاً نمونه و نظیری نداشتند اما کسی که بنده بیشتر با ایشان مأنوس بودم، آیت الله سید جواد سبزواری، از شاگردان ممتاز مرحوم شیخ هاشم قزوینی بودند که حقیقتاً انسان وارسته و سلیم النفس و دارای حالات معنوی مهمی بودند و نظیر مرحوم میرزا حسنعلی نخودکی خیلی نافذالحکم بودند که اگر برای مریض دعایی می دادند، دعایشان موثر بود. ایشان بسیار ساده و همانطور که باید روحانیت باشد زندگی می کردند. تا آخر عمرشان در خانه وقفی زندگی می کردند و در خیابان طبرسی در مسجد حاج حکیم هم نماز می خواندند 28

هادی کردان :

...... دقیقاً مثل استاد فقه ما آیت الله آقا سید جواد فقیه سبزواری رحمه الله که اینقدر صورتش نورانی بود که وقتی در حرم زیارتنامه می خواند زوّار برای دیدن چهره ایشان می ایستادند و ترافیک ایجاد می شد! ) 29

دکتر علی نصیری گیلانی :

. . . . . آیه الله سبزواری که عمده مباحث دو جلد لمعه را با دنیایی از خاطرات خوش و شیرین از محضر ایشان بهره بردم . استادی بسیار خوش رو ، ساده زیست و دوست داشتنی .

....... سال 1387 در سفری که به مشهد داشتم با اشتیاق غیر قابل توصیف عازم مسجد فقیه سبزواری (مسجد پدر عالم ایشان) شدم تا در کنار اقامه نماز ، چشمم به جمال نورانی و الاهی آن استاد روشن شود ، اما با کمال تعجب با عکس ایشان بر سر درب مسجد روبرو شدم . شدت تاثر خود را هیچ گاه از خاطر نمی برم . خدایش در خُلد برین جای دهد 30 •

دکتر سعید جازاری :

امروز بسیاری از بخش‌های مفصل لمعتین حذف شده است؛ در حالی که در زمان ما در مشهد دریغ از یک صفحه حذف. خداوند رحمت کند مرحوم آیت‌الله سید جواد فقیه سبزواری حتی بحث‌های عبد و مملوک را نیز اغماض نمی‌فرمود! اما امروز این تحول نمایان است. 31

دکتر سعید جازاری :

نخستین بار در سال ١٣۶١ با حفظ اشعار کتاب نصاب الصبیان از جدم علامه میرجهانی جایزه دریافت کردم (یک اسکناس تا نشده پنجاه ریالی). بعد از آن در سال ١٣۶٣ بخش قابل توجهی از الفیه ابن مالک را حفظ نمودم واز محضر مرحوم ایه الله العظمی گلپایگانی هدیه ای دریافت کردم البته بعدها در سال ١٣٧٠ بابت تالیف کتاب السراج المنیر فی التفسیر مجددا از ایشان جایزه ارزنده ای دریافت کردم که خاطره آن روز هنوز در یادم مانده است. البته بر آن کتابم بعدها بزرگانی مانند ایات عظام عزالدین زنجانی سید کاظم اخوان مرعشی عبدالحمید شربیانی میرزا جواد فقیه سبزواری مکارم شیرازی وغیرهم تقریظ عنایت فرمودند. برخی کتب از شرح لمعه را از محضر والد بزرگوارم فراگرفته و دیگر دروس سطح را در حوزه مشهد ودر مدارس امام رضا و خویی ونیز در جلسات اساتید بزرگواری مانند مرحوم فقیه سبزواری -که بعدها به دست با عنایت ایشان ملبس به لباس فاخر روحانیت شدم- فراگرفتم 32

مهدی عسکر آبادی :

. . . . . از بین تمام دروس به خاطر علاقه شدید به شهیدین تدریس شرح لمعه را ادامه دادند، همان گونه که معظم له معروف به تدریس شرح لمعه بودند. البته تدریس خارج فقه بر اساس متن جواهر الکلام محقق نجفی نیز شیوه دیرینه استاد معظم بود

....... حضرت آیت الله حاج سید جواد فقیه سبزواری در طول عمر مبارک خود، خدمات فراوانی به حوزه علمیه و عمـوم مردم داشتند و با پرورش شاگردان زیادی بر صفا و غنای حوزه تشیع افزودند. ایشان در جوانی از اساتید خود از محضر علمایی چون والد بزرگوارشان حضـرت آیت الله العظمی حـاج سید میرزا حسین فقیه سبـزواری و آیت الله شیخ هاشم قزوینـی و دیگر علما، تصدیق اجتهاد دریافت کرده بودند

. . . . . فرهیختگان ارجمندی از مکتب علمی و اخلاقی معظم له بهرمند شده و آسمان فقاهت و اخلاق را منور نموده اند.

.. .. .. .. آیت الله فقیه سبزواری از مردان بی ریا و از دانشوران وفادار و با صفا بود و دارای خلـق خوش و متواضـع ، دارای طلاقـت صبر و صبـاحت وجه بود. در اخـلاق و آداب، بی نظیر و حوزه تدریـس ایشان در مسجد گوهرشاد بهـترین حوزه به شمار می آمد. این کلام تمام شاگردان و دوستان و آشنایان و همسایگان ایشان می باشد. درِ منزل ایشـان بر روی آحاد مردم در تمامی ساعات شبانه روز باز و مشکل گشای کارهای مردم بود 33

رسول سعیدی زاده :

. . . . . آیت الله سید جواد فقیه سبزواری در حوزه علمیه مشهد، دوره سطح و خارج فقه و اصول را تدریس می کرد و در این راه طلاب زیادی را تربیت نمود. پشتکار وی در تدریس بین طلاب ضرب المثل بود. . . . . . وی انسان نکته سنجی بود و مسائل درسی را با شیرینی خاص برای شاگردان بیان می کرد. اهتمام فراوانی در رفع نیازهای طلاب و سادات و فقراء داشت. . . . . درب منزلش به روی عموم مردم و به ویژه طلاب علوم دینی باز بود. مورد مشورت بسیاری از بزرگان بود . 34

دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی :

آیت‌الله سید جواد فقیه سبزواری عالمی خوش مشرب و نیکو سیرت و صورت بودند. سخنش قلب را جلا و روح را صفا می‌داد. برخوردی صادقانه و صمیمانه با مراجعان داشت و درب منزلش به روی اهل علم و طالبان علوم آل محمد (ص) باز بود. نمی‌شد دوستش نداشته باشی، نامش را می‌شنیدی محبتش را خدا در دلت می‌انداخت. دیدارش همیشه شوق آموختن را در انسان زنده می‌ساخت. بر سلوک شرعی تأکیدی تام داشت، می‌فرمود شب‌ها زود بخوابید و سحرخیز باشید برای درس خواندن و مطالعه را پیش از اذان صبح آغاز کنید. و او غیرتی تمام به لباس روحانیت و حفظ پاک‌دامنی روحانی داشت. این بزرگان نفس خود را اصلاح کرده بودند و از این رو در مصاحبت با آنان تنها یاد و نام حق را می‌شنیدی. نه صحبت و تکاپو برای جمع مال دنیا ... 35

علیرضا محمد زاده قوسی  :

امروز داشتم دفتر خاطراتم را ورق میزدم به مطلبی برخوردم که به نوروز 1378شمسی بر میگردد در آن ایام توفیق تشرف زیارت حضرت ابوالحسن الرضا عليه‌السلام نصیبم شده بود . من 16 سال داشتم خدمت بعضی از بزرگان حوزه مشهد رسیدم از جمله مرحوم آیت‌الله حاج سید جواد فقیه سبزواری اعلی الله مقامه الشریف . عرض کردم آقا ما در مواردی که به مشکل برمیخوریم چه ذکری را توصیه میکنید تا مشکل برایمان سهل شود؟ فرمودند: این ذکر عیدی من برای شماست . از شیخ بهاءالدین عاملی رسیده هرکس به این دعا مداومت کند مشکلات به آسانی حل شود:

بِسْمِ الله الرّحْمنِ الرّحیم لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ بِعَوْنِکَ وَ قُدْرَتِکَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ بِحَقِکَ وَ حُرْمَتِکَ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فَرَجاً فَرَجَنی مِنْ اَمْری فَرَجاً وَ مَخْرَجاً رَبَنّا یا اَرْحَمَ الرّاحِمین 36

امامت جماعت

از سال 1328 هجری شمسی تا زمان رحلت ، امامت جماعت مسجد حاج حکیم در خیابان طبرسی ، بعهده مرحوم فقیه سبزواری بود و هر روز ، توده های مختلفی از طلاب و فضلا و بازاریان و زوّار آشنا ، در جماعت شرکت می کردند و علاوه بر اقامه جماعت ، به امور ارباب رجوع رسیدگی ؛ و مشکلات مردم را به همان سیاق مرحوم پدرشان حل ؛ و خاصّه ، مستمندان را مورد عنایت و تفقّد قرار می دادند .

مجلس هفتگی وعظ و ذکر مصیبت

از برنامه های منظّم هفتگی مرحوم فقیه سبزواری ، برگزاری مجلس وعظ و ذکر مصیبت در حسینیه " فقیه سبزواری " ، واقع در خیابان خسروی ، بازار سرشوراست که هرهفته ، چهارشنبه شب ها ، با حضور معظم له ، علما و شاگردان برگزار می شد . مجلسی نورانی و عالمانه بود و خطیبان برجسته ای به ایراد نطق و ذکر مصیبت می پرداختند و ضمنا ، فرصتی مناسب بود تا مرحوم فقیه سبزواری ، به مشکلات طلاب رسیدگی کنند .این مجلس ، به عنوان سنّت حسنه ، کماکان ، به همت آقازاده های ایشان ، هر هفته ، دایر می شود .

اهدای کتب

مرحوم فقیه سبزواری ، بخشی از تمام کتاب های نفیس و خطی خودرا وقف کتابخانه مدرسه آیة لله خویی ؛ و بخش معتنابهی را وقف کتابخانه آستانقدس رضوی کردند که بپاس این اقدام ارزشمند ، عکس و فرازهایی از زندگی و خدمات ایشان ، در کنار قاب معرّفی سایر واقفان بلندپایه ، به دیوار سالن کتابخانه آستانقدس رضوی ، الصاق شده است .

سیره اخلاقی

فقیه سبزواری ، مجتهدی متواضع ، فقیهی خوشرو ؛ و عالمی متبسّم و نرمخو بود . درِ خانه اش به روی همگان باز بود و سخاوتی کم نظیر داشت . به کوچک و بزرگ احترام می گذاشت . مدرّسی جلیل القدر ، بی ریا و حقیقت جو بود و دانشوری با صفا . خُلق خوشی داشت و برخوردار از صباحت وجه . محبوب القلوب شاگردان و خویشان و دوستان بود . دردهای اطرافیان را بی آن که اظهار کنند ، حس می کرد و در صدد ایجاد امید در دل گرفتاران بود . قلبی مهربان داشت و دعاهایش نافذ بود . اگر در عبارتی کوتاه ، قصد تبیین شخصیتش را داشته باشیم ، بهتر از این عبارت در وصفش نمی توان گفت که " بنده ای خالص و خاص از بندگان خدا بود و چون بندگان خدارا از صمیم قلبش دوست می داشت ، از هیچ خدمتی حتی فراتر از حدّ توان دریغ نداشت . دانشوری بیدار و سخت به الطاف خداوندی امیدوار . دیدارش هر بیننده ای را جان تازه می دمید و روح هر مصاحبی را جلا می بخشید . زاهد بود و ساده زیست ؛ و تعلّقی به دنیا نداشت . تمام دغدغه اش پاسداری از دین خدا بود و حراست از فضیلت ها ؛ و برای آرمان هایش ، هیچ تلاش مثبت و خدا پسندی را وا نمی نهاد . در اخلاق و رعایت آداب انسانی و اسلامی ، کم نظیر بود و حوزه تدریس آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری در مسجد گوهرشاد ، بهترین حوزه بود . این حقیقتی است که همه شاگردان به آن اقرار دارند ؛ و خویشان و دوستان ، همه از جان و دل ، دوستش داشتند .

وفات

پس از عمری زیستن زاهدانه ، گشودن گره از امور مردم ، تلاش برای حفاظت از دستاوردهای علمی فقها و بزرگان پیشین ، حراست از زحمات چهل ساله مرحوم پدر بزرگوارو اساتید بلند پایه برای صیانت از طریقت و شریعت ؛ و پاسداری از کیان حوزه علمیه مشهد ؛ و بکارگیری شیوه های نوین برای توسعه حوزه علمیه مشهد بعنوان یادگار ارزشمند والد ماجد و مراجع و مجتهدان و علمای همروزگارش ؛ و نیز تربیت شاگردانی فاضل و زحمت کشیده و ثابت قدم در مسیر دین و اخلاق و علم ، سر انجام ، دست اجل ، این بـزرگ مرد علم و عمل و اخلاق را از مسـلمین و حوزه علمیه گرفت و در تـاریخ اول آذر ماه هزار و سیصد و هشتاد و چهار هجری شمسی ، برابر با 19 شوّال 1426 هجری قمری ، سـاعت دو بعد از ظهر ، خانواده و فرزندان و خویشان و مریدان و دانش آموختگان مکتبش را به فراقش مبتلا کرد ؛ و با پرواز روح بلندش به ملکوت اعلی ، پیکر مطهرش ، پس از تشییعی با شکوه از مسجد حاج حکیم تا حرم رضوی ؛ و اقامه نماز میّت به امامت یار دیرین ، آیة الله میرزا علی آقا فلسفی ، در جوار رحمت واسعه الهی ، مجاور مضجع شریف حضرت ثامن الحجج علیه السلام ، در صحن آزادی ، در غرفه جنب در ورودی آقایان به حرم مطهر ، به خاک سپرده شد و آرام گرفت .

تصاویر مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری

لینک منابع و مآخذ معرّفی شاگردان آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری

1 - محمد حسن پاکدامن

محمد حسن پاکدامن

2 – احمد نجمی پور

3 - دکتر عباس فرازی نیا

دکتر عباس فرازی نیا

4 - دکتر علی نصیری گیلانی

5 - علی بیاتی

6 - دکتر رضا رمضانی گیلانی

7 - دکتر محمد مهدی فقیه بحرالعلوم جلالی

8 - رسول سعیدی زاده

9 - دکتر سعید جازاری معمویی

10 - سید علی خاتمی خوانساری

11 - علی شفیعی

12 - علی نهاوندی

13 - مجتبی الهی خراسانی

14 – دکترمحمد سالاری

15 - دکتر مصطفی رجایی پور

16 - مهدی عسکر آبادی

17 - سید حسین صابری

18 - علی محمد پور بیرجندی

19 - سید محمد بختیاری

20 - سید حبیب الله قدمی

21 - سید علی موسوی دریاباری

22 - علی جان اسکندری

23 - علی شاکری

24 - جعفر موسوی نسب

25 - مجتبی میردامادی

26 - مصطفی خبازیان زاده

27 - علی اکبر ابراهیم پور

28 - سید محمد بختیاری

29 - هادی کردان

30 - دکتر علی نصیری گیلانی

31 - دکتر سعید جازاری

32 - دکتر سعید جازاری

33 - مهدی عسکر آبادی

34 - رسول سعیدی زاده

35 - دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی

36 - علیرضا محمد زاده قوسی


منابع :

حوزه نت ، پایگاه اطلاع رسانی حوزه

راسخون

وبلاگ دکتر صداقت ثمره حسینی

وبلاگ دکتر صداقت ثمره حسینی

پایگاه اندیشوران حوزه

پایگاه اینترنتی زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

سواد اعظم

پایگاه های اینترنتی شاگردان

کتاب مشاهیر حوزه علمیه خراسان جلد سوم

کتاب عمری پرافتخار ، زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

کتاب گنجینه دانشمندان ، جلد پنجم

کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی