بایدها و نبایدها

بايدها و نبايدها اثر فارسی شهيد آيت‌الله دكتر سيد‌ ‎محمدحسینى بهشتى، دربرگيرنده سلسله مباحث ايشان است كه بين سال‌هاى 1349 تا 1355ش در جلسات تفسير قرآنى كه در شامگاه هر يك‌شنبه با عنوان «مكتب قرآن» تشكيل مى‌شده، ايراد گرديده است.

‏بایدها و نبایدها
بایدها و نبایدها
پدیدآورانبنیاد نشر آثار و اندیشه‌های آیت‌الله شهید دکتر بهتشی (تهيه و تنظيم) بهشتی، محمد (نویسنده)
ناشربقعه
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1379 ش
چاپ1
موضوعامر به معروف و نهی از منکر
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‎‏BP‎‏ ‎‏196‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏9‎‏ب‎‏2
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب با مقدمه بنياد نشر آثار و انديشه‌هاى آيت‌الله شهيد دكتر بهشتى آغاز و مطالب به همان زبان گفتارى، در قالب ده جلسه، عرضه شده است.

دكتر بهشتى در اين جلسات به تفسير و توضيح آيات 102 تا 110 سوره آل عمران و مبحث بسيار ارزنده و در عين حال به فراموشى سپرده شده امر به معروف و نهى از منكر پرداخته است.

محور جالب توجه در مجموعه بحث‌هایى كه در اين كتاب آمده است، مراتب شناخت معروف و منكر است. دكتر بهشتى براى اين شناخت، مراحلى برشمرده است. وى معتقد است خير و شر همه كس فهم و همه كس شناس است؛ هر چند كه گاه داراى پيچيدگى‌هایى است كه انديشه‌ورزى بيشتر مى‌طلبد و در خور ورزيدگان عالم و اهل فكر و انديشه است و گاه در دايره شناسايى‌هایى از زاويه ديد امام صورت مى‌گيرد؛ همو كه چون مسئوليت رهبرى جامعه را به عهده دارد، در محاسبه جنبه‌هاى مثبت و منفى هر تصميم بايد از منظرى عالمتر، مصالح عامه مسلمين را نيز در نظر گيرد. مباحث اين كتاب، مملوّ از برداشت‌هاى اصولى، همه‌سونگر و ناظم‌مندى است كه درصدد پاسخ‌يابى به پرسش‌هاى زمان ما از دين است.

گزارش محتوا

شهيد بهشتى در جلسه اول، به نقد عنوان «محمدى‌ها» براى مسلمانان پرداخته است. ايشان معتقد است كه ما به حضرت محمد(ص) احترام مى‌گذاریم و او را دوست داريم، اما لقب تاريخى ما، بر حسب آنچه قرآن مى‌خواند، «مسلم» است اما نويسندگان غربى به اشتباه، ما را به جاى مسلمان، «محمدى» مى‌نامند. وى در خطاب به ايشان مى‌فرمايد: شما چون خودتان را مسيحى ناميده‌ايد، ما را هم با آن قياس كرده‌ايد. يعنى قطبتان و محورتان مسيح است تا آنجا كه مسيح مى‌آيد و مقدم بر خداى آفريدگار مسيح مى‌شود: اول مى‌شود پسر خدا، كم كم شریک خدا، كم كم همتاى خدا، بعد هم مى‌شود ادغام در خدا، آن هم ادغام اين طرفى، يعنى آن قدر كه نام مسيح در شما هست اما نام خدا نيست.

وى معتقد است ما بايد همواره با پيوند خدا، كه اسلام و تسليم بودن در برابر اوست، زندگى كنيم؛ چون اين عامل وحدت ماست و پيامبر(ص) به عنوان رسول‌الله و على(ع) به عنوان اميرالمؤمنين و ولى الله در ميان ما شناخته مى‌شوند كه عشق و گرايش ما به پيغمبر و امام حجاب پيوند ما با خدا نشود؛ بلكه كمكى به تقويت پيوند ما با خدا باشد.

جلسه دوم، به تفسير آيه مبارکه «و لتكن منكم امه يدعون الى الخير و يآمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر...» اختصاص يافته و به اين پرسش پاسخ داده شده است كه چه كسانى موظف به انجام امر به معروف و نهى از منكرند؟

دكتر بهشتى در اين جلسه، به بررسى اين مسأله پرداخته كه آيا اين آيه مى‌گويد بايد دسته‌اى از شما اين كار را عهده‌دار شوند يا مى‌گويد جامعه شما و امت شما يك‌پارچه بايد چنين جامعه و امتى باشد؟

وى معتقد است علت اينكه بعضى از اين آيه، برداشت اول را داشته‌اند و دارند، وجود كلمه «من» است ولى به اعتقاد وى، اين كلمه براى بيان، نشو و ابتداست. يعنى از شما مردم، بايد چنين جماعتى پديد آيد. شما بايد سازندگان چنين جماعتى باشيد. اين تعبير هم در زبان فارسی و هم در زبان عربى براى معادل «من» فراوان است.

در جلسه سوم، از انسان تربيت شده اسلام، بحث به ميان آمده است. دكتر بهشتى معتقد است كه اسلام و اديان مى‌خواهند انسان عاشق تربيت كنند؛ انسانى كه هم عاقل باشد و هم عاشق. انسانى كه حساب‌ها را برسد، چشم‌ها و گوش‌هایش را باز كند، زمينه‌ها را مطالعه كند، مقتضيات را نگاه كند، استعدادها، آمادگى‌ها، موانع و مشكلات را حساب كند و راه مناسب را انتخاب نمايد. اما اين را بداند كه در زندگى، از تلاش باز ايستادن وجود ندارد. اين، كار عاشق است، در او شور و گرمايى است كه نمى‌گذارد آرام بگيرد. به باور وى، آرامش انسان‌هاى نوميد، انسان‌هایى كه ممكن است محاسبه آن‌ها را به نوميدى بكشاند، در آن‌ها نيست.

در جلسه چهارم، به روند شتابان دگرگونى‌ها اشاره شده است. دنياى ما دنيايى است كه دگرگونى‌ها در آن عجيب سرعت گرفته است. در بخش‌هاى مختلف زندگى بشرى مى‌بينيم كه گاهى در هر ده سال، پا به عصرى جديد مى‌گذاریم. دكتر بهشتى بر اين باور است كه اين قدر فاصله‌ها نسبت به گذشته كم شده كه اگر فاصله‌هاى عصر حجر قديم را با عصر حجر جديد مقايسه كنيم، بعد عصر حجر جديد را با عصر آهن و آتش، مس، مفرغ و... بسنجيم، مى‌بينيم كه در آنجا فاصله‌ها چند هزار سال و چند صد سال است، اما يك‌باره به قرنى مى‌رسيم كه هر ده، پانزده سالى، تبديل مى‌شود به يك مقطع جديد از فرهنگ، صنعت و علم. به اعتقاد ايشان، در دگرگونى‌هاى فكرى و اجتماعى بشرى هم، عصر ما، همين خاصیت را دارد، يعنى در چند سالى، دنيا در زير سيطره يك نوع تفكر زندگى مى‌كرده است ولى دولت، قدرت، حكمرانى و سيطره اين فكر، گاهى ده سال هم دوام نياورده است.

در اين جلسه، به بررسى و بحث پيرامون معناى معروف، منكر، نسبى يا مطلق بودن خوبى و بدى، نظر اشاعره درباره حسن و قبح و درباره حيله‌هاى شرعى، پرداخته شده است.

در جلسه پنجم، به موارد ثابت معروف و منكر اشاره شده است. در ابتدا، اين سؤال مطرح گرديده است كه آيا بخل، خودپايى و خودنگرى و جود، گذشت، ايثار، دگرنگرى و دگرنوازى، دو خوى و خصلت هست يا نيست؟ دكتر بهشتى معتقد است كه ترديدى نيست كه اين‌ها از خصلت‌هاى آدم است و آدم‌ها را از اين نظر مى‌شود به دو گروه تقسيم كنيم. آدم بخيل حواسش فقط جمع خودش است و آدم جوادِ بخشنده ايثار كننده، بر عكس اوست.

در جلسه ششم، بحث به آنجا رسيده است بشر با همان مقدار شناخت و بينش فطرى خداداد همگانى، يك سلسله خصلت‌ها و كارها را پسنديده مى‌شناسد و يك سلسله كارها، خصلت‌ها و خلق‌ها را ناپسند و مردود مى‌داند؛ بنابراین ما يك مقدار خوب، شايسته و پسنديده همه كس‌شناس داريم به نام معروف و يك مقدار زشت، بد و ناپسند همه كس‌شناس داريم به نام منكر.

در اين جلسه، بحث در اين مسير ادامه پيدا كرده است كه رعايت اين پسنديده‌ها و ناپسندهاى همه كس‌شناس، به هر حال براى هر كس، در هر نوع شرايط و در هر نظام و سيستمى، لازم است و اين معيارهاى شناخته شده، بايد رعايت شود.

در جلسه هفتم، شناخت معروف و منكر پيچيده، از وظايف رهبرى شناخته شده است. آنچه در اين جلسه مورد بررسى قرار گرفته، اين است كه شناخت برآيند نهایى معروف و منكر، در بسيارى از مسائل اجتماعى، از توان فرد خارج است و بايد در دايره وظايف رهبرى امت قرار بگيرد؛ نتيجه اينكه مقدارى از امر به معروف‌ها و نهى از منكرها، نه از نظر قدرت، بلكه اصولاً از مجراى معروف و منكر، از حدود مسئوليت فرد خارج است.

در جلسات بعدى، وجوب كفايى يا عينى امر به معروف و نهى از منكر و شرايطى كه در كتب فقهى براى آن گفته شده، بررسى گرديده و در پايان نيز نتيجه‌گيرى و جمع‌بندى مطالب آمده است.

شهيد بهشتى معتقد است آنگاه كه نقش بنيادين اصل امر به معروف و نهى از منكر در شناخت خير و شر، پسنديده و ناپسند و بايدها و نبايدها در نظر گرفته شود و آنگاه كه كاركرد اجتماعى آن در سالم‌سازى محيط اجتماعى و فراهم نمودن زمينه و شرايط مناسب براى اعمال انتخابگرى انسان‌ها فهم شود، پيامدهاى زيانبار غفلت و جهالت از اين اصل، بيشتر و بيشتر آشكار مى‌گردد.

وضعيت كتاب

فهرست مطالب در ابتدا و فهرست اعلام در انتهاى كتاب آمده است. پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع و شماره آيه مورد بحث، اختصاص يافته است.

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.