پرش به محتوا

امام حسن عسکری علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ی' به 'ی‌ی')
بدون خلاصۀ ویرایش
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
{{جعبه اطلاعات زندگی‌نامه
[[پرونده:NUR02327.jpg|بندانگشتی|سامرا حرم مطهر امام حسن عسکری(ع)]]
| عنوان        = امام حسن عسکری علیه‌السلام
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| تصویر        = NUR02327.jpg
|-
| اندازه تصویر  =
! نام!! data-type="authorName" |حسن بن علی(ع)، امام یازدهم
| توضیح تصویر  = سامرا حرم مطهر امام حسن عسکری(ع)
|-
|سرشناسی        =  
|نام‎های دیگر  
|نام کامل      = حسن بن علی(ع)، امام یازدهم
| data-type="authorOtherNames" | ابومحمدحسن بن على
|نام‌های دیگر   =ابومحمدحسن بن على
|-
|لقب            = الصامت، الهادی، الرفیق، الزکی، السراج، الخالص و النقی
|نام پدر
|نسب            =
| data-type="authorfatherName" |امام هادی(ع)
|تخلص          =  
|-
|نام پدر        =امام هادی(ع)
|متولد
|ولادت          = ماه ربيع‌الاول يا ربيع الآخر سال 231 يا 232ق
| data-type="authorbirthDate" |ماه ربيع‌الاول يا ربيع الآخر سال 231 يا 232 ه‍.ق
|محل تولد       = مدینه
|-
|کشور تولد      =  
|محل تولد
|رحلت          =
| data-type="authorBirthPlace" |مدینه
|شهادت         = 8 ربیع الاول 260 ق- سامرا
|-
|مدفن          = سامرا در کنار پدر گرامیشان امام هادی علیه‌السلام
|شهادت
|نام همسر      = نرجس
| data-type="authorDeathDate" | 8 ربیع الاول 260 ق- سامرا
|فرزندان        = امام مهدی علیه‌السلام
|-
|خویشاوند سرشناس =
|اساتید
|دین            =
| data-type="authorTeachers" | --
|مذهب          =
|-
|پیشه          =
|برخی آثار
|درجه علمی      =
| data-type="authorWritings" |[[تفسير فاتحة الكتاب از امام حسن عسکری سلام‌الله‌علیه و پژوهشی پیرامون آن]]
|دانشگاه        =
|علایق پژوهشی    =
|کد پدیدآور    =
|مناصب          =
|پس از          =  
|پیش از        =
|اساتید        =
|شاگردان        =
|اجازه اجتهاد از =
|آثار          = [[تفسير فاتحة الكتاب از امام حسن عسکری سلام‌الله‌علیه و پژوهشی پیرامون آن]]، [[التفسير المنسوب إلى الإمام أبي‌محمد الحسن بن علي العسكري عليهم‌السلام]]
|سبک نوشتاری    =
|وبگاه رسمی    =
|امضا          =
}}


[[التفسير المنسوب إلى الإمام أبي‌محمد الحسن بن علي العسكري عليهم‌السلام]]
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE02327AUTHORCODE
|}
</div>


'''ابومحمد حسن بن على بن محمد''' مشهور به '''امام حسن عسکری(ع)''' (232-260 ق) امام يازدهم از ائمۀ اثنی‌عشر(ع) و سيزدهمين معصوم از چهارده معصوم(ع) است. او در سال 254 ق، پس از شهادت امام هادی(ع) به امامت رسید، بیشتر دوران امامت آن حضرت در اردوگاه نظامی در سامرا و تحت کنترل شدید خلفای عباسی سپری گردید. شیعیان تنها از طریق وکلای خاص می‌توانستند با امام در ارتباط باشند.
'''ابومحمد حسن بن على بن محمد''' مشهور به '''امام حسن عسکری(ع)''' (232-260 ق) امام يازدهم از ائمۀ اثنی‌عشر(ع) و سيزدهمين معصوم از چهارده معصوم(ع) است. او در سال 254 ق، پس از شهادت امام هادی(ع) به امامت رسید، بیشتر دوران امامت آن حضرت در اردوگاه نظامی در سامرا و تحت کنترل شدید خلفای عباسی سپری گردید. شیعیان تنها از طریق وکلای خاص می‌توانستند با امام در ارتباط باشند.
خط ۴۳: خط ۴۹:
پدر بزرگوارش امام هادى(ع) هنگام تولد فرزند، شانزده سال و چند ماه بيشتر نداشت. مادرش بانويى صالحه و عارفه به نام سوسن يا حديثه يا سليل نام داشت.  
پدر بزرگوارش امام هادى(ع) هنگام تولد فرزند، شانزده سال و چند ماه بيشتر نداشت. مادرش بانويى صالحه و عارفه به نام سوسن يا حديثه يا سليل نام داشت.  


کنیه امام حسن عسکری(ع)، ابا محمد است و القابشان: الصامت، الهادی، الرفیق، الزکی، السراج، الخالص و النقی می‌باشد.ایشان و پدرشان امام هادی و پدر بزرگشان امام جواد(ع)، هر کدام در زمانه‌ی خود، معروف به ابن الرضا بوده‌اند.
کنیه امام حسن عسکری(ع)، ابا محمد است و القابشان: الصامت، الهادی، الرفیق، الزکی، السراج، الخالص و النقی، ابن‌الرضا می‌باشد.ایشان و پدرشان امام هادی و پدر بزرگشان امام جواد(ع)، هر کدام در زمانه‌ی خود، معروف به ابن الرضا بوده‌اند.
22 يا 23 سال داشت كه پس از شهادت پدر بزرگوارش امام هادى(ع)(254 ه‍.ق) به امامت رسيد.  
22 يا 23 سال داشت كه پس از شهادت پدر بزرگوارش امام هادى(ع)(254 ه‍.ق) به امامت رسيد.  


خط ۶۰: خط ۶۶:
مزار محمد بن على در يك فرسخى سامرا زيارتگاه مسلمين است و پس از مرگ نيز كرامات و خوارق عاداتى به او نسبت مى‌دهند.اعراب براى او معجزاتى قائل هستند و سوگند دروغ به او ياد نمى‌كنند.
مزار محمد بن على در يك فرسخى سامرا زيارتگاه مسلمين است و پس از مرگ نيز كرامات و خوارق عاداتى به او نسبت مى‌دهند.اعراب براى او معجزاتى قائل هستند و سوگند دروغ به او ياد نمى‌كنند.


امام دهم را فرزند ديگرى بود به نام جعفر كه نزد شیعیان به لقب كذاب معروف شد.بعد از آنكه امام حسن عسكرى(ع) از سوى پدر به امامت منصوب گرديد(بعد از فوت محمد بن على)جعفر مدعى وى گرديد و شروع به كارشكنى و توطئه‌گرى و فتنه‌انگيزى بسيار نمود و بعد از رحلت امام حسن عسکری(ع) هم دعوى امامت كرد و منكر وجود امام غايب(عج) شد.
امام دهم را فرزند ديگرى بود به نام جعفر كه نزد شیعیان به لقب كذاب معروف شد.بعد از آنكه امام حسن عسكرى(ع) از سوى پدر به امامت منصوب گرديد(بعد از فوت محمد بن على)جعفر مدعى وى گرديد و شروع به كارشكنى و توطئرى و فتنه‌انگيزى بسيار نمود و بعد از رحلت امام حسن عسکری(ع) هم دعوى امامت كرد و منكر وجود امام غايب(عج) شد.


== دوران امامت امام حسن عسکری ==
== دوران امامت امام حسن عسکری ==
خط ۱۰۲: خط ۱۰۸:
آن حضرت مدتى از ايام حبس خود را نزد شخصى به نام على بن اوتاميش(كه در تلفظ آن اختلاف است) گذراند و اين مرد با همۀ شدت بغض و عداوت به آل محمد پس از يك روز از مشاهدۀ احوال امام از پيروان و معتقدان ايشان گشت.مى‌گويند عباسيان و منحرفان از آل محمد(ص) بر صالح بن وصيف فشار آوردند كه بر امام در زندان سخت بگيرد و او گفت دو تن از شريرترين افراد را مأمور اين كار كرده است اما با ديدن حسن بن على تحول يافته و روى به عبادت و نماز آورده‌اند.وقتى علت اين تغيير حالت را از ايشان پرسيدم گفتند از فيض ديدار امام به اين سعادت رسيده‌ايم، او تمام روزها را روزه مى‌گيرد و هر شب تا بامداد به نماز ايستاده است، با هيچكس سخن نمى‌گويد و جز عبادت به كارى ديگر نمى‌پردازد، مهابت او بدان حد است كه وقتى به ما نگاه مى‌كند به لرزه مى‌افتيم و خود را به كلى مى‌بازيم.
آن حضرت مدتى از ايام حبس خود را نزد شخصى به نام على بن اوتاميش(كه در تلفظ آن اختلاف است) گذراند و اين مرد با همۀ شدت بغض و عداوت به آل محمد پس از يك روز از مشاهدۀ احوال امام از پيروان و معتقدان ايشان گشت.مى‌گويند عباسيان و منحرفان از آل محمد(ص) بر صالح بن وصيف فشار آوردند كه بر امام در زندان سخت بگيرد و او گفت دو تن از شريرترين افراد را مأمور اين كار كرده است اما با ديدن حسن بن على تحول يافته و روى به عبادت و نماز آورده‌اند.وقتى علت اين تغيير حالت را از ايشان پرسيدم گفتند از فيض ديدار امام به اين سعادت رسيده‌ايم، او تمام روزها را روزه مى‌گيرد و هر شب تا بامداد به نماز ايستاده است، با هيچكس سخن نمى‌گويد و جز عبادت به كارى ديگر نمى‌پردازد، مهابت او بدان حد است كه وقتى به ما نگاه مى‌كند به لرزه مى‌افتيم و خود را به كلى مى‌بازيم.


جماعتى روايت كردند كه در مجلس احمد بن عبيداللّه بن خاقان عامل خراج و رئيس املاك شهر قم صحبت از آل على(ع) كه در سامرا به سر مى‌بردند به ميان آمد.او گفت:از علويان كسى را در عفاف و حسن سيرت و رفتار و شرف و احترام در خاندان خود و بنى هاشم و نزد خليفه چون حسن بن على بن محمد(ع) نديدم.او بر قاطبۀ بنى هاشم مقدم بود و مقام و منزلتى والاتر از ساير مشايخ قريش و دولتمردان و سران سپاه و وزيران و كارمندان دولت و همۀ مردم سامرا داشت و همه با او به حرمت رفتار می‌كردند.روزى در مجلس رسمى پدرم ايستاده بودم كه پرده‌داران گفتند:ابومحمد ابن‌الرضا بر در است.پدرم با بانگ بلند گفت:راه را باز كنيد تا بيايد.من تعجب كردم كه چطور جرأت كردند از كسى با كنيه نزد پدرم نام ببرند.جز خليفه و ولیعهد او يا كسانى كه از خليفه دربارۀ آنها امر صادر شده بود هيچكس را با كنيه نزد پدرم نام نمى‌بردند.پس مرد جوانى با چهره‌اى گندمگون و چشمانى درشت و سياه و قامتى معتدل و رويى زيبا از در درآمد.او را هيأتى نيكو و جلالى چشمگير بود.پدرم تا او را ديد از جاى برخاست و به سوى او رفت.نديده بودم چنين رفتارى با كسى كرده باشد.وقتى به او رسيد ‎در آغوشش كشيد و روى و سينه و شانه‌هایش را بوسيد‌‎و دستش را گرفته بر مصلاى خود نشانيد و خود پهلوى او در حاليكه رويش به او بود نشست.هنگام خطاب به او مى‌گفت جان من و پدر و مادرم فداى تو باد و من از رفتار او تعجب مى‌كردم.
جماعتى روايت كردند كه در مجلس احمد بن عبيداللّه بن خاقان عامل خراج و رئيس املاك شهر قم صحبت از آل على(ع) كه در سامرا به سر مى‌بردند به ميان آمد.او گفت: از علويان كسى را در عفاف و حسن سيرت و رفتار و شرف و احترام در خاندان خود و بنى هاشم و نزد خليفه چون حسن بن على بن محمد(ع) نديدم.او بر قاطبۀ بنى هاشم مقدم بود و مقام و منزلتى والاتر از ساير مشايخ قريش و دولتمردان و سران سپاه و وزيران و كارمندان دولت و همۀ مردم سامرا داشت و همه با او به حرمت رفتار می‌كردند.روزى در مجلس رسمى پدرم ايستاده بودم كه پرده‌داران گفتند:ابومحمد ابن‌الرضا بر در است.پدرم با بانگ بلند گفت:راه را باز كنيد تا بيايد.من تعجب كردم كه چطور جرأت كردند از كسى با كنيه نزد پدرم نام ببرند.جز خليفه و ولیعهد او يا كسانى كه از خليفه دربارۀ آنها امر صادر شده بود هيچكس را با كنيه نزد پدرم نام نمى‌بردند.پس مرد جوانى با چهره‌اى گندمگون و چشمانى درشت و سياه و قامتى معتدل و رويى زيبا از در درآمد.او را هيأتى نيكو و جلالى چشمگير بود.پدرم تا او را ديد از جاى برخاست و به سوى او رفت.نديده بودم چنين رفتارى با كسى كرده باشد.وقتى به او رسيد ‎در آغوشش كشيد و روى و سينه و شانه‌هایش را بوسيد‌ ‎و دستش را گرفته بر مصلاى خود نشانيد و خود پهلوى او در حاليكه رويش به او بود نشست.هنگام خطاب به او مى‌گفت جان من و پدر و مادرم فداى تو باد و من از رفتار او تعجب مى‌كردم.


ناگاه حاجب درآمد و گفت الموفق - برادر معتمد - از راه رسيد.رسم اين بود كه وقتى موفق پيش پدرم مى‌آمد ابتدا مأموران تشريفات و محافظان او داخل مى‌شدند و در دو صف مى‌ايستادند تا وارد شود.پدرم مشغول صحبت بود كه چشمش به غلامان ولیعهد افتاد.پس عرض كرد خدا مرا فداى تو كند آيا ميل داريد و اجازه مى‌دهيد(از ولیعهد پذيرايى كنم)؟ پس به حاجبان گفت ابومحمد را از پشت صفها راهنمايى كنيد كه اين مرد - يعنى ولیعهد - را نبيند.آنگاه هر دو از جاى برخاستند.پدرم ابومحمد را در بر گرفت و توديع كرد و او از مجلس بيرون رفت.بعد از نماز عشا كه پدرم كارها و گزارشهاى خود را براى خليفه مرتب نمود من در برابرش نشستم.پرسيد ‎آيا كارى دارى؟ گفتم آرى اگر اجازت دهى.گفت اجازه دادم.گفتم مردى كه امروز صبح اين همه به او جلال و احترام مى‌نمودى و خود و پدر و مادرت را فداى او مى‌كردى كيست؟ گفت اى پسرك من اين امام رافضيان حسن بن على معروف به ابن الرضا است و بعد از اندكى سكوت گفت اگر خلافت از دست بنى عباس برود در بنى هاشم هيچكس شايسته‌تر از او براى خلافت نيست.او به خاطر فضل و عفاف و خويشتن‌دارى و زهد و عبادت و اخلاق پسنديده و صلاح شايستۀ اين مقام است.پدرش نيز مردى بزرگ و كريم و بخشنده و اصيل(جزل) و نبيل و فاضل بود.
ناگاه حاجب درآمد و گفت الموفق - برادر معتمد - از راه رسيد.رسم اين بود كه وقتى موفق پيش پدرم مى‌آمد ابتدا مأموران تشريفات و محافظان او داخل مى‌شدند و در دو صف مى‌ايستادند تا وارد شود.پدرم مشغول صحبت بود كه چشمش به غلامان ولیعهد افتاد.پس عرض كرد خدا مرا فداى تو كند آيا ميل داريد و اجازه مى‌دهيد(از ولیعهد پذيرايى كنم)؟ پس به حاجبان گفت ابومحمد را از پشت صفها راهنمايى كنيد كه اين مرد - يعنى ولیعهد - را نبيند.آنگاه هر دو از جاى برخاستند.پدرم ابومحمد را در بر گرفت و توديع كرد و او از مجلس بيرون رفت.بعد از نماز عشا كه پدرم كارها و گزارشهاى خود را براى خليفه مرتب نمود من در برابرش نشستم.پرسيد ‎آيا كارى دارى؟ گفتم آرى اگر اجازت دهى.گفت اجازه دادم.گفتم مردى كه امروز صبح اين همه به او جلال و احترام مى‌نمودى و خود و پدر و مادرت را فداى او مى‌كردى كيست؟ گفت اى پسرك من اين امام رافضيان حسن بن على معروف به ابن الرضا است و بعد از اندكى سكوت گفت اگر خلافت از دست بنى عباس برود در بنى هاشم هيچكس شايسته‌تر از او براى خلافت نيست.او به خاطر فضل و عفاف و خويشتن‌دارى و زهد و عبادت و اخلاق پسنديده و صلاح شايستۀ اين مقام است.پدرش نيز مردى بزرگ و كريم و بخشنده و اصيل(جزل) و نبيل و فاضل بود.
خط ۱۱۳: خط ۱۱۹:


==جانشين آن حضرت ==
==جانشين آن حضرت ==
روايت زير را از ابوالاديان نقل كرده‌اند كه گفت:من خادم امام عسكرى(ع) بودم و رسائل او را به شهرهاى ديگر مى‌بردم و جواب مى‌آوردم.در بيمارى منتهى به رحلت وى هم نزد او رفتم نامه‌هایى را كه نوشته بود به من داد و فرمود به مداين ببرم.من رفتم و بعد از پانزده روز برگشتم اما ديدم بانگ زارى و شيون از خانۀ امام بلند است و جعفر بن على بر در خانه ايستاده به تعزيت شیعیان پاسخ مى‌دهد.با خود گفتم اگر اين مرد امام شده باشد كار امامت دگرگون خواهد شد.در اين اثنا خادمى بيامد و به جعفر گفت كار تكفين تمام شد.بيا بر جنازۀ برادرت نماز بگزار.جعفر و همۀ حاضران به داخل خانه رفتند.من هم رفتم و امام را كفن شده ديدم.جعفر پيش رفت تا در نماز امامت كند.وقتى خواست تكبير بگويد ناگهان كودكى با چهره‌اى گندمگون و مويى كوتاه و مجعد و دندانهایى كه بينشان گشادگى بود پيش آمد و رداى جعفر را كشيده گفت:اى عم عقب برو.من براى نماز بر پدرم از تو شايسته‌ترم.جعفر در حاليكه رنگش از خشم تيره شد عقب رفت و آن كودك بر جنازۀ امام نماز گزارد.او مهدى موعود امام دوازدهم(عج) بود.
روايت زير را از ابوالاديان نقل كرده‌اند كه گفت:من خادم امام عسكرى(ع) بودم و رسائل او را به شهرهاى ديگر مى‌بردم و جواب مى‌آوردم.در بيمارى منتهى به رحلت وى هم نزد او رفتم نامه‌هایى را كه نوشته بود به من داد و فرمود به مداين ببرم. من رفتم و بعد از پانزده روز برگشتم اما ديدم بانگ زارى و شيون از خانۀ امام بلند است و جعفر بن على بر در خانه ايستاده به تعزيت شیعیان پاسخ مى‌دهد.با خود گفتم اگر اين مرد امام شده باشد كار امامت دگرگون خواهد شد.در اين اثنا خادمى بيامد و به جعفر گفت كار تكفين تمام شد.بيا بر جنازۀ برادرت نماز بگزار.جعفر و همۀ حاضران به داخل خانه رفتند.من هم رفتم و امام را كفن شده ديدم.جعفر پيش رفت تا در نماز امامت كند.وقتى خواست تكبير بگويد ناگهان كودكى با چهره‌اى گندمگون و مويى كوتاه و مجعد و دندانهایى كه بينشان گشادگى بود پيش آمد و رداى جعفر را كشيده گفت: اى عمو عقب برو. من براى نماز بر پدرم از تو شايسته‌ترم. جعفر در حاليكه رنگش از خشم تيره شد عقب رفت و آن كودك بر جنازۀ امام نماز گزارد.او مهدى موعود امام دوازدهم(عج) بود.


== شهادت ==
== شهادت ==
در هشتم ربيع‌الاول سال 260 ه‍.ق به وسیله زهری که به دستور معتمد عباسی به ایشان خورانده شد به شهادت رسیدند، سن ایشان در هنگام شهادت در حدود 28 يا 29 ساله بودند، ایشان را در خانۀ خود و جوار قبر پدر خويش در سامرا به خاک سپرده شد.(آستانۀ سامرا)
در هشتم ربيع‌الاول سال 260 ه‍.ق به وسیله زهری که به دستور معتمد عباسی به ایشان خورانده شد به شهادت رسیدند، سن ایشان در هنگام شهادت در حدود 28 يا 29 ساله بودند، ایشان را در خانۀ خود و جوار قبر پدر خويش در سامرا به خاک سپرده شد.


==تأليفات ==
==آثار ==
از تأليفات امام عسكرى(ع) تفسير قرآن (تهران 1268 و 1315 ه‍.ق.)كه منسوب به امام است از همه معروفتر است.عده‌اى از اجلۀ علماى شيعه اين تفسير را تأييد نموده و آن را از تفسيرهاى منسوب به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و امام هادى(ع) مستندتر دانسته‌اند.
از تأليفات امام عسكرى(ع) تفسير قرآن (تهران 1268 و 1315 ه‍.ق.)كه منسوب به امام است از همه معروفتر است.عده‌اى از اجلۀ علماى شيعه اين تفسير را تأييد نموده و آن را از تفسيرهاى منسوب به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و امام هادى(ع) مستندتر دانسته‌اند.


خط ۱۵۶: خط ۱۶۲:


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده: 25 آبان الی 24 آذر]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش