پرش به محتوا

امام جعفر صادق علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:


== بینش سیاسى ==
== بینش سیاسى ==
{{خلفای معاصر با امام صادق(ع)}}
دوران امامت حضرت صادق(ع) یکى از ادوار پر آشوب تاریخ اسلام است.این دوره که از سال 114 هجرى تا سال 148 (سال وفات آن حضرت) طول کشیده است شاهد ظهور و قتل زید بن على بن الحسین (122ق)، انتقال خلافت از بنى‌امیه به بنى‌عباس (132 ه‌ق)، کشته شدن ابومسلم خراسانى (137 ه‌ق)، کشته شدن عبداللّه بن حسن بن حسن در زندان منصور و کشته شدن فرزندان او محمد بن عبدالله ملقب به نفس زکیه و حوادثى مانند آن بوده است. آن حضرت در این حوادث مهم سیاسى مورد توجه و نظر عده زیادى از مسلمانان بود و حتى بسیارى از مردم او را براى خلافت مناسب‌تر و شایسته‌تر از سفاح و منصور مى‌دانستند، اما او بینش سیاسى و دورنگرى عمیقى از خود نشان داد و چون مى‌دانست که جریان حوادث در مسیرى دیگر و بر خلاف مقاصد واقعى اسلام است، خود را از فتنه‌ها و آشوبهاى زمانه دور نگاه داشت و با این وسیله مشعل فروزان امامت و علم را که بسیار مورد نیاز اهل آن عصر بود از خاموشى در امان داشت. در اواخر خلافت بنى‌امیه، داعیان بنى‌عباس در خراسان به شدت بر ضد بنى‌امیه تبلیغ می‌کردند و سران سپاه را مخصوصاًً در خراسان به بیعت بنى‌عباس فرا مى‌خواندند و این امر در زیر پوشش دعوت به «رضى من آل محمد» صورت مى‌گرفت یعنى دعوت به کسى که مورد رضایت مردم باشد و از «آل محمد» باشد. بعضى از علویان فریفته ظاهر «رضى من آل محمد» شده بودند و مى‌پنداشتند در صورت سقوط بنى‌امیه مردم به ایشان روى خواهند آورد. سر دسته این علویان عبدالله بن حسن بن حسن بن على بن ابى‌طالب(ع) و دو پسرش محمد بن عبدالله و ابراهیم بن عبدالله بودند. چون اخبارى درباره ظهور «مهدى» از آل محمد(ص) شایع بود و همچنین شایع بود که نام او و نام پدرش با نام حضرت رسول(ص) و پدر ایشان یکى است، آرزوى علویان حسنى در اینکه «محمد بن عبدالله» همان مهدى موعود باشد و خلافت را قبضه کند خیلى زیاد بود. اما جریان حوادث به نوعى دیگر بود و داعیان به سقوط خلافت بنى‌امیه مردم را در نهان به بنى‌عباس دعوت می‌کردند و احفاد عبدالله بن عباس خود را براى تصدى مقام خلافت آماده می‌کردند و بزرگان آنها در زمان حضرت صادق(ع) ابراهیم امام پسر محمد بن على بن عبدالله بن عباس و برادرانش ابوالعباس سفاح و ابوجعفر منصور بودند.
دوران امامت حضرت صادق(ع) یکى از ادوار پر آشوب تاریخ اسلام است.این دوره که از سال 114 هجرى تا سال 148 (سال وفات آن حضرت) طول کشیده است شاهد ظهور و قتل زید بن على بن الحسین (122ق)، انتقال خلافت از بنى‌امیه به بنى‌عباس (132 ه‌ق)، کشته شدن ابومسلم خراسانى (137 ه‌ق)، کشته شدن عبداللّه بن حسن بن حسن در زندان منصور و کشته شدن فرزندان او محمد بن عبدالله ملقب به نفس زکیه و حوادثى مانند آن بوده است. آن حضرت در این حوادث مهم سیاسى مورد توجه و نظر عده زیادى از مسلمانان بود و حتى بسیارى از مردم او را براى خلافت مناسب‌تر و شایسته‌تر از سفاح و منصور مى‌دانستند، اما او بینش سیاسى و دورنگرى عمیقى از خود نشان داد و چون مى‌دانست که جریان حوادث در مسیرى دیگر و بر خلاف مقاصد واقعى اسلام است، خود را از فتنه‌ها و آشوبهاى زمانه دور نگاه داشت و با این وسیله مشعل فروزان امامت و علم را که بسیار مورد نیاز اهل آن عصر بود از خاموشى در امان داشت. در اواخر خلافت بنى‌امیه، داعیان بنى‌عباس در خراسان به شدت بر ضد بنى‌امیه تبلیغ می‌کردند و سران سپاه را مخصوصاًً در خراسان به بیعت بنى‌عباس فرا مى‌خواندند و این امر در زیر پوشش دعوت به «رضى من آل محمد» صورت مى‌گرفت یعنى دعوت به کسى که مورد رضایت مردم باشد و از «آل محمد» باشد. بعضى از علویان فریفته ظاهر «رضى من آل محمد» شده بودند و مى‌پنداشتند در صورت سقوط بنى‌امیه مردم به ایشان روى خواهند آورد. سر دسته این علویان عبدالله بن حسن بن حسن بن على بن ابى‌طالب(ع) و دو پسرش محمد بن عبدالله و ابراهیم بن عبدالله بودند. چون اخبارى درباره ظهور «مهدى» از آل محمد(ص) شایع بود و همچنین شایع بود که نام او و نام پدرش با نام حضرت رسول(ص) و پدر ایشان یکى است، آرزوى علویان حسنى در اینکه «محمد بن عبدالله» همان مهدى موعود باشد و خلافت را قبضه کند خیلى زیاد بود. اما جریان حوادث به نوعى دیگر بود و داعیان به سقوط خلافت بنى‌امیه مردم را در نهان به بنى‌عباس دعوت می‌کردند و احفاد عبدالله بن عباس خود را براى تصدى مقام خلافت آماده می‌کردند و بزرگان آنها در زمان حضرت صادق(ع) ابراهیم امام پسر محمد بن على بن عبدالله بن عباس و برادرانش ابوالعباس سفاح و ابوجعفر منصور بودند.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش