النفحة العنبرية في أنساب خير البرية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
خط ۶۰: خط ۶۰:


#در رساله [[مرعشی، شهاب‌الدین|آيت‌الله مرعشى]] كه در روز پنج‌شنبه سوم ذوالقعده سال 1353ق، در قم نوشته، چنين آمده است:
#در رساله [[مرعشی، شهاب‌الدین|آيت‌الله مرعشى]] كه در روز پنج‌شنبه سوم ذوالقعده سال 1353ق، در قم نوشته، چنين آمده است:
#: «اى برادر عزيز از من در مورد صاحب كتاب «النفحة العنبرية في أنساب آل خير البرية» پرسيدى. پس بدان كه اين مؤلف، همان مورخ نسابه جليل ثقه سيد ابوفضيل محمدكاظم موسوى يمانى هندى از شخصيت‌هاى قرن نهم هجرى است و آنچه در نزد من ظاهر است اين است كه مذهبش زيدى است و كتاب «النفحة العنبرية» را تأليف كرده و آن را به محضر «القائم‌بأمرالله» تقديم كرده و مهدى طباطبائى امام زيديه در قرن هشتم و آخرين امام قدرتمند زيديان در يمن را ستوده... البته نويسنده در مواردى لغزيده و به واقع نرسيده، مانند تصحيح شيخ عبدالقادر گيلانى و مواردى ديگر، ولى بااين‌همه اين اثر، كتابى جليل و شريف در موضوع خودش است...» ...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-16</ref>
#: «اى برادر عزيز از من در مورد صاحب كتاب «النفحة العنبرية في أنساب آل خير البرية» پرسيدى. پس بدان كه اين مؤلف، همان مورخ نسابه جليل ثقه سيد ابوفضيل محمدكاظم موسوى يمانى هندى از شخصيت‌هاى قرن نهم هجرى است و آنچه در نزد من ظاهر است اين است كه مذهبش زيدى است و كتاب «النفحة العنبرية» را تأليف كرده و آن را به محضر «القائم‌بأمرالله» تقديم كرده و مهدى طباطبائى امام زيديه در قرن هشتم و آخرين امام قدرتمند زيديان در يمن را ستوده... البته نويسنده در مواردى لغزيده و به واقع نرسيده، مانند تصحيح شيخ عبدالقادر گيلانى و مواردى ديگر، ولى بااين‌همه اين اثر، كتابى جليل و شريف در موضوع خودش است...» ....<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-16</ref>
#:قابل توجه است كه عنوان اثر حاضر در مقدمه [[مرعشی، شهاب‌الدین|آيت‌الله مرعشى]] نجفى با يك تغيير (افزودن كلمه «آل» بر «خير البرية») ذكر شده، ولى نويسنده خودش چنين تعبيرى نياورده و به نظر مى‌رسد تعبير نويسنده بهتر است؛ زيرا اين اثر درباره نسب‌هاى پيامبر اكرم(ص) است و هر كسى كه قبل از اوست به‌عنوان اجداد ايشان آمده و بعدى‌ها هم به‌عنوان فرزندان و ياران و تابعان و... مطرح شده‌اند و اين كتاب به‌طور اختصاصى درباره آل و خاندان ايشان نيست.
#:قابل توجه است كه عنوان اثر حاضر در مقدمه [[مرعشی، شهاب‌الدین|آيت‌الله مرعشى]] نجفى با يك تغيير (افزودن كلمه «آل» بر «خير البرية») ذكر شده، ولى نويسنده خودش چنين تعبيرى نياورده و به نظر مى‌رسد تعبير نويسنده بهتر است؛ زيرا اين اثر درباره نسب‌هاى پيامبر اكرم(ص) است و هر كسى كه قبل از اوست به‌عنوان اجداد ايشان آمده و بعدى‌ها هم به‌عنوان فرزندان و ياران و تابعان و... مطرح شده‌اند و اين كتاب به‌طور اختصاصى درباره آل و خاندان ايشان نيست.
#در مقدمه نويسنده كه زمان و مكان نگارش آن مشخص نشده، چنين آمده است:
#در مقدمه نويسنده كه زمان و مكان نگارش آن مشخص نشده، چنين آمده است:
#: «چون شناخت نسب‌ها، هدفى است كه با آن همتايان شناخته مى‌شود و مصاديق صله رحم معلوم مى‌گردد، همان‌طوركه در قرآن كريم آمده كه: «'''وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا'''» ...<ref>حجرات: 13</ref>و پيامبر(ص) گفت: «تعلّموا من أنسابكم ما تصلون به أرحامكم؛ فإنّ صلة الرحم محبّة في الأهل و مثراة في المال و منساة في الأثر»؛ يعنى «مقدارى از انساب را بياموزيد تا بتوانيد صله رحم كنيد؛ چون صله رحم باعث محبت در خانواده و افزايش مال مى‌شود و سابقه بد را به فراموشى مى‌سپارد».
#: «چون شناخت نسب‌ها، هدفى است كه با آن همتايان شناخته مى‌شود و مصاديق صله رحم معلوم مى‌گردد، همان‌طوركه در قرآن كريم آمده كه: «'''وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا'''» ....<ref>حجرات: 13</ref>و پيامبر(ص) گفت: «تعلّموا من أنسابكم ما تصلون به أرحامكم؛ فإنّ صلة الرحم محبّة في الأهل و مثراة في المال و منساة في الأثر»؛ يعنى «مقدارى از انساب را بياموزيد تا بتوانيد صله رحم كنيد؛ چون صله رحم باعث محبت در خانواده و افزايش مال مى‌شود و سابقه بد را به فراموشى مى‌سپارد».
#:پس چون ثابت شد كه خدا برگزيده‌اش را از آل هاشم بن عبدمناف برگزيد و سيادت را در او و خاندان پاكش قرار داد... و از ابن عبّاس نقل شده كه در مورد قول خداى متعال: «'''سَلامٌ عَلى إلْ ياسِينَ'''» ...<ref>صافات: 130</ref>، گفت كه آنان خاندان محمّد(ع) هستند. پس چون همه اين مطالب صحيح است، شروع كردم در ذكر فرزندان حسنين(ع) و از خدا توفيق تكميل مى‌طلبم و آن را «النفحة العنبريّة في أنساب خير البريّة» ناميدم و بعد به ذكر قبيله‌هاى عرب از نظر شعوب، قبائل، بطون و فواصل، پرداختم و ملتزم شدم كه اسامى اشتباه‌پذير را ضبط كنم و در اين كار بر خدايى اعتماد كردم كه آسمان را برافراشت و...» ...<ref>ر.ك: همان، ص21-24</ref>
#:پس چون ثابت شد كه خدا برگزيده‌اش را از آل هاشم بن عبدمناف برگزيد و سيادت را در او و خاندان پاكش قرار داد... و از ابن عبّاس نقل شده كه در مورد قول خداى متعال: «'''سَلامٌ عَلى إلْ ياسِينَ'''» ....<ref>صافات: 130</ref>، گفت كه آنان خاندان محمّد(ع) هستند. پس چون همه اين مطالب صحيح است، شروع كردم در ذكر فرزندان حسنين(ع) و از خدا توفيق تكميل مى‌طلبم و آن را «النفحة العنبريّة في أنساب خير البريّة» ناميدم و بعد به ذكر قبيله‌هاى عرب از نظر شعوب، قبائل، بطون و فواصل، پرداختم و ملتزم شدم كه اسامى اشتباه‌پذير را ضبط كنم و در اين كار بر خدايى اعتماد كردم كه آسمان را برافراشت و...» ....<ref>ر.ك: همان، ص21-24</ref>
#اصل نسب: حضرت آدم(ع)، ابوالبشر؛ يعنى پدر همه انسان‌هاست كه نسب عرب و عجم به او مى‌رسد و هسته‌اى است كه همه قبائل امت‌ها از آن منشعب شده‌اند. ابن واضح گفته: حضرت آدم(ع)، خليفه خدا در زمينش بود، پس وقتى كه وفاتش فرارسيد به فرزندش شيث(ع) به‌عنوان خلافت وصيت كرد و... و حضرت آدم(ع) وفات نكرد تا از فرزندانش و نوه‌هايش چهل هزار نفر را ديد و نسل بشر منقرض شد، جز از فرزندان شيث و... گفته شده كه حضرت آدم(ع) هزار سال در اين دنيا زندگى كرد... ...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص25</ref>
#اصل نسب: حضرت آدم(ع)، ابوالبشر؛ يعنى پدر همه انسان‌هاست كه نسب عرب و عجم به او مى‌رسد و هسته‌اى است كه همه قبائل امت‌ها از آن منشعب شده‌اند. ابن واضح گفته: حضرت آدم(ع)، خليفه خدا در زمينش بود، پس وقتى كه وفاتش فرارسيد به فرزندش شيث(ع) به‌عنوان خلافت وصيت كرد و... و حضرت آدم(ع) وفات نكرد تا از فرزندانش و نوه‌هايش چهل هزار نفر را ديد و نسل بشر منقرض شد، جز از فرزندان شيث و... گفته شده كه حضرت آدم(ع) هزار سال در اين دنيا زندگى كرد... ....<ref>ر.ك: متن كتاب، ص25</ref>
#فرزندان ابوطالب و آنان چهار نفرند: على(ع)، جعفر، عقيل و طالب. ولى ادامه (عقب) او منحصر در غير طالب است؛ زيرا طالب عقب ندارد و نسلش ادامه نيافته است ...<ref>ر.ك: همان، ص39</ref>
#فرزندان ابوطالب و آنان چهار نفرند: على(ع)، جعفر، عقيل و طالب. ولى ادامه (عقب) او منحصر در غير طالب است؛ زيرا طالب عقب ندارد و نسلش ادامه نيافته است ....<ref>ر.ك: همان، ص39</ref>
#نويسنده در مطلبى تأمل‌برانگيز چنين نوشته است:
#نويسنده در مطلبى تأمل‌برانگيز چنين نوشته است:
#: «ذكر أولاد الحسين بن علي بن أبي‌طالب(ع) و هو الملقّب بأبي‌عبداللّه... و هو ثالث إمام عند الإماميّة؛ أوّلهم علي(ع)، ثمّ الحسن(ع)، ثمّ الحسين(ع). ولد بالمدينة لخمس خلون من شعبان لستّة من الهجرة و استشهد في شهر محرّم الحرام ليوم عاشوراء سنة أربع و ستّين و له من الولد عشرة: ستّة ذكور و أربع إناث...» ...<ref>ر.ك: همان، ص45</ref>؛ يعنى: «يادكرد اولاد حسين بن على بن ابى‌طالب(ع) و او ملقّب به ابوعبداللّه است... و سومين امام در نزد اماميه كه اوّلشان على(ع) است و بعد حسن(ع) و سپس حسين(ع). او در مدينه پنجم شعبان سال ششم هجرى زاده شد و در ماه محرّم روز عاشورا سال 64 هجرى شهيد شد. او ده فرزند دارد: شش پسر و چهار دختر...».
#: «ذكر أولاد الحسين بن علي بن أبي‌طالب(ع) و هو الملقّب بأبي‌عبداللّه... و هو ثالث إمام عند الإماميّة؛ أوّلهم علي(ع)، ثمّ الحسن(ع)، ثمّ الحسين(ع). ولد بالمدينة لخمس خلون من شعبان لستّة من الهجرة و استشهد في شهر محرّم الحرام ليوم عاشوراء سنة أربع و ستّين و له من الولد عشرة: ستّة ذكور و أربع إناث...» ....<ref>ر.ك: همان، ص45</ref>؛ يعنى: «يادكرد اولاد حسين بن على بن ابى‌طالب(ع) و او ملقّب به ابوعبداللّه است... و سومين امام در نزد اماميه كه اوّلشان على(ع) است و بعد حسن(ع) و سپس حسين(ع). او در مدينه پنجم شعبان سال ششم هجرى زاده شد و در ماه محرّم روز عاشورا سال 64 هجرى شهيد شد. او ده فرزند دارد: شش پسر و چهار دختر...».
#:در مورد مطلبى كه نويسنده محترم ذكر كرده، دانستنى است كه در اينكه زادگاه امام حسين(ع) مدينه است، اختلافى نيست... سال تولد او را نيز سال سوم، چهارم، پنجم و ششم هجرى ذكر كرده‌اند. روز ولادت وى، بنا بر قول مشهور، سوم شعبان بوده است، اما برخى، زادروز امام را آخر ربيع‌الاول، پنجم ماه شعبان يا يكى از نخستين شب‌هاى ماه شعبان نوشته‌اند... فاصله تولد امام حسين(ع) و امام حسن(ع) را شش ماه و ده روز، ده ماه و بيست و دو روز و يك سال و ده ماه گزارش كرده‌اند... ...<ref>ر.ك: مقاله حسين بن على(ع)، امام، در دانشنامه جهان اسلام، ج13، ص395-396</ref>؛ ولى اختلافى در سال شهادت ايشان نيست و متواتر و روشن است كه امام حسين(ع) در دهم محرّمِ (روز عاشورا) سال 61 هجرى در سرزمين نينوا (كربلا) در عراق به شهادت رسيد؛ پس تعبير نويسنده «و استشهد في... سنة أربع و ستّين» اشتباهى آشكار است.
#:در مورد مطلبى كه نويسنده محترم ذكر كرده، دانستنى است كه در اينكه زادگاه امام حسين(ع) مدينه است، اختلافى نيست... سال تولد او را نيز سال سوم، چهارم، پنجم و ششم هجرى ذكر كرده‌اند. روز ولادت وى، بنا بر قول مشهور، سوم شعبان بوده است، اما برخى، زادروز امام را آخر ربيع‌الاول، پنجم ماه شعبان يا يكى از نخستين شب‌هاى ماه شعبان نوشته‌اند... فاصله تولد امام حسين(ع) و امام حسن(ع) را شش ماه و ده روز، ده ماه و بيست و دو روز و يك سال و ده ماه گزارش كرده‌اند... ....<ref>ر.ك: مقاله حسين بن على(ع)، امام، در دانشنامه جهان اسلام، ج13، ص395-396</ref>؛ ولى اختلافى در سال شهادت ايشان نيست و متواتر و روشن است كه امام حسين(ع) در دهم محرّمِ (روز عاشورا) سال 61 هجرى در سرزمين نينوا (كربلا) در عراق به شهادت رسيد؛ پس تعبير نويسنده «و استشهد في... سنة أربع و ستّين» اشتباهى آشكار است.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۷۶: خط ۷۶:
براى كتاب حاضر، در پايان آن، فهرست مطالب و فهارس فنى (اعلام اشخاص، اعقاب قبائل قريش و اماكن) فراهم شده، ولى متأسفانه فهرست منابع آماده نشده است.
براى كتاب حاضر، در پايان آن، فهرست مطالب و فهارس فنى (اعلام اشخاص، اعقاب قبائل قريش و اماكن) فراهم شده، ولى متأسفانه فهرست منابع آماده نشده است.


همچنين مصحح تصاويرى از صفحه اول و آخر نسخه خطى كتاب حاضر را نيز آورده است ...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص17-18</ref>
همچنين مصحح تصاويرى از صفحه اول و آخر نسخه خطى كتاب حاضر را نيز آورده است ....<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص17-18</ref>


گفتنى است كه رساله «النفحة لطالب النفحة أو التعريف بصاحب النفحة» نوشته [[مرعشی، شهاب‌الدین|آيت‌الله مرعشى]] نجفى، اثرى مختصر است و مطالبش حروف‌چينى نشده، بلكه تصاوير دست‌نوشته ايشان آمده است ...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-16</ref>دست‌نوشته ايشان هرچند عموما خوانا است، وليكن در چند مورد به‌سختى خوانده مى‌شود و بلكه ناخوانا است و گاه خطخوردگى نيز دارد ...<ref>مثلاً ر.ك: همان، ص12</ref>
گفتنى است كه رساله «النفحة لطالب النفحة أو التعريف بصاحب النفحة» نوشته [[مرعشی، شهاب‌الدین|آيت‌الله مرعشى]] نجفى، اثرى مختصر است و مطالبش حروف‌چينى نشده، بلكه تصاوير دست‌نوشته ايشان آمده است ....<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-16</ref>دست‌نوشته ايشان هرچند عموما خوانا است، وليكن در چند مورد به‌سختى خوانده مى‌شود و بلكه ناخوانا است و گاه خطخوردگى نيز دارد ....<ref>مثلاً ر.ك: همان، ص12</ref>


==پانويس ==
==پانويس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش