النظرة الدقيقة في قاعدة بسيط الحقيقة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه')
خط ۳۵: خط ۳۵:
[[شهابی، محمود|محمود شهابی]]، پس از بیان این کلمات، نقد ظریفی را از دیگر شارح حکمت عرشیه، یعنی مولی محمداسماعیل بن مولی سمیع اصفهانی ذکر می‌کند که پس از نقل مطلب بالا از شیخ احمد احسائی در فوق، در پاسخ به او می‌نویسد: مورد تقسیم در اینجا، موجودی است که موضوع علم الهی است، نه حقیقت وجود... من در تعجبم که چگونه احسائی احتمال عدم فهم منظور از کلام [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملا محسن]] را نداده؛ درحالی‎که [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملا محسن]] از شخصیت‎های عالم به اخبار اهل‎بیت(ع) است. منظور [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملا محسن]] از وجود مضاف إلی الله تعالی، وجود منبسط، یعنی امر الهی و فعل اوست که ربط محض و اضافه اشراقیه صِرف است و في ذاته، هیچ حکمی بر آن نمی‌شود..<ref>ر.ک: همان، صفحه‌های ح و ط</ref>.
[[شهابی، محمود|محمود شهابی]]، پس از بیان این کلمات، نقد ظریفی را از دیگر شارح حکمت عرشیه، یعنی مولی محمداسماعیل بن مولی سمیع اصفهانی ذکر می‌کند که پس از نقل مطلب بالا از شیخ احمد احسائی در فوق، در پاسخ به او می‌نویسد: مورد تقسیم در اینجا، موجودی است که موضوع علم الهی است، نه حقیقت وجود... من در تعجبم که چگونه احسائی احتمال عدم فهم منظور از کلام [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملا محسن]] را نداده؛ درحالی‎که [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملا محسن]] از شخصیت‎های عالم به اخبار اهل‎بیت(ع) است. منظور [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملا محسن]] از وجود مضاف إلی الله تعالی، وجود منبسط، یعنی امر الهی و فعل اوست که ربط محض و اضافه اشراقیه صِرف است و في ذاته، هیچ حکمی بر آن نمی‌شود..<ref>ر.ک: همان، صفحه‌های ح و ط</ref>.


[[شهابی، محمود|محمود شهابی]] در نهایت از انتساب کفر و الحاد به کسانی که نه‎تنها اقرار به اسلام دارند و احکام الهی را هم مراعات می‌کنند، بلکه عالم در این زمینه هم هستند، تنها به دلیل وجود برخی عبارات در کلماتشان، آن‎هم با عدم فهم معنی دقیق آن کلمات، اظهار تأسف می‌کند. وی پس از بیان معانی چهارگانه برای وحدت و بیان فسادِ فقط اعتقاد به یک نوع از این چهار نوع وحدت در وجود، قول به اصالت ماهیت را هم در نهایت بازگشت‎کننده به قول به وحدت وجود می‌داند و می‌گوید: حتی کسانی مانند شیخ احسائی هم که قائل به اصالت وجود و ماهیت باهم هستند، در حقیقت [ناخواسته] قائل به وحدت وجود می‎باشند<ref>ر.ک: همان، صفحات ط و ی</ref>.
[[شهابی، محمود|محمود شهابی]] در نهایت از انتساب کفر و الحاد به کسانی که نه‎تنها اقرار به اسلام دارند و احکام الهی را هم مراعات می‌کنند، بلکه عالم در این زمینه هم هستند، تنها به دلیل وجود برخی عبارات در کلماتشان، آن‌هم با عدم فهم معنی دقیق آن کلمات، اظهار تأسف می‌کند. وی پس از بیان معانی چهارگانه برای وحدت و بیان فسادِ فقط اعتقاد به یک نوع از این چهار نوع وحدت در وجود، قول به اصالت ماهیت را هم در نهایت بازگشت‎کننده به قول به وحدت وجود می‌داند و می‌گوید: حتی کسانی مانند شیخ احسائی هم که قائل به اصالت وجود و ماهیت باهم هستند، در حقیقت [ناخواسته] قائل به وحدت وجود می‎باشند<ref>ر.ک: همان، صفحات ط و ی</ref>.
   
   
در مقدمه این کتاب، مباحث وجود و ماهیت، اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، اینکه وجود حقیقت واحدی است که دارای مراتب مختلف است، منظور فلاسفه از «بساطت» و «اشیاء» در قاعده «بسيط الحقيقة كل الأشياء» بیان شده است. نویسنده، محتوای اصلی مطالب را در دو مبحث توضیح می‌دهد: استدلال بر اینکه بسیط الحقیقه کل اشیاء است و لوازم بساطت یا فروع این قاعده، مثل اینکه بسیط، واحد و احد و ازلی و... است. او هرکدام از واحدیت، احدیت، ازلیت، ابدیت و عین صفات وجودیه کمالیه بودن بسیط حقیقی را در یک فصل مجزا توضیح می‌دهد. [[شهابی، محمود|محمود شهابی]]، در خاتمه کتاب، برخی از آیات و رویات قابل استشهاد در تقریر خودش از این قاعده را ذکر می‌کند<ref>ر.ک: همان، صفحه‌های ید و یه</ref>.
در مقدمه این کتاب، مباحث وجود و ماهیت، اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، اینکه وجود حقیقت واحدی است که دارای مراتب مختلف است، منظور فلاسفه از «بساطت» و «اشیاء» در قاعده «بسيط الحقيقة كل الأشياء» بیان شده است. نویسنده، محتوای اصلی مطالب را در دو مبحث توضیح می‌دهد: استدلال بر اینکه بسیط الحقیقه کل اشیاء است و لوازم بساطت یا فروع این قاعده، مثل اینکه بسیط، واحد و احد و ازلی و... است. او هرکدام از واحدیت، احدیت، ازلیت، ابدیت و عین صفات وجودیه کمالیه بودن بسیط حقیقی را در یک فصل مجزا توضیح می‌دهد. [[شهابی، محمود|محمود شهابی]]، در خاتمه کتاب، برخی از آیات و رویات قابل استشهاد در تقریر خودش از این قاعده را ذکر می‌کند<ref>ر.ک: همان، صفحه‌های ید و یه</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش