۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'بنی امیه' به 'بنیأمیه') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
}} | }} | ||
'''النزاع و التخاصم فی ما بین بنی أمیة و بنیهاشم'''، اثر [[مقریزی، احمد بن علی|تقیالدین مقریزی]] (845-766ق)، با تحقیق [[مونس، حسین|حسین مونس]]، کتابی است در مورد اختلافات بنیهاشم و | '''النزاع و التخاصم فی ما بین بنی أمیة و بنیهاشم'''، اثر [[مقریزی، احمد بن علی|تقیالدین مقریزی]] (845-766ق)، با تحقیق [[مونس، حسین|حسین مونس]]، کتابی است در مورد اختلافات بنیهاشم و بنیأمیه که به زبان عربی و در اوایل قرن نهم هجری نوشته شده است. | ||
این اثر، از کتابهای معتبر فلسفه علم تاریخ و نمونه ای از آراءاندیشمندان در این زمینه قلمداد میشود که قدرت تفکر و بیان و نگارش و استدلال مؤلف خود را به خوبی نشان میدهد.<ref>ر.ک: آذرفر، طاهره، 1380، ص35</ref> | این اثر، از کتابهای معتبر فلسفه علم تاریخ و نمونه ای از آراءاندیشمندان در این زمینه قلمداد میشود که قدرت تفکر و بیان و نگارش و استدلال مؤلف خود را به خوبی نشان میدهد.<ref>ر.ک: آذرفر، طاهره، 1380، ص35</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
محقق در مقدمه، ضمن تأکید بر فراوانی نسخ خطی کتاب، این مطلب را دلیل اهمیت این اثر در میان مردم طی قرنهای گذشته دانسته است.<ref>ر.ک: جعفریان، رسول، 1391</ref> | محقق در مقدمه، ضمن تأکید بر فراوانی نسخ خطی کتاب، این مطلب را دلیل اهمیت این اثر در میان مردم طی قرنهای گذشته دانسته است.<ref>ر.ک: جعفریان، رسول، 1391</ref> | ||
وی ضمن بیان اهمیت این کتاب در تحلیل چرایی سقوط امویان، دلیل دیگر آن را تازگی موضوع دیدگاهها درباره | وی ضمن بیان اهمیت این کتاب در تحلیل چرایی سقوط امویان، دلیل دیگر آن را تازگی موضوع دیدگاهها درباره بنیأمیه میداند، به طوری که یک مستشرق آلمانی با نام انده، رساله دکترای خود را با عنوان «الأمة العربیة و التاریخ الإسلامی: بنوأمیة فی رأی المؤلفین العرب من أهل القرن العشرین» گذاشت و نشان داد که همچنان این مبحث میان نویسندگان قرن بیستم در میان عرب، داغ است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
پرسش اصلی مقریزی در این کتاب، این است که چرا | پرسش اصلی مقریزی در این کتاب، این است که چرا بنیأمیه به خلافت دست یافتند، درحالی که بنیهاشم در آن مقطع، از قدرت و خلافت بی بهره ماندند. به نظر میرسد وی منازعه میان این دو خانواده را از جاهلیت مفروض گرفته و اشاراتی هم که مورخان و قصه خوانان قدیم در این باره گفتهاند، پذیرفته است. پس از آن، ضمن پاسخ مختصر و پراکنده ای که به این پرسش؛ یعنی چرایی به خلافت رسیدن امویان دارد، تلاش کرده است تا مروری بر ستمهای امویان به بنیهاشم داشته و بحث را با ستمی که عباسیان به علویان در دوره پس از امویان داشتهاند، ادامه دهد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
اما پاسخ وی به پرسش اصلی، در نهایت در همان نکته نهفته است که | اما پاسخ وی به پرسش اصلی، در نهایت در همان نکته نهفته است که بنیأمیه از قدرت و امکانات مالی و وجاهت بیشتری برخوردار بودند و به همین دلیل توانستند به قدرت برسند. به علاوه اینکه رسیدن به سیاست، جسارت و جرئت و ظلم و ستم بیشتری را میطلبد که بنیأمیه، کشش آن را داشتند.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
مقریزی این بحث را بیشتر با نمونههای تاریخی دنبال میکند و به همین دلیل کتاب خود را که علی القاعده میباید صورت تفسیر تاریخی به خود میگرفت، به صورت یک تک نگاری تاریخی درباره قصهها و نقلهای مربوط به منازعات تاریخی اموی -هاشمی درمی آورد.<ref>ر.ک: همان</ref> | مقریزی این بحث را بیشتر با نمونههای تاریخی دنبال میکند و به همین دلیل کتاب خود را که علی القاعده میباید صورت تفسیر تاریخی به خود میگرفت، به صورت یک تک نگاری تاریخی درباره قصهها و نقلهای مربوط به منازعات تاریخی اموی -هاشمی درمی آورد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
تحلیل مقریزی از اقدام پیامبر(ص) برای دور کردن بنیهاشم از صدقات و سپردن آن به دیگران، بالا نگاه داشتن شأن بنیهاشم در خوردن از صدقات و حتی تحریم آن برای آنها و به عبارتی دور نگه داشتن آنان از دنیای دون و فاسد است. نبوت سهم آنان بوده، اما ملک و سلطنت دنیوی نه. در واقع، وی ضمن ارائه این تحلیل اجتماعی که روند روی کار آمدن امویان و گرفتن قدرت، نشأت گرفته از نوعی اقدامات برای قدرت گرفتن آنهاست، با ارائه یک تحلیل معنوی، شأن اهلبیت(ع) را برتر از آن میداند که اهل دنیا و سیاست باشند. وی میگوید عقیده من این است که اقدام پیامبر(ص) در سپردن برخی از کارها به امویان، اشاره او به این است که این خلافت، به امویان خواهد رسید. بااین حال به معنای اعتبار و شأن آنان نیست، بلکه به معنای پستی آنان است و به خصوص تأکید بر اینکه حضرت نمیخواست اوضاع به گونه ای باشد که تصور شود خلافت از او به اهلبیت(ع)، به شکل موروثی است.<ref>ر.ک: همان</ref> | تحلیل مقریزی از اقدام پیامبر(ص) برای دور کردن بنیهاشم از صدقات و سپردن آن به دیگران، بالا نگاه داشتن شأن بنیهاشم در خوردن از صدقات و حتی تحریم آن برای آنها و به عبارتی دور نگه داشتن آنان از دنیای دون و فاسد است. نبوت سهم آنان بوده، اما ملک و سلطنت دنیوی نه. در واقع، وی ضمن ارائه این تحلیل اجتماعی که روند روی کار آمدن امویان و گرفتن قدرت، نشأت گرفته از نوعی اقدامات برای قدرت گرفتن آنهاست، با ارائه یک تحلیل معنوی، شأن اهلبیت(ع) را برتر از آن میداند که اهل دنیا و سیاست باشند. وی میگوید عقیده من این است که اقدام پیامبر(ص) در سپردن برخی از کارها به امویان، اشاره او به این است که این خلافت، به امویان خواهد رسید. بااین حال به معنای اعتبار و شأن آنان نیست، بلکه به معنای پستی آنان است و به خصوص تأکید بر اینکه حضرت نمیخواست اوضاع به گونه ای باشد که تصور شود خلافت از او به اهلبیت(ع)، به شکل موروثی است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
اما چرا خلافت به | اما چرا خلافت به بنیعباس رسید؟ به نظر وی این روالی بود که برخلاف تحلیل سابق مقریزی است که گویی نباید ازهاشمیان کسی به قدرت میرسید. در واقع، امویان و پیش از آنان تیرههای قریش همین نظر را تبلیغ میکردند که نبوت از میان بنیهاشم بوده؛ بنابراین خلافت باید متعلق به تیرههای دیگر باشد. این بار که خلافت به عباسیان منتقل شد، آن نظریه بر باد رفت. مقریزی هم که در نظر خود وجه وجیهی، از جمله دنیاگرا نبودن هاشمیان را مطرح کرده بود، در اینجا، برایش این پرسش پیش آمده است که پس چرا عباسیان به قدرت رسیدند. پاسخ وی، نه مطابق اصول خلدونی، بلکه این است که چون امر دین ضعیف شده، در ارکان آن خلل افتاد، غلبه اصالت یافت و قدرت وسیله دستیابی به خلافت شد...، زمینه به قدرت رسیدن عباسیان فراهم شد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
تا اینجا روشن است که مقریزی ضمن آنکه میکوشد تفسیر قبیله ای از جدالها و چالشهای سیاسی دوره خلافت اول، اموی و عباسی ارائه دهد، اما روشن است که قادر نیست مانند [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، به طور کامل، تئوریک تحلیل کند. بااین همه، روشنگریها و مواد تاریخی که ارائه میدهد جالب توجه است.<ref>ر.ک: همان</ref> | تا اینجا روشن است که مقریزی ضمن آنکه میکوشد تفسیر قبیله ای از جدالها و چالشهای سیاسی دوره خلافت اول، اموی و عباسی ارائه دهد، اما روشن است که قادر نیست مانند [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، به طور کامل، تئوریک تحلیل کند. بااین همه، روشنگریها و مواد تاریخی که ارائه میدهد جالب توجه است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
#جعفریان، رسول، «منازعه طالبیان و عباسیان و تفسیر تاریخ اسلامی (بررسی شعر ابن معتز عباسی)»، مجله پژوهشهای علوم تاریخی، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال چهارم، شماره 1، بهار و زمستان 1391، شماره پیاپی 5، برگرفته از پایگاه خبر آنلاین، 18 خرداد 1395، به آدرس: | #جعفریان، رسول، «منازعه طالبیان و عباسیان و تفسیر تاریخ اسلامی (بررسی شعر ابن معتز عباسی)»، مجله پژوهشهای علوم تاریخی، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال چهارم، شماره 1، بهار و زمستان 1391، شماره پیاپی 5، برگرفته از پایگاه خبر آنلاین، 18 خرداد 1395، به آدرس: | ||
#:http://www.khabaronline.ir/detail/381603 | #:http://www.khabaronline.ir/detail/381603 | ||
#[[:noormags:71756|آذرفر، طاهره، «اختلاف | #[[:noormags:71756|آذرفر، طاهره، «اختلاف بنیأمیه و بنیهاشم»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 53، اسفند 1380 (6 صفحه، از 34 تا 39)]]. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
ویرایش