پرش به محتوا

النزاع و التخاصم فی ما بین بنی أمیة و بنی‌هاشم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بنی عباس' به 'بنی‌عباس'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'بنی عباس' به 'بنی‌عباس')
خط ۶۱: خط ۶۱:
تحلیل مقریزی از اقدام پیامبر(ص) برای دور کردن بنی‌هاشم از صدقات و سپردن آن به دیگران، بالا نگاه داشتن شأن بنی‌هاشم در خوردن از صدقات و حتی تحریم آن برای آنها و به عبارتی دور نگه داشتن آنان از دنیای دون و فاسد است. نبوت سهم آنان بوده، اما ملک و سلطنت دنیوی نه. در واقع، وی ضمن ارائه این تحلیل اجتماعی که روند روی کار آمدن امویان و گرفتن قدرت، نشأت گرفته از نوعی اقدامات برای قدرت گرفتن آنهاست، با ارائه یک تحلیل معنوی، شأن اهل‌بیت(ع) را برتر از آن می‌داند که اهل دنیا و سیاست باشند. وی می‌گوید عقیده من این است که اقدام پیامبر(ص) در سپردن برخی از کارها به امویان، اشاره او به این است که این خلافت، به امویان خواهد رسید. بااین حال به معنای اعتبار و شأن آنان نیست، بلکه به معنای پستی آنان است و به خصوص تأکید بر اینکه حضرت نمی‌خواست اوضاع به گونه ای باشد که تصور شود خلافت از او به اهل‌بیت(ع)، به شکل موروثی است.<ref>ر.ک: همان</ref>
تحلیل مقریزی از اقدام پیامبر(ص) برای دور کردن بنی‌هاشم از صدقات و سپردن آن به دیگران، بالا نگاه داشتن شأن بنی‌هاشم در خوردن از صدقات و حتی تحریم آن برای آنها و به عبارتی دور نگه داشتن آنان از دنیای دون و فاسد است. نبوت سهم آنان بوده، اما ملک و سلطنت دنیوی نه. در واقع، وی ضمن ارائه این تحلیل اجتماعی که روند روی کار آمدن امویان و گرفتن قدرت، نشأت گرفته از نوعی اقدامات برای قدرت گرفتن آنهاست، با ارائه یک تحلیل معنوی، شأن اهل‌بیت(ع) را برتر از آن می‌داند که اهل دنیا و سیاست باشند. وی می‌گوید عقیده من این است که اقدام پیامبر(ص) در سپردن برخی از کارها به امویان، اشاره او به این است که این خلافت، به امویان خواهد رسید. بااین حال به معنای اعتبار و شأن آنان نیست، بلکه به معنای پستی آنان است و به خصوص تأکید بر اینکه حضرت نمی‌خواست اوضاع به گونه ای باشد که تصور شود خلافت از او به اهل‌بیت(ع)، به شکل موروثی است.<ref>ر.ک: همان</ref>


اما چرا خلافت به بنی عباس رسید؟ به نظر وی این روالی بود که برخلاف تحلیل سابق مقریزی است که گویی نباید از‌هاشمیان کسی به قدرت می‌رسید. در واقع، امویان و پیش از آنان تیره‌های قریش همین نظر را تبلیغ می‌کردند که نبوت از میان بنی‌هاشم بوده؛ بنابراین خلافت باید متعلق به تیره‌های دیگر باشد. این بار که خلافت به عباسیان منتقل شد، آن نظریه بر باد رفت. مقریزی هم که در نظر خود وجه وجیهی، از جمله دنیاگرا نبودن ‌هاشمیان را مطرح کرده بود، در اینجا، برایش این پرسش پیش آمده است که پس چرا عباسیان به قدرت رسیدند. پاسخ وی، نه مطابق اصول خلدونی، بلکه این است که چون امر دین ضعیف شده، در ارکان آن خلل افتاد، غلبه اصالت یافت و قدرت وسیله دستیابی به خلافت شد...، زمینه به قدرت رسیدن عباسیان فراهم شد.<ref>ر.ک: همان</ref>
اما چرا خلافت به بنی‌عباس رسید؟ به نظر وی این روالی بود که برخلاف تحلیل سابق مقریزی است که گویی نباید از‌هاشمیان کسی به قدرت می‌رسید. در واقع، امویان و پیش از آنان تیره‌های قریش همین نظر را تبلیغ می‌کردند که نبوت از میان بنی‌هاشم بوده؛ بنابراین خلافت باید متعلق به تیره‌های دیگر باشد. این بار که خلافت به عباسیان منتقل شد، آن نظریه بر باد رفت. مقریزی هم که در نظر خود وجه وجیهی، از جمله دنیاگرا نبودن ‌هاشمیان را مطرح کرده بود، در اینجا، برایش این پرسش پیش آمده است که پس چرا عباسیان به قدرت رسیدند. پاسخ وی، نه مطابق اصول خلدونی، بلکه این است که چون امر دین ضعیف شده، در ارکان آن خلل افتاد، غلبه اصالت یافت و قدرت وسیله دستیابی به خلافت شد...، زمینه به قدرت رسیدن عباسیان فراهم شد.<ref>ر.ک: همان</ref>


تا اینجا روشن است که مقریزی ضمن آنکه می‌کوشد تفسیر قبیله ای از جدال‌ها و چالش‌های سیاسی دوره خلافت اول، اموی و عباسی ارائه دهد، اما روشن است که قادر نیست مانند [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، به طور کامل، تئوریک تحلیل کند. بااین همه، روشنگری‌ها و مواد تاریخی که ارائه می‌دهد جالب توجه است.<ref>ر.ک: همان</ref>
تا اینجا روشن است که مقریزی ضمن آنکه می‌کوشد تفسیر قبیله ای از جدال‌ها و چالش‌های سیاسی دوره خلافت اول، اموی و عباسی ارائه دهد، اما روشن است که قادر نیست مانند [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، به طور کامل، تئوریک تحلیل کند. بااین همه، روشنگری‌ها و مواد تاریخی که ارائه می‌دهد جالب توجه است.<ref>ر.ک: همان</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش