پرش به محتوا

الموضوعات في الآثار و الأخبار عرض و دراسة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
[[ساعدی، اسامه]] (محقق)
[[ساعدی، اسامه]] (محقق)


[[حسنی، هاشم معروف]] (نویسنده)
[[حسنی، سید هاشم معروف]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏10‎‏6‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏م‎‏8‎‏ ‎‏1388
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏10‎‏6‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏م‎‏8‎‏ ‎‏1388
خط ۲۳: خط ۲۳:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =24552
| کتابخوان همراه نور =24552
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
 
{{کاربردهای دیگر|الموضوعات (ابهام زدایی)}}
'''الموضوعات في الآثار و الأخبار عرض و دراسة''' اثر علامه سيد‌‎هاشم معروف الحسينى، با تحقيق اسامه ساعدى، كتابى است در موضوع حديث و محدثين، اقسام حديث، تاريخ جعل و وضع در حديث و تأثيراتى كه خلفا، قصه‌گويان و فرق و مذاهب اسلامى بر حديث گذاشته‌اند. همچنين جهت‌گيرى‌هاى فقهى، عقيدتى و سياسى در مورد حديث و محدثان نيز در اين كتاب، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>اسماعيلى، آيت‌الله ص186 - 187</ref>
{{کاربردهای دیگر|الآثار (ابهام زدایی)}}
'''الموضوعات في الآثار و الأخبار عرض و دراسة''' اثر [[حسنی، سید هاشم معروف|علامه سيد‌ ‎هاشم معروف الحسينى]]، با تحقيق [[ساعدی، اسامه|اسامه ساعدى]]، كتابى است در موضوع حديث و محدثين، اقسام حديث، تاريخ جعل و وضع در حديث و تأثيراتى كه خلفا، قصويان و فرق و مذاهب اسلامى بر حديث گذاشته‌اند. همچنين جهت‌گيرى‌هاى فقهى، عقيدتى و سياسى در مورد حديث و محدثان نيز در اين كتاب، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>اسماعيلى، آيت‌الله ص186 - 187</ref>


كتاب به زبان عربى و در دوران معاصر نوشته شده است.
كتاب به زبان عربى و در دوران معاصر نوشته شده است.
خط ۳۵: خط ۳۷:
مؤلف انگيزه تأليف كتاب را در سه نكته زير، معرفى كرده است:
مؤلف انگيزه تأليف كتاب را در سه نكته زير، معرفى كرده است:


1. پاسخ به مطالبى كه به شيعه نسبت مى‌دهند؛
# پاسخ به مطالبى كه به شيعه نسبت مى‌دهند؛
 
# پيراستن و تنزيه امامان معصوم(ع) از آنچه به‌ناروا و تهمت به ايشان نسبت داده مى‌شود؛
2. پيراستن و تنزيه امامان معصوم(ع) از آنچه به‌ناروا و تهمت به ايشان نسبت داده مى‌شود؛
# روشن كردن اين مسئله كه نزد شيعه نيز احاديث صحيح و غير صحيح وجود دارد.<ref>ر.ک: اسماعيلى، آيت‌الله ص188</ref>
 
3. روشن كردن اين مسئله كه نزد شيعه نيز احاديث صحيح و غير صحيح وجود دارد.<ref>ر.ک: اسماعيلى، آيت‌الله ص188</ref>


==ساختار==
==ساختار==
كتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در يك مدخل و چهار فصل، تنظيم شده است.
كتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در يك مدخل و چهار فصل، تنظيم شده است.


نویسنده در تأليف اين كتاب، برخلاف سبک السباعى و محمد عجاج الخطيب كه به نظر وى هدفشان از بين بردن اسلام و ايجاد تفرقه است، خواسته است تشيع حقيقى را معرفى كرده و به بيان آرا و عقايد شیعیان راستين بپردازد.<ref>اسماعيلى، آيت‌الله ص188</ref>
نویسنده در تأليف اين كتاب، برخلاف سبک [[السباعى]] و [[محمد عجاج الخطیب]] كه به نظر وى هدفشان از بين بردن اسلام و ايجاد تفرقه است، خواسته است تشيع حقيقى را معرفى كرده و به بيان آرا و عقايد شیعیان راستين بپردازد.<ref>اسماعيلى، آيت‌الله ص188</ref>


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۵۹: خط ۵۹:
نویسنده در بخش ديگر اين فصل، نظريه عدالت صحابه را مورد بررسى قرار داده است. وى در اين بخش از كتاب‌هاى «باعث الحثيث» حافظ بن كثير و «تدريب الراوي» نووى و مقدمه ابن صلاح، استفاده كرده و ضمن بحث درباره نظريه عدالت صحابه و نظريه فضيلت قرابت با پيامبر(ص)، اين نظريات را به‌طور تحليلى مورد بررسى قرار داده و رد كرده است. همچنين نظرات [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] را در مورد ديدگاه شيعه نسبت به صحابه مطرح كرده و آن را مردود ساخته است.<ref>ر.ک: همان، ص190</ref>
نویسنده در بخش ديگر اين فصل، نظريه عدالت صحابه را مورد بررسى قرار داده است. وى در اين بخش از كتاب‌هاى «باعث الحثيث» حافظ بن كثير و «تدريب الراوي» نووى و مقدمه ابن صلاح، استفاده كرده و ضمن بحث درباره نظريه عدالت صحابه و نظريه فضيلت قرابت با پيامبر(ص)، اين نظريات را به‌طور تحليلى مورد بررسى قرار داده و رد كرده است. همچنين نظرات [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] را در مورد ديدگاه شيعه نسبت به صحابه مطرح كرده و آن را مردود ساخته است.<ref>ر.ک: همان، ص190</ref>


در فصل دوم، تأليفات اوليه حديث و اقسام آن، مورد بررسى قرار گرفته است. مؤلف در اين فصل، به معرفى تأليفات كتب اوليه شيعه (كتب اربعه) و همچنين كتب اهل سنت (صحاح سته) پرداخته و آن‌ها را مورد نقد و بررسى قرار داده است. در ادامه، نظر شيعه و اهل سنت را در مورد اقسام حديث بيان داشته و به تعريف حديث مشهور، مستفيض، غريب، حسن، موثق، ضعيف، موقوف، منقطع، معضل، مدرج، تواتر لفظى و معنوى، موقوف، مسند، متصل و مدلس، پرداخته است و سپس تدليس را در كتاب كفايه البغدادى و توضيح الأفكار مورد بررسى قرار داده و نظر سيد‌‎رشيد رضا در تفسير «المنار» و [[سيوطى]] در شرح تدريب الراوي را در مورد تدليس‌كنندگان، بيان كرده است.<ref>ر.ک: همان</ref>
در فصل دوم، تأليفات اولیه حديث و اقسام آن، مورد بررسى قرار گرفته است. مؤلف در اين فصل، به معرفى تأليفات كتب اولیه شيعه (كتب اربعه) و همچنين كتب اهل سنت (صحاح سته) پرداخته و آن‌ها را مورد نقد و بررسى قرار داده است. در ادامه، نظر شيعه و اهل سنت را در مورد اقسام حديث بيان داشته و به تعريف حديث مشهور، مستفيض، غريب، حسن، موثق، ضعيف، موقوف، منقطع، معضل، مدرج، تواتر لفظى و معنوى، موقوف، مسند، متصل و مدلس، پرداخته است و سپس تدليس را در كتاب كفايه البغدادى و توضيح الأفكار مورد بررسى قرار داده و نظر [[محمد رشید رضا|سيد‌ ‎رشيد رضا]] در تفسير «[[المنار]]» و [[سيوطى]] در [[شرح تدريب الراوي]] را در مورد تدليس‌كنندگان، بيان كرده است.<ref>ر.ک: همان</ref>


نویسنده در بخش ديدگاه‌هاى علماى شيعه پيرامون اقسام حديث، تقسيمات چهارگانه [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] را آورده است. در پايان نيز عقيده شيعه از جمله [[شيخ انصارى]] و ديگران و اهل سنت از جمله بخارى و مسلم پيرامون حجيت و عدم حجيت خبر واحد، بيان شده است.<ref>همان</ref>
نویسنده در بخش ديدگاه‌هاى علماى شيعه پيرامون اقسام حديث، تقسيمات چهارگانه [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] را آورده است. در پايان نيز عقيده شيعه از جمله [[شيخ انصارى]] و ديگران و اهل سنت از جمله بخارى و مسلم پيرامون حجيت و عدم حجيت خبر واحد، بيان شده است.<ref>همان</ref>
خط ۶۵: خط ۶۵:
در فصل سوم، به كذب در حديث پرداخته شده است. نویسنده در اين فصل، به جعل در حديث و تاريخ پيدايش آن پرداخته و در فصل چهارم، مثالب و مناقب را برشمرده و دليل وضعى و جعلى بودن آن‌ها را بيان كرده است. به عقيده وى، كذب در قرن اول هم وجود داشت و علت، عوامل سياسى بود؛ چراكه حاكمان مى‌خواستند حكم خود را رنگ و لعاب دينى دهند. در عهد اموى و در زمان حكومت عثمان و معاويه نيز كذب جارى بود و موارد زير را مى‌توان از جمله دلايل آن دانست:
در فصل سوم، به كذب در حديث پرداخته شده است. نویسنده در اين فصل، به جعل در حديث و تاريخ پيدايش آن پرداخته و در فصل چهارم، مثالب و مناقب را برشمرده و دليل وضعى و جعلى بودن آن‌ها را بيان كرده است. به عقيده وى، كذب در قرن اول هم وجود داشت و علت، عوامل سياسى بود؛ چراكه حاكمان مى‌خواستند حكم خود را رنگ و لعاب دينى دهند. در عهد اموى و در زمان حكومت عثمان و معاويه نيز كذب جارى بود و موارد زير را مى‌توان از جمله دلايل آن دانست:


1. وليد نماز را در مستى خواند.
# ولید نماز را در مستى خواند.
 
# عده‌اى فقط به احكام و ظواهر پرداختند؛ ازاين‌رو برخى فرقه‌ها چون تصوف پيدا شد.
2. عده‌اى فقط به احكام و ظواهر پرداختند؛ ازاين‌رو برخى فرقه‌ها چون تصوف پيدا شد.
# قصويان با گرفتن پول از مردم، آنان را با وصف بهشت و جهنم به خود مشعول كرده بودند و حاكمان نه‌تنها آن‌ها را منع نمی‌كردند، بلكه تشويق هم می‌كردند.<ref>ر.ک: همان، ص191</ref>
 
3. قصه‌گويان با گرفتن پول از مردم، آنان را با وصف بهشت و جهنم به خود مشعول كرده بودند و حاكمان نه‌تنها آن‌ها را منع نمی‌كردند، بلكه تشويق هم می‌كردند.<ref>ر.ک: همان، ص191</ref>


در قرن پنجم، عبدالرحمن بن الجوزى از علماى اهل سنت، كتاب «الموضوعات» را نگاشت و به پيروى از وى، [[سيوطى]] و فتنى كتاب‌هایى نگاشتند. اين امر به دليل وجود روايات جعلى در منابع اهل تسنن بود، ولى شيعه به اين كار نپرداخت و جاعلان با استناد به حديث «من بلغه ثواب على عمل فعمله ابتغاء ذلك الثواب أوتيه و إن لم يكن رسول‌الله قائله» به جعل حديث پرداختند.<ref>همان</ref>
در قرن پنجم، عبدالرحمن بن الجوزى از علماى اهل سنت، كتاب «الموضوعات» را نگاشت و به پيروى از وى، [[سيوطى]] و فتنى كتاب‌هایى نگاشتند. اين امر به دليل وجود روايات جعلى در منابع اهل تسنن بود، ولى شيعه به اين كار نپرداخت و جاعلان با استناد به حديث «من بلغه ثواب على عمل فعمله ابتغاء ذلك الثواب أوتيه و إن لم يكن رسول‌الله قائله» به جعل حديث پرداختند.<ref>همان</ref>
خط ۷۹: خط ۷۷:
نویسنده قول اهل سنت را در اين باره نقل و دلايل آنان را به اين شرح، ذكر كرده است:
نویسنده قول اهل سنت را در اين باره نقل و دلايل آنان را به اين شرح، ذكر كرده است:


1. [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] هيچ روايتى را قبول نمى‌كرد مگر آنكه دو عادل بر آن شهادت دهند.
# [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] هيچ روايتى را قبول نمى‌كرد مگر آنكه دو عادل بر آن شهادت دهند.
 
# عمر ابوهريره را از مدينه تبعيد كرد؛ زيرا احاديثى را براى مردم نقل مى‌كرد كه پيامبر(ص) نفرموده بود.
2. عمر ابوهريره را از مدينه تبعيد كرد؛ زيرا احاديثى را براى مردم نقل مى‌كرد كه پيامبر(ص) نفرموده بود.
# عايشه صحابه را از نقل احاديثى كه از پيامبر(ص) شنيده و درست نفهميده بودند، نهى مى‌كرد.
 
# مهاجرين و انصار احاديث ابوهريره را انكار می‌كردند.
3. عايشه صحابه را از نقل احاديثى كه از پيامبر(ص) شنيده و درست نفهميده بودند، نهى مى‌كرد.
# از عمر بن خطاب نقل شده است كه به كعب‌الاحبار گفت: اگر دروغ بستن به پيامبر(ص) را ترك نكنى تو را به سرزمين قرده (ميمون) تبعيد مى‌كنم.<ref>همان، ص192 - 193</ref>
 
4. مهاجرين و انصار احاديث ابوهريره را انكار می‌كردند.
 
5. از عمر بن خطاب نقل شده است كه به كعب‌الاحبار گفت: اگر دروغ بستن به پيامبر(ص) را ترك نكنى تو را به سرزمين قرده (ميمون) تبعيد مى‌كنم.<ref>همان، ص192 - 193</ref>


علاوه بر صحابه، برخى از نصارى، يهود و مجوس كه تازه مسلمان شده بودند، مثل كعب‌الاحبار و وهب بن منبه و عبدالله بن سلام نيز به قصد تشويش و ايجاد اختلاف، حديث جعل می‌كردند.<ref>همان، ص193</ref>
علاوه بر صحابه، برخى از نصارى، يهود و مجوس كه تازه مسلمان شده بودند، مثل كعب‌الاحبار و وهب بن منبه و عبدالله بن سلام نيز به قصد تشويش و ايجاد اختلاف، حديث جعل می‌كردند.<ref>همان، ص193</ref>
خط ۹۵: خط ۸۹:
نویسنده در فصل چهارم، احاديث جعلى را كه در مناقب و مثالب است، ذكر كرده و آن‌ها را از نظر متن، سند، شرايط راوى و شرايط روايت، مورد بررسى قرار داده است. همچنين حاكمان اموى و عباسى را جزء افرادى شمرده كه عده‌اى از فقها و محدثين را به جهت مسائل سياسى، به جعل و وضع احاديث واداشتند كه به طعن خلفا و صحابه و غلو در فضيلت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] و فرزندانش(ع) بپردازند تا بين كسانى كه به خلافت اسلامى و تقديس صحابه ايمان داشتند، فاصله بيندازند.<ref>همان</ref>
نویسنده در فصل چهارم، احاديث جعلى را كه در مناقب و مثالب است، ذكر كرده و آن‌ها را از نظر متن، سند، شرايط راوى و شرايط روايت، مورد بررسى قرار داده است. همچنين حاكمان اموى و عباسى را جزء افرادى شمرده كه عده‌اى از فقها و محدثين را به جهت مسائل سياسى، به جعل و وضع احاديث واداشتند كه به طعن خلفا و صحابه و غلو در فضيلت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] و فرزندانش(ع) بپردازند تا بين كسانى كه به خلافت اسلامى و تقديس صحابه ايمان داشتند، فاصله بيندازند.<ref>همان</ref>


به‌طور مثال، احاديثى در مورد [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] جعل كردند كه آن حضرت را شروع‌كننده لعن به معاويه معرفى مى‌كند؛ درحالى‌كه اين موضوع، مخالف شيوه و سيره اهل‌بيت(ع) است و درست عكس اين مطلب صحت دارد؛ به‌عنوان مثال، [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] عده‌اى را ديد كه به معاويه لعن مى‌كنند. آن حضرت به آنان فرمود: «إني أكره أن تكونوا قوما سبابين». ولى معاويه به لعن [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] امر كرد و قصاصون را نيز در اين امر، به‌كار گرفت و اينكه مورخين و محدثين مى‌گويند كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به لعن معاويه در نماز امر كرده بود، از احاديث موضوعه‌اى است كه معاويه جعل كرد تا كار خود را توجيه كند تا طرف‌داران وى اين كار را نوعى مقابله به مثل تلقى كنند و آنان هم بر [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] لعن بفرستند. علاوه بر آن، معاويه، ابوهريره و كعب‌الاحبار را براى جعل حديث در فضايل خلفا و طعن به على(ع) و فرزندان او به استخدام گرفت.<ref>همان</ref>
به‌طور مثال، احاديثى در مورد [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] جعل كردند كه آن حضرت را شروع‌كننده لعن به معاويه معرفى مى‌كند؛ درحالى‌كه اين موضوع، مخالف شيوه و سيره اهل‌بيت(ع) است و درست عكس اين مطلب صحت دارد؛ به‌عنوان مثال، [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] عده‌اى را ديد كه به معاويه لعن مى‌كنند. آن حضرت به آنان فرمود: «إنیأكره أن تكونوا قوما سبابين». ولى معاويه به لعن [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] امر كرد و قصاصون را نيز در اين امر، به‌كار گرفت و اينكه مورخين و محدثين مى‌گويند كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] به لعن معاويه در نماز امر كرده بود، از احاديث موضوعه‌اى است كه معاويه جعل كرد تا كار خود را توجيه كند تا طرف‌داران وى اين كار را نوعى مقابله به مثل تلقى كنند و آنان هم بر [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] لعن بفرستند. علاوه بر آن، معاويه، ابوهريره و كعب‌الاحبار را براى جعل حديث در فضايل خلفا و طعن به على(ع) و فرزندان او به استخدام گرفت.<ref>همان</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۱۰۶: خط ۱۰۰:
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==


1. مقدمه و متن كتاب.
#مقدمه و متن كتاب.
 
#[[:noormags:7394|اسماعيلى، آيت‌الله «كتاب «الموضوعات في الآثار و الأخبار»»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله حديث انديشه، شماره 3 و 4، پاييز و زمستان 1381]].
2. اسماعيلى، آيت‌الله «كتاب «الموضوعات في الآثار و الأخبار»»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله حديث انديشه، شماره 3 و 4، پاييز و زمستان 1381، به آدرس:
 
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/7394/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%C2%AB%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1%C2%BB?q \%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9%D8%A7%D8%AA%20%D9%81%DB%8C%20%D8%A7%D9%84%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1%20%D9%88%20%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1.  
 


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


[[الموضوعات في الآثار والأخبار]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۱۱۹: خط ۱۱۲:
[[رده:حدیث]]
[[رده:حدیث]]
[[رده: فهرست‌ها، کشف الحدیث‌ها، واژه‌نامه‌ها، غریب لغات الحدیث، سازمان‌ها، انجمن‌ها، دارالحدیث‌ها، کنگره‌ها]]
[[رده: فهرست‌ها، کشف الحدیث‌ها، واژه‌نامه‌ها، غریب لغات الحدیث، سازمان‌ها، انجمن‌ها، دارالحدیث‌ها، کنگره‌ها]]
[[رده:فروردین(1400)]]