المورد الكبير؛ نماذج تطبيقية في الإعراب و الأدوات و الصرف

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
‏المورد الکبير : نماذج تطبيقية في الإعراب و الأدوات و الصرف
نام کتاب ‏المورد الکبير : نماذج تطبيقية في الإعراب و الأدوات و الصرف
نام های دیگر کتاب نماذج تطبیقیه بی الاعراب و الادوات والصرف
پدیدآورندگان قباوه، فخرالدین (نويسنده)
زبان عربی
کد کنگره ‏PJ‎‏ ‎‏6141‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏2‎‏م‎‏8
موضوع زبان عربی - اعراب

زبان عربی - صرف و نحو

ناشر ادب الحوزه
مکان نشر - - -
سال نشر 1398 هـ.ق یا 1978 م
کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE20151AUTOMATIONCODE


معرفى اجمالى

«المورد الكبير»، يكى از آثار ارزنده استاد ممتاز زبان و ادبيات عربى، دكتر فخرالدين قباوه (متولد حلب، 1933م) در موضوع صرف و نحو تطبيقى با استفاده از اشعار عربى دوره‌هاى گوناگون جاهلى و اسلامى است. اين كتاب نام كاملش، «المورد الكبير نماذج تطبيقية في الإعراب و الأدوات و الصرف» است. مخاطبان اين اثر، دانشجويان زبان و ادبيات عربى در دوره تحصيلات تكميلى و علاقه‌مندان به صرف و نحو كاربردى در سطح پيشرفته هستند. مزيت ديگر اين كتاب بر آثار مشابه، اين است كه بعد از سال‌ها تدريس و با بهره‌گيرى از تجربه آموزش و با آگاهى كامل به اشكالات و اشتباهات رايج در بين نسل جوان و بر اساس نيازهاى آنان سامان يافته و براى كارورزى مخاطبان و تقويت بنيه ادبى آنان و به‌تدريج و به‌طور طبيعى، سنجيده و آماده شده است.

ساختار

اثر حاضر از 22 متن برگزيده از اشعار عربى تشكيل و شماره‌گذارى شده است و تنظيم و فصل‌بندى ديگرى ندارد. ابيات، به ترتيب زمانى از دوره‌هاى جاهلى تا عباسى برگزيده شده است.

گزارش محتوا

در مورد روش و محتواى كتاب حاضر چند نكته گفتنى است:

1. نويسنده در مقدمه‌اش كه در تاريخ 16 ربيع‌الثانى 1392ق نوشته، تأكيد كرده كه در اين كتاب، اشعارى از سه دوره از دوره‌هاى طلايى تاريخ ادبيات عرب انتخاب كرده: جاهلى، اسلامى و عباسى. او يادآور شده كه اين گزينش، به خاطر دو سبب بوده است: 1. اين متون، در حدود ده سال گذشته، موضوع درس «نحو و ادبيات تطبيقى» در بخش زبان عربى دانشكده ادبيات دانشگاه حلب بود و ما در آن سال‌ها، آن را از نظر صرفى و اعرابى تحليل مى‌كرديم و به‌عنوان كاربرد مباحث نظرى از آن بهره مى‌گرفتيم؛ 2. بيشتر اين متون، ارتباط تنگاتنگى با بخش زبان عربى دانشكده ادبيات دانشگاه دمشق دارد؛ زيرا من افتخار تحصيل در آنجا را دارم و اين متون سال‌ها قبل در آنجا ماده درسى براى آزمون دانشجويان قرار داده شده بود و استاد بزرگ سعيد افغانى، اين مطالب را براى نحو كاربردى قرار داده بود و من از بسيارى از مطالب ايشان در اين زمينه بهره برده‌ام. به خاطر اين دو دليل معتقدم كه اين مباحث بهترين مثال براى بررسى‌هاى مقايسه‌اى ادبى و صرفى و نحوى است (ر. ك.: المورد الكبير، ص 5 - 6).

2. نويسنده قبلاً كتابى به نام «المورد» نوشته و در آنجا اعلام كرده كه دوست دارد كه كتابش را با حلقه و دوره ديگرى ادامه دهد تا غفلت‌ها و اشتباهاتش را استدراك كند و آنچه را شروع كرده به پايان برساند، ولى چند سال گذشت و اين آرزو برآورده نشد، اما استقبال فراوان از كتاب اول و تشويق استادان و همكاران، سرانجام او را وادار به اقدام كرد و كتاب حاضر پديد آمد. در اين اثر، مواد ارزشمند و ابعاد جديد و رويكردهاى متمايز و رنگارنگى انتخاب شده كه نويسنده را ترغيب كرده تا اثرش را «مورد كبير» بنامد (همان، ص 5).

3. نويسنده در اين كتاب، اشعارى متنوع از شاعرانى مانند مغلس بن لقيط، ذوالخرق الطهوى، خالد بن عبدالله، صخر بن عمرو، قريط بن انيف، الربيع بن ضبع، مويلك المزموم، عمرو بن شأس، حميد بن ثور، متمم بن نويره، ابوزبيد الطائى، معن بن اوس، عبدالله بن زبير، زفر بن حارث، قطرى بن الفجائه، فرعان بن الأعرف، ليلى الأخيليه، يزيد بن الحكم، سعد بن ناشب و... آورده و آن را تجزيه و تحليل ادبى كرده است.

4. نويسنده قبل از نقل ابيات هر شاعر در هر مورد، مقدمه‌اى كوتاه ذكر كرده تا چگونگى پيدايش شعرهاى مورد نظر روشن شود و بعد از ذكر اشعار، به ترتيب به بيان اعراب، ادوات و صرف آن پرداخته است و به تعبير روشن‌تر ابيات ذكرشده را از نظر صرفى و نحوى تجزيه و تركيب كرده است. منظور ايشان از ادوات، بيان نوع حروف استفاده‌شده در ابيات و توضيحاتى در مورد آن است.

5. نويسنده در مورد اعراب به موارد مشكل بسنده كرده و از بيان اعراب همه كلمات خوددارى ورزيده است. البته او نسبت به اعراب جمله و شبه جمله و مصدرها، اهتمامى خاص مبذول داشته؛ زيرا ناتوانى جويندگان و سهل‌انگارى مدرسان را در اين زمينه احساس كرده است. همچنين ايشان همه حروف و ادوات را استقصا كرده و معناى روشنى براى يكايك آن‌ها بيان كرده و هرچند گاه دچار تكرار نيز شده است. مؤلف در مورد صرف كلمات نيز به كلماتى برگزيده از متون بسنده كرده و مقدارى در مورد آن‌ها تفصيل داده و احكام وقف، ابتدا، اماله، التقاء ساكنين، ادغام، تخفيف همزه و همچنين اسباب و نتائج آن‌ها را بيان كرده؛ بدون توجه به اقتضائات و محدوديت‌هاى شعرى؛ زيرا ايشان در غالب موارد به كلمه به‌صورت منفرد و به شكل واقعى خودش در عبارت نظر داشته است (همان، ص 6 - 7).

6. نويسنده، يادآور شده است كه زحمات بسيارى براى بيان ضابطه‌مند و روشمند كردن احكام صرفى متحمل شده است؛ زيرا اين كار، كوشش نخستين در نوع خودش است؛ چه، در كتاب‌هاى صرف و نحو قديم يا جديد اين احكام به‌صورت نظرى عرضه شده و اصول و صورت‌هاى صحيحش در قواعد علمى به‌طور پراكنده آمده است، ولى اينكه در يك كلمه يا چند كلمه در يك متن، همه اين قواعد تطبيق داده شود، نيامده است. بنابراين، كتاب حاضر راه جديدى باز مى‌كند كه پيمودنش آسان نيست. نويسنده از نظر روشى، به‌صورت غالب از صورت قياسى استفاده مى‌كند كه مقتضى بيان و فصاحت و وضوح است و از بيان اختلافات قبيله‌اى و فردى و مذهبى در مورد وجوه اعراب و ادوات و تحليل صرفى خوددارى مى‌كند. همچنين از آنجا كه احكام اماله بسيار مفصل و گوناگون است، نويسنده در آن موارد بر اصولى كه به ذهن نزديك‌تر و علت و تفسيرش روشن‌تر است، اكتفا كرده است (همان، ص 7).

7. نويسنده در پاورقى‌هاى كتاب، در آغاز هر قطعه كه از هر شاعرى نقل كرده، معناى لغات مشكل را آورده و مآخذ اشعار مورد نظر را نيز بيان كرده است (به‌عنوان مثال ر. ك.: همان، ص 9، 31، 53، 66 و...) و در مواردى توضيحى در مورد برخى شخصيت‌هاى ادبى و تاريخى براى رفع اشتباه بيان كرده است (مثلاً ر. ك.: همان، ص 468، پاورقى 1).

8. از جمله اشعار جالبى كه نويسنده نقل كرده اين است كه ليلى الأخيليه در رثاى توبة بن حمير بعد از كشته شدنش چنين سرود:

لعمرك ما بالموت عارٌ على الفتى إذا لم تصبه في الحياة المعايرُ

؛

و كلّ شباب أو جديدٍ إلى بلى و كلّ امرئ يوماً إلى الله صائر

(همان، ص 408)؛ «به جان تو قسم كه هيچ ننگى بر جوان نيست اگر بميرد در صورتى كه در زندگى‌اش گرفتار عار نشده باشد و هر جوانى يا جديدى به‌سوى بلا، روان است و هر انسانى روزى به‌سوى خدا خواهد رفت».

9. نويسنده در تجزيه و تحليل‌هاى صرفى و نحوى خودش، گاه‌گاهى استدلال‌هاى ادبى مختصرى نيز مطرح كرده است (به‌عنوان مثال ر. ك.: همان، ص 502 و 359).

10. نويسنده در مورد 22 كه آخرين مطلب كتاب است، اشعارى از دعبل خزاعى، شاعر مشهور شيعى در مدح اهل بيت عصمت(ع) آورده و بعد به توضيح صرفى و نحوى آن پرداخته است. اين اشعار با اين بيت شروع مى‌شود:

قفا نسأل الدار التي خفّ أهلها متى عهدها بالصوم و الصلوات؟

؛ «بگذار از خانه‌اى كه اهلش رحلت كرده‌اند، از پيوندشان با نماز و روزه بپرسيم» (همان، ص 527 - 553).

11. در پايان كتاب، افزون بر فهرست مطالب، فهرست مسائل اعرابى، ادوات و صرف نيز بر اساس حروف الفباء تنظيم شده است (همان، ص 555 - 592). در اين بين، «فهرست مسائل اعرابى» كه همان فهرست اصطلاحات علم نحو (نمايه نحوى) است، از بقيه موارد، مفيدتر است و همچنين صورت صحيح برخى از اشتباهات چاپى اين كتاب نيز در چند صفحه جمع و ذكر شده است (همان، ص 585 - 589).

منابع مقاله

المورد الكبير نماذج تطبيقية في الإعراب و الأدوات و الصرف، الدكتور فخرالدين قباوه، نشر أدب الحوزة، بيروت، الطبعة الثانية 1398ق.


پیوندها