المدخل إلی دراسة علم الجرح و التعديل: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ المدخل إلي دراسة علم الجرح و التعديل را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به المدخل إلی دراسة علم الجرح و التعديل منتقل...)
    جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''')
     
    خط ۲۳: خط ۲۳:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''المدخل إلى دراسة علم الجرح و التعديل'''، تأليف [[غوری، سید عبدالماجد|سيد‌ ‎عبدالماجد غورى]]، پژوهشى است پيرامون علم جرح و تعديل، اصطلاحات، علما و كتبى كه در اين زمينه، تدوين شده است.
    '''المدخل إلى دراسة علم الجرح و التعديل'''، تأليف [[غوری، سید عبدالماجد|سيد‌ ‎عبدالماجد غورى]]، پژوهشى است پيرامون علم جرح و تعديل، اصطلاحات، علما و كتبى كه در اين زمينه، تدوين شده است.



    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۱۷

    المدخل إلی دراسة علم الجرح و التعديل
    المدخل إلی دراسة علم الجرح و التعديل
    پدیدآورانغوری، سید عبدالماجد (نویسنده)
    ناشردار ابن کثير
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1428 ق یا 2007 م
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المدخل إلى دراسة علم الجرح و التعديل، تأليف سيد‌ ‎عبدالماجد غورى، پژوهشى است پيرامون علم جرح و تعديل، اصطلاحات، علما و كتبى كه در اين زمينه، تدوين شده است.

    كتاب به زبان عربى و مقدمه آن در سال 1426ق، نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در يك فصل تمهيدى، چهار فصل اصلى و هر فصل در چندين قسم، تنظيم شده است.

    نویسنده در ابتدا، به تعريف اسناد و مهم‌ترين مباحث مربوط به علم جرح و تعديل پرداخته و سپس، برخى عبارات مبهم در اين علم را تشريح كرده است. در ادامه، به معرفى ائمه جرح و تعديل، از قرن دوم هجرى به بعد و مهم‌ترين كتبى كه در زمينه جرح و تعديل به رشته تحرير درآمده، پرداخته است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع كتاب و بيان اهميت مسئله جرح و تعديل در علم حديث، به ذكر عناوين فصول كتاب، پرداخته شده است.[۱]

    در فصل مقدماتى، به تعريف اسناد و بيان اهميت آن و نيز توجه محدثين به اين امر، پرداخته شده است.[۲]

    فصل اول، در پنج قسم زير، دربردارنده مهم‌ترين مباحث پيرامون علم جرح و تعديل مى‌باشد:

    در قسم اول، ضمن تعريف لغوى و اصطلاحى علم جرح و تعديل، به بحث از مشروعيت، چگونگى پيدايش اين علم و اهميت آن، پرداخته شده است.[۳]

    در بيان مشروعيت اين علم، نویسنده به اين نكته اشاره نموده است كه هدف اصلى از جرح و تعديل، صيانت از شريعت و جلوگيرى از راه‌يابى خطا و كذب در آن بوده و همان‌گونه‌كه جرح در مورد شهود جايز مى‌باشد، در مورد روايات نيز جايز است. وى در اثبات اين امر، به دلايلى از قرآن، سنت، اجماع و نوشته‌هاى علما، تمسك جسته است.[۴]

    قسم دوم، به طبقه‌بندى علماى علم رجال، اختصاص يافته است. نویسنده اين علما را بر طبق ميزان دقت يا تساهل در جرح و تعديل روات، به سه دسته زير، تقسيم كرده است:

    1. طبقه متشددين: اينان عبارتند از: شعبة بن حجاج، يحيى بن سعيد قطان، مالك بن انس، عفان بن مسلم، يحيى بن معين، على بن مدينى، جوزجانى، ابوحاتم رازى، ابن خراش، نسائى، ابن حبان، ازدى، ابن قطان، ابن حزم.[۵]
    2. طبقه متساهلين: اينان عبارتند از: ترمذى، ابن حبان (نویسنده، اين شخص را به دليل افراط در جرح و تفريط در تعديل، هم در طبقه متشددين ذكر كرده و هم در طبقه متساهلين) و حاكم نيشابورى.[۶]
    3. طبقه معتدلين: اينان عبارتند از: امام احمد بن حنبل، امام بخارى، ابوزرعه، ابن عدى و دارقطنى.[۷]

    در قسم سوم، به بيان آداب و شروط جارح و معدِّل پرداخته شده است. از جمله آداب ذكرشده، عبارتند از: استفاده از الفاظى نيكو در جرح و تعديل، خوددارى كردن از تجريح در حضور بزرگان و شيوخ، رعايت انصاف و اعتدال، دورى از اسراف در تجريح.[۸]

    شروطى كه نویسنده براى جارح و معدِّل معتبر دانسته است، عبارتند از:

    الف)- توانايى علمى كافى؛ يعنى برخوردارى از امورى همچون: حافظه قوى؛ مراقبت؛ تميز بين اسباب جرح و تعديل و شناخت اختلافات در آن؛ اطلاع بر اختلافات عقايد؛ دورى كردن از تجريح به‌واسطه ظن؛ عدم اسراف در جرح، استقصاء تام در جرح و تعديل و.[۹]

    ب)- متانت در دين؛ يعنى داشتن امورى همچون: صدق؛ تقوى؛ ورع و...[۱۰]

    شروط غير معتبر در جارح و معدل از جمله مرد و حر بودن آن؛ شروط ناقلين جرح و تعديل (مانند التزام به ذكر سند در قول منقول و ذكر سبب جرح و تعديل) و بعضى از امور نفسى مؤثر در جرح و تعديل، از ديگر مطالب مطرح‌شده در اين قسم مى‌باشد.

    در قسم چهارم، دو مسئله مهم در جرح و تعديل مطرح شده است. اين دو مسئله عبارتند از: جرح مبهم و تعارض جرح و تعديل با يكديگر.[۱۱]

    در قسم پنجم، ضمن تعريف عدالت و ضبط و احكام متعلق به اين دو، صفاتى كه باعث مى‌شود دارنده آن، روايتش قبول يا رد شود، بررسى گرديده است.[۱۲]

    در فصل دوم، در سه قسم، به تعريف الفاظ جرح و تعديل و شرح برخى عبارات مبهم در اين علم، پرداخته شده است:

    در قسم اول، ابتدا مراتب الفاظ جرح و تعديل نزد علما و بزرگانى همچون ابن ابى‌حاتم، ابن صلاح، ذهبى، حافظ عراقى، سخاوى و ابن حجر بيان و پس از بررسى آن‌ها، قول مختار نویسنده، ذكر شده است.[۱۳]

    در قسم دوم، به تشريح عباراتى در جرح و تعديل پرداخته شده كه داراى ابهام بوده و فهم آن‌ها، نياز به تأمل بيشترى دارد. در اين زمينه، 46 عبارت، شرح و توضيح داده شده كه برخى از آن‌ها عبارتند از: «إلى صدق ما هو»، «إلى ضعف ما هو»، «دجال من الدجاجلة»، «سكتوا عنه»، «صدوق»، «ضعيف ضعيف»، «على يدي عدل»، «فلان أحب إلى منه»، «فيه خلف»، «كأنه مصحف»، «كذا و كذا»، «لا بأس به»، «ليس بشيء»، «مجهول»، «منكر الحديث» و...[۱۴]

    در قسم سوم، به بررسى و بحث پيرامون جرح و تعديل به‌وسيله اشاره، پرداخته شده است. از جمله كسانى كه در جرح و تعديل روات، از اين روش استفاده كرده‌اند، عبارتند از: يحيى بن سعيد قطان (متوفى 198ق)، على بن مدينى (متوفى 234ق)، احمد بن حنبل (متوفى 241ق)، ابوزرعه رازى (متوفى 264ق) و ابوحاتم رازى (متوفى 277ق).[۱۵]

    در فصل سوم، در چهار قسم زير، ائمه جرح و تعديل، از قرن دوم هجرى به بعد، معرفى و اطلاعات مختصرى پيرامون نام، كنيه، محل و زمان تولد، صفات بارز و سخن بزرگان در مورد هريك، ارائه شده است:

    1. علماى قرن دوم هجرى كه عبارتند از: اوزاعى، شعبة بن حجاج، سفيان ثورى، مالك بن انس، عبدالله بن مبارک، سفيان بن عيينه، يحيى بن سعيد قطان و عبدالرحمن بن مهدى.[۱۶]
    2. علماى قرن سوم هجرى كه عبارتند از: يحيى بن معين، على بن مدينى، احمد بن حنبل، دحيم، عمرو بن على بن فلاس، بخارى، جوزجانى، عجلى، مسلم بن حجاج، ابوزرعه رازى، ابوداود، ابوحاتم رازى، فسوى، ترمذى و ابن خراش.[۱۷]
    3. علماى قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: نسائى، ساجى، ابن خزيمه، عقيلى، ابن ابى‌حاتم رازى، ابن عقده، ابن حبان، ابن عدى، ابواحمد حاكم، ابن شاهين، دارقطنى و ازدى.[۱۸]
    4. علماى بعد از قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: ذهبى، عراقى، ابن حجر و سخاوى.[۱۹]

    در آخرين فصل، در شش قسم، مهم‌ترين كتبى كه در زمينه جرح و تعديل به رشته تحرير درآمده، معرفى شده و اطلاعات مختصرى پيرامون هريك، ارائه شده است:

    قسم اول: كتبى كه پيرامون ثقات نوشته شده است، از جمله: «تاريخ الثقات» عجلى، «كتب الثقات» و «مشاهير علماء الأمصار» ابن حبان، «تاريخ أسماء الثقات ممن نقل عنهم العلم» ابن شاهين، «المدخل إلى الصحيحين» حاكم نيشابورى و...[۲۰]

    قسم دوم: كتبى كه در مورد ضعفا نوشته شده است، از جمله: «الضعفاء الكبير» و «الضعفاء الصغير» بخارى، «الشجرة في أحوال الرجال» جوزجانى، «كتاب الضعفاء و المتروكين» ابوزرعه رازى، «الضعفاء و المتروكين» نسائى، «الضعفاء» عقيلى و...[۲۱]

    قسم سوم: كتبى كه در مورد ثقات و ضعفا با هم نوشته شده است، از جمله: «طبقات الكبرى» ابن سعد، «كتاب المعرفة و التاريخ» فسوى، «التاريخ و العلل» و «معرفة الرجال» ابن معين، «العلل و معرفة الرجال» احمد بن حنبل، «التاريخ الكبير» و «التاريخ الأوسط» بخارى و.[۲۲]

    قسم چهارم: مصنفاتى در مورد رجالى كه در كتب حديثى خاص وجود دارند، مانند: مصنفات در رجال «صحيح بخارى»، از جمله: «أسامي من روى عنهم البخاري» ابن عدى، «ذكر أسماء التابعين و من بعدهم ممن صحت روايته عن الثقات عند البخاري» دارقطنى، «تسمية المشايخ الذين روى عنهم الإمام البخاري في كتابه الجامع الصحيح» ابن منده؛ مصنفات در «رجال صحيح مسلم»، مانند: «رجال صحيح مسلم» ابن منجويه، «خلاصة القول المفهم على تراجم رجال جامع الإمام مسلم» بويطى و...[۲۳]

    قسم پنجم: كتب سؤالات در جرح و تعديل، از جمله: «سؤالات ابن جنيد» و «سؤالات الدارمي» ابن معين، «سؤالات عبدالله» امام احمد، «سؤالات ابى‌بكر الأثرم» احمد بن حنبل و...[۲۴]

    قسم ششم: كتب جرح و تعديلى كه در مورد رجال مكان معينى نوشته شده است، مانند: «تاريخ واسط» بحشل، «مختصر طبقات علماء إفريقية و تونس» ابوالعرب، «مشاهير علماء الأمصار» ابن حبان، «تاريخ الرقة» قشيرى و...[۲۵]

    وضعيت كتاب

    فهرست مفصل و مجمل موضوعات، به‌همراه فهرست مصادر و منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

    پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.

    پانويس

    1. مقدمه، ص5-10
    2. متن كتاب، ص13-22
    3. همان، ص25-42
    4. همان، ص29-30
    5. همان، ص52-59
    6. همان، ص61-64
    7. همان، ص67-69
    8. همان، ص73
    9. همان، ص77-84
    10. همان، ص85
    11. همان، ص113-119
    12. همان، ص123-170
    13. همان، ص177-216
    14. همان، ص219-283
    15. همان، ص289-292
    16. همان، ص299-311
    17. همان، ص317-336
    18. همان، ص341-356
    19. همان، ص360-366
    20. همان، ص375-388
    21. همان، ص397-417
    22. همان، ص428-447
    23. همان، ص487-498
    24. همان، ص507-521
    25. همان، ص532-640

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها