المحاسن و الأضداد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '.↵↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی'
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی')
جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۱: خط ۲۱:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =3505
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02520
| کتابخوان همراه نور =02520
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۷: خط ۲۸:
}}
}}


{{کاربردهای دیگر|الأضداد (ابهام زدایی)}}
'''المحاسن و الأضداد''' كتابى است منسوب به [[جاحظ، عمرو بن بحر|ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ]] (متوفى 255ق)، كه در آن محاسن و معايب برخى پديده‌ها يا آداب و سنن، ذيل عناوين متعددى، برشمرده شده است. كتاب به زبان عربى نگارش شده و على بوملحم بر اين كتاب مقدمه زده و آن را تبويب و شرح نموده است.
'''المحاسن و الأضداد''' كتابى است منسوب به [[جاحظ، عمرو بن بحر|ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ]] (متوفى 255ق)، كه در آن محاسن و معايب برخى پديده‌ها يا آداب و سنن، ذيل عناوين متعددى، برشمرده شده است. كتاب به زبان عربى نگارش شده و على بوملحم بر اين كتاب مقدمه زده و آن را تبويب و شرح نموده است.


خط ۳۸: خط ۴۰:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
جاحظ در مقدمه كتاب، زبان به گلايه از اهل علم گشوده است؛ از اينكه نسبت به آثار او حسادت مى‌ورزند و بر آن‌اند تا كتاب‌ها و رسائل وى را با همه استوارى و گران‌مايگى، بى‌ارزش نشان دهند. وى مى‌گويد: «... چون كتابى را بنگارم و به يكى از بزرگان تقديم دارم، گروهى چون شتران سركش و افسار گسيخته، نزد وى شتابند و با نيرنگ، زبان به بدگويى از آن كتاب گشايند تا آن را از چشم وى، بيندازند و گر در آن توفيق نيابند، موضوعات و معانى آن را سرقت كنند و از لابه‌لاى آن، كتابى به نام خود برسازند و به ديگرى تقديم دارند... اما چون كتابى هرچند كم‌بارتر و كم‌مايه‌تر بنگارم و آن را به [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و خليل بن احمد و... منسوب دارم، هم ايشان مشتاقانه نزد من مى‌شتابند تا نسخه‌اى از آن فراهم آرند...». شايد همين امر محققان را به اشتباه انداخته تا كتاب را از آن جاحظ بدانند. مسعودى در «[[التنبيه و الإشراف]]» نيز همين موضوع را از قول جاحظ نقل كرده است. اما جالب توجه آنكه اين روايت در رسائل جاحظ «فصل ما بين العداوة و الحسد» آمده است و احتمالاً مسعودى اين روايت را از رسائل جاحظ گرفته است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2427 فاتحى‌نژاد، عنايت‌الله، ج17، ص217]</ref>
جاحظ در مقدمه كتاب، زبان به گلايه از اهل علم گشوده است؛ از اينكه نسبت به آثار او حسادت مى‌ورزند و بر آن‌اند تا كتاب‌ها و رسائل وى را با همه استوارى و گران‌مايگى، بى‌ارزش نشان دهند. وى مى‌گويد: «... چون كتابى را بنگارم و به يكى از بزرگان تقديم دارم، گروهى چون شتران سركش و افسار گسيخته، نزد وى شتابند و با نيرنگ، زبان به بدگويى از آن كتاب گشايند تا آن را از چشم وى، بيندازند و گر در آن توفيق نيابند، موضوعات و معانى آن را سرقت كنند و از لابه‌لاى آن، كتابى به نام خود برسازند و به ديگرى تقديم دارند... اما چون كتابى هرچند كم‌بارتر و كم‌مايه‌تر بنگارم و آن را به [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و خليل بن احمد و... منسوب دارم، هم ايشان مشتاقانه نزد من مى‌شتابند تا نسخه‌اى از آن فراهم آرند...». شايد همين امر محققان را به اشتباه انداخته تا كتاب را از آن جاحظ بدانند. مسعودى در «[[التنبيه و الإشراف]]» نيز همين موضوع را از قول جاحظ نقل كرده است. اما جالب توجه آنكه اين روايت در رسائل جاحظ «فصل ما بين العداوة و الحسد» آمده است و احتمالاً مسعودى اين روايت را از رسائل جاحظ گرفته است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2427 فاتحى‌نژاد، عنايت‌الله، ج17، ص217]</ref>


پس از اين مقدمه، مؤلف در 79 باب كه گاه هر يك از حد يكى دو صفحه تجاوز نمى‌كند، به ذكر محاسن و مساو‌‍ئ (خوبى‌ها و بدى‌ها) برخى اشياء، صفات، اخلاق و آداب و سنن، پرداخته است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2427 همان]</ref>
پس از اين مقدمه، مؤلف در 79 باب كه گاه هر يك از حد يكى دو صفحه تجاوز نمى‌كند، به ذكر محاسن و مساو‌‍ئ (خوبى‌ها و بدى‌ها) برخى اشياء، صفات، اخلاق و آداب و سنن، پرداخته است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2427 همان]</ref>


نخستين باب به ذكر محاسن كتاب و كتابت اختصاص دارد؛ مؤلف در آغاز اين باب، به پيشينه نگارش و كتابت نزد ایرانيان پرداخته و ضمن آن، به سنگ‌نوشته‌ها و كتيبه‌هاى برخى بناهاى معروف، اشاره كرده است؛ سپس رواياتى درباره ارزش و فضيلت كتاب و كتاب‌خوانى از قول برخى بزرگان نقل نموده است. آخرين بخش كتاب نيز همان‌گونه كه در مقدمه آمده، به محاسن و مساو‌‍ئ مرگ اختصاص يافته است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2427 همان]</ref>
نخستين باب به ذكر محاسن كتاب و كتابت اختصاص دارد؛ مؤلف در آغاز اين باب، به پيشينه نگارش و كتابت نزد ایرانیان پرداخته و ضمن آن، به سنگ‌نوشته‌ها و كتيبه‌هاى برخى بناهاى معروف، اشاره كرده است؛ سپس رواياتى درباره ارزش و فضيلت كتاب و كتاب‌خوانى از قول برخى بزرگان نقل نموده است. آخرين بخش كتاب نيز همان‌گونه كه در مقدمه آمده، به محاسن و مساو‌‍ئ مرگ اختصاص يافته است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2427 همان]</ref>


از جمله مباحث مطرح شده در كتاب، عبارتند از: محاسن حفظ زبان؛ كتمان سر؛ مشورت؛ شكر؛ راست‌گويى؛ عفو؛ وفاى به عهد؛ سخاوت؛ بخل؛ شجاعت؛ حب وطن؛ طلب رزق؛ مواعظ و زهد.
از جمله مباحث مطرح شده در كتاب، عبارتند از: محاسن حفظ زبان؛ كتمان سر؛ مشورت؛ شكر؛ راست‌گويى؛ عفو؛ وفاى به عهد؛ سخاوت؛ بخل؛ شجاعت؛ حب وطن؛ طلب رزق؛ مواعظ و زهد.
خط ۴۸: خط ۵۰:
از جمله ويژگى‌هاى كتاب، آن است كه يكى از گزارش‌هاى كهن و جالب توجه درباره جشن نوروز، از طريق آن، در فصل محاسن نوروز و مهرگان بر جاى مانده است. بر اساس روايت بازمانده در اين فصل، در مراسم جشن نوروز كه در دربار ساسانيان برگزار مى‌شد، خوانى مى‌گستردند و در آن چند عدد نان كه از گياهان و دانه‌هاى گوناگون پخته بودند، قرار مى‌دادند. اين نان‌ها از دانه‌هاى گندم، جو، ارزن، ذرت، نخود، عدس، برنج، كنجد، باقلا و لوبيا بود. مقدارى از اين دانه‌ها را نيز در سينى مى‌ريختند. افزون بر اينها، در آن خوان، هفت شاخه‌ى تر از درخت‌هایى كه به آنها تبرک مى‌جستند، قرار مى‌دادند، مانند: درختان بيد، زيتون، به و انار. اين شاخه‌ها را گاه يك‌يك، گاه دودو و گاه سه‌سه بريده، هر شاخه را به نام يكى از كوره‌ها (شهرستان‌ها)ى كشور مى‌ناميدند و بر هر شاخه، كلماتى چون افزود، افزايد، افزون، پروار، فراخى و فراهى (در متن اصلى: ابزود، ابزائد، ابزون، بروار، فراخى و فراهیه) نوشته شده بود. همچنين هفت كاسه سپيد، پر از سكه‌هاى سيمين و يك سكه زرّين كه همگى ضرب سال نو بودند، به همراه يك دسته اسپند در خوان مى‌نهادند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/22844/191 زرين‌كوب، روزبه، ص191- 192]</ref>
از جمله ويژگى‌هاى كتاب، آن است كه يكى از گزارش‌هاى كهن و جالب توجه درباره جشن نوروز، از طريق آن، در فصل محاسن نوروز و مهرگان بر جاى مانده است. بر اساس روايت بازمانده در اين فصل، در مراسم جشن نوروز كه در دربار ساسانيان برگزار مى‌شد، خوانى مى‌گستردند و در آن چند عدد نان كه از گياهان و دانه‌هاى گوناگون پخته بودند، قرار مى‌دادند. اين نان‌ها از دانه‌هاى گندم، جو، ارزن، ذرت، نخود، عدس، برنج، كنجد، باقلا و لوبيا بود. مقدارى از اين دانه‌ها را نيز در سينى مى‌ريختند. افزون بر اينها، در آن خوان، هفت شاخه‌ى تر از درخت‌هایى كه به آنها تبرک مى‌جستند، قرار مى‌دادند، مانند: درختان بيد، زيتون، به و انار. اين شاخه‌ها را گاه يك‌يك، گاه دودو و گاه سه‌سه بريده، هر شاخه را به نام يكى از كوره‌ها (شهرستان‌ها)ى كشور مى‌ناميدند و بر هر شاخه، كلماتى چون افزود، افزايد، افزون، پروار، فراخى و فراهى (در متن اصلى: ابزود، ابزائد، ابزون، بروار، فراخى و فراهیه) نوشته شده بود. همچنين هفت كاسه سپيد، پر از سكه‌هاى سيمين و يك سكه زرّين كه همگى ضرب سال نو بودند، به همراه يك دسته اسپند در خوان مى‌نهادند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/22844/191 زرين‌كوب، روزبه، ص191- 192]</ref>


همچنين به اين نكته اشاره شده است كه در مراسم جشن نوروز، سينى‌اى زرّين يا سيمين كه در آن شكر سفيد و نارگيل پوست كنده و جام‌هاى سيمين يا زرّين بود، مى‌آوردند. نخستين چيزى كه خورده مى‌شد، شير تازه به همراه خرماى تازه بود. سپس مقدارى شير با نارگيل مى‌نوشيدند و پس از آن، شيرينى‌هاى ديگر خورده مى‌شد. ایرانيان در اين روز با نوشيدن شير خالص تازه و خوردن پنير تازه بدانها تبرّك مى‌جستند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/22844/192 همان، ص192]</ref>
همچنين به اين نكته اشاره شده است كه در مراسم جشن نوروز، سينى‌اى زرّين يا سيمين كه در آن شكر سفيد و نارگيل پوست كنده و جام‌هاى سيمين يا زرّين بود، مى‌آوردند. نخستين چيزى كه خورده مى‌شد، شير تازه به همراه خرماى تازه بود. سپس مقدارى شير با نارگيل مى‌نوشيدند و پس از آن، شيرينى‌هاى ديگر خورده مى‌شد. ایرانیان در اين روز با نوشيدن شير خالص تازه و خوردن پنير تازه بدانها تبرّك مى‌جستند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/22844/192 همان، ص192]</ref>


در اين فصل به اين نكته نيز اشاره شده است كه ایرانيان بيست‌وپنج روز مانده به نوروز، در حياط كاخ شاهى دوازده ستون از خشت مى‌ساختند و بر بالاى هر ستون، دانه‌هایى چون گندم، جو، برنج، عدس، باقلا، ارزن، ذرت، لوبيا، نخود، كنجد و ماش مى‌كاشتند. در روز ششم نوروز نيز با خواندن سرود و ترانه، اين گياهان را درو می‌كردند و دانه‌هاى آنها را در مجلس جشن مى‌افشاندند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/22844/192 همان]</ref>
در اين فصل به اين نكته نيز اشاره شده است كه ایرانیان بيست‌وپنج روز مانده به نوروز، در حياط كاخ شاهى دوازده ستون از خشت مى‌ساختند و بر بالاى هر ستون، دانه‌هایى چون گندم، جو، برنج، عدس، باقلا، ارزن، ذرت، لوبيا، نخود، كنجد و ماش مى‌كاشتند. در روز ششم نوروز نيز با خواندن سرود و ترانه، اين گياهان را درو می‌كردند و دانه‌هاى آنها را در مجلس جشن مى‌افشاندند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/22844/192 همان]</ref>


نكته مهمى كه پيرامون كتاب بايد خاطرنشان نمود، آن است كه اين اثر، بارها به نام جاحظ به چاپ رسيده است، اما شواهد و قراين فراوانى وجود دارد كه ثابت مى‌كند اين كتاب، از آن جاحظ نيست. گفتنى است تمام چاپ‌هاى كتاب، تنها بر اساس يك نسخه صورت گرفته است و اين خود تا اندازه بسيارى از اعتبار كتاب مى‌كاهد. شواهد و دلايلى كه در انتساب نادرست كتاب به جاحظ ارائه شده است، عبارتند از:
نكته مهمى كه پيرامون كتاب بايد خاطرنشان نمود، آن است كه اين اثر، بارها به نام جاحظ به چاپ رسيده است، اما شواهد و قراين فراوانى وجود دارد كه ثابت مى‌كند اين كتاب، از آن جاحظ نيست. گفتنى است تمام چاپ‌هاى كتاب، تنها بر اساس يك نسخه صورت گرفته است و اين خود تا اندازه بسيارى از اعتبار كتاب مى‌كاهد. شواهد و دلايلى كه در انتساب نادرست كتاب به جاحظ ارائه شده است، عبارتند از:
خط ۷۵: خط ۷۷:
#[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2427 فاتحى‌نژاد، عنايت‌الله، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامى»، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى و همكاران، چاپ اول، تهران، 1388].
#[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2427 فاتحى‌نژاد، عنايت‌الله، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامى»، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى و همكاران، چاپ اول، تهران، 1388].
#[[:noormags:434964|زرين‌كوب، روزبه، «تاريخ: گزارشى كهن از مراسم نوروز در عصر ساسانيان»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: بخارا، شماره 60، فروردين و ارديبهشت 1386]].
#[[:noormags:434964|زرين‌كوب، روزبه، «تاريخ: گزارشى كهن از مراسم نوروز در عصر ساسانيان»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: بخارا، شماره 60، فروردين و ارديبهشت 1386]].
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}




خط ۸۴: خط ۸۹:


[[رده:زبان و ادبیات عربی]]
[[رده:زبان و ادبیات عربی]]
[[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت(98)]]