القضاء و القدر(مناظرة الشيخ مع قدري): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «== معرفى اجمالى == رساله «الشفاء من خوف الموت و معالجة داء الاغتمام به» از بوع...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    == معرفى اجمالى ==
    '''رسالة القضاء و القدر''' از بوعلى و به زبان عربى است و زمان تأليف آن را سال چهار صد و چهارده تخمين زده‌اند. اين رساله، حاصل مناظره‌اى با يكى از اهل قدر كه منكر قدر مى‌باشد، است. [[میرداماد، محمدباقربن محمد|مير داماد]] در كتاب قبسات، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] در شرح اشارت و سيد احمد علوى در كتاب خود، به اين رساله، استناد كرده‌اند و آن را در رديف كتب معتبر و قابل استناد به حساب آورده‌اند، امّا بعد از آنها و در دوره‌هاى بعدى چنين عنايتى به اين اثر ارزش‌مند به چشم نمى‌خورد.


    == ساختار ==


    رساله «الشفاء من خوف الموت و معالجة داء الاغتمام به» از بوعلى و به زبان عربى است.


    == ساختار ==
    رساله، فاقد هر گونه باب‌بندى و فصل‌بندى و داراى عباراتى مغلق است.


    اهل قدر


    رساله، كوتاه و فاقد هر گونه باب‌بندى و فصل‌بندى است.
    واژه اهل قدر، در دو جا مورد استفاده متكلمين قرار گرفته است: يكى در مورد جبريّون كه قائل به قضا و قدر الهى و عدم اختيار انسان مى‌باشند. ديگرى در مورد معتزله و منكران قدر مى‌باشد؛ يعنى كسانى كه به قدرت انسان قائلند و او را صاحب قدرت و اختيار در اعمال خود مى‌دانند.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==




    [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، مدعى است بزرگ‌ترين خوفى كه به انسان مى‌رسد، خوف از مرگ است. اين خوف عمومیت قابل توجهى نيز بين همه انسان‌ها دارد و علت آن، جهل نسبت به حقيقت مرگ است؛ به اين معنا كه خيال مى‌كنند مرگ انحلال ذات و بطلان نفس است كه البته اينها ظنون باطله‌اى بيش نيستند و هيچ حقيقتى ندارند.
    [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در اين مناظره، در پى به كرسى نشاندن نظريه «لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين» است كه روايات و احاديث نيز ما را به آن مسير رهنمون گشته‌اند، فلذا در بعضى از قسمت‌هاى اين مناظره، اشاره به سخافت قول اشاعره كه در مقابل معتزله بوده‌اند، اشاره مى‌كند تا ضمن محكوم كردن طرف مناظره، از ديدگاه مقابل آنان نيز تبرى بجويد.
     
    مرگ چيزى بيشتر از ترك بدن، توسط نفس نيست و نفس نيز خود جوهر غير جسمانى است كه قابل فساد نمى‌باشد. وقتى اين جوهر از بدن مفارقت كرد، به سعادت تامه‌اى مى‌رسد كه راهى براى فنا در آن نخواهد بود، زيرا جوهر، فانى نگرديده و ذاتش باطل نمى‌شود و آنچه فانى مى‌شود اعراض، خواص، نسب و اضافات آن مى‌باشد. تقسيم مرگ، به مرگ ارادى و مرگ طبيعى، توسط حكما و همين‌طور تقسيم حيات، به حيات ارادى و حيات طبيعى، موضوع ديگر بحث بوعلى در اين رساله است. او مفهوم مرگ ارادى را كشتن شهوات و ترك تعرض بدانها مى‌داند و حيات ارادى را سعى و تلاش انسان در زندگى دنيوى، براى خوردن و آشاميدن و شهوت‌رانى مى‌خواند. وقتى جوهر شريف الهى از جوهر كثيف جسمانى خلاصى يافت، به عالم اعلى صعود كرده و به جوار پروردگار عالميان بار مى‌يابد.


    [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] خائف از مرگ را خائف از عدل و حكمت الهى، بلكه خائف از جود و عطايش مى‌داند...
    بوعلى، مى‌گويد: مصدر هر فعلى طاعت شوق است، بلكه هر اراده و اختيارى، حادث و داراى آغاز است و هر چه چنين باشد سببى دارد، آن‌گاه اين استدلال را تا آن‌جا ادامه مى‌دهد كه واجب الوجود شدن اراده، پيش از موجود شدنش، به اثبات برسد. در ادامه رساله، حدود اراده انسان را تبيين كرده و آن شخصى معتزلى را كه انسان را موجودى با اراده مطلق مى‌پندارد، به طريق مستقيم راهنمايى مى‌كند.

    نسخهٔ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۲۷

    رسالة القضاء و القدر از بوعلى و به زبان عربى است و زمان تأليف آن را سال چهار صد و چهارده تخمين زده‌اند. اين رساله، حاصل مناظره‌اى با يكى از اهل قدر كه منكر قدر مى‌باشد، است. مير داماد در كتاب قبسات، خواجه نصيرالدين طوسى در شرح اشارت و سيد احمد علوى در كتاب خود، به اين رساله، استناد كرده‌اند و آن را در رديف كتب معتبر و قابل استناد به حساب آورده‌اند، امّا بعد از آنها و در دوره‌هاى بعدى چنين عنايتى به اين اثر ارزش‌مند به چشم نمى‌خورد.

    ساختار

    رساله، فاقد هر گونه باب‌بندى و فصل‌بندى و داراى عباراتى مغلق است.

    اهل قدر

    واژه اهل قدر، در دو جا مورد استفاده متكلمين قرار گرفته است: يكى در مورد جبريّون كه قائل به قضا و قدر الهى و عدم اختيار انسان مى‌باشند. ديگرى در مورد معتزله و منكران قدر مى‌باشد؛ يعنى كسانى كه به قدرت انسان قائلند و او را صاحب قدرت و اختيار در اعمال خود مى‌دانند.

    گزارش محتوا

    ابن سينا، در اين مناظره، در پى به كرسى نشاندن نظريه «لا جبر و لا تفويض بل امر بين امرين» است كه روايات و احاديث نيز ما را به آن مسير رهنمون گشته‌اند، فلذا در بعضى از قسمت‌هاى اين مناظره، اشاره به سخافت قول اشاعره كه در مقابل معتزله بوده‌اند، اشاره مى‌كند تا ضمن محكوم كردن طرف مناظره، از ديدگاه مقابل آنان نيز تبرى بجويد.

    بوعلى، مى‌گويد: مصدر هر فعلى طاعت شوق است، بلكه هر اراده و اختيارى، حادث و داراى آغاز است و هر چه چنين باشد سببى دارد، آن‌گاه اين استدلال را تا آن‌جا ادامه مى‌دهد كه واجب الوجود شدن اراده، پيش از موجود شدنش، به اثبات برسد. در ادامه رساله، حدود اراده انسان را تبيين كرده و آن شخصى معتزلى را كه انسان را موجودى با اراده مطلق مى‌پندارد، به طريق مستقيم راهنمايى مى‌كند.