القصص القرآني

القصص القرآني
نام کتاب القصص القرآني
نام های دیگر کتاب
پدیدآورندگان حکیم، محمدباقر (نويسنده)
زبان عربي
کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏88‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏8‎‏ق‎‏6
موضوع پيامبران در قرآن

قرآن - قصه‎ها

ناشر المرکز العالمي للدراسات الاسلامية
مکان نشر ايران
سال نشر مجلد1: 1425ق
کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE12553AUTOMATIONCODE

معرفی اجمالی

القصص القرآني تألیف محمدباقر حکیم ، از جمله آثار قرآنی است که موضوع داستان‌ در قرآن، دلایل طرح مباحث قرآنی از طریق قصه را مورد بررسی قرار داده است. اهمیت اثر بدین‌جهت است که در تحلیل قصه‌های قرآنی آثار اندکی به رشته تحریر درآمده است.

ساختار

این اثر مشتمل بر دو مقدمه از ناشر و نویسنده و متن اثر در دو بخش است که هر بخش در ضمن چند فصل تبیین شده است. ذیل هر کدام از فصول عناوینی آمده است.

نویسنده مطالب را به شیوه‌ای علمی، دسته‌بندی و با استنادات فراوان به آیات قرآن کریم مطرح کرده است. در موارد مقتضی نیز به آثار اندک تألیف شده در موضوع کتاب مانند آثار سید قطب و رشید رضا و یا منابع تفسیری مانند المیزان ارجاع داده است[۱].

گزارش محتوا

نویسنده در مقدمه کتاب، موضوع قصه در قرآن را از مهم‌ترین موضوعات قرآنی دانسته است که نیازمند اهتمام خاص و عنایت ویژه‌ای است؛ چراکه یک‌سوم قرآن کریم و عمده اهداف قرآن کریم با قصه تبیین شده است. وی سپس به سابقه تدریس داستان‌های قرآنی اشاره کرده که ابتدا به شیوه‌ای جدید در دانشگاه اصول دین توسط خود وی تدریس شده است. پس‌ازآن برای این‌که قابلیت نشر به‌صورت کتاب را داشته باشد تصمیم به توسعه بحث می‌گیرد. تدریس در دانشگاه امام صادق(ع) زمینه‌ای را فراهم می‌کند که موضوعات دیگری را به همراه شرح و تحلیل مطلب به بحث اضافه کند. سپس مرکز جهانی علوم اسلامی به او پیشنهاد افزودن قصه‌های انبیای اولوالعزم(ع) به‌جز حضرت محمد(ص) را می‌دهد؛ بنابراین داستان نوح و ابراهیم و عیسی(ع) نیز به مباحث افزوده می‌شود اما ازآنجاکه مباحث پیشین مشتمل بر داستان تحلیلی موسی(ع) بوده است در این بخش از آن صرف‌نظر می‌شود[۲].

بخش اول کتاب مشتمل بر پنج فصل است. در فصل اول ویژگی‌های قصه‌های قرآنی از دو جهت تبیین شده است: جهت اول قصه‌های قرآنی و هدف عمومی از نزول قرآن و جهت دوم ویژگی‌های اساسی قصه‌ در قرآن.

درباره جهت اول باید گفت که قرآن، قصه را به‌عنوان موضوعی مستقل بیان نکرده است؛ بلکه از آن به‌عنوان روشی برای تحقق اهداف و اغراض دینی به‌کار گرفته است[۳]. در خصوص جهت دوم نیز با استفاده از آیه 111 سوره یوسف می‌توان چنین نتیجه گرفت که قصه‌های قرآن از چهار ویژگی واقعی، راست، حکمت و اخلاقی بودن برخوردار هستند. درباره ویژگی دوم چنین می‌خوانیم که در ذکر اتفاقات و وقایع تاریخی که زندگی انبیا و اقوام آن‌ها را ذکر کرده‌اند برخلاف دروغ‌های باطل و انحرافات در فهم و خرافاتی که در کتب عهدین با داستان‌های انبیا همراه شده و حقایق به‌عمد یا سهو یا از روی اشتباه و نادانی تحریف شده است، در قصه‌های قرآن اخبار و حوادث امور و حقائقی ثابتی هستند که دروغ و خطا و اشتباه در آن‌ها راه ندارد چراکه قرآن وحی الهی است و هیچ ذره‌ای در آسمان و زمین از علم خداوند پنهان نیست. نگاه‌های دزدانه و آنچه در دل‌ها پنهان است را می‌داند و حاضر و ماضی و آینده نزد او یکسان است[۴].

در فصل دوم به موضوع اهداف قصه‌های قرآنی به‌تفصیل پرداخته شده است. نویسنده معتقد است که اهداف فراوانی برای این موضوع وجود دارد لذا به جهت رعایت اختصار به اهداف مهم قرآنی پرداخته می‌شود تا بدین‌وسیله اهمیت ذکر قصه در قرآن کریم و فوایدی که بر آن مترتب می‌شود را بشناسیم. مهم‌ترین هدف اثبات وحی و رسالت است. خبر دادن پیامبر خدا حضرت محمد(ص) از اخبار امت‌های پیشین و انبیا و پیامبران به این دقت و تفصیل و اطمینان -با لحاظ شرایط فرهنگی و اجتماعی- از یک حقیقت ثابت حکایت می‌کند که همانا دریافت این وقایع و اخبار از مصدر غیبی مطلع از اسرار است که در آیات 3 و 102 سوره یوسف به آن اشاره شده است[۵].

در سومین فصل، برخی ظواهر عمومی در قصه‌های قرآنی مورد بحث قرار گرفته است. تکرار یک قصه در جاهای مختلفی از قرآن از جمله این موارد است. از جمله دلایلی که در توضیح این مسئله ذکر شده این است که تکرار به جهت تعدد اغراض دینی است که بر یک قصه مترتب است. قصه در یک‌جا برای ایفای غرض معین و در جای دیگری برای ایفای غرض دیگری است. قرآن کریم همچنین بر قصه برخی انبیا مانند ابراهیم و موسی بیشتر تأکید کرده است اما این تأکید ارتباط به افضلیت آن‌ها ندارد بلکه هدف اصلی عبرت و موعظه و اقامه حجت و برهان بر صدق نبوت محمد(ص) و مانند آن است[۶].

تفاوت اسلوب قصه در قرآن کریم مطلب دیگری است که به آن پرداخته شده است. شکی نیست که شیوه قصه‌گویی در قرآن کریم متفاوت با اسلوب معروف در قصه‌های ادبی و انسانی است چراکه قرآن کریم گاه به ذکر حوادث به شکل اجمالی و گاه بدون ترتیب زمانی بسنده کرده یا با قطع بخشی از یک اتفاق از اتفاقی به‌اتفاق دیگر منتقل شده است. علاوه این‌که در ضمن داستان به ذکر مفاهیم، حقایق و موضوعات عقایدی یا اخلاقی یا جهان هستی یا شرعی پرداخته است[۷].

بحث درباره قصه در قرآن کریم از دو جهت قابل‌طرح است. اول از زاویه فنی برای اسلوب قصه که از خلال این بحث مشخص می‌شود که داستان‌های قرآنی مشتمل بر جمیع عناصر اساسی در اسلوب ادبی فنی هستند. نویسنده این جهت را نیازمند بحثی مستقل و وسیع با موضوع ادبی و فنی می‌داند که در برخی مطالعات قرآنی ادبی خاص مانند کتاب تصویر فنی در قرآن سید قطب مطرح شده است و از حدود بحث کتاب و اهداف محدود آن خارج است. اما جهت دیگر که همان جهت تفسیری است بیان کننده اسلوب قصه در قرآن کریم و چگونگی هماهنگی آن با اسلوب عمومی قرآن است، و این جهت اصلی است که بیشتر مطالعات گذشته در رابطه با اعجاز قرآن کریم به آن پرداخته‌اند[۸].

در چهارمین فصل کتاب، در ضمن نوزده موضع، قصه‌های قرآن کریم در سوره‌های مختلف به شیوه تحلیلی، اجتماعی و تاریخی و... مورد بررسی قرار گرفته‌اند. نویسنده در این روش داستان انبیا را یکی پس از دیگری مانند موضوعی از موضوعات تفسیر موضوعی مورد بررسی قرار داده است[۹].

در فصل پنجم از بخش اول به داستان حضرت آدم و موضوع جانشینی خداوند در زمین پرداخته شده است. این ملائکه چگونه فهمیدند که خلیفه در زمین فساد می‌کند؟ و مفهوم اسامی در آیه چیست؟ از موضوعاتی است که علمای تفسیر نظریات مختلفی را پیرامون آن‌ها مطرح کرده‌اند و در این فصل به‌تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۱۰].

در دومین بخش کتاب در چهار فصل داستان انبیای عظام نوح، ابراهیم، موسی و عیسی(ع) ذکر شده است. نویسنده در هر فصل ابتدا داستان زندگی آن پیامبر و چگونگی برخورد او را با قومش و مباحث مرتبط با آن را بیان کرده و سپس به تحلیل و بررسی آن پرداخته است؛ به‌عنوان‌مثال در ابتدای بررسی داستان حضرت عیسی(ع) چنین می‌خوانیم که اهداف متعددی برای این قصه متصور است و برخی از این اهداف در سیاق اهداف با دیگر داستان‌های انبیا مشترک هستند؛ اما برخی از این اهداف اصلی و مختص به این قصه هستند: از جمله این اهداف مناقشه و ابطال عقیده نصاری در الوهیت مسیح و عقیده صلیب است[۱۱].


وضعیت کتاب

در پاورقی‌های کتاب آدرس آیات، ارجاعات و برخی توضیحات نویسنده ذکر شده است.

فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.

پانویس

  1. ر.ک: پاورقی کتاب، ص33، 60 و 352
  2. ر.ک: مقدمه، ص10-9
  3. ر.ک: متن کتاب، ص21
  4. ر.ک: همان، ص23و25
  5. ر.ک: همان، ص34-33
  6. ر.ک: همان، ص59 و67
  7. ر.ک: همان، ص74
  8. ر.ک: همان، ص75-74
  9. ر.ک: همان، ص114-79
  10. ر.ک: همان، ص139-117
  11. ر.ک: همان، ص350

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.


وابسته‌ها

پیوندها