القراءات القرآنية في ضوء علم اللغة الحديث

القراءات القرانية في ضوء علم اللغة الحديث، تألیف عبدالصبور شاهین، از جمله آثار معاصر در زمینه علوم قرآنی است. این اثر به زبان عربی، در یک جلد، به موضوع همزه و قراءات شاذ پرداخته است.

القراءات القرآنية في ضوء علم اللغة الحديث
القراءات القرآنية في ضوء علم اللغة الحديث
پدیدآورانشاهین، عبدالصبور (نویسنده)
ناشرمکتبة الخانجي
مکان نشرمصر - قاهره
سال نشرمجلد1: 2007م , 1427ق ,
چاپ2
شابک977-353-058-2
موضوعقرآن - قرائت - تحقيق قرآن - مسائل لغوی - تحقيق
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏76‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏2‎‏ق‎‏4‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب مشتمل بر یک مقدمه و دو باب است که هر باب خود مشتمل بر دو بخش است. روش نویسنده در نگارش مطالب، استفاده از منابع قدیم و جدید و ارائه مباحث در قالب نظری و سپس تطبیقی به شیوه استدلالی است.

گزارش محتوا

نویسنده در مقدمه اثر در توضیح علم اللغة جدید چنین می‌نویسد: نهضت مطالعات لغوی جدید، نهضت عظیمی در غرب است که تمامی شاخه‌های متصل به لغت، تاریخ، اصوات، اشتقاق، معجم و... را در بر می‌گیرد. مهم‌ترین نشانه این مطالعات این است که همه این شاخه‌ها تحت عنوان واحدی به نام «علم اللغة» جمع می‌شوند. در مطالعات قدیم برخی شاخه‌های علمی مانند علم نحو، بلاغت و مانند آن به مباحث دیگری غیر از «فقه اللغة» به مفهوم قدیم ملحق می‌شد... پس علم لغت به مفهوم جدید اختلاف کاملی با تصور پیشنیان دارد[۱].

در باب اول کتاب در دو بخش مباحث نظری مربوط به همزه و سپس در بخش دوم قرائات و تطبیق مباحث نظری مطرح شده است. مباحث نظری با این مطلب آغاز می‌شود: پیش از این در کتاب «تاریخ قرآن» به فراوانی مشکلات صوتی و لغوی که سبب آن روایات نادر بود و موجب پیچیده شدن تاریخ لغت فصیح شد، اشاره کردیم و دریافتیم که از مهم‌ترین مشکلاتی که لازم است چاره‌جویی علمی‌شود، «همزه» است؛ همان صوتی که بین اصوات لغت عربی، بلکه بین اصوات مجموعه‌های زیادی از لغات معروف تا امروز یگانه است. این صوت زبان عربی را فراگرفته است. با بررسی روایات فراوانی که وارد شده می‌توانیم نمونه‌هایی را انتخاب کنیم که تمام حالات همزه را برای ما تجسم کند؛ بدون اینکه یک حالت از قلم بیفتد[۲].

نویسنده در ذکر تاریخ همزه معتقد است که لفظ «همز» در اصل عَلَم بر یکی از اصوات لغت نبوده است؛ بلکه وصف است برای کیفیتی نطقی (آن چگونگی خاص که به نطق کردن مربوط است) که به‌خودی‌خود به صوت معینی اختصاص ندارد؛ سپس اطلاقش بر یک صوت معروف غلبه پیدا کرده است.[۳].

از جمله مباحث این بخش، علاقه و ارتباط همزه و نبر آن (تخفیف همزه) است. چون همزه بر زبان گوینده سنگین می‌آید، برخی – یعنی غالب حجازیان و به‌خصوص قریش - آن را مخفف کردند[۴]. تخفیف همزه شامل سه موضوع است:

  1. همزه «بین‌بین»: همزه‌ای است که نه کاملاً تلفظ می‌شود، نه از میان می‌رود و نه به حرف دیگری تغییر می‌یابد. نویسنده کلام سیبویه را در رابطه با این همزه این‌گونه معنا می‌کند: «بین‌بین»، یعنی تلفظ همزه به‌گونه‌ای که بین همزه و حرفی که حرکت همزه از جنس آن است، باشد؛ اگر مفتوح است بین همزه و الف، اگر مکسور است بین همزه و یاء و اگر مضموم است بین همزه و واو تلفظ شود. این همزه بر وزن همزه کامل است‌، جز اینکه صوت را در آن ضعیف می‌کنی و [تلفظ آن را] تمام نمی‌کنی، بلکه پنهان می‌داری[۵].
  2. ابدال همزه: همزه در داخل کلمه یا در آخر آن هنگامی که به کلمه دیگر برمی‌خورد، ممکن است به حرف دیگری تبدیل شود؛ مثلاً قاول در نطق به قائل تبدیل می‌شود، ولی به هنگام تخفیف به قایل تبدیل می‌گردد؛ با «بین‌بین» قرار دادن همزه آن (بین الف و یاء)[۶].
  3. حذف همزه: همزه گاهی از میان می‌رود یا جای آن را مصوت طویل می‌گیرد؛ به‌عنوان مثال اگر در کلمه‌ای، «کسره یا ضمه بلند+ همزه + حرکت کوتاه) جمع شوند، همزه حذف می‌شود؛ مانند: خطیئه و مقروءة که خطیّة و مقروّة خوانده می‌شود[۷].

در بخش دوم، قرائات مهموزه و حالت‌های مختلفی قرائت کلمات و واژه‌های قرآن در چند فصل بررسی شده است؛ تبدیل همزه به یکی از اصوات لین از جمله این موارد است که با مقایسه هر روایت با قرائت مشهور حفص یا عاصم به شاذ بودن آن پی می‌بریم؛ مثلاً ایوب سختیانی واژه آخر سوره حمد «و لا الضألّين» را با همزه آورده و حال آنکه در قرائت حفص «و لا الضّالين» ذکر شده است.[۸].

نویسنده در فصل سوم از این بخش به قرائت مزدوج پرداخته و چنین می‌نویسد: «پیش از این گفتیم که همزه «بین‌بین» در واقع دلالت بر مزدوج می‌کند و گوینده تأکید بر نرمی را در این حالت از سخن رعایت نمی‌کند. این تخفیف به اهل حجاز نسبت داده شده است.[۹].

باب دوم که در رابطه با مشکل تعدد وجوه قرائات شاذ است، با این عبارت آغاز می‌شود: چه‌بسا عجیب‌ترین چیزی که مشکل قرائات شاذ آن را ایجاد می‌کند، صورت‌های فراوانی است که بر یک حرف وارد می‌شود؛ به‌گونه‌ای که سبب حیرت می‌شود. این حالات گاهی همه حالات عقلی در وجوه اشتقاق کلمه را شامل می‌شود، بلکه گاهی وجوه غیر عقلی و غیر مقبول را نیز در بر می‌گیرد[۱۰].

از جمله مباحثی که در فصل دوم از این باب مطرح شده است، مشکل سند قرائات شاذ است. علاج این مشکل امر آسانی نیست و شایسته است که تلاش محققین بر آن متمرکز شود و مقاله‌های پیرامون آن نوشته شود[۱۱].

در دومین بخش از این باب از تعدد تلفظ الفاظ اعجمی بحث شده است. در رابطه با امکان وقوع الفاظ غیر عربی در قرآن دو نظریه مخالف وجود دارد. تعبیر اعجمی ساده نیست، بلکه پیچیده است؛ چراکه منظور از این واژه هر لفظ غیر عربی است، از لغاتی که گفته شده در قرآن آمده است. اقتضای این پیچیدگی این است که نتوانیم که پیش از دریافت عناصر ضروری برای صدور حکم علمی محکم، موضع خود را درباره این مشکل مشخص کنیم. از جمله این عناصر است: شناخت الفاظی از قرآن که گفته شده اعجمی هستند؛ بحث از دیدگاه لغت عربی درباره همه این الفاظ؛ اینکه با استفاده از مطالعات جدید، مقیاسی را استخراج کنیم که به‌وسیله آن بر این مشکل حکم نماییم. ابوحاتم رازی مجموعه الفاظی که گفته شد اعجمی هستند را در کتاب «الزينة» گرد آورده است؛ البته کامل نیست. سیوطی نیز در الإتقان در احصای کلمات غیر عربی، همان گونه که بارها گفته، از کتاب ابوحاتم استفاده کرده است.[۱۲].

وضعیت کتاب

فهارس تراجم رجال، منابع عربی با ذکر اطلاعات نسخه و موضوعات در انتهای کتاب ذکر شده است. مستند مطالب با ذکر جلد و صفحه و برخی ارجاعات و توضیحات نویسنده در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.

پانویس

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. آذرنوش، آذرتاش، «همزه و دشواری نوشتن آن»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مقالات و بررسی‌ها، بهار 1353، شماره 17 و 18، صفحه 132 تا 145.

وابسته‌ها