القرآن الحكيم (ترجمه مجتبوی): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
    جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    خط ۳۵: خط ۳۵:


    #مترجم بنا بر مسئولیتى كه بر دوش داشته و خود را نسبت به اداى آن متعهد دانسته است، تلاش كرده كه ترجمه، دقيق و منطبق با متن باشد و اين، به‌خودى‌خود، كارى بسيار لازم و ضرورى است، اما اين خطر را نيز دارد كه ترجمه را از بستر بايسته آن دور كند و به‌سوى ترجمه تحت‌اللفظى كه روش كاملا غلط و پرنقصى است، بكشاند. در ترجمه حاضر، اين مشكل، كم‌وبيش رخ نموده و ترجمه تا حدودى به‌صورت تحت‌اللفظى انجام گرفته است و همين امر موجب گرديده كه در برخى موارد، جملات ابهام‌آميز و نامفهوم و حتى غلط به نظر آيد. به نمونه‌هاى زير توجه كنيد:
    #مترجم بنا بر مسئولیتى كه بر دوش داشته و خود را نسبت به اداى آن متعهد دانسته است، تلاش كرده كه ترجمه، دقيق و منطبق با متن باشد و اين، به‌خودى‌خود، كارى بسيار لازم و ضرورى است، اما اين خطر را نيز دارد كه ترجمه را از بستر بايسته آن دور كند و به‌سوى ترجمه تحت‌اللفظى كه روش كاملا غلط و پرنقصى است، بكشاند. در ترجمه حاضر، اين مشكل، كم‌وبيش رخ نموده و ترجمه تا حدودى به‌صورت تحت‌اللفظى انجام گرفته است و همين امر موجب گرديده كه در برخى موارد، جملات ابهام‌آميز و نامفهوم و حتى غلط به نظر آيد. به نمونه‌هاى زير توجه كنيد:
    #:الف)- بقره / 158: ''' «فمن حج البيت أو اعتمر فلا جناح عليه أن يطوّف بهما» '''؛ (بر او ناروا و گناه نيست كه به گرد آن دو بگردد). ظاهرا طواف، بين صفا و مروه است، نه پيرامون آن؛ بنابراین، تعبير «به گرد آن دو» درست نيست و مى‌تواند غلط‌انداز باشد. گويا تقيد به لفظ «يطوّف» موجب چنين خطايى شده است.
    #:الف)- بقره / 158:''' «فمن حج البيت أو اعتمر فلا جناح عليه أن يطوّف بهما»'''؛ (بر او ناروا و گناه نيست كه به گرد آن دو بگردد). ظاهرا طواف، بين صفا و مروه است، نه پيرامون آن؛ بنابراین، تعبير «به گرد آن دو» درست نيست و مى‌تواند غلط‌انداز باشد. گويا تقيد به لفظ «يطوّف» موجب چنين خطايى شده است.
    #:ب)- بقره / 92: ''' «و لقد جاءكم موسى بالبينات ثم اتخدتم العجل من بعده و أنتم ظالمون» '''؛ (و هرآينه موسى با حجت‌هاى روشن نزد شما آمد و از پس او گوساله را [به خدايى] گرفتيد درحالى‌كه ستمكار بوديد). واضح است كه مقصود از تعبير «من بعده»، يا پس از خروج موسى به‌سوى طور است و يا بعد از آوردن معجزات توسط موسى و معنا اين مى‌شود كه پس از خروج موسى و يا بعد از آوردن معجزات، گوساله را به خدايى گرفتيد؛ درحالى‌كه تعبير مترجم، «از پس او»، اين كژتابى را القا مى‌كند كه اول، موسى را به خدايى گرفته بودند و پس از او، گوساله را.
    #:ب)- بقره / 92:''' «و لقد جاءكم موسى بالبينات ثم اتخدتم العجل من بعده و أنتم ظالمون»'''؛ (و هرآينه موسى با حجت‌هاى روشن نزد شما آمد و از پس او گوساله را [به خدايى] گرفتيد درحالى‌كه ستمكار بوديد). واضح است كه مقصود از تعبير «من بعده»، يا پس از خروج موسى به‌سوى طور است و يا بعد از آوردن معجزات توسط موسى و معنا اين مى‌شود كه پس از خروج موسى و يا بعد از آوردن معجزات، گوساله را به خدايى گرفتيد؛ درحالى‌كه تعبير مترجم، «از پس او»، اين كژتابى را القا مى‌كند كه اول، موسى را به خدايى گرفته بودند و پس از او، گوساله را.
    #:ج)- حج / 9: ''' «ثانیعطفه ليضل عن سبيل الله» '''؛ (درحالى‌كه پهلوى خود را به نشانه تكبر [و روگرداندن از حق] مى‌پيچاند تا [مردم را] از راه خدا گمراه كند). تعبير «پهلوى خود را مى‌پيچاند»، تعبير مبهم و نامفهومى است. شايسته بود در چنين مواردى از تعبير گوياترى استفاده شود و يا اگر پيدا نشود، جمله‌اى به كار رود كه مفهوم را برساند، هرچند عين ترجمه لفظ نباشد؛ مثلاًبه‌جاى تعبير يادشده، گفته شود: «متكبرانه روى مى‌گرداند».<ref>همان، ص306 - 307</ref>
    #:ج)- حج / 9:''' «ثانیعطفه ليضل عن سبيل الله»'''؛ (درحالى‌كه پهلوى خود را به نشانه تكبر [و روگرداندن از حق] مى‌پيچاند تا [مردم را] از راه خدا گمراه كند). تعبير «پهلوى خود را مى‌پيچاند»، تعبير مبهم و نامفهومى است. شايسته بود در چنين مواردى از تعبير گوياترى استفاده شود و يا اگر پيدا نشود، جمله‌اى به كار رود كه مفهوم را برساند، هرچند عين ترجمه لفظ نباشد؛ مثلاًبه‌جاى تعبير يادشده، گفته شود: «متكبرانه روى مى‌گرداند».<ref>همان، ص306 - 307</ref>
    #جهت ديگرى كه در نقد و بررسى اين ترجمه مجال تأمل دارد، تلاشى است كه مترجم در جهت فارسی‌سازى عبارات به كار برده است. البته اصل اين تلاش، ضرورى و بايسته است، ولى افراط در آن، مسئله‌آفرين است و ترجمه را از متنى قابل فهم براى پارسى‌زبانان نسل حاضر، دور ساخته و به متنى كهن و ناآشنا نزدیک مى‌سازد. به نمونه‌هاى زير توجه كنيد:
    #جهت ديگرى كه در نقد و بررسى اين ترجمه مجال تأمل دارد، تلاشى است كه مترجم در جهت فارسی‌سازى عبارات به كار برده است. البته اصل اين تلاش، ضرورى و بايسته است، ولى افراط در آن، مسئله‌آفرين است و ترجمه را از متنى قابل فهم براى پارسى‌زبانان نسل حاضر، دور ساخته و به متنى كهن و ناآشنا نزدیک مى‌سازد. به نمونه‌هاى زير توجه كنيد:
    #:الف)- بقره / 54: «و خداوند فراخ‌بخشايش داناست».
    #:الف)- بقره / 54: «و خداوند فراخ‌بخشايش داناست».
    خط ۴۹: خط ۴۹:
    #:ط)- سبأ / 16: «و دو بوستانشان را به دو بوستانى ديگر بدل كرديم با ميوه‌اى تلخ و شوره گز و اندكى از كنار».<ref>همان، ص308 - 309</ref>
    #:ط)- سبأ / 16: «و دو بوستانشان را به دو بوستانى ديگر بدل كرديم با ميوه‌اى تلخ و شوره گز و اندكى از كنار».<ref>همان، ص308 - 309</ref>
    #نكته سومى كه در اين ترجمه به چشم مى‌خورد، عدم انتقال برخى از ظرافت‌هاى آيه از متن به ترجمه است؛ به‌عنوان نمونه، به موارد ذيل اشاره مى‌شود:
    #نكته سومى كه در اين ترجمه به چشم مى‌خورد، عدم انتقال برخى از ظرافت‌هاى آيه از متن به ترجمه است؛ به‌عنوان نمونه، به موارد ذيل اشاره مى‌شود:
    #:الف)- بقره / 18: ''' «فهم لا يرجعون» '''؛ (و از گمراهى باز نمى‌گردند). ترتب مستفاد از «فاء» در آيه، در ترجمه ديده نمى‌شود.
    #:الف)- بقره / 18:''' «فهم لا يرجعون»'''؛ (و از گمراهى باز نمى‌گردند). ترتب مستفاد از «فاء» در آيه، در ترجمه ديده نمى‌شود.
    #:ب)- بقره / 100: ''' «أ و كلما عاهدوا عهدا نبذه فريق منهم بل أكثرهم لا يؤمنون» '''؛ (چرا هرگاه پيمانى بستند گروهى‌شان آن را شكستند و دور افكندند؟ بلكه بيشترشان ايمان ندارند). در اين ترجمه، چنان‌كه ملاحظه مى‌شود، ارتباط بين دو قسمت آيه، از بين رفته است و در نتيجه جمله اخير، كلامى بى‌ربط به نظر مى‌آيد؛ درحالى‌كه چنين نيست و مى‌توان اين‌گونه ترجمه كرد: «آيا هربار پيمانى بستند فقط گروهى از ايشان آن را شكستند؟ نه، بلكه اكثر آنها ايمان ندارند».
    #:ب)- بقره / 100:''' «أ و كلما عاهدوا عهدا نبذه فريق منهم بل أكثرهم لا يؤمنون»'''؛ (چرا هرگاه پيمانى بستند گروهى‌شان آن را شكستند و دور افكندند؟ بلكه بيشترشان ايمان ندارند). در اين ترجمه، چنان‌كه ملاحظه مى‌شود، ارتباط بين دو قسمت آيه، از بين رفته است و در نتيجه جمله اخير، كلامى بى‌ربط به نظر مى‌آيد؛ درحالى‌كه چنين نيست و مى‌توان اين‌گونه ترجمه كرد: «آيا هربار پيمانى بستند فقط گروهى از ايشان آن را شكستند؟ نه، بلكه اكثر آنها ايمان ندارند».
    #:ج)- حج / 39: ''' «أذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا» '''؛ (به كسانى كه با آنان كارزار كرده‌اند، ازآن‌رو كه ستم ديده‌اند، رخصت كارزار داده شد). كلمه «يقاتلون» به صيغه مجهول آمده است و مقصود، كسانى است كه جنگ بر آن‌ها تحميل شده است؛ درحالى‌كه در ترجمه به‌صورت معلوم آمده و از همين رو، وضوح جمله از ميان رفته است.<ref>همان، ص309</ref>
    #:ج)- حج / 39:''' «أذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا»'''؛ (به كسانى كه با آنان كارزار كرده‌اند، ازآن‌رو كه ستم ديده‌اند، رخصت كارزار داده شد). كلمه «يقاتلون» به صيغه مجهول آمده است و مقصود، كسانى است كه جنگ بر آن‌ها تحميل شده است؛ درحالى‌كه در ترجمه به‌صورت معلوم آمده و از همين رو، وضوح جمله از ميان رفته است.<ref>همان، ص309</ref>
    #جهت ديگرى كه مى‌تواند نقطه ضعف ترجمه به حساب آيد، به‌كارگیرى كلمات مهجور در نگارش است؛ كلماتى چون: زودا، همانا، هرآينه، كرده باشيد، سزاگشته، بگرفتمشان و... كه در فارسی جديد، كاربرد ندارد و از همين رو، براى خوانندگان، غريب و نامفهوم مى‌نمايد.<ref>همان، ص310</ref>
    #جهت ديگرى كه مى‌تواند نقطه ضعف ترجمه به حساب آيد، به‌كارگیرى كلمات مهجور در نگارش است؛ كلماتى چون: زودا، همانا، هرآينه، كرده باشيد، سزاگشته، بگرفتمشان و... كه در فارسی جديد، كاربرد ندارد و از همين رو، براى خوانندگان، غريب و نامفهوم مى‌نمايد.<ref>همان، ص310</ref>
    #آخرين نكته‌اى كه در اين نگاه مطرح مى‌شود و چه‌بسا مواردش چندان فراوان نباشد، برخى كاستى‌هاى ويرايشى است كه احتمالا مورد غفلت قرار گرفته است.<ref>همان</ref>
    #آخرين نكته‌اى كه در اين نگاه مطرح مى‌شود و چه‌بسا مواردش چندان فراوان نباشد، برخى كاستى‌هاى ويرايشى است كه احتمالا مورد غفلت قرار گرفته است.<ref>همان</ref>