الفارابي: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎و' به 'ه‌و'
جز (جایگزینی متن - 'ن‎ه' به 'ن‌ه')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎و' به 'ه‌و')
خط ۳۰: خط ۳۰:
فصل اول کتاب به محیط سیاسی، اجتماعی و دینی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] اختصاص یافته است. نویسنده در ابتدای این فصل به توضیح فضای سیاسی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و نفوذ اتراک در حکومت عباسیان می‌پردازد و می‌گوید: در عصر عباسیان، اتراک، ایرانیان، دیلمیان و سلجوقیان مجالی برای خدمت در حکومت عباسیان پیدا کردند؛ لذا آن‌ها در لشکر و حکومت به خدمت گرفته شدند و با اعتماد بر این گروه و تکیه بر آن‌ها، بسیاری از عرب‌ها از موقعیت‎های حساس دولتی محروم شدند. نفوذ اتراک در دولت عباسیان از سال 232 آغاز تا 324ق، به طول انجامید. آغاز این نفوذ، آشکارا در زمانی بود که خلیفه عباسی، متوکل خواست پسر دوم خود، المعتز را در امر خلافت بر پسر اولش، المنتصر مقدم بدارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/5 ر.ک: متن کتاب، ص5]</ref>.
فصل اول کتاب به محیط سیاسی، اجتماعی و دینی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] اختصاص یافته است. نویسنده در ابتدای این فصل به توضیح فضای سیاسی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و نفوذ اتراک در حکومت عباسیان می‌پردازد و می‌گوید: در عصر عباسیان، اتراک، ایرانیان، دیلمیان و سلجوقیان مجالی برای خدمت در حکومت عباسیان پیدا کردند؛ لذا آن‌ها در لشکر و حکومت به خدمت گرفته شدند و با اعتماد بر این گروه و تکیه بر آن‌ها، بسیاری از عرب‌ها از موقعیت‎های حساس دولتی محروم شدند. نفوذ اتراک در دولت عباسیان از سال 232 آغاز تا 324ق، به طول انجامید. آغاز این نفوذ، آشکارا در زمانی بود که خلیفه عباسی، متوکل خواست پسر دوم خود، المعتز را در امر خلافت بر پسر اولش، المنتصر مقدم بدارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/5 ر.ک: متن کتاب، ص5]</ref>.


نویسنده، فضای اجتماعی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را چنین ترسیم نموده است: در آن روزگار، گروه‌های دینی در جزر و مدهای اجتماعی، تابع گروه‌های سیاسی بودند؛ مثلاًاهل سنت در اثنای درخشش ستاره دولت ترکان، از آزادی و آرامش بهره‎ور بودند؛ برعکس شیعیان که آنان در سایه حکومت آل‎بویه تا حدودی به آرامش رسیدند. طبعا نزاع شدیدی بین دو گروه درگرفت و سرزمین مسلمانان را از خون رنگین ساخت. نزاع به گروه‌های اهل سنت با یکدیگر نیز سرایت کرد و این، زمانی بود که حنبلی‎ها مانع دفن پیکر [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جریر طبری]] (متوفی 310ق) شدند؛ چراکه وی اسم [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] را در ضمن اسامی فقها در کتابش (درباره اختلاف فقها) نیاورده بود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/8 ر.ک: همان، ص9-8]</ref>.
نویسنده، فضای اجتماعی عصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را چنین ترسیم نموده است: در آن روزگار، گروه‌های دینی در جزر و مدهای اجتماعی، تابع گروه‌های سیاسی بودند؛ مثلاًاهل سنت در اثنای درخشش ستاره دولت ترکان، از آزادی و آرامش بهره‌ور بودند؛ برعکس شیعیان که آنان در سایه حکومت آل‎بویه تا حدودی به آرامش رسیدند. طبعا نزاع شدیدی بین دو گروه درگرفت و سرزمین مسلمانان را از خون رنگین ساخت. نزاع به گروه‌های اهل سنت با یکدیگر نیز سرایت کرد و این، زمانی بود که حنبلی‎ها مانع دفن پیکر [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جریر طبری]] (متوفی 310ق) شدند؛ چراکه وی اسم [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] را در ضمن اسامی فقها در کتابش (درباره اختلاف فقها) نیاورده بود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/8 ر.ک: همان، ص9-8]</ref>.


وی می‌نویسد: خلفای عباسی، نظام مجالس خویش را از ایرانیان اقتباس کرده بودند. آن‌ها مجالس غنا و آوازخوانی را نشر می‌دادند و با شاعران، مغنیان، ادیبان و اهل موسیقی و فکاهی رابطه خوبی داشتند و این گرچه دال بر فرورفتن آنها در لذات دنیایی و بی‌توجهی نسبت به شؤون دولت است، از جهت دیگر بر زندگی راحتی که مردم فراهم می‌آوردند و رشد صنعت و تجارت و کشاورزی می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>.
وی می‌نویسد: خلفای عباسی، نظام مجالس خویش را از ایرانیان اقتباس کرده بودند. آن‌ها مجالس غنا و آوازخوانی را نشر می‌دادند و با شاعران، مغنیان، ادیبان و اهل موسیقی و فکاهی رابطه خوبی داشتند و این گرچه دال بر فرورفتن آنها در لذات دنیایی و بی‌توجهی نسبت به شؤون دولت است، از جهت دیگر بر زندگی راحتی که مردم فراهم می‌آوردند و رشد صنعت و تجارت و کشاورزی می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>.
خط ۴۲: خط ۴۲:
نویسنده در فصل سوم، به ابعاد علمی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] پرداخته است. او در ابتدا آثار مشهور [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را برمی‌شمرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>، سپس سبک نوشتاری او را معرفی می‌کند و چنین می‎‎گوید: اسلوب [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، دقیق و متمرکز است. در آن تکرار و الفاظ مترادف وجود ندارد. او مراقب الفاظ و عبارات بوده و معانی وسیع را در جملات مختصر قرار داده است. معلم ثانی شیفته متقابلات بود؛ هر زمان ایده‌ای به نظرش می‌رسید، حتما مقابل آن را ذکر می‌نمود؛ نشانه این مطلب، کتابی است از او به نام «رسالة في جواب مسائل سئل عنها»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>.
نویسنده در فصل سوم، به ابعاد علمی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] پرداخته است. او در ابتدا آثار مشهور [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را برمی‌شمرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>، سپس سبک نوشتاری او را معرفی می‌کند و چنین می‎‎گوید: اسلوب [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، دقیق و متمرکز است. در آن تکرار و الفاظ مترادف وجود ندارد. او مراقب الفاظ و عبارات بوده و معانی وسیع را در جملات مختصر قرار داده است. معلم ثانی شیفته متقابلات بود؛ هر زمان ایده‌ای به نظرش می‌رسید، حتما مقابل آن را ذکر می‌نمود؛ نشانه این مطلب، کتابی است از او به نام «رسالة في جواب مسائل سئل عنها»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>.


علوم نزد [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هشت صنف است. وی در نظم آنها ترتیبی معین را رعایت کرده که آنها را در کتب «[[التنبيه علی سبيل السعادة]]»، «تحصيل السعادة»، «السياسات المدنية» و «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» آورده است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] معتقد است که هدف و غایت هر انسانی رسیدن به سعادت است و زمانی که به این هدف رسید برای رسیدن به ‎غایت و هدف دیگری سعی نمی‌کند. این سعادت، فطری نیست، بلکه اکتسابی است و متوقف بر تمییز نیکو است. نویسنده در ادامه اصناف علوم و معارف را برمی‌شمرد و جایگاه علم فلسفه را بیان می‌کند و می‌گوید به‎وسیله فلسفه انسان به سعادت می‌رسد زیرا این فلسفه است که مقصود از آن تحصیل جمیل است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/24 ر.ک: همان، ص25-24]</ref>.
علوم نزد [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] هشت صنف است. وی در نظم آنها ترتیبی معین را رعایت کرده که آنها را در کتب «[[التنبيه علی سبيل السعادة]]»، «تحصيل السعادة»، «السياسات المدنية» و «[[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء أهل المدينة الفاضلة]]» آورده است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] معتقد است که هدف و غایت هر انسانی رسیدن به سعادت است و زمانی که به این هدف رسید برای رسیدن به ‎غایت و هدف دیگری سعی نمی‌کند. این سعادت، فطری نیست، بلکه اکتسابی است و متوقف بر تمییز نیکو است. نویسنده در ادامه اصناف علوم و معارف را برمی‌شمرد و جایگاه علم فلسفه را بیان می‌کند و می‌گوید به‌وسیله فلسفه انسان به سعادت می‌رسد زیرا این فلسفه است که مقصود از آن تحصیل جمیل است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/24 ر.ک: همان، ص25-24]</ref>.


نویسنده در ادامه به علوم هشت‎گانه‌ای که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] آنها را تصنیف کرده است اشاره می‌کند. آن علوم عبارتند از: «علم اللسان»، «علم المنطق»، «علم التعاليم»، «علم الطبیعی»، «علم الإلهي»، «علم المدني»، «علم الفقه» و «علم الكلام»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/26 ر.ک: همان، ص28-26]</ref>.
نویسنده در ادامه به علوم هشت‎گانه‌ای که [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] آنها را تصنیف کرده است اشاره می‌کند. آن علوم عبارتند از: «علم اللسان»، «علم المنطق»، «علم التعاليم»، «علم الطبیعی»، «علم الإلهي»، «علم المدني»، «علم الفقه» و «علم الكلام»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38549/1/26 ر.ک: همان، ص28-26]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش