الغدير في الكتاب و السنة و الأدب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن‌ک' به 'ابن‌ ک')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۸۷: خط ۸۷:
=== جدال احسن ===
=== جدال احسن ===


علامه بزرگوار در اثبات مباحث و مطالب از شيوه «الزام الخصم بما يدعيه» تبعيت نموده و با ذكر كتب و مداركى از دست نوشته‌هاى آنان به طريق جدال احسن برخورد و آنان را ملزم به قبول مى‌نمايد، به طور مثال در اثبات تواتر حديث شريف غدير پس از ذكر راويان از صحابه و تابعين و علماء به مؤلفان پيرامون اين حديث اشاره و مصادر و مسانيد و مداركى كه راويان مذكور حديث غدير را از آن ذكر نموده‌اند را، بيان نموده، آن هم با تعيين خصوصيات هر يك از كتب مذكوره و تصريح به ذكر شماره صفحات و بيان توثيقات در حول راوى و مؤلف مذكور.
[[امینی نجفی، عبدالحسین|علامه بزرگوار]] در اثبات مباحث و مطالب از شيوه «الزام الخصم بما يدعيه» تبعيت نموده و با ذكر كتب و مداركى از دست نوشته‌هاى آنان به طريق جدال احسن برخورد و آنان را ملزم به قبول مى‌نمايد، به طور مثال در اثبات تواتر حديث شريف غدير پس از ذكر راويان از صحابه و تابعين و علماء به مؤلفان پيرامون اين حديث اشاره و مصادر و مسانيد و مداركى كه راويان مذكور حديث غدير را از آن ذكر نموده‌اند را، بيان نموده، آن هم با تعيين خصوصيات هر يك از كتب مذكوره و تصريح به ذكر شماره صفحات و بيان توثيقات در حول راوى و مؤلف مذكور و يا در اثبات وصايت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] و در حمايت از حريم ولايت به ذكر حديث تهنيت پرداخته و از مورخ مشهور [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] در كتاب «الولايه» حديثى را از پيامبر گرامى اسلام نقل مى‌نمايند:
 
و يا در اثبات وصايت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] و در حمايت از حريم ولايت به ذكر حديث تهنيت پرداخته و از مورخ مشهور [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] در كتاب «الولايه» حديثى را از پيامبر گرامى اسلام نقل مى‌نمايند:


امام طبرى- محمّد بن جرير- در كتاب (الولايه) حديثى را به اسناد خود آورده، از زيد بن ارقم كه قسمت زيادى از آن در صفحات 92 -89 ذكر شد و در پایان حديث مزبور است كه رسول خدا(ص) فرمود، اى گروه مردم بگوئيد: پيمان بستيم با تو از صميم قلب و عهد نموديم با زبان و دست بيعت داديم بر اين امر، عهد و پيمان و بيعتى كه اولاد و اهل‌بيت و كسان خود را بدان وادار نمائيم و به جاى اين سيره مقدّس روش ديگرى را نپذيريم و تو گواه بر ما هستى و خداوند از حيث گواهى كافى است، بگوئيد آنچه را بشما تلقين و تعليم نمودم و سلام كنيد بر على با تصريح بفرماندهى اهل ايمان و بگوئيد: الحمد لله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا الله همانا خداوند هر صدا و آهنگى را مى‌شناسد و مى‌شنود و به خيانت هر خائن واقف است، پس هر كس پيمان شكنى كند به زيان خود كرده و كسى كه به پيمان خدائى وفادار بماند، خداى پاداش بزرگ به او خواهد داد، بگوئيد چيزى را كه موجب رضايت خداوند است و اگر ناسپاسى كنيد خداوند از شما بى‌نياز خواهد بود.
امام طبرى- محمّد بن جرير- در كتاب (الولايه) حديثى را به اسناد خود آورده، از زيد بن ارقم كه قسمت زيادى از آن در صفحات 92 -89 ذكر شد و در پایان حديث مزبور است كه رسول خدا(ص) فرمود، اى گروه مردم بگوئيد: پيمان بستيم با تو از صميم قلب و عهد نموديم با زبان و دست بيعت داديم بر اين امر، عهد و پيمان و بيعتى كه اولاد و اهل‌بيت و كسان خود را بدان وادار نمائيم و به جاى اين سيره مقدّس روش ديگرى را نپذيريم و تو گواه بر ما هستى و خداوند از حيث گواهى كافى است، بگوئيد آنچه را بشما تلقين و تعليم نمودم و سلام كنيد بر على با تصريح بفرماندهى اهل ايمان و بگوئيد: الحمد لله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا الله همانا خداوند هر صدا و آهنگى را مى‌شناسد و مى‌شنود و به خيانت هر خائن واقف است، پس هر كس پيمان شكنى كند به زيان خود كرده و كسى كه به پيمان خدائى وفادار بماند، خداى پاداش بزرگ به او خواهد داد، بگوئيد چيزى را كه موجب رضايت خداوند است و اگر ناسپاسى كنيد خداوند از شما بى‌نياز خواهد بود.
خط ۹۵: خط ۹۳:
زيد بن ارقم گفت: در اين هنگام مردم رو بطرف رسول خدا(ص) شتافتند؛ در حالى كه همه مى‌گفتند: «سمعنا و اطعنا على امر اللّه و رسوله بقلوبنا»؛ يعنى: شنيديم و بر امر خدا و رسولش از صميم قلب فرمانبرداريم، و اول كسانى كه دست خود را به عنوان اطاعت و بيعت با پيغمبر(ص) و على(ع) رسانيدند، ابى‌بكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير بودند با باقى مهاجرين و انصار، و ساير مردم تا هنگامى كه نماز ظهر و عصر در يك وقت خوانده شد و اين جريان امتداد يافت تا نماز مغرب و عشاء نيز در يك وقت خوانده شد و تا سه روز امر دست دادن و بيعت پيوسته ادامه داشت.
زيد بن ارقم گفت: در اين هنگام مردم رو بطرف رسول خدا(ص) شتافتند؛ در حالى كه همه مى‌گفتند: «سمعنا و اطعنا على امر اللّه و رسوله بقلوبنا»؛ يعنى: شنيديم و بر امر خدا و رسولش از صميم قلب فرمانبرداريم، و اول كسانى كه دست خود را به عنوان اطاعت و بيعت با پيغمبر(ص) و على(ع) رسانيدند، ابى‌بكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير بودند با باقى مهاجرين و انصار، و ساير مردم تا هنگامى كه نماز ظهر و عصر در يك وقت خوانده شد و اين جريان امتداد يافت تا نماز مغرب و عشاء نيز در يك وقت خوانده شد و تا سه روز امر دست دادن و بيعت پيوسته ادامه داشت.


و نيز نقل داستان تهنيت شيخين و تقدم و پيشى گرفتن آنان بر ديگران در تبريك گوئى به [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]]، از قول تعداد كثيرى از پيشوايان حديث و تفسير و تاريخ اهل سنّت، چون [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]]، ابن بطه، ابن مردويه، ابواسحاق ثعلبى، [[بیهقی، احمد بن حسین|بيهقى]]، [[ابن مغازلی، علی بن محمد|ابن مغازلى]]، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]]، خوارزمى، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|جلال‌الدين سيوطى]] و.... چه آنها كه اين داستان را به طور مرسل ترديد ناپذير روايت نموده‌اند و چه آنها كه آن را به مسانيد صحيح - و رجال ثقه و مورد اعتماد روايت نموده و سلسله ناقلين آن را به تعدادى از صحابه؛ مانند [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] و ابى هريره و براء بن عازب و زيد بن ارقم منتهى كرده‌اند، قابل توجه است و برهانى است روشن و قاطع كه انكار آن جز مكابره و لجاجت و عناد چيز ديگرى نخواهد بود.
و نيز نقل داستان تهنيت شيخين و تقدم و پيشى گرفتن آنان بر ديگران در تبريك گوئى به [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]]، از قول تعداد كثيرى از پيشوايان حديث و تفسير و تاريخ اهل سنّت، چون [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]]، ابن بطه، ابن مردويه، ابواسحاق ثعلبى، [[بیهقی، احمد بن حسین|بيهقى]]، [[ابن مغازلی، علی بن محمد|ابن مغازلى]]، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]]، خوارزمى، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|جلال‌الدين سيوطى]] و.... چه آنها كه اين داستان را به طور مرسل ترديد ناپذير روايت نموده‌اند و چه آنها كه آن را به مسانيد صحيح - و رجال ثقه و مورد اعتماد روايت نموده و سلسله ناقلين آن را به تعدادى از صحابه؛ مانند [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] و ابى هريره و براء بن عازب و زيد بن ارقم منتهى كرده‌اند، قابل توجه است و برهانى است روشن و قاطع كه انكار آن جز مكابره و لجاجت و عناد چيز ديگرى نخواهد بود.


اين شيوه و روش است كه «الغدير» را در نظر خواننده، به مانند دريائى بى‌كران نمايان نموده و در آن كتب معتبره‌اى؛ مانند: اسد الغابه، الاصابه، [[تهذيب التهذيب]]، تاريخ خطیب بغدادى، تهذيب الكمال، [[تاريخ الخلفاء]] سيوطى، البداية و النهایه [[ابن‌ کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، نخب المناقب، [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]]، [[سنن ابن ماجة|سنن ابن ماجه]]، و ده‌ها كتب حديث و تفسير و تاريخ چون سيل خروشان جلوه‌گر است.
اين شيوه و روش است كه «الغدير» را در نظر خواننده، به مانند دريائى بى‌كران نمايان نموده و در آن كتب معتبره‌اى؛ مانند: اسد الغابه، الاصابه، [[تهذيب التهذيب]]، تاريخ خطیب بغدادى، تهذيب الكمال، [[تاريخ الخلفاء]] سيوطى، البداية و النهایه [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، نخب المناقب، [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]]، [[سنن ابن ماجة|سنن ابن ماجه]]، و ده‌ها كتب حديث و تفسير و تاريخ چون سيل خروشان جلوه‌گر است.


=== دفاع شجاعانه از حريم تشيع و دفع اتهامات ===
=== دفاع شجاعانه از حريم تشيع و دفع اتهامات ===


علامه بزرگوار در اين كتاب سعى بلیغ در دفاع از حريم تشيع و دفع اتهامات وارده پيرامون اين مكتب و پيروان آن دارد، به طورى كه همواره و در موارد متعدد به نقد كتبى كه خواسته و يا ناخواسته عقائد حقه را مورد هجمه خود قرار داده و بهتان‌هاى ناروا بر آن وارد ساخته‌اند، مى‌پردازد و با استدلال‌هاى محكم آن را رد مى‌سازد.
[[امینی نجفی، عبدالحسین|علامه بزرگوار]] در اين كتاب سعى بلیغ در دفاع از حريم تشيع و دفع اتهامات وارده پيرامون اين مكتب و پيروان آن دارد، به طورى كه همواره و در موارد متعدد به نقد كتبى كه خواسته و يا ناخواسته عقائد حقه را مورد هجمه خود قرار داده و بهتان‌هاى ناروا بر آن وارد ساخته‌اند، مى‌پردازد و با استدلال‌هاى محكم آن را رد مى‌سازد.


به طور مثال در بخشى از شرح حال سيد‌ ‎حميرى، پس از بيان دين، آئين و مذهب سيد‌ ‎و سخن اعلام پيرامون عقايدش، به نقد كلام دكتر [[حسین، طه|طه حسین مصرى]] در صفحه 385 كتاب «ذكرى ابى العلاء» كه در آن قول به تناسخ را به سيد‌ ‎نسبت داده مى‌پردازد و مى‌فرمايد:
به طور مثال در بخشى از شرح حال سيد‌ ‎حميرى، پس از بيان دين، آئين و مذهب سيد‌ ‎و سخن اعلام پيرامون عقايدش، به نقد كلام دكتر [[حسین، طه|طه حسین مصرى]] در صفحه 385 كتاب «ذكرى ابى العلاء» كه در آن قول به تناسخ را به سيد‌ ‎نسبت داده مى‌پردازد و مى‌فرمايد: