الشيعة في موكب التاريخ: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' حسين' به ' حسین')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =دراسة موضوعیة فی نشأة الشیعة فی ضوء الکتاب و السنة و التاریخ
| عنوان‌های دیگر =دراسة موضوعیة فی نشأة الشیعة فی ضوء الکتاب و السنة و التاریخ
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[سبحانی تبریزی، جعفر]] (نويسنده)
[[سبحانی تبریزی، جعفر]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏ش‎‏9‎‏
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏ش‎‏9‎‏
خط ۳۶: خط ۳۶:


#در مقدمه - كه نوشته معاونت آموزش و پژوهش نمايندگى ولى فقيه در امور حج و زيارت است - آمده است كه‌اى مسلمانان جهان! اى پيروان مكتب توحيد! راز همه مصيبت‌هاى جهان اسلام عبارت است از اختلاف و رمز پيروزى، عبارت است از وحدت كلمه و قوت ايمان. كتاب حاضر براى پاسخ دادن به شبهاتى است كه دشمنان اسلام و تفرقه‌افكنان مى‌پراكنند.<ref>مقدمه، ص8 - 11</ref>
#در مقدمه - كه نوشته معاونت آموزش و پژوهش نمايندگى ولى فقيه در امور حج و زيارت است - آمده است كه‌اى مسلمانان جهان! اى پيروان مكتب توحيد! راز همه مصيبت‌هاى جهان اسلام عبارت است از اختلاف و رمز پيروزى، عبارت است از وحدت كلمه و قوت ايمان. كتاب حاضر براى پاسخ دادن به شبهاتى است كه دشمنان اسلام و تفرقه‌افكنان مى‌پراكنند.<ref>مقدمه، ص8 - 11</ref>
#نويسنده درباره آغاز پيدايش تشيع، يادآور شده است كه على‌رغم اين پندار كه تشيع ساخته جريانات سياسى است و بعد از پيدايش اسلام و به‌مرور زمان پديد آمده است، بر اساس اسناد تاريخى، اين مذهب به دست رسول‌الله(ص) و در زمان ايشان و در پى توصيه‌هاى آن بزرگوار مبنى بر تمسّك به ثقلين و پيروى از حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به وجود آمد؛ بنابراین، بايد اذعان كرد كه تشيع، مكتبى بود كه به‌طور طبيعى از متن اسلام جوشيد.<ref>ر. ك.: همان، ص13 - 46</ref>
#نویسنده درباره آغاز پيدايش تشيع، يادآور شده است كه على‌رغم اين پندار كه تشيع ساخته جريانات سياسى است و بعد از پيدايش اسلام و به‌مرور زمان پديد آمده است، بر اساس اسناد تاريخى، اين مذهب به دست رسول‌الله(ص) و در زمان ايشان و در پى توصيه‌هاى آن بزرگوار مبنى بر تمسّك به ثقلين و پيروى از حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به وجود آمد؛ بنابراین، بايد اذعان كرد كه تشيع، مكتبى بود كه به‌طور طبيعى از متن اسلام جوشيد.<ref>ر. ك.: همان، ص13 - 46</ref>
#نويسنده، در مورد پيدايش تشيع، فرضيه‌ها و پنداشته‌هايى رايج را مطرح كرده و بعد به نقّادى عالمانه آن‌ها پرداخته است؛ فرضيه‌هايى همچون:
#نویسنده، در مورد پيدايش تشيع، فرضيه‌ها و پنداشته‌هايى رايج را مطرح كرده و بعد به نقّادى عالمانه آن‌ها پرداخته است؛ فرضيه‌هايى همچون:
#:الف)- تشيع در روز سقيفه پديد آمد؛
#:الف)- تشيع در روز سقيفه پديد آمد؛
#:ب)- تشيع ساخته عبدالله بن سبأ است؛
#:ب)- تشيع ساخته عبدالله بن سبأ است؛
خط ۴۵: خط ۴۵:
#:و)- تشيع در دوره آل‌بويه پديد آمد؛
#:و)- تشيع در دوره آل‌بويه پديد آمد؛
#:ز)- تشيع را صفويان ساختند.
#:ز)- تشيع را صفويان ساختند.
#:بر طبق تحليل و نظر تاريخى نويسنده معلوم مى‌شود كه هيچ‌يك از فرضيه‌هاى ذكرشده از نظر علمى و تاريخى اعتبارى ندارد و پذيرفتنى نيست.<ref>ر. ك.: همان، ص51 - 104</ref>
#:بر طبق تحليل و نظر تاريخى نویسنده معلوم مى‌شود كه هيچ‌يك از فرضيه‌هاى ذكرشده از نظر علمى و تاريخى اعتبارى ندارد و پذيرفتنى نيست.<ref>ر. ك.: همان، ص51 - 104</ref>
#نويسنده در بحثى تحت عنوان «زلّة لا تستقال» (لغزشى نابخشودنى)، به مباحث دكتر عبدالله فياض پرداخته و نوشته كه ايشان، در مطلبى عجيب ادّعا كرده كه تشيع در سه مرحله نضج يافته است: يك- روحى؛ دو- سياسى؛ سه- فرقه‌اى. ايشان اين مدعّا را نادرست دانسته و يادآور شده كه چنين تفكيكى صحيح نيست و اينكه «تشيع روحى در دوره پيامبر بوده و تشيع سياسى در دوره بعد از ايشان پيدا شده»، مطلبى است كه دليلى ندارد و بلكه ادامه سخن خود ايشان كه نوشته: «كان روّاد التشيع الروحي يلتزمون بآراء علي الفقهية إلى جانب الالتزام بإسناده سیاسیاً»؛ «پرچم‌داران تشيع روحى، به آراء فقهى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] التزام داشتند، افزون بر آنكه نظرهاى او را از جنبه سياسى مراعات مى‌كردند»، نيز تصريح به خلاف آن است و از سوى ديگر، همان دليل‌هايى كه ايشان در مورد تشيع روحى نوشته و دلالت دارد بر اينكه آن حضرت، رهبر روحى بود، همان دليل‌ها به‌روشنى دلالت دارد بر آنكه آن امام، رهبر سياسى هم بود و... با همين دليل‌ها، روشن مى‌شود كه نظر دكتر «[[دوری، عبدالعزیز|عبدالعزيز دورى]]» نيز كه گفته: «تشيع به‌عنوان عقيده روحى در دوره پيامبر(ص) و به‌عنوان حزب سياسى در دوره بعد از كشته شدن على(ع) حادث شد»، ضعيف است.<ref>همان، ص100 - 104</ref>
#نویسنده در بحثى تحت عنوان «زلّة لا تستقال» (لغزشى نابخشودنى)، به مباحث دكتر عبدالله فياض پرداخته و نوشته كه ايشان، در مطلبى عجيب ادّعا كرده كه تشيع در سه مرحله نضج يافته است: يك- روحى؛ دو- سياسى؛ سه- فرقه‌اى. ايشان اين مدعّا را نادرست دانسته و يادآور شده كه چنين تفكيكى صحيح نيست و اينكه «تشيع روحى در دوره پيامبر بوده و تشيع سياسى در دوره بعد از ايشان پيدا شده»، مطلبى است كه دليلى ندارد و بلكه ادامه سخن خود ايشان كه نوشته: «كان روّاد التشيع الروحي يلتزمون بآراء علي الفقهية إلى جانب الالتزام بإسناده سیاسیاً»؛ «پرچم‌داران تشيع روحى، به آراء فقهى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] التزام داشتند، افزون بر آنكه نظرهاى او را از جنبه سياسى مراعات مى‌كردند»، نيز تصريح به خلاف آن است و از سوى ديگر، همان دليل‌هايى كه ايشان در مورد تشيع روحى نوشته و دلالت دارد بر اينكه آن حضرت، رهبر روحى بود، همان دليل‌ها به‌روشنى دلالت دارد بر آنكه آن امام، رهبر سياسى هم بود و... با همين دليل‌ها، روشن مى‌شود كه نظر دكتر «[[دوری، عبدالعزیز|عبدالعزيز دورى]]» نيز كه گفته: «تشيع به‌عنوان عقيده روحى در دوره پيامبر(ص) و به‌عنوان حزب سياسى در دوره بعد از كشته شدن على(ع) حادث شد»، ضعيف است.<ref>همان، ص100 - 104</ref>
#مؤلف در مورد قدمت و اصالت تشيع، اين نكته را افزوده‌اند كه مورخان و برخى از شرق‌شناسان مانند ولهاوزن و دكتر احمد امين و آدام متز و حتى شخص متعصبى چون گلدزيهر و... هم تصريح و اقرار كرده‌اند كه عرب‌ها قبل از ایرانيان تشيع را پذيرفتند. بنابراین، ادعاى تأسيس تشيع توسط ایرانيان نيز نادرست و بى‌دليل است.<ref>همان، ص79</ref>
#مؤلف در مورد قدمت و اصالت تشيع، اين نكته را افزوده‌اند كه مورخان و برخى از شرق‌شناسان مانند ولهاوزن و دكتر احمد امين و آدام متز و حتى شخص متعصبى چون گلدزيهر و... هم تصريح و اقرار كرده‌اند كه عرب‌ها قبل از ایرانيان تشيع را پذيرفتند. بنابراین، ادعاى تأسيس تشيع توسط ایرانيان نيز نادرست و بى‌دليل است.<ref>همان، ص79</ref>
#نويسنده، تأكيد كرده است كه نظر ما در مورد صفويه همان نظرى است كه درباره آل‌بويه داريم و دوره صفويه، دوران رشد تشيع بود نه پيدايش آن.<ref>همان، ص99 - 100</ref>
#نویسنده، تأكيد كرده است كه نظر ما در مورد صفويه همان نظرى است كه درباره آل‌بويه داريم و دوره صفويه، دوران رشد تشيع بود نه پيدايش آن.<ref>همان، ص99 - 100</ref>
#نويسنده با بحث مفصل در مورد عبدالله بن سبأ و بيان روايت مجعول طبرى و تأثير اشتباه او بر [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و...، نوشته است كه ادعاى اينكه او تشيع را تأسيس كرده، هيچ اعتبارى ندارد؛ زيرا او اساساً شخصيتى افسانه‌اى و ساخته و پرداخته ذهن دشمنان شيعه است و وجود خارجى و تاريخى ندارد.<ref>همان، ص57 - 76</ref>
#نویسنده با بحث مفصل در مورد عبدالله بن سبأ و بيان روايت مجعول طبرى و تأثير اشتباه او بر [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] و [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] و...، نوشته است كه ادعاى اينكه او تشيع را تأسيس كرده، هيچ اعتبارى ندارد؛ زيرا او اساساً شخصيتى افسانه‌اى و ساخته و پرداخته ذهن دشمنان شيعه است و وجود خارجى و تاريخى ندارد.<ref>همان، ص57 - 76</ref>
#شرق‌شناسى به نام «دوزى» ادعا كرده است كه منشأ تشيع، ایران است؛ به اين معنا كه ایرانيان اسلام را تغيير داده و گرايش ایرانى در آن ايجاد كردند و وراثت را در آن نفوذ دادند. نويسنده به اين گفته چنين پاسخ داده است: ادله متعددى داريم كه چنين ادعایى باطل است؛ زيرا تشيع در دوره پيامبر(ص) پديد آمد كه هيچ ایرانى جز سلمان فارسی، مسلمان نشده بود و رسول اكرم(ص) پيروان [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را شيعه ناميد و ياران ممتاز [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] همانند ابوذر، مالك اشتر، مقداد، عمار، صعصعة بن صوحان و... كه شیعیان مخلص او شمرده مى‌شدند، همگى عرب بودند و.<ref>همان، ص78 - 79</ref>
#شرق‌شناسى به نام «دوزى» ادعا كرده است كه منشأ تشيع، ایران است؛ به اين معنا كه ایرانيان اسلام را تغيير داده و گرايش ایرانى در آن ايجاد كردند و وراثت را در آن نفوذ دادند. نویسنده به اين گفته چنين پاسخ داده است: ادله متعددى داريم كه چنين ادعایى باطل است؛ زيرا تشيع در دوره پيامبر(ص) پديد آمد كه هيچ ایرانى جز سلمان فارسی، مسلمان نشده بود و رسول اكرم(ص) پيروان [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] را شيعه ناميد و ياران ممتاز [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] همانند ابوذر، مالك اشتر، مقداد، عمار، صعصعة بن صوحان و... كه شیعیان مخلص او شمرده مى‌شدند، همگى عرب بودند و.<ref>همان، ص78 - 79</ref>
#نويسنده يادآور شده است كه ادله‌اى كه دلالت دارد بر اينكه پيدايش تشيع در دوره پيامبر(ص) بوده، فرضيه پيدايش آن در دوره جنگ جمل را باطل مى‌سازد.<ref>ر. ك.: همان، ص91 - 92</ref>
#نویسنده يادآور شده است كه ادله‌اى كه دلالت دارد بر اينكه پيدايش تشيع در دوره پيامبر(ص) بوده، فرضيه پيدايش آن در دوره جنگ جمل را باطل مى‌سازد.<ref>ر. ك.: همان، ص91 - 92</ref>
#برخى از شرق‌شناسان پنداشته‌اند كه تشيع در روز حكميت پديد آمد كه لشكر على(ع) دو دسته شدند. ولى اين پندارى بيش نيست و از فهم نادرستى كه نسبت به عبارتى از [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] صورت گرفته، پيدا شده و همچنين از اين نكته غفلت شده كه تمامى لشكريان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] شيعه به معناى دقيق كلمه نبودند و.<ref>همان، ص95 - 96</ref>
#برخى از شرق‌شناسان پنداشته‌اند كه تشيع در روز حكميت پديد آمد كه لشكر على(ع) دو دسته شدند. ولى اين پندارى بيش نيست و از فهم نادرستى كه نسبت به عبارتى از [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] صورت گرفته، پيدا شده و همچنين از اين نكته غفلت شده كه تمامى لشكريان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] شيعه به معناى دقيق كلمه نبودند و.<ref>همان، ص95 - 96</ref>
#نويسنده در بحث از آل‌بويه يادآور شده است كه در اين دوران، تشيع رواج يافته است و شیعیان ى كه سال‌هاى متمادى در اختناق سياسى و اجتماعى زندگى مى‌كردند، نسيمى از آزادى را احساس كردند و توانستند با امنيت خاطر، مراسم مذهبى خود را برگزار كنند و البته بسى ساده‌انديشى است كه با خلط اين مطلب با پيدايش شيعه، تشيع را زاده آل‌بويه بپندارند.<ref>ر. ك.: همان، ص97 - 98</ref>
#نویسنده در بحث از آل‌بويه يادآور شده است كه در اين دوران، تشيع رواج يافته است و شیعیان ى كه سال‌هاى متمادى در اختناق سياسى و اجتماعى زندگى مى‌كردند، نسيمى از آزادى را احساس كردند و توانستند با امنيت خاطر، مراسم مذهبى خود را برگزار كنند و البته بسى ساده‌انديشى است كه با خلط اين مطلب با پيدايش شيعه، تشيع را زاده آل‌بويه بپندارند.<ref>ر. ك.: همان، ص97 - 98</ref>
#نويسنده با يادآورى برخى از مصيبت‌ها و شدائدى كه شیعیان تاكنون گرفتارش شده‌اند، نوشته است كه زياد مردم كوفه را در جلوى قصرش جمع كرد و آنان را بر لعن بر [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و يا برائت از او تشويق كرد و كسانى را كه امتناع كردند به دم شمشير سپرد.<ref>همان، ص114</ref>
#نویسنده با يادآورى برخى از مصيبت‌ها و شدائدى كه شیعیان تاكنون گرفتارش شده‌اند، نوشته است كه زياد مردم كوفه را در جلوى قصرش جمع كرد و آنان را بر لعن بر [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و يا برائت از او تشويق كرد و كسانى را كه امتناع كردند به دم شمشير سپرد.<ref>همان، ص114</ref>
#نويسنده با بيان اين نكته كه باقى ماندن شيعه در دوران سراسر اختناق و ظلم و جور اموى و عباسى خودش معجزه‌اى از معجزات الهى بود، افزوده است كه براى فهم بهتر مطلب بهتر است به نامه امام حسین(ع) توجه شود كه به معاويه نوشته است: آيا تو قاتل حُجر و ياران عابد و زاهدش نيستى؟ آنان كه بدعت‌ها را ناپسند مى شمردند و امر به معروف و نهى از منكر مى‌كردند؟ پس تو آنان را از روى ظلم و عدوان كُشتى بعد از آنكه به آنها ميثاق و پيمان شديد و غليظى عطا كرده بودى... آيا تو قاتل عَمرو بن حمق نيستى كه عبادت چهره‌اش را دگرگون كرده بود؟.<ref>همان، ص110 - 111</ref>
#نویسنده با بيان اين نكته كه باقى ماندن شيعه در دوران سراسر اختناق و ظلم و جور اموى و عباسى خودش معجزه‌اى از معجزات الهى بود، افزوده است كه براى فهم بهتر مطلب بهتر است به نامه امام حسین(ع) توجه شود كه به معاويه نوشته است: آيا تو قاتل حُجر و ياران عابد و زاهدش نيستى؟ آنان كه بدعت‌ها را ناپسند مى شمردند و امر به معروف و نهى از منكر مى‌كردند؟ پس تو آنان را از روى ظلم و عدوان كُشتى بعد از آنكه به آنها ميثاق و پيمان شديد و غليظى عطا كرده بودى... آيا تو قاتل عَمرو بن حمق نيستى كه عبادت چهره‌اش را دگرگون كرده بود؟.<ref>همان، ص110 - 111</ref>
#نويسنده يادآور شده است يكى ديگر از موارد ظلم و جور بر شیعیان عبارت از اين واقعه تلخ تاريخى است كه [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] در مورد حوادث سال 448ق، ضبط كرده است كه [[طوسی، محمد بن حسن|ابوجعفر طوسى]] گريخت و خانه‌اش غارت شد و همو درباره حوادث سال 449ق، نوشته است كه در ماه صفر اين سال، خانه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] متكلم شيعه در محله كرخ با خاک يكسان شد و هر دفترى كه در آن يافتند و صندلى تدريس او مصادره شد و... تمامش به طرف كرخ برده شد و سه پرچم سفيدى كه سابقا زائرانى كه از كرخ قصد زيارت كوفه داشتند با خود حمل مى‌كردند نيز به آن ضميمه و همه سوزانده شد.<ref>همان، ص134</ref>
#نویسنده يادآور شده است يكى ديگر از موارد ظلم و جور بر شیعیان عبارت از اين واقعه تلخ تاريخى است كه [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] در مورد حوادث سال 448ق، ضبط كرده است كه [[طوسی، محمد بن حسن|ابوجعفر طوسى]] گريخت و خانه‌اش غارت شد و همو درباره حوادث سال 449ق، نوشته است كه در ماه صفر اين سال، خانه [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] متكلم شيعه در محله كرخ با خاک يكسان شد و هر دفترى كه در آن يافتند و صندلى تدريس او مصادره شد و... تمامش به طرف كرخ برده شد و سه پرچم سفيدى كه سابقا زائرانى كه از كرخ قصد زيارت كوفه داشتند با خود حمل مى‌كردند نيز به آن ضميمه و همه سوزانده شد.<ref>همان، ص134</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش