السنة (شیبانی): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    جز (جایگزینی متن - '\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به '{{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
     
    (۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۲۵: خط ۲۵:
    | شابک =
    | شابک =
    | تعداد جلد =2
    | تعداد جلد =2
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =40042
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =59501
    | کتابخوان همراه نور =59501
    | کد پدیدآور =11740
    | کد پدیدآور =11740
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۳۱: خط ۳۲:
    }}  
    }}  


    {{کاربردهای دیگر|السنة (ابهام زدایی)}}
    '''السنة'''، تألیف [[ابن ابی‌عاصم، احمد بن عمرو|احمد بن عمرو بن ابی عاصم ضحاک شیبانی]] (متوفی 287ق) مشهور به [[ابن ابی‌عاصم، احمد بن عمرو|ابن ابی عاصم]]، فقیه و محدث سنی است. نویسنده در این اثر روایات و احادیث کلامی را در موضوعات مختلف گردآوری و صحت و ضعف آن را مورد بررسی قرار داده است.
    '''السنة'''، تألیف [[ابن ابی‌عاصم، احمد بن عمرو|احمد بن عمرو بن ابی عاصم ضحاک شیبانی]] (متوفی 287ق) مشهور به [[ابن ابی‌عاصم، احمد بن عمرو|ابن ابی عاصم]]، فقیه و محدث سنی است. نویسنده در این اثر روایات و احادیث کلامی را در موضوعات مختلف گردآوری و صحت و ضعف آن را مورد بررسی قرار داده است.


    خط ۴۳: خط ۴۵:
    در مقدمه مؤلف ابتدا سند کتاب ذکر شده است. رجال این سند عبارتند از محمد بن احمد رملی (متوفی 1004ق)، زکریا بن محمد انصاری (متوفی 926ق)، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|احمد بن علی بن حجر]] (متوفی 852)، [[دمیاطی، عبدالمؤمن بن خلف|دمیاطی]] (متوفی 705)، صیرفی (متوفی 524) و... که شرح‌حال آن‌ها در انتهای کتاب ذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/5 ر.ک: مقدمه مؤلف، ص 6-5]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/651 متن کتاب، ص655-651]</ref>.
    در مقدمه مؤلف ابتدا سند کتاب ذکر شده است. رجال این سند عبارتند از محمد بن احمد رملی (متوفی 1004ق)، زکریا بن محمد انصاری (متوفی 926ق)، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|احمد بن علی بن حجر]] (متوفی 852)، [[دمیاطی، عبدالمؤمن بن خلف|دمیاطی]] (متوفی 705)، صیرفی (متوفی 524) و... که شرح‌حال آن‌ها در انتهای کتاب ذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/5 ر.ک: مقدمه مؤلف، ص 6-5]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/651 متن کتاب، ص655-651]</ref>.


    در باب 24 کتاب، نبوی «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَمُ» از طریق ولید بن عباده از پدرش و دیگران نقل شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/48 ر.ک: همان، ص49-48]</ref>. در متون روایی شبیه به این روایت، روایت «اول ما خلق الله العقل» در انتساب به پیامبر اکرم(ص) و دیگر بزرگان دین دیده می‌شود. روایت قلم بیشتر به منابع تفسیر قرآن راه یافته و در کنار آیه شریفه «ن و القلم و ما یسطرون» (قلم: 1) مطرح شده است. در روایت‌های اولیه ابتدا به آفرینش قلم، سپس به آفرینش عقل اشاره شده است <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44820/24 ر.ک: حیدری، حسن، ص24]</ref>.
    در باب 24 کتاب، نبوی «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَمُ» از طریق ولید بن عباده از پدرش و دیگران نقل شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/48 ر.ک: همان، ص49-48]</ref>. در متون روایی شبیه به این روایت، روایت «اول ما خلق الله العقل» در انتساب به پیامبر اکرم(ص) و دیگر بزرگان دین دیده می‌شود. روایت قلم بیشتر به منابع تفسیر قرآن راه یافته و در کنار آیه شریفه «ن و القلم و ما یسطرون» (قلم: 1) مطرح شده است. در روایت‌های اولیه ابتدا به آفرینش قلم، سپس به آفرینش عقل اشاره شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/44820/24 ر.ک: حیدری، حسن، ص24]</ref>.


    مسئله شفاعت از جمله مباحث کلامی است که در باب 166 مطرح شده است. در روایتی ام سلمه از نبی مکرم اسلام(ص) نقل کرده که آنحضرت فرمود: من می‌دانستم که برخی از امت من درحالی‌که خونی به گردن دارند و یا کسی را هتک حرمت کرده‌اند مرا ملاقات می‌کنند پس شفاعتم را برای روز قیامت به عقب انداختم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/373 ر.ک: متن کتاب، ص373، شماره 802]</ref>.
    مسئله شفاعت از جمله مباحث کلامی است که در باب 166 مطرح شده است. در روایتی ام سلمه از نبی مکرم اسلام(ص) نقل کرده که آنحضرت فرمود: من می‌دانستم که برخی از امت من درحالی‌که خونی به گردن دارند و یا کسی را هتک حرمت کرده‌اند مرا ملاقات می‌کنند پس شفاعتم را برای روز قیامت به عقب انداختم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/373 ر.ک: متن کتاب، ص373، شماره 802]</ref>.
    خط ۴۹: خط ۵۱:
    موضوع شفاعت پس‌ازآن ادامه یافته تا در باب 168 به موضوع شفاعت برای اهل کبائر پرداخته شده است؛ در روایاتی از انس بن مالک نقل شده که رسول‌الله(ص) فرمودند: «شفاعت من برای اهل کبائر از امتم است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/399 ر.ک: همان، ص399، شماره‌های 831 و 832]</ref>.
    موضوع شفاعت پس‌ازآن ادامه یافته تا در باب 168 به موضوع شفاعت برای اهل کبائر پرداخته شده است؛ در روایاتی از انس بن مالک نقل شده که رسول‌الله(ص) فرمودند: «شفاعت من برای اهل کبائر از امتم است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/399 ر.ک: همان، ص399، شماره‌های 831 و 832]</ref>.


    از جمله نقدهای وارد بر کتاب ذکر روایات ساختگی است. از جمله آن‌ها حدیثی است که به [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] نسبت داده شده که در آن شیعه از جمله گمراه‌ترین فرق اسلامی دانسته شده است. نویسنده در ذیل ابن روایت می‌گوید در سند این روایت لیث بن ابی سلیم وجود دارد که از ضعفای روات به شمار می‌رود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/481 ر.ک: همان، ص481، شماره 995]</ref>. در منابع حدیثی اهل سنت از شیعه با عنوان «الرافضة» یاد شده است. [[ابن ابی‌عاصم، احمد بن عمرو|ابن ابی‌عاصم]] باب 180 این کتاب را به این موضوع اختصاص داده است. در یکی از روایات از [[امام على(ع)|علی(ع)]] از رسول خدا(ص) نقل شده: «بعد از من قومی فرومایه خواهند آمد که به آن‌ها رافضه می‌گویند هرگاه آن‌ها را ملاقات کردید بکشیدشان چراکه آن‌ها مشرک هستند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/474 ر.ک: همان، ص474، شماره 979]</ref>. نکته قابل‌توجه آن‌که در این روایت شرک مجوزی برای قتل دانسته شده درحالی‌که در هیچ‌یک از فرق اسلامی مجوزی برای کشتن مشرکین نداریم جز در مواردی خاص که مثلاً با حکومت اسلامی به محاربه برخیزند. حتی اگـر اسـلام بر کافری عرضه شد و او از قـبول اسـلام سـر‌ باز زد، ولی متصدی جـنگیدن بـا مسلمانان نشد، در امر بـه مـقاتله کافران‌، دلالتی بر جواز قتل‌ چنین‌ کافری نیست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/87102/61 ر.ک: قائینی، محمد، ص61]</ref>.
    از جمله نقدهای وارد بر کتاب ذکر روایات ساختگی است. از جمله آن‌ها حدیثی است که به [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] نسبت داده شده که در آن شیعه از جمله گمراه‌ترین فرق اسلامی دانسته شده است. نویسنده در ذیل ابن روایت می‌گوید در سند این روایت لیث بن ابی سلیم وجود دارد که از ضعفای روات به شمار می‌رود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/481 ر.ک: همان، ص481، شماره 995]</ref>. در منابع حدیثی اهل سنت از شیعه با عنوان «الرافضة» یاد شده است. [[ابن ابی‌عاصم، احمد بن عمرو|ابن ابی‌عاصم]] باب 180 این کتاب را به این موضوع اختصاص داده است. در یکی از روایات از [[امام على(ع)|علی(ع)]] از رسول خدا(ص) نقل شده: «بعد از من قومی فرومایه خواهند آمد که به آن‌ها رافضه می‌گویند هرگاه آن‌ها را ملاقات کردید بکشیدشان چراکه آن‌ها مشرک هستند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/474 ر.ک: همان، ص474، شماره 979]</ref>. نکته قابل‌توجه آن‌که در این روایت شرک مجوزی برای قتل دانسته شده درحالی‌که در هیچ‌یک از فرق اسلامی مجوزی برای کشتن مشرکین نداریم جز در مواردی خاص که مثلاً با حکومت اسلامی به محاربه برخیزند. حتی اگر اسلام بر کافری عرضه شد و او از قبول اسلام سر باز زد، ولی متصدی جنگیدن با مسلمانان نشد، در امر به مقاتله کافران‌، دلالتی بر جواز قتل چنین کافری نیست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/87102/61 ر.ک: قائینی، محمد، ص61]</ref>.


    باب 233 در فضائل اهل‌البیت است. در این باب در شماره 1548 و 1549 [[ابن ابی‌عاصم، احمد بن عمرو|ابن ابی عاصم]] از طریق ابوبکر بن ابی شیبه و نیز از طریق ابو داود عمر بن سعد حدیث ثقلین را با ذکر «الخلیفتین» به‌جای «الثقلین» نقل کرده است: «انی تارک فیکم الخلیفتین من بعدی: کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/642 ر.ک: متن کتاب، ص643-642]</ref>‏؛ اما در شماره‌های 1551 تا 1555 از لفظ «الثقلین» استفاده شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/643 ر.ک: همان، ص644-643]</ref>.
    باب 233 در فضائل اهل‌البیت است. در این باب در شماره 1548 و 1549 [[ابن ابی‌عاصم، احمد بن عمرو|ابن ابی عاصم]] از طریق ابوبکر بن ابی شیبه و نیز از طریق ابوداود عمر بن سعد حدیث ثقلین را با ذکر «الخلیفتین» به‌جای «الثقلین» نقل کرده است: «انی تارک فیکم الخلیفتین من بعدی: کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/642 ر.ک: متن کتاب، ص643-642]</ref>‏؛ اما در شماره‌های 1551 تا 1555 از لفظ «الثقلین» استفاده شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/643 ر.ک: همان، ص644-643]</ref>.


    نویسنده در شماره 1559 که آخرین شماره کتاب است در پاسخ به این سؤال که سنت چیست؟ چنین می‌نویسد: «سنت نام جامعی برای معانی فراوانی در احکام و غیر آن است». از جمله مواردی که اهل علم بر نسبت دادن آن به سنت اتفاق دارند قول به اثبات قدر است. همچنین معتقد به «استطاعتِ ‌مع الفعل» است؛ بدین معنا که انسان‌ قدرت‌ انجام ‌افعال ‌را دارد، اما در انجام افعال مستقل نیست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/55001/77 ر.ک: رحیمی، جعفر؛ خادمی، عین‌الله، ص77]</ref>. او در تعریف و مصادیق سنت چنین می‌گوید: سنت نامی جامع برای بسیاری از مسائل و احکام است. از جمله آن مسئله خیر و شر است. لذا او خیر و شر و شیرینی و تلخی روزگار را مقدر از سوی خدا می‌داند. تمامی معاصی و افعال بندگان از خیر و شر را به خداوند نسبت می‌دهد. نیز قرآن کریم را قدیم می‌داند نه مخلوق و معتقد به مخلوق بودن قرآن را کافر به خداوند می‌شمارد. معتقد است که اولیای الهی در آخرت به عیان و با چشم سر خداوند را مشاهده می‌کنند. افضلیت خلفا را به ترتیب حکومتشان و ابوبکر را افضل و اعلم صحابه پس از رسول خدا(ص) می‌داند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/645 ر.ک: متن کتاب، ص645]</ref>.
    نویسنده در شماره 1559 که آخرین شماره کتاب است در پاسخ به این سؤال که سنت چیست؟ چنین می‌نویسد: «سنت نام جامعی برای معانی فراوانی در احکام و غیر آن است». از جمله مواردی که اهل علم بر نسبت دادن آن به سنت اتفاق دارند قول به اثبات قدر است. همچنین معتقد به «استطاعتِ ‌مع الفعل» است؛ بدین معنا که انسان قدرت انجام ‌افعال ‌را دارد، اما در انجام افعال مستقل نیست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/55001/77 ر.ک: رحیمی، جعفر؛ خادمی، عین‌الله، ص77]</ref>. او در تعریف و مصادیق سنت چنین می‌گوید: سنت نامی جامع برای بسیاری از مسائل و احکام است. از جمله آن مسئله خیر و شر است. لذا او خیر و شر و شیرینی و تلخی روزگار را مقدر از سوی خدا می‌داند. تمامی معاصی و افعال بندگان از خیر و شر را به خداوند نسبت می‌دهد. نیز قرآن کریم را قدیم می‌داند نه مخلوق و معتقد به مخلوق بودن قرآن را کافر به خداوند می‌شمارد. معتقد است که اولیای الهی در آخرت به عیان و با چشم سر خداوند را مشاهده می‌کنند. افضلیت خلفا را به ترتیب حکومتشان و ابوبکر را افضل و اعلم صحابه پس از رسول خدا(ص) می‌داند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/40042/1/645 ر.ک: متن کتاب، ص645]</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    خط ۶۱: خط ۶۳:


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    <references />
    <references/>


    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    خط ۶۹: خط ۷۱:
    #[[:noormags:1316662|قائینی، محمد، «بررسی ادله قرآنی جهاد ابتدایی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: قرآن، فقه و حقوق اسلامی، پاییز و زمستان 1395، شماره 5، صفحه 51 تا 88]].  
    #[[:noormags:1316662|قائینی، محمد، «بررسی ادله قرآنی جهاد ابتدایی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: قرآن، فقه و حقوق اسلامی، پاییز و زمستان 1395، شماره 5، صفحه 51 تا 88]].  
       
       
    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت(98)]]
    [[رده:سال98-1اردیبهشت الی31اردیبهشت]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۱

    ‏السنة
    السنة (شیبانی)
    پدیدآورانابن ابی‌عاصم، احمد بن عمرو (نويسنده) البانی، محمد ناصر‌الدین (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرظلال الجنة في تخريج السنة
    ناشرالمکتب الإسلامي المکتب الإسلامي
    مکان نشرسوريه - دمشق لبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 1980م , 1400ق,
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    السنة، تألیف احمد بن عمرو بن ابی عاصم ضحاک شیبانی (متوفی 287ق) مشهور به ابن ابی عاصم، فقیه و محدث سنی است. نویسنده در این اثر روایات و احادیث کلامی را در موضوعات مختلف گردآوری و صحت و ضعف آن را مورد بررسی قرار داده است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر مقدمه ناشر، مقدمه مؤلف، 233 باب و 1559 خبر ارائه شده است. به‌طورمعمول در عناوین ابواب کتاب موضوع احادیث و اخبار ذکر شده و البته برخی از ابواب کتاب مانند باب 211 فاقد عنوان است.

    شیوه ارائه احادیث بدین ترتیب است که ابتدا سند و نص حدیث ذکر شده و پس‌ازآن مطابق قواعد مصطلح حدیث اهل سنت حکم به صحت، ضعف و... سند آن شده است. سپس منابعی که آن حدیث را ذکر کرده‌اند اشاره شده است.

    گزارش محتوا

    محقق اثر در مقدمه‌اش بر این کتاب آن را جزء اول از کتاب «السنة» ابن ابی عاصم شیبانی دانسته است و وعده انتشار بقیه اجزای آن را در نزدیک‌ترین فرصت داده است. او از انتظار مردم برای انتشار این کتاب به جهت شهرتش در نقل مباحث اعتقادی و اصول دین در تفسیر آیات و احادیث حکایت کرده است. او فهم علمای سلف از این نصوص و تبعیت از آن‌ها را تنها راه صحیح دانسته است؛ چراکه در مباحث اعتقادی تفصیل راه خوب و خوب‌تر نیست؛ بلکه تردید بین راه حق و باطل است. او سپس از اولین بحثی که پیرامون این کتاب با استادش محمد ناصرالدین البانی (متوفی 1420ق) در یکی از روزهای درسی داشته سخن گفته است. در این جلسه انتشار چنین آثاری خدمتی به جامعه مسلمین و ذخیره روز قیامت دانسته شده است. ملاقات دیگری نیز بین استاد عبدالعزیز بن عبدالله بن باز (متوفی 1420ق) با البانی صورت گرفته که در نتیجه بن باز تصمیم به استخراج احادیث کتاب به شیوه علمی رایج گرفته است[۱].

    در مقدمه مؤلف ابتدا سند کتاب ذکر شده است. رجال این سند عبارتند از محمد بن احمد رملی (متوفی 1004ق)، زکریا بن محمد انصاری (متوفی 926ق)، احمد بن علی بن حجر (متوفی 852)، دمیاطی (متوفی 705)، صیرفی (متوفی 524) و... که شرح‌حال آن‌ها در انتهای کتاب ذکر شده است[۲].

    در باب 24 کتاب، نبوی «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَمُ» از طریق ولید بن عباده از پدرش و دیگران نقل شده است[۳]. در متون روایی شبیه به این روایت، روایت «اول ما خلق الله العقل» در انتساب به پیامبر اکرم(ص) و دیگر بزرگان دین دیده می‌شود. روایت قلم بیشتر به منابع تفسیر قرآن راه یافته و در کنار آیه شریفه «ن و القلم و ما یسطرون» (قلم: 1) مطرح شده است. در روایت‌های اولیه ابتدا به آفرینش قلم، سپس به آفرینش عقل اشاره شده است[۴].

    مسئله شفاعت از جمله مباحث کلامی است که در باب 166 مطرح شده است. در روایتی ام سلمه از نبی مکرم اسلام(ص) نقل کرده که آنحضرت فرمود: من می‌دانستم که برخی از امت من درحالی‌که خونی به گردن دارند و یا کسی را هتک حرمت کرده‌اند مرا ملاقات می‌کنند پس شفاعتم را برای روز قیامت به عقب انداختم[۵].

    موضوع شفاعت پس‌ازآن ادامه یافته تا در باب 168 به موضوع شفاعت برای اهل کبائر پرداخته شده است؛ در روایاتی از انس بن مالک نقل شده که رسول‌الله(ص) فرمودند: «شفاعت من برای اهل کبائر از امتم است»[۶].

    از جمله نقدهای وارد بر کتاب ذکر روایات ساختگی است. از جمله آن‌ها حدیثی است که به امام علی(ع) نسبت داده شده که در آن شیعه از جمله گمراه‌ترین فرق اسلامی دانسته شده است. نویسنده در ذیل ابن روایت می‌گوید در سند این روایت لیث بن ابی سلیم وجود دارد که از ضعفای روات به شمار می‌رود.[۷]. در منابع حدیثی اهل سنت از شیعه با عنوان «الرافضة» یاد شده است. ابن ابی‌عاصم باب 180 این کتاب را به این موضوع اختصاص داده است. در یکی از روایات از علی(ع) از رسول خدا(ص) نقل شده: «بعد از من قومی فرومایه خواهند آمد که به آن‌ها رافضه می‌گویند هرگاه آن‌ها را ملاقات کردید بکشیدشان چراکه آن‌ها مشرک هستند»[۸]. نکته قابل‌توجه آن‌که در این روایت شرک مجوزی برای قتل دانسته شده درحالی‌که در هیچ‌یک از فرق اسلامی مجوزی برای کشتن مشرکین نداریم جز در مواردی خاص که مثلاً با حکومت اسلامی به محاربه برخیزند. حتی اگر اسلام بر کافری عرضه شد و او از قبول اسلام سر باز زد، ولی متصدی جنگیدن با مسلمانان نشد، در امر به مقاتله کافران‌، دلالتی بر جواز قتل چنین کافری نیست[۹].

    باب 233 در فضائل اهل‌البیت است. در این باب در شماره 1548 و 1549 ابن ابی عاصم از طریق ابوبکر بن ابی شیبه و نیز از طریق ابوداود عمر بن سعد حدیث ثقلین را با ذکر «الخلیفتین» به‌جای «الثقلین» نقل کرده است: «انی تارک فیکم الخلیفتین من بعدی: کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض»[۱۰]‏؛ اما در شماره‌های 1551 تا 1555 از لفظ «الثقلین» استفاده شده است[۱۱].

    نویسنده در شماره 1559 که آخرین شماره کتاب است در پاسخ به این سؤال که سنت چیست؟ چنین می‌نویسد: «سنت نام جامعی برای معانی فراوانی در احکام و غیر آن است». از جمله مواردی که اهل علم بر نسبت دادن آن به سنت اتفاق دارند قول به اثبات قدر است. همچنین معتقد به «استطاعتِ ‌مع الفعل» است؛ بدین معنا که انسان قدرت انجام ‌افعال ‌را دارد، اما در انجام افعال مستقل نیست[۱۲]. او در تعریف و مصادیق سنت چنین می‌گوید: سنت نامی جامع برای بسیاری از مسائل و احکام است. از جمله آن مسئله خیر و شر است. لذا او خیر و شر و شیرینی و تلخی روزگار را مقدر از سوی خدا می‌داند. تمامی معاصی و افعال بندگان از خیر و شر را به خداوند نسبت می‌دهد. نیز قرآن کریم را قدیم می‌داند نه مخلوق و معتقد به مخلوق بودن قرآن را کافر به خداوند می‌شمارد. معتقد است که اولیای الهی در آخرت به عیان و با چشم سر خداوند را مشاهده می‌کنند. افضلیت خلفا را به ترتیب حکومتشان و ابوبکر را افضل و اعلم صحابه پس از رسول خدا(ص) می‌داند[۱۳].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.

    نویسنده الفاظ و عبارات کتاب را تصحیح کرده است. در مواردی نیز که نتوانسته صحیح آن را تشخیص دهد در پاورقی به احتمالات اشاره کرده است[۱۴]. در صورت افزودن عباراتی به متن نیز آن را در کروشه متذکر شده است[۱۵].

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. رحیمی، جعفر؛ خادمی، عین‌الله، «تبیین استطاعت از منظر متکلمان امامیه تا قرن چهارم»، پایگاه مجلات تخصصی نور: پژوهش‌های اعتقادی کلامی، پاییز 1392، شماره 11، ص77 تا 104.
    3. حیدری، حسن، «حدیث اوائل و بازتاب آن در برخی از متون ادبی - عرفانی (از قرن سوم تا دهم هجری)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، ادبیات عرفانی، پاییز و زمستان 1389، شماره 3، صفحه 23 تا 37.
    4. قائینی، محمد، «بررسی ادله قرآنی جهاد ابتدایی»، پایگاه مجلات تخصصی نور: قرآن، فقه و حقوق اسلامی، پاییز و زمستان 1395، شماره 5، صفحه 51 تا 88.

    وابسته‌ها