الرسالة الكمالية في الحقائق الإلهية: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
خط ۴۴: خط ۴۴:
#:دوم آنکه تعریف او، یا به ذاتیات او کنند یا به‎ عرضیا او. قسم اول باطل است؛ زیرا تعریف او اگر‎ به‎ کل ذاتیات او کنند، این محال‎ باشد؛ زیرا کل ذاتیات، عین اوست؛ پس اگر کل ذاتیات او، معرّف او باشد، لازم آید که یک‎ چیز، معرّف نفس خود بود‎ و این‎ محال‎ است و اگر به بعض ذاتیات‎ او‎ کنند،‎ این هم محال‎ است؛ زیرا از معرفت بعض اجزای شی‎ء، معرفت تمام آن چیز حاصل نشود و قسم دوم‎ هم باطل است‎؛ زیرا‎ این‎ صفت عرضی، یا روا دارند که غیر آن‎ موصوف‎ را باشد یا روا ندارند؛ اگر روا دارند، تعریف حاصل نشود و اگر روا ندارند این اختصاص آنگه معلوم‎ باشد‎ که‎ معرفت‎ این ذات حاصل بود. پس اگر معرفت این ذات مستفاد‎ بود، از آن‎ اختصاص، دور لازم می‎آید و این محال است. این است اشکالاتی که در اکتساب‎ تصورات توان‎ گفت»<ref>ر.ک: [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40196/33 پورموسوی، سید مهدی، ص33] و [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40196/40 40]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17953/1/19 متن کتاب، ص20-19]</ref>. ‎
#:دوم آنکه تعریف او، یا به ذاتیات او کنند یا به‎ عرضیا او. قسم اول باطل است؛ زیرا تعریف او اگر‎ به‎ کل ذاتیات او کنند، این محال‎ باشد؛ زیرا کل ذاتیات، عین اوست؛ پس اگر کل ذاتیات او، معرّف او باشد، لازم آید که یک‎ چیز، معرّف نفس خود بود‎ و این‎ محال‎ است و اگر به بعض ذاتیات‎ او‎ کنند،‎ این هم محال‎ است؛ زیرا از معرفت بعض اجزای شی‎ء، معرفت تمام آن چیز حاصل نشود و قسم دوم‎ هم باطل است‎؛ زیرا‎ این‎ صفت عرضی، یا روا دارند که غیر آن‎ موصوف‎ را باشد یا روا ندارند؛ اگر روا دارند، تعریف حاصل نشود و اگر روا ندارند این اختصاص آنگه معلوم‎ باشد‎ که‎ معرفت‎ این ذات حاصل بود. پس اگر معرفت این ذات مستفاد‎ بود، از آن‎ اختصاص، دور لازم می‎آید و این محال است. این است اشکالاتی که در اکتساب‎ تصورات توان‎ گفت»<ref>ر.ک: [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40196/33 پورموسوی، سید مهدی، ص33] و [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40196/40 40]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17953/1/19 متن کتاب، ص20-19]</ref>. ‎
# یکی از موارد اختلاف بین منطق‎نگاران دوبخشی و نه‎بخشی، جایگاه بحث از مقولات است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخ‎الرئیس]] برای نخستین بار طرح مبحث مقولات را در منطق مورد مناقشه قرار داده و آن را از مباحث فلسفه اولی دانسته است. پیروان دوبخشی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، مقولات را از منطق حذف کرده‎اند؛ درحالی‎که مدرسه نه‎بخشی که غالباً ً از شفای بوعلی تبعیت کرده‎اند و نیز منطق‎نگاران التقاطی، مقولات را از مباحث منطقی دانسته‎اند. نخستین پیروان منطق دوبخشی، مانند غزالی (450-505ق) در معيار العلم، اگرچه مقولات را در آغاز منطق نیاورده‎اند، ولکن آن را در انتهای کتاب آورده‎اند. غزالی در مقاصد الفلاسفة، علم به مقولات ده‎گانه را از مباحث الهیات می‎شمارد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] متعصب‎ترین منطق‎نگار دوبخشی (541-606ق) هم در رساله کمالیه مانند معيار العلم [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، مقولات را خارج از منطق دانسته، ولکن آن را در پایان منطق و آغاز الهیات می‎نشاند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17953/1/33 ر.ک: متن کتاب، ص33]؛ سلمان ماهینی، سکینه، ص38-36</ref>. ‎
# یکی از موارد اختلاف بین منطق‎نگاران دوبخشی و نه‎بخشی، جایگاه بحث از مقولات است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخ‎الرئیس]] برای نخستین بار طرح مبحث مقولات را در منطق مورد مناقشه قرار داده و آن را از مباحث فلسفه اولی دانسته است. پیروان دوبخشی [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، مقولات را از منطق حذف کرده‎اند؛ درحالی‎که مدرسه نه‎بخشی که غالباً ً از شفای بوعلی تبعیت کرده‎اند و نیز منطق‎نگاران التقاطی، مقولات را از مباحث منطقی دانسته‎اند. نخستین پیروان منطق دوبخشی، مانند غزالی (450-505ق) در معيار العلم، اگرچه مقولات را در آغاز منطق نیاورده‎اند، ولکن آن را در انتهای کتاب آورده‎اند. غزالی در مقاصد الفلاسفة، علم به مقولات ده‎گانه را از مباحث الهیات می‎شمارد. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] متعصب‎ترین منطق‎نگار دوبخشی (541-606ق) هم در رساله کمالیه مانند معيار العلم [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، مقولات را خارج از منطق دانسته، ولکن آن را در پایان منطق و آغاز الهیات می‎نشاند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17953/1/33 ر.ک: متن کتاب، ص33]؛ سلمان ماهینی، سکینه، ص38-36</ref>. ‎
# [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]]، شارح فلسفه‎ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]، برخی از مسائل [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] را به نقد کشیده و دیدگاهی مخالف او را‎ ارائه می‌دهد؛ مثلاً در «اثبات اتحاد عاقل و معقول از طریق تضایف»، در شرح منظومه‎ می‎گوید‎: امّا‎ مسلک تضایفی را که [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در [[المشاعر|کتاب‎ مشاعر]] و غیر‎ آن‎ مطرح‎ کرده‎ است، برای اثبات اتحاد عاقل و معقول کافی نیست؛ به دلیل آنچه که در حاشیه اسفار بیان کردیم که تضایف، عینیت را افاده نمی‎کند، بلکه اتحاد و عینیت دلیل‎ دیگری دارد. سپس می‎گوید: آنچه که سخن ما را تأیید می‎نماید این است که موجود در خارج و در ذهن، دوقلویی هستند که از یک شیر ارتضاع می‎نمایند؛ یعنی همان ‎طور‎ که‎ خارج و شیء موجود در آن عین یکدیگرند و مانند ظرف و مظروف تغایر ندارند (بدین‎ معنا که وجود آن موجود عین خارج و مرتبه‎ای از مراتب آن است)، همین‎طور، معنای موجود‎ در‎ ذهن و ذهن که نفس ناطقه است دو وجود نیستند، بلکه موجود در ذهن، مرتبه‎ای از مراتب ذهن و نفس است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41665/137 ر.ک: بهروان، حسین، ص137]</ref>. ‎
# [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]]، شارح فلسفه‎ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]، برخی از مسائل [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] را به نقد کشیده و دیدگاهی مخالف او را‎ ارائه می‌دهد؛ مثلاً در «اثبات اتحاد عاقل و معقول از طریق تضایف»، در شرح منظومه‎ می‎گوید‎: امّا‎ مسلک تضایفی را که [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در [[المشاعر|کتاب‎ مشاعر]] و غیر‎ آن‎ مطرح‎ کرده‎ است، برای اثبات اتحاد عاقل و معقول کافی نیست؛ به دلیل آنچه که در حاشیه اسفار بیان کردیم که تضایف، عینیت را افاده نمی‌کند، بلکه اتحاد و عینیت دلیل‎ دیگری دارد. سپس می‎گوید: آنچه که سخن ما را تأیید می‎نماید این است که موجود در خارج و در ذهن، دوقلویی هستند که از یک شیر ارتضاع می‎نمایند؛ یعنی همان ‎طور‎ که‎ خارج و شیء موجود در آن عین یکدیگرند و مانند ظرف و مظروف تغایر ندارند (بدین‎ معنا که وجود آن موجود عین خارج و مرتبه‎ای از مراتب آن است)، همین‎طور، معنای موجود‎ در‎ ذهن و ذهن که نفس ناطقه است دو وجود نیستند، بلکه موجود در ذهن، مرتبه‎ای از مراتب ذهن و نفس است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41665/137 ر.ک: بهروان، حسین، ص137]</ref>. ‎
# از میان انبوه آثار‎ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین‎ شیرازی]]، رساله [[المشاعر|مشاعر]]، از دیرباز مورد توجه و اقبال خاص صاحب‎نظران بوده و از شرح‎ و حاشیه‎های بسیار برخوردار شده است. شیخ‎ احمد احسائی، در مقام ابطال عقائد صدرا، شرحی بر مشاعر نوشته است. آخوند ملا اسماعیل اصفهانی، پس از شرح احسائی‎، در مقام شرح مشاعر و رد شبهات‎ شیخ احسائی برآمد. مولی احمد اردکانی، دو بار بر [[المشاعر|مشاعر‎]] حاشیه‎ نگاشته است. ملا جعفر لاهیجانی نیز شرحی مفصل به نام‎ «شرح رساله مشاعر» نوشته که با تعلیق و تصحیح و مقدمه [[آشتیانی، جلال‌الدین|سید جلال‎الدین آشتیانی]] در‎ مشهد‎ به طبع‎ رسیده است.<ref>ر.ک: امین، سیدحسن، ص436-435</ref>. ‎
# از میان انبوه آثار‎ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین‎ شیرازی]]، رساله [[المشاعر|مشاعر]]، از دیرباز مورد توجه و اقبال خاص صاحب‎نظران بوده و از شرح‎ و حاشیه‎های بسیار برخوردار شده است. شیخ‎ احمد احسائی، در مقام ابطال عقائد صدرا، شرحی بر مشاعر نوشته است. آخوند ملا اسماعیل اصفهانی، پس از شرح احسائی‎، در مقام شرح مشاعر و رد شبهات‎ شیخ احسائی برآمد. مولی احمد اردکانی، دو بار بر [[المشاعر|مشاعر‎]] حاشیه‎ نگاشته است. ملا جعفر لاهیجانی نیز شرحی مفصل به نام‎ «شرح رساله مشاعر» نوشته که با تعلیق و تصحیح و مقدمه [[آشتیانی، جلال‌الدین|سید جلال‎الدین آشتیانی]] در‎ مشهد‎ به طبع‎ رسیده است.<ref>ر.ک: امین، سیدحسن، ص436-435</ref>. ‎


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش