پرش به محتوا

الرسائل الفقهية (نجومي): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۳: خط ۲۳:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
 
{{کاربردهای دیگر|الرسائل الفقهية (ابهام زدایی)}}


'''الرسائل الفقهية''' اين كتاب تأليف [[حسینی نجومی، مرتضی|آيت‌اللّه سيد‌ ‎مرتضى حسینى نجومى]] است كه مشتمل بر چهار رساله فقهى بوده؛ سه تاى آنها به زبان عربى و يكى ديگر به زبان فارسی تأليف گرديده است. تاريخ تأليف اين رساله‌ها سال‌هاى 1414ق و 1416ق مى‌باشد.
'''الرسائل الفقهية''' اين كتاب تأليف [[حسینی نجومی، مرتضی|آيت‌اللّه سيد‌ ‎مرتضى حسینى نجومى]] است كه مشتمل بر چهار رساله فقهى بوده؛ سه تاى آنها به زبان عربى و يكى ديگر به زبان فارسی تأليف گرديده است. تاريخ تأليف اين رساله‌ها سال‌هاى 1414ق و 1416ق مى‌باشد.
خط ۴۱: خط ۴۱:
علاوه بر اينكه بعضى از روايات مذكور سند ضعيفى دارند، به عقيده مصنف منظور از تجسيم و تصوير نيز در آنها مجسمه سازى مى‌باشد.
علاوه بر اينكه بعضى از روايات مذكور سند ضعيفى دارند، به عقيده مصنف منظور از تجسيم و تصوير نيز در آنها مجسمه سازى مى‌باشد.


روايت چهارم صحيحه محمد بن مسلم مى‌باشد كه [[شيخ انصارى]] بدان اشاره نموده است.روايت، اين چنين است كه محمد بن مسلم از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] سؤال مى‌كند از تماثيل درختان، ماه و خورشيد، حضرت پاسخ مى‌دهند: «لا بأس ما لم يكن شيئا من الحيوان»، شيخ خود در ذيل اين روايت توضيحاتى دارد كه وى نيز مراد از تماثيل را به ساختن مجسمه معنا كرده است، زيرا در لسان روايات مثال در مقابل صورت و نقش كه هر دو به معنى نقاشى مى‌باشند آمده است.
روايت چهارم صحيحه محمد بن مسلم مى‌باشد كه [[شيخ انصارى]] بدان اشاره نموده است. روايت، اين چنين است كه محمد بن مسلم از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] سؤال مى‌كند از تماثيل درختان، ماه و خورشيد، حضرت پاسخ مى‌دهند: «لا بأس ما لم يكن شيئا من الحيوان»، شيخ خود در ذيل اين روايت توضيحاتى دارد كه وى نيز مراد از تماثيل را به ساختن مجسمه معنا كرده است، زيرا در لسان روايات مثال در مقابل صورت و نقش كه هر دو به معنى نقاشى مى‌باشند آمده است.


روايت آخر اين است كه حضرت مى‌فرمايد: «من جدّد قبرا أو مثل مثالا فقد خرج عن الإسلام» روايت مذكور نيز مانند روايات سابقه بر مجسمه سازى حمل شده است كه همراه با ذكر دليل چنين حكمى مى‌باشد.
روايت آخر اين است كه حضرت مى‌فرمايد: «من جدّد قبرا أو مثل مثالا فقد خرج عن الإسلام» روايت مذكور نيز مانند روايات سابقه بر مجسمه سازى حمل شده است كه همراه با ذكر دليل چنين حكمى مى‌باشد.
خط ۵۹: خط ۵۹:
روايات على الظاهر در مورد طهارت و نجاست خمر و ديگر مسكرات داراى تعارض مى‌باشند و علما نيز استفاده‌هاى گوناگون كرده‌اند، فلذا مؤلف در مقدمه اين رساله بحثى مفصل راجع به اين تعارض بيان كرده است. ايشان بعد از ذكر اين مقدمه فتواى علما را در اين زمينه بازگو كرده است؛ اولین نظريه از سيد‌ ‎مرتضى در ناصريات است كه حكم به نجاست خمر و هر شراب مسكرى داده است؛ ايشان فتواى مذكور را اجماع بين مسلمين مى‌دانند و تنها از بعضى ياد مى‌كنند كه مخالفت با اين حكم نموده‌اند، لكن اعتبارى به حرف اين دسته نمى‌باشد. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] نيز در مبسوط نجاست خمر را بلا خلاف دانسته، مى‌گويد: تمام مسكرات نزد ما حكم خمر را دارند.
روايات على الظاهر در مورد طهارت و نجاست خمر و ديگر مسكرات داراى تعارض مى‌باشند و علما نيز استفاده‌هاى گوناگون كرده‌اند، فلذا مؤلف در مقدمه اين رساله بحثى مفصل راجع به اين تعارض بيان كرده است. ايشان بعد از ذكر اين مقدمه فتواى علما را در اين زمينه بازگو كرده است؛ اولین نظريه از سيد‌ ‎مرتضى در ناصريات است كه حكم به نجاست خمر و هر شراب مسكرى داده است؛ ايشان فتواى مذكور را اجماع بين مسلمين مى‌دانند و تنها از بعضى ياد مى‌كنند كه مخالفت با اين حكم نموده‌اند، لكن اعتبارى به حرف اين دسته نمى‌باشد. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] نيز در مبسوط نجاست خمر را بلا خلاف دانسته، مى‌گويد: تمام مسكرات نزد ما حكم خمر را دارند.


استدلال به كتاب، بخش ديگر رساله است كه وضوح آيه 90 سوره مائده دليل بسيار روشنى در اين زمينه مى‌باشد كه مى‌فرمايد: '''«إنّما الخمر و الميسر و الأنصاب و الأزلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه»'''، البته اين به شرطى است كه كلمه رجس را به معنى نجاست بدانيم كما اينكه سيد‌ ‎مرتضى در ناصريات چنين ادعایى را مطرح نموده است.
استدلال به كتاب، بخش ديگر رساله است كه وضوح آيه 90 سوره مائده دليل بسيار روشنى در اين زمينه مى‌باشد كه مى‌فرمايد:'''«إنّما الخمر و الميسر و الأنصاب و الأزلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه»'''، البته اين به شرطى است كه كلمه رجس را به معنى نجاست بدانيم كما اينكه سيد‌ ‎مرتضى در ناصريات چنين ادعایى را مطرح نموده است.


استدلال به روايات بخش ديگر رساله است كه اولین روايت از [[الکافی|كافى]] به نقل از عبداللّه بن سنان آمده كه مى‌گويد: «سألت أبا عبداللّه عليه‌السلام عن الذي يعير ثوبه لمن يعلم أنه يأكل لحم الجري أو يشرب الخمر فيردّه أ يصلّي فيه قبل أن يغسله؟ قال لا يصلّي فيه حتى يغسله»، البته مناقشاتى در اين روايت‌ها وجود دارد كه البته روايت فوق الذكر دليل روشنى مى‌باشد.
استدلال به روايات بخش ديگر رساله است كه اولین روايت از [[الکافی|كافى]] به نقل از عبداللّه بن سنان آمده كه مى‌گويد: «سألت أبا عبداللّه عليه‌السلام عن الذي يعير ثوبه لمن يعلم أنه يأكل لحم الجري أو يشرب الخمر فيردّه أ يصلّي فيه قبل أن يغسله؟ قال لا يصلّي فيه حتى يغسله»، البته مناقشاتى در اين روايت‌ها وجود دارد كه البته روايت فوق الذكر دليل روشنى مى‌باشد.
خط ۶۹: خط ۶۹:
غنا از مسائلى است كه از دير باز مورد توجه فقها بوده و درباره‌اش مسائل گوناگونى مطرح شده و با وجود مسلّم بودن تقريبى حرمتش، به لحاظ تشخيص موضوع از پيچ و خم‌هایى برخوردار است كه مؤلف به تفصيل حدود آن را مشخص نموده است.
غنا از مسائلى است كه از دير باز مورد توجه فقها بوده و درباره‌اش مسائل گوناگونى مطرح شده و با وجود مسلّم بودن تقريبى حرمتش، به لحاظ تشخيص موضوع از پيچ و خم‌هایى برخوردار است كه مؤلف به تفصيل حدود آن را مشخص نموده است.


ايشان ابتدا به ادعاى اجماع بر حرمت، كه از سوى بزرگانى همچون [[شيخ انصارى]] و ديگران نقل شده پرداخته و سپس آيات مكى و مدنى را كه بر حرمت غنا دلالت دارند آورده، مانند آيه 30 سوره حج كه مى‌فرمايد: '''«اجتنبوا قول الزور»''' و نيز آيه 6 سوره لقمان كه آيه لهو الحديث نام دارد و هم آيه 72 سوره فرقان، آياتى هستند كه براى حرمت غنا بدانها استدلال شده است.
ايشان ابتدا به ادعاى اجماع بر حرمت، كه از سوى بزرگانى همچون [[شيخ انصارى]] و ديگران نقل شده پرداخته و سپس آيات مكى و مدنى را كه بر حرمت غنا دلالت دارند آورده، مانند آيه 30 سوره حج كه مى‌فرمايد:'''«اجتنبوا قول الزور»''' و نيز آيه 6 سوره لقمان كه آيه لهو الحديث نام دارد و هم آيه 72 سوره فرقان، آياتى هستند كه براى حرمت غنا بدانها استدلال شده است.


امّا غناى محرّم كه داخل در لهو و لعب حرام مى‌باشد به راحتى قابل اثبات است كه مؤلف مفصل توضيح داده است. ايشان با تبيين لهو حرام اشكال در تشخيص موضوع را متذكر گرديده‌اند.
امّا غناى محرّم كه داخل در لهو و لعب حرام مى‌باشد به راحتى قابل اثبات است كه مؤلف مفصل توضيح داده است. ايشان با تبيين لهو حرام اشكال در تشخيص موضوع را متذكر گرديده‌اند.
خط ۷۵: خط ۷۵:
رساله‌اى در مورد ماليات:
رساله‌اى در مورد ماليات:


آخرين رساله مؤلف در كتاب، نظرى فقهى به ماليات نام دارد. انگيزه مؤلف از تأليف چنين رساله‌اى مطرح شدن لايحه ماليات در مجلس شوراى اسلامى ایران مى‌باشد كه باعث گرديده تا يك بحث فقهى پيش بيايد تحت اين عنوان كه آيا ماليات يك حكم اوّليه است يا جزو احكام ثانويه مى‌باشد. مؤلف كه خود قائل به نظر دوم مى‌باشد براى اثبات نظر خود طريق خاصى را در پيش گرفته است؛ ايشان در ادامه حق تقنين ماليات را با ولى فقيه دانسته است و در جواب به إن قلتى كه مى‌گويد اگر ماليات حكمى ثانويه باشد در آن صورت زكات و صدقات نيز بايد چنين حالتى داشته باشند مى‌فرمايد: موارد مصرف عناوين صدقات و زكات و حسنات، مصالح العباد و حاجه البلاد مى‌باشد؛ يعنى در حقيقت عناوين زكات و امثال آن در رتبه موضوعيّت نسبت به موارد مورد نظر مسئله ما مى‌باشد و رتبه متقدم است اگر چه خود زكات و امثال آن هم داراى موضوعات خاصّه متقدم مى‌باشند. ايشان در ادامه با پاسخ به چند پرسش ديگر در اين زمينه قضيه ماليات را در باب جعاله نيز قابل اخذ به عنوان حكم اوّليه نمى‌دانند.
آخرين رساله مؤلف در كتاب، نظرى فقهى به ماليات نام دارد. انگیزه مؤلف از تأليف چنين رساله‌اى مطرح شدن لايحه ماليات در مجلس شوراى اسلامى ایران مى‌باشد كه باعث گرديده تا يك بحث فقهى پيش بيايد تحت اين عنوان كه آيا ماليات يك حكم اوّليه است يا جزو احكام ثانويه مى‌باشد. مؤلف كه خود قائل به نظر دوم مى‌باشد براى اثبات نظر خود طريق خاصى را در پيش گرفته است؛ ايشان در ادامه حق تقنين ماليات را با ولى فقيه دانسته است و در جواب به إن قلتى كه مى‌گويد اگر ماليات حكمى ثانويه باشد در آن صورت زكات و صدقات نيز بايد چنين حالتى داشته باشند مى‌فرمايد: موارد مصرف عناوين صدقات و زكات و حسنات، مصالح العباد و حاجه البلاد مى‌باشد؛ يعنى در حقيقت عناوين زكات و امثال آن در رتبه موضوعيّت نسبت به موارد مورد نظر مسئله ما مى‌باشد و رتبه متقدم است اگر چه خود زكات و امثال آن هم داراى موضوعات خاصّه متقدم مى‌باشند. ايشان در ادامه با پاسخ به چند پرسش ديگر در اين زمينه قضيه ماليات را در باب جعاله نيز قابل اخذ به عنوان حكم اوّليه نمى‌دانند.
 
==منابع مقاله==
مقدمه و متن کتاب
 
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
 


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]