الرخصة في تقبيل اليد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ'
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[منذری، عمر بن مسعود|منذری]] در مختصرش در سنن درباره تصنیف این اثر به دست ابوبکر مقری نوشته: [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|حافظ ابوبکر اصفهانی]] معروف به [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|ابن مقری]] کتاب مختصری را در رخصت در تقبیل دست ذکر کرده است که در آن احادیث و آثار از صحابه و تابعین را ذکر کرده است.
[[منذری، عمر بن مسعود|منذری]] در مختصرش در سنن درباره تصنیف این اثر به دست ابوبکر مقری نوشته: [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|حافظ ابوبکر اصفهانی]] معروف به [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|ابن مقری]] کتاب مختصری را در رخصت در تقبیل دست ذکر کرده است که در آن احادیث و آثار از صحابه و تابعین را ذکر کرده است.


عبدالله بن محمد غماری هم در «إعلام النبيل بجواز التقبيل» روایاتی را از این کتاب [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|ابن مقری]] ذکر کرده(مثل مطالب صفحه 19 در باب اینکه ابولبابه پس از قبول شدن توبه‎اش دست پیامبر(ص) را بوسید یا انجام همین عمل توسط مرارة بن ربیع و هلال بن امیه. یا مثل مطلب صفحه 30 در باب بوسیدن دست عمر توسط ابوعبیده) که البته محقق این اثر می‎گوید: آن روایات را از وی در این اثر نیافتیم؛ پس یا وی توهم نقل از این کتاب [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|ابن مقری]] کرده یا نسخه دیگری در دست بوده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/11 ر.ک: همان، ص11-12]</ref>
عبدالله بن محمد غماری هم در «إعلام النبيل بجواز التقبيل» روایاتی را از این کتاب [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|ابن مقری]] ذکر کرده(مثل مطالب صفحه 19 در باب اینکه ابولبابه پس از قبول شدن توبه‎اش دست پیامبر(ص) را بوسید یا انجام همین عمل توسط مرارة بن ربیع و هلال بن امیه. یا مثل مطلب صفحه 30 در باب بوسیدن دست عمر توسط ابوعبیده) که البته محقق این اثر می‌گوید: آن روایات را از وی در این اثر نیافتیم؛ پس یا وی توهم نقل از این کتاب [[ابن مقري، محمد بن ابراهيم|ابن مقری]] کرده یا نسخه دیگری در دست بوده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/11 ر.ک: همان، ص11-12]</ref>


مصنف در بخش اول کتاب به بحث از کسانی پرداخته که بوسیدن دستشان به‎صورت مطلق مکروه است، در بخش دوم همین بحث را(کراهت بوسیدن دست) به سبب یا عارضی ذکر کرده است، در سومین بخش به بحث از استحباب تقبیل ید با شروطش پرداخته است، در بخش چهارم استحباب بوسیدن در غیر دست و شرایط آن را بیان کرده است؛ و در بخش پنجم درباره بوسیدن غیر انسان را بیان کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/7 ر.ک: همان، ص7]</ref> البته نویسنده در این کتاب، روایات را تهذیب نکرده و در برخی موارد مباحث دیگری غیر از بوسیدن دست را آورده مثل ذکر بوسیدن پا و صورت و... در شماره‎های 14، 21، 22، 26، 28 و 29 از بخش باب الرخصة فی تقبیل الید. او همچنین روایات ضعیف و گاهی واهی مانند شماره 21 را هم ذکر کرده است که شاید منظورش از این کار، ذکر همه روایات بوده باشد نه صرفاً روایاتی که ثابت شده. او همچنین بحثش را به‎صورت جامع مطرح نکرده و برخی روایاتی که استادش ابن اعرابی در کتابش «القبل و المعانقة و المصافحة» ذکر کرده را جا انداخته و ذکر نکرده است. نظم و ترتیبی در ذکر روایات ارائه نشده است و در برخی موارد مانند احادیث شماره‎های 6 و 9 و 20 در حدیث عبدالقیس یا شماره‎های 10 و 16 در حدیث سفیان ثوری، 7 و 18 و 19 در انس و 13 و 15 در علی و عباس با تکرار روایت مواجه می‎شویم.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref>
مصنف در بخش اول کتاب به بحث از کسانی پرداخته که بوسیدن دستشان به‎صورت مطلق مکروه است، در بخش دوم همین بحث را(کراهت بوسیدن دست) به سبب یا عارضی ذکر کرده است، در سومین بخش به بحث از استحباب تقبیل ید با شروطش پرداخته است، در بخش چهارم استحباب بوسیدن در غیر دست و شرایط آن را بیان کرده است؛ و در بخش پنجم درباره بوسیدن غیر انسان را بیان کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/7 ر.ک: همان، ص7]</ref> البته نویسنده در این کتاب، روایات را تهذیب نکرده و در برخی موارد مباحث دیگری غیر از بوسیدن دست را آورده مثل ذکر بوسیدن پا و صورت و... در شماره‎های 14، 21، 22، 26، 28 و 29 از بخش باب الرخصة فی تقبیل الید. او همچنین روایات ضعیف و گاهی واهی مانند شماره 21 را هم ذکر کرده است که شاید منظورش از این کار، ذکر همه روایات بوده باشد نه صرفاً روایاتی که ثابت شده. او همچنین بحثش را به‎صورت جامع مطرح نکرده و برخی روایاتی که استادش ابن اعرابی در کتابش «القبل و المعانقة و المصافحة» ذکر کرده را جا انداخته و ذکر نکرده است. نظم و ترتیبی در ذکر روایات ارائه نشده است و در برخی موارد مانند احادیث شماره‎های 6 و 9 و 20 در حدیث عبدالقیس یا شماره‎های 10 و 16 در حدیث سفیان ثوری، 7 و 18 و 19 در انس و 13 و 15 در علی و عباس با تکرار روایت مواجه می‎شویم.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref>
خط ۵۲: خط ۵۲:
شأن دست‎بوسی از امور شرعی است و اصل در این‎گونه امور حذر و منع است مگر اینکه دلیلی ثابت کند که منعی وجود ندارد؛ و به همین دلیل است که از پیامبر خدا پرسیده شد «احدنا یلقی صابحه اینحنی له... أ یلتزمه... أ یصافحه...»؛ یعنی وقتی یکی از ما دیگری را دید می‎تواند او را در بر بکشد و ببوسدش؟... گوئی که در ذهن سؤال‎کننده تصویری از منع بوده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref>
شأن دست‎بوسی از امور شرعی است و اصل در این‎گونه امور حذر و منع است مگر اینکه دلیلی ثابت کند که منعی وجود ندارد؛ و به همین دلیل است که از پیامبر خدا پرسیده شد «احدنا یلقی صابحه اینحنی له... أ یلتزمه... أ یصافحه...»؛ یعنی وقتی یکی از ما دیگری را دید می‎تواند او را در بر بکشد و ببوسدش؟... گوئی که در ذهن سؤال‎کننده تصویری از منع بوده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref>


در بخشی از مطالب کتاب(حدیث‎های 7 و 8) می‎خوانیم: «حدثنا ابویعلی قال نا محمد بن مرزوق قال نا محمد بن عبدالله الانصای قال نا ابی عن جمیلة ام ولد انس بن مالک قالت: کان ثابت اذا اتی انساً، قال یا جاریة هاتی طیبا امسه بیدی فان ثابتا اذا جاء لم یرضی حتی یقبل یدی».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/68 ر.ک: متن کتاب، ص68]</ref> ابوعلی به سندی که به جمیله کنیز(ام ولد) انس بن مالک می‎رسد روایت می‎کند: جمیله می‎گفت هنگامی‎که ثابت به انس می‎رسید می‎گفت ای جاریه! بیا و دستان من را بمال و ثابت هنگامی‎که می‎آمد به مالیدن رضایت نمی‎داد و دستم را می‎بوسید.
در بخشی از مطالب کتاب(حدیث‎های 7 و 8) می‎خوانیم: «حدثنا ابویعلی قال نا محمد بن مرزوق قال نا محمد بن عبدالله الانصای قال نا ابی عن جمیلة ام ولد انس بن مالک قالت: کان ثابت اذا اتی انساً، قال یا جاریة هاتی طیبا امسه بیدی فان ثابتا اذا جاء لم یرضی حتی یقبل یدی».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/68 ر.ک: متن کتاب، ص68]</ref> ابوعلی به سندی که به جمیله کنیز(ام ولد) انس بن مالک می‎رسد روایت می‎کند: جمیله می‌گفت هنگامی‎که ثابت به انس می‎رسید می‌گفت ای جاریه! بیا و دستان من را بمال و ثابت هنگامی‎که می‎آمد به مالیدن رضایت نمی‎داد و دستم را می‎بوسید.


«حدثنا محمد بن محمد بن بدر الباهلی بمصر قال نا محمد بن الوزیر الدمشقی قال نا مروان بن محمد قال نا ابوعبدالملک القاری قال سمعت یحیی بن الحارث یقول: قال لنا واثلة بن الاسقع: ترون کفی هذه بایعت بها رسول الله(ص) قال: و قلت ناولنی یدک فناولینها فاخذتها فقبّلها».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/69 ر.ک: همان، ص69]</ref> محمد بن بدر باهلی با سندی که به یحیی بن حارث می‎رسد نقل کرده که واثلة بن اسقع به آن‎ها گفته این همان دستی است که با آن با رسول خدا(ص) بیعت کرده‎ام. یحیی می‎گوید به او گفتم دستت را به من بده. وقتی دستش را آورد آن را گرفته و بوسیدم.
«حدثنا محمد بن محمد بن بدر الباهلی بمصر قال نا محمد بن الوزیر الدمشقی قال نا مروان بن محمد قال نا ابوعبدالملک القاری قال سمعت یحیی بن الحارث یقول: قال لنا واثلة بن الاسقع: ترون کفی هذه بایعت بها رسول الله(ص) قال: و قلت ناولنی یدک فناولینها فاخذتها فقبّلها».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/69 ر.ک: همان، ص69]</ref> محمد بن بدر باهلی با سندی که به یحیی بن حارث می‎رسد نقل کرده که واثلة بن اسقع به آن‎ها گفته این همان دستی است که با آن با رسول خدا(ص) بیعت کرده‎ام. یحیی می‌گوید به او گفتم دستت را به من بده. وقتی دستش را آورد آن را گرفته و بوسیدم.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش