الرخصة في تقبيل اليد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ سپتامبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ص' به 'ه‌ص')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ب' به 'ی‌ب')
خط ۵۲: خط ۵۲:
شأن دست‎بوسی از امور شرعی است و اصل در این‎گونه امور حذر و منع است مگر اینکه دلیلی ثابت کند که منعی وجود ندارد؛ و به همین دلیل است که از پیامبر خدا پرسیده شد «احدنا یلقی صابحه اینحنی له... أ یلتزمه... أ یصافحه...»؛ یعنی وقتی یکی از ما دیگری را دید می‌تواند او را در بر بکشد و ببوسدش؟... گوئی که در ذهن سؤال‎کننده تصویری از منع بوده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref>
شأن دست‎بوسی از امور شرعی است و اصل در این‎گونه امور حذر و منع است مگر اینکه دلیلی ثابت کند که منعی وجود ندارد؛ و به همین دلیل است که از پیامبر خدا پرسیده شد «احدنا یلقی صابحه اینحنی له... أ یلتزمه... أ یصافحه...»؛ یعنی وقتی یکی از ما دیگری را دید می‌تواند او را در بر بکشد و ببوسدش؟... گوئی که در ذهن سؤال‎کننده تصویری از منع بوده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/12 ر.ک: همان، ص12]</ref>


در بخشی از مطالب کتاب(حدیث‎های 7 و 8) می‌خوانیم: «حدثنا ابویعلی قال نا محمد بن مرزوق قال نا محمد بن عبدالله الانصای قال نا ابی عن جمیلة ام ولد انس بن مالک قالت: کان ثابت اذا اتی انساً، قال یا جاریة هاتی طیبا امسه بیدی فان ثابتا اذا جاء لم یرضی حتی یقبل یدی».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/68 ر.ک: متن کتاب، ص68]</ref> ابوعلی به سندی که به جمیله کنیز(ام ولد) انس بن مالک می‌رسد روایت می‌کند: جمیله می‌گفت هنگامی‌که ثابت به انس می‌رسید می‌گفت ای جاریه! بیا و دستان من را بمال و ثابت هنگامی‌که می‌آمد به مالیدن رضایت نمی‌داد و دستم را می‎بوسید.
در بخشی از مطالب کتاب(حدیث‎های 7 و 8) می‌خوانیم: «حدثنا ابویعلی قال نا محمد بن مرزوق قال نا محمد بن عبدالله الانصای قال نا ابی عن جمیلة ام ولد انس بن مالک قالت: کان ثابت اذا اتی انساً، قال یا جاریة هاتی طیبا امسه بیدی فان ثابتا اذا جاء لم یرضی حتی یقبل یدی».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/68 ر.ک: متن کتاب، ص68]</ref> ابوعلی به سندی که به جمیله کنیز(ام ولد) انس بن مالک می‌رسد روایت می‌کند: جمیله می‌گفت هنگامی‌که ثابت به انس می‌رسید می‌گفت ای جاریه! بیا و دستان من را بمال و ثابت هنگامی‌که می‌آمد به مالیدن رضایت نمی‌داد و دستم را می‌بوسید.


«حدثنا محمد بن محمد بن بدر الباهلی بمصر قال نا محمد بن الوزیر الدمشقی قال نا مروان بن محمد قال نا ابوعبدالملک القاری قال سمعت یحیی بن الحارث یقول: قال لنا واثلة بن الاسقع: ترون کفی هذه بایعت بها رسول الله(ص) قال: و قلت ناولنی یدک فناولینها فاخذتها فقبّلها».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/69 ر.ک: همان، ص69]</ref> محمد بن بدر باهلی با سندی که به یحیی بن حارث می‌رسد نقل کرده که واثلة بن اسقع به آن‌ها گفته این همان دستی است که با آن با رسول خدا(ص) بیعت کرده‌ام. یحیی می‌گوید به او گفتم دستت را به من بده. وقتی دستش را آورد آن را گرفته و بوسیدم.
«حدثنا محمد بن محمد بن بدر الباهلی بمصر قال نا محمد بن الوزیر الدمشقی قال نا مروان بن محمد قال نا ابوعبدالملک القاری قال سمعت یحیی بن الحارث یقول: قال لنا واثلة بن الاسقع: ترون کفی هذه بایعت بها رسول الله(ص) قال: و قلت ناولنی یدک فناولینها فاخذتها فقبّلها».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39643/1/69 ر.ک: همان، ص69]</ref> محمد بن بدر باهلی با سندی که به یحیی بن حارث می‌رسد نقل کرده که واثلة بن اسقع به آن‌ها گفته این همان دستی است که با آن با رسول خدا(ص) بیعت کرده‌ام. یحیی می‌گوید به او گفتم دستت را به من بده. وقتی دستش را آورد آن را گرفته و بوسیدم.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش