الحیاة الخالدة أو الحیاة الأخری: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د'
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
خط ۴۲: خط ۴۲:
الف‎: اینکه حیات انسان بلکه دوره‎ جهان‎ مجموعاً به‎ دو‎ دوره‎ که هر دوره را به‎عنوان‎ یک‎ روز باید شناخت تقسیم می‎شود که یک روز و دوره اول و ابتداست و پایان‎ می‎پذیرد‎ که دوره دنیاست و دیگر روز و دوره‎ای‎ که آخر است و پایان‎ناپذیر‎ است‎ که دوره آخرت است و از‎ تعبیرات‎ دیگر قرآن درباره حیات دنیوی «اولی» و برای حیات اخروی «آخرت» است. «وَ إِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولَى» ﴿ليل‏، 13﴾. «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَى» ﴿ضحى‏، 4﴾.
الف‎: اینکه حیات انسان بلکه دوره‎ جهان‎ مجموعاً به‎ دو‎ دوره‎ که هر دوره را به‎عنوان‎ یک‎ روز باید شناخت تقسیم می‎شود که یک روز و دوره اول و ابتداست و پایان‎ می‎پذیرد‎ که دوره دنیاست و دیگر روز و دوره‎ای‎ که آخر است و پایان‎ناپذیر‎ است‎ که دوره آخرت است و از‎ تعبیرات‎ دیگر قرآن درباره حیات دنیوی «اولی» و برای حیات اخروی «آخرت» است. «وَ إِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولَى» ﴿ليل‏، 13﴾. «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَى» ﴿ضحى‏، 4﴾.


ب. دیگر اینکه‎ ما‎ هم‎اکنون از آغاز آفرینش تا این زمان در دوره اول هستیم و به دوره‎ دوم‎ نرسیده‎ایم و آن از ما پنهان است‎ و آخرت‎ بستگی به‎ عمل‎های‎ ما‎ در این دنیا دارد‎ و هرکاری اینجا انجام می‎دهیم نابود شدنی نیست، بلکه در دوره دوم به‎حساب آن‎ها رسیدگی‎ می‎شود‎ و سعادت ما به آن بستگی دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/6 ر.ک: همان، ص6]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/502 همان، ص502]</ref>‏.
ب. دیگر اینکه‎ ما‎ هم‎اکنون از آغاز آفرینش تا این زمان در دوره اول هستیم و به دوره‎ دوم‎ نرسیده‎ایم و آن از ما پنهان است‎ و آخرت‎ بستگی به‎ عمل‎های‎ ما‎ در این دنیا دارد‎ و هرکاری اینجا انجام می‌دهیم نابود شدنی نیست، بلکه در دوره دوم به‎حساب آن‎ها رسیدگی‎ می‎شود‎ و سعادت ما به آن بستگی دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/6 ر.ک: همان، ص6]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/502 همان، ص502]</ref>‏.


نویسنده اولین منبع و منشأ ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی را وحی الهی دانسته است که به‎وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است؛ اگرچه یک عده راه‎های دیگر –و لااقل قرائن و علائم دیگر- نیز برای اعتقاد و ایمان به معاد وجود دارد که نتیجه تلاش‎های فکری و عقلی و علمی خود بشر است. این موارد را می‎توان تأییدی برای صحت سخن پیامبران در امر معاد و عالم آخرت شمرد. این راه‎ها عبارتند از: راه شناخت خدا، راه شناخت جهان و راه شناخت روح و نفس انسان. توضیح این مباحث به آخرین بحث کتاب «استدلال‎های قرآن» موکول شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/6 ر.ک: همان، ص7-6]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/503 همان، ص503-502]</ref>‏.
نویسنده اولین منبع و منشأ ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی را وحی الهی دانسته است که به‎وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است؛ اگرچه یک عده راه‎های دیگر –و لااقل قرائن و علائم دیگر- نیز برای اعتقاد و ایمان به معاد وجود دارد که نتیجه تلاش‎های فکری و عقلی و علمی خود بشر است. این موارد را می‎توان تأییدی برای صحت سخن پیامبران در امر معاد و عالم آخرت شمرد. این راه‎ها عبارتند از: راه شناخت خدا، راه شناخت جهان و راه شناخت روح و نفس انسان. توضیح این مباحث به آخرین بحث کتاب «استدلال‎های قرآن» موکول شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/6 ر.ک: همان، ص7-6]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/503 همان، ص503-502]</ref>‏.


پاسخ به چیستی مرگ دومین مبحث کتاب را تشکیل داده است. این موضوع با توجه به آیات قرآن بررسی شده است. قرآن کریم پاسخ ویژه‎ای با تعبیر خاصی درباره ماهیت مرگ دارد. قرآن در این مورد کلمه «توفی» را به کار برده و مرگ را «توفی» خوانده است. توفی و استیفاء هر دو از یک ماده و به معنای چیزی را کما و تمام و بدون کم‎وکاست گرفتن است. چنین استنباط می‎شود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است؛ یعنی انسان به هنگام مرگ، به تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل مأموران الهی قرار می‎گیرد و آنان انسان را دریافت می‎کنند. با این تعبیر دیگر مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست، انتقال از عالمی به عالم دیگر است. آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل می‎دهد و «من» واقعی او محسوب می‎شود، همان است که در قرآن از آن به «نفس» و احیاناً به روح تعبیر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/8 ر.ک: همان، ص9-8]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/505 همان، ص506-505]</ref>‏.
پاسخ به چیستی مرگ دومین مبحث کتاب را تشکیل داده است. این موضوع با توجه به آیات قرآن بررسی شده است. قرآن کریم پاسخ ویژه‎ای با تعبیر خاصی درباره ماهیت مرگ دارد. قرآن در این مورد کلمه «توفی» را به کار برده و مرگ را «توفی» خوانده است. توفی و استیفاء هر دو از یک ماده و به معنای چیزی را کما و تمام و بدون کم‎وکاست گرفتن است. چنین استنباط می‎شود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است؛ یعنی انسان به هنگام مرگ، به تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل مأموران الهی قرار می‎گیرد و آنان انسان را دریافت می‎کنند. با این تعبیر دیگر مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست، انتقال از عالمی به عالم دیگر است. آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل می‌دهد و «من» واقعی او محسوب می‎شود، همان است که در قرآن از آن به «نفس» و احیاناً به روح تعبیر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/8 ر.ک: همان، ص9-8]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/505 همان، ص506-505]</ref>‏.


زندگی پس از مرگ به دو مرحله برزخ و قیامت تقسیم می‎شود. عالم برزخ همانند دنیا پایان می‎پذیرد ولی عالم قیامت کبری به‎هیچ‎وجه پایان نمی‎پذیرد. انسان در فاصله مرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیداً احساس می‎کند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوه دارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادت‎آمیز [یا شقاوت آلود] برخوردار است. در حدود 15 آیه از قرآن کریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده که می‎رساند انسان در فاصله بین مرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/14 ر.ک: همان، ص14]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/514 همان، ص515-514]</ref>‏.
زندگی پس از مرگ به دو مرحله برزخ و قیامت تقسیم می‎شود. عالم برزخ همانند دنیا پایان می‎پذیرد ولی عالم قیامت کبری به‎هیچ‎وجه پایان نمی‎پذیرد. انسان در فاصله مرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیداً احساس می‎کند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوه دارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادت‎آمیز [یا شقاوت آلود] برخوردار است. در حدود 15 آیه از قرآن کریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده که می‎رساند انسان در فاصله بین مرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33993/1/14 ر.ک: همان، ص14]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38162/1/514 همان، ص515-514]</ref>‏.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش