الحسنيون في التاريخ: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
خط ۵۳: خط ۵۳:
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:


#نويسنده در مقدمه‌اش - كه آن را در تاريخ /9 /4 1956م، نوشته - اتفاق زيبايى را يادآور شده كه براى او روى داده و در طىِ آن با استاد شيخ اسد حيدر، نويسنده كتاب ارزنده «الإمام الصادق(ع) و المذاهب الأربعة» ديدار كرده و به وى در مورد پژوهشى در مورد آل‌بويه در تاريخ و علاقه خودش به آن توضيح داده و اينكه استاد حيدر پيشنهاد داده كه در مورد دو فرزند عبدالله محض (محمد نفس زكيه و ابراهيم احمر العينين) لازم است تحقيق شود و اينكه با استاد شيخ حمود ساعدى نيز گفتگو كرده و او با تأييد نظر استاد حيدر، چنين افزوده است كه بحث به اين صورت نتيجه مورد نظر را به دست نمى‌آورد و انگيزه مخاطبان را به‌خوبى تحريك نمى‌كند، مگر آنكه بحث به‌صورت كلى در مورد حسنيان در همه دوره‌هاى گوناگون اسلامى تا روزگاران ما انجام شود و البته اين مسئله مى‌طلبد كه همه وقت خود را صرف آن كنى و همه توانايى‌ات را به كار بگيرى تا مشكلات را آسان سازى و به موفقيت دست يابى. نويسنده افزوده است كوشيده‌ام كه در اين كتاب، مباحث را در شش جزء تنظيم كنم و نامش را حسنى‌ها در تاريخ نهادم و... <ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، ص ا - د</ref>. گفتنى است كه هرچند نويسنده قصد داشته اين كتاب را در شش جزء سامان دهد، ولى ظاهراً موفق نشده و بيش از يك جلد از آن منتشر نشده است.
#نويسنده در مقدمه‌اش - كه آن را در تاريخ /9 /4 1956م، نوشته - اتفاق زيبايى را يادآور شده كه براى او روى داده و در طىِ آن با استاد شيخ اسد حيدر، نويسنده كتاب ارزنده «الإمام الصادق(ع) و المذاهب الأربعة» ديدار كرده و به وى در مورد پژوهشى در مورد آل‌بويه در تاريخ و علاقه خودش به آن توضيح داده و اينكه استاد حيدر پيشنهاد داده كه در مورد دو فرزند عبدالله محض (محمد نفس زكيه و ابراهيم احمر العينين) لازم است تحقيق شود و اينكه با استاد شيخ حمود ساعدى نيز گفتگو كرده و او با تأييد نظر استاد حيدر، چنين افزوده است كه بحث به اين صورت نتيجه مورد نظر را به دست نمى‌آورد و انگيزه مخاطبان را به‌خوبى تحريك نمى‌كند، مگر آنكه بحث به‌صورت كلى در مورد حسنيان در همه دوره‌هاى گوناگون اسلامى تا روزگاران ما انجام شود و البته اين مسئله مى‌طلبد كه همه وقت خود را صرف آن كنى و همه توانايى‌ات را به كار بگيرى تا مشكلات را آسان سازى و به موفقيت دست يابى. نويسنده افزوده است كوشيده‌ام كه در اين كتاب، مباحث را در شش جزء تنظيم كنم و نامش را حسنى‌ها در تاريخ نهادم و... .<ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، ص ا - د</ref>. گفتنى است كه هرچند نويسنده قصد داشته اين كتاب را در شش جزء سامان دهد، ولى ظاهراً موفق نشده و بيش از يك جلد از آن منتشر نشده است.
#نويسنده در پايان مقدمه‌اش نام خودش را به اين ترتيب نوشته است: محمد الشيخ حسين الساعدي <ref>همان، ص د</ref>. اين سبك نگارش عربى است و نام پسر به نام پدر اضافه شده و معنايش در اينجا اين است: محمد فرزند شيخ حسين ساعدى.
#نويسنده در پايان مقدمه‌اش نام خودش را به اين ترتيب نوشته است: محمد الشيخ حسين الساعدي .<ref>همان، ص د</ref>. اين سبك نگارش عربى است و نام پسر به نام پدر اضافه شده و معنايش در اينجا اين است: محمد فرزند شيخ حسين ساعدى.
#در مقدمه علامه شيخ محمدامين زين‌الدين كه در تاريخ 13 رجب سال 1375ق، در نجف نوشته شده، آمده است كه در طول تاريخ، قيام‌هاى بسيارى از سوى سادات حسنى بر ضد ستمگران رخ داده است و انصاف آن است كه تاريخ نسبت به اين قيام‌ها انصاف نداده و حقشان را ادا نكرده است و من بارها گفته‌ام كه «التاريخ سجل عام لخواطر الساسة» (تاريخ، شناسنامه عمومى خاطرات سياستمداران است)... در اين اثر، استاد فاضل (محمد ساعدى) كوشيده است تا ادله را به سخن درآورد و شرايط و موقعيت‌ها را بسنجد تا به واقعيت راه يابد و البته اين مطلب، موضوعى دشوار است، ولى شكيبايى و خبرگى استاد نسبت به نقائص تاريخ، به ما اين نويد را مى‌دهد كه او به هدفش مى‌رسد. او از بحث از زمينه‌هاى اين حركات و انگيزه‌هاى دعوت غفلت نكرده و عنوان اين بحث‌ها را در اين كتاب، «منبع» ناميده است و البته اين انتقاد بر او وارد است كه از ريشه عمومى همه اين قيام‌ها غافل شده و در بررسى برخى از مطالب، بحث را كامل كرده، ولى در تعليل برخى آرا، به اشاره‌اى بسنده كرده است... <ref>همان، ص 4 - 5</ref>.
#در مقدمه علامه شيخ محمدامين زين‌الدين كه در تاريخ 13 رجب سال 1375ق، در نجف نوشته شده، آمده است كه در طول تاريخ، قيام‌هاى بسيارى از سوى سادات حسنى بر ضد ستمگران رخ داده است و انصاف آن است كه تاريخ نسبت به اين قيام‌ها انصاف نداده و حقشان را ادا نكرده است و من بارها گفته‌ام كه «التاريخ سجل عام لخواطر الساسة» (تاريخ، شناسنامه عمومى خاطرات سياستمداران است)... در اين اثر، استاد فاضل (محمد ساعدى) كوشيده است تا ادله را به سخن درآورد و شرايط و موقعيت‌ها را بسنجد تا به واقعيت راه يابد و البته اين مطلب، موضوعى دشوار است، ولى شكيبايى و خبرگى استاد نسبت به نقائص تاريخ، به ما اين نويد را مى‌دهد كه او به هدفش مى‌رسد. او از بحث از زمينه‌هاى اين حركات و انگيزه‌هاى دعوت غفلت نكرده و عنوان اين بحث‌ها را در اين كتاب، «منبع» ناميده است و البته اين انتقاد بر او وارد است كه از ريشه عمومى همه اين قيام‌ها غافل شده و در بررسى برخى از مطالب، بحث را كامل كرده، ولى در تعليل برخى آرا، به اشاره‌اى بسنده كرده است... .<ref>همان، ص 4 - 5</ref>.
#نويسنده، يادآور شده است: و بعد از مبارزه‌اى تلخ كه بين نوميدى و اميد در مدتى نه‌چندان كوتاه برقرار بود، آنچه در انتظارش بودند براى بنى عباس حاصل شد و به خلافت مسلمانان رسيدند و ابوالعباس در كوفه خلعت خلافت پوشيد و اوضاع از راه ترس و طمع برايشان هموار گرديد <ref>همان، ص 46</ref>.
#نويسنده، يادآور شده است: و بعد از مبارزه‌اى تلخ كه بين نوميدى و اميد در مدتى نه‌چندان كوتاه برقرار بود، آنچه در انتظارش بودند براى بنى عباس حاصل شد و به خلافت مسلمانان رسيدند و ابوالعباس در كوفه خلعت خلافت پوشيد و اوضاع از راه ترس و طمع برايشان هموار گرديد .<ref>همان، ص 46</ref>.
#به نظر مورخان، سبب قيام حسين بن على شهيد صاحب فخّ اين بود كه والى مدينه عمر بن عبدالعزيز بن عبداللّه بن عبداللّه بن عمر بن الخطاب از حسنى‌ها مى‌ترسيد كه در مدينه و در جلوى چشم او نباشند و دست به قيام بزنند، پس به آنان فشار مى‌آورد و اجبار مى‌كرد كه هر روز در نزد او حاضر شوند و حضورشان را به عرض او برسانند و شهيد فخّ هرچه در توان داشت به كار برد تا بين آنان و والى تفاهم مثبتى به وجود بياورد، ولى موفق نشد و پاسخ خوبى دريافت نكرد و در نتيجه همين وضعيت به‌سوى قيام كشيده شد... <ref>همان، ص 159</ref>.
#به نظر مورخان، سبب قيام حسين بن على شهيد صاحب فخّ اين بود كه والى مدينه عمر بن عبدالعزيز بن عبداللّه بن عبداللّه بن عمر بن الخطاب از حسنى‌ها مى‌ترسيد كه در مدينه و در جلوى چشم او نباشند و دست به قيام بزنند، پس به آنان فشار مى‌آورد و اجبار مى‌كرد كه هر روز در نزد او حاضر شوند و حضورشان را به عرض او برسانند و شهيد فخّ هرچه در توان داشت به كار برد تا بين آنان و والى تفاهم مثبتى به وجود بياورد، ولى موفق نشد و پاسخ خوبى دريافت نكرد و در نتيجه همين وضعيت به‌سوى قيام كشيده شد... .<ref>همان، ص 159</ref>.
#در مورد اينكه چرا ابن طباطبا قيامش را اعلان كرد؟ بايد گفت كه زمينه و عوامل مناسبى در آن دوره فراهم شد و بعضى از آن، به آن تفرقه و تشتتى برمى‌گردد كه امپراطورى عباسى بعد از مرگ هارون‌الرشيد به آن گرفتار شد و در مورد خلافت با يكديگر به نزاع پرداختند و حوادثى كه بين دو برادر، امين و مأمون رخ داد و... <ref>ر. ك.: همان، ص 195</ref>.
#در مورد اينكه چرا ابن طباطبا قيامش را اعلان كرد؟ بايد گفت كه زمينه و عوامل مناسبى در آن دوره فراهم شد و بعضى از آن، به آن تفرقه و تشتتى برمى‌گردد كه امپراطورى عباسى بعد از مرگ هارون‌الرشيد به آن گرفتار شد و در مورد خلافت با يكديگر به نزاع پرداختند و حوادثى كه بين دو برادر، امين و مأمون رخ داد و... .<ref>ر. ك.: همان، ص 195</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==




براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب <ref>كتاب، ص 209 - 211</ref>، فقط فهرست منابع <ref>همان، ص 204 - 208</ref> تنظيم شده و متأسفانه ساير فهرست‌هاى فنى (مانند آيات، روايات، اعلام، كتب، امكنه و...) فراهم نشده است.
براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب .<ref>كتاب، ص 209 - 211</ref>، فقط فهرست منابع .<ref>همان، ص 204 - 208</ref> تنظيم شده و متأسفانه ساير فهرست‌هاى فنى (مانند آيات، روايات، اعلام، كتب، امكنه و...) فراهم نشده است.


متأسفانه نويسنده مكان و تاريخ آغاز و انجام نگارش كتاب حاضر را مشخص نكرده است.
متأسفانه نويسنده مكان و تاريخ آغاز و انجام نگارش كتاب حاضر را مشخص نكرده است.


كتاب حاضر، مستند است و نويسنده، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى در پايان هر صفحه آورده است. در اين پاورقى‌ها، معمولاً نام كتاب مورد استفاده و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده <ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 7، پاورقى 1 و ص 9، پاورقى 1 و...</ref> و گاه توضيحاتى تاريخى و... مطرح كرده است <ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 8، پاورقى 1 و ص 48، پاورقى 1 و ص 62، پاورقى 1 و...</ref>. و...
كتاب حاضر، مستند است و نويسنده، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى در پايان هر صفحه آورده است. در اين پاورقى‌ها، معمولاً نام كتاب مورد استفاده و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده .<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 7، پاورقى 1 و ص 9، پاورقى 1 و...</ref> و گاه توضيحاتى تاريخى و... مطرح كرده است .<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 8، پاورقى 1 و ص 48، پاورقى 1 و ص 62، پاورقى 1 و...</ref>. و...


==پانويس ==
==پانويس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش