الحروف التي يتكلم بها في غير موضعها

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    الحروف التي يتكلم بها في غير موضعها
    الحروف التي يتكلم بها في غير موضعها
    پدیدآورانابن سکیت، یعقوب بن اسحاق (نويسنده)

    عبدالتواب، رمضان (محقق)

    عبدالتواب، رمضان ( مقدمه نويس)
    سال نشر1969م
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الحروف التي يتكلم بها في غير موضعها، تألیف ابن سکیت، ابویوسف یعقوب بن اسحاق (م 244ق)، درباره کلماتی است که در غیر جایگاه اصلی خود به‌کار رفته‌اند. کتاب با مقدمه و تحقیق رمضان عبدالتواب منتشر شده است.

    ابن سکیت اعتبار علمی والایی در مطالعات زبان عربی دارد و شهرت کتاب «إصلاح المنطق» او جهانی است. ابن ‌سکیت بیش از شصت کتاب نوشته است، اما از آفات روزگار تنها نه‌تای آنها سالم مانده است که کتاب حاضر از آن جمله است[۱]‏.

    مراد از «الحروف» در اینجا کلمات است و استعمال حرف به این معنا استعمال قدیم در زبان عربی است که فراوان در تألیفات قدما آمده است. محقق اثر نسخه‌ای از کتاب را در کتابخانه تیموریه دارالکتب المصریه یافته و تصمیم به تحقیق و نشر آن گرفته است. پس از مدتی نسخه دیگری از آن را نیز یافته و دو نسخه را باهم مقابله و پیچیدگی‌های نسخه‌ها را برطرف و نصوص را باهم مقابله ‌کرده است[۲]‏.

    در ابتدای کتاب، شرح ‌حالی در قریب به بیست صفحه از ابن سکیت ارائه شده است. در انتهای آن نیز به 67 اثر او و به منابعی که آن را جزء آثار ابن ‌سکیت دانسته‌اند، اشاره شده است[۳]‏.

    کتاب الحروف مشتمل بر چهار باب است: باب اول، درباره الفاظی است که به‌صورت استعاره به‌کار رفته است؛ مانند استعمال «الأظلاف» برای قدم‌های انسان؛ درحالی‌که برای گوسفند و گاو است. این نوع استعاره را علمای بلاغت نپسندیده، ولذا قدامة بن جعفر آن را «فاحش الاستعارة» دانسته است.

    باب دوم، با عنوان «باب الحروف التي جوزتها العرب أو غلطت فيها»، بیشتر مثال‌هایش به‌سبب ضرورت وزن شعر است؛ به‌عنوان مثال اسود بن یعفر، اسم سلیمان را به سلام تغییر داده و این نوع از ضرورت را «التغيير» نامیده است.

    باب سوم، درباره دو اسم است که یکی بر دیگری غلبه کند و مشتمل بر برخی مثال‌هایی است که «مثنیات لغوی» نامیده شده است.

    باب چهارم، به کلماتی اختصاص دارد که به‌صورت جمع می‌آیند، ولی در اصل یک یا دو هستند؛ به‌عنوان مثال گفته می‌شود: «رجل عظيم المناكب»؛ درحالی‌که او تنها دو کتف دارد[۴]‏.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص3
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان، ص6-26
    4. ر.ک: همان، ص27-30

    منابع مقاله

    مقدمه کتاب.

    وابسته‌ها