الحدائق في المطالب العالية الفلسفية العويصة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - 'خـ' به 'خ')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۷: خط ۲۷:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''الحدائق في المطالب العالية الفلسفية العويصة'''، تألیف [[بطلیوسی، عبدالله بن محمد|عبدالله بن محمد بن سید بطلیوسی اندلسی]] (متوفی 521ق)، از جمله آثاری است که برخی موضوعات و پرسش‌های دشوار فلسفی را مورد نقد و بررسی قرار داده است. مقدمه و تحقیق کتاب به قلم [[دايه، محمد رضوان|محمد رضوان دایه]] نگارش شده است. [[يافي، عبدالکريم|عبدالکریم یافی]] نیز مقدمه‌ای بر آن نگاشته است.
'''الحدائق في المطالب العالية الفلسفية العويصة'''، تألیف [[بطلیوسی، عبدالله بن محمد|عبدالله بن محمد بن سید بطلیوسی اندلسی]] (متوفی 521ق)، از جمله آثاری است که برخی موضوعات و پرسش‌های دشوار فلسفی را مورد نقد و بررسی قرار داده است. مقدمه و تحقیق کتاب به قلم [[دايه، محمد رضوان|محمد رضوان دایه]] نگارش شده است. [[يافي، عبدالکريم|عبدالکریم یافی]] نیز مقدمه‌ای بر آن نگاشته است.


خط ۴۷: خط ۴۵:
نویسنده در مقدمه‌اش بر کتاب، برخی از سؤالات و موضوعات پیچیده، مانند این سؤال که: «چه برهانی بر بقای نفس ناطقه پس از موت وجود دارد؟» را مطرح کرده و وعده کرده که در این کتاب به‌قدر علم و فهمش، به تبیین این مسائل بپردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/28748/1/33 ر.ک: مقدمه مؤلف، ص‎34-33]</ref>‎.
نویسنده در مقدمه‌اش بر کتاب، برخی از سؤالات و موضوعات پیچیده، مانند این سؤال که: «چه برهانی بر بقای نفس ناطقه پس از موت وجود دارد؟» را مطرح کرده و وعده کرده که در این کتاب به‌قدر علم و فهمش، به تبیین این مسائل بپردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/28748/1/33 ر.ک: مقدمه مؤلف، ص‎34-33]</ref>‎.


مبحث «علم خداوند»، از مباحث پیچیده و پرگفتگوی «الهیات به معنای‎ اخص» است. شک نیست‎ که‎ ما‎ مأمور رسیدن به کنه ذات و صفات خدا و درک آن‎ نیستیم و اساساً این امر خارج از‎ توان انسان است، ولی مأمور به کسب معرفت در این‎ امور از راه الهام‌گیری‎ عقل از کتاب و سنت‎ هستیم‎ و چنین نیست که در کسب‎ معرفت نسبت به ذات و صفات خداوند صرفاً باید مقلد و متعبد باشیم. در باب صفات خداوند، برخی گفته‌اند چون شناخت ما از صفات حق از روی‎ صفات‎ انسان‌هاست، بنابراین ما خدا را از انسان‌ها قیاس می‌گیریم و در واقع خدا را به‎ انسان تشبیه می‌کنیم و خداوند از چنین تشبیهی که تشبیه خالق به مخلوق و نامتناهی به متناهی است، منزه است‎؛ '''ليس‎ كمثله شي‎ء''' (الشوری: 11)؛ پس باید راه تنزیه را بپوییم. حداکثر این است که اگر صفات ثبوتی را به کار می‌بریم‎ آنها را به‌نحو سلبی تأویل‎ کنیم‎<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/16624/344 ر.ک: مطهری، علی، ص344]</ref>‎.
مبحث «علم خداوند»، از مباحث پیچیده و پرگفتگوی «الهیات به معنای‎ اخص» است. شک نیست‎ که‎ ما‎ مأمور رسیدن به کنه ذات و صفات خدا و درک آن‎ نیستیم و اساساً این امر خارج از‎ توان انسان است، ولی مأمور به کسب معرفت در این‎ امور از راه الهام‌گیری‎ عقل از کتاب و سنت‎ هستیم‎ و چنین نیست که در کسب‎ معرفت نسبت به ذات و صفات خداوند صرفاً باید مقلد و متعبد باشیم. در باب صفات خداوند، برخی گفته‌اند چون شناخت ما از صفات حق از روی‎ صفات‎ انسان‌هاست، بنابراین ما خدا را از انسان‌ها قیاس می‌گیریم و در واقع خدا را به‎ انسان تشبیه می‌کنیم و خداوند از چنین تشبیهی که تشبیه خالق به مخلوق و نامتناهی به متناهی است، منزه است‎؛'''ليس‎ كمثله شي‎ء''' (الشوری: 11)؛ پس باید راه تنزیه را بپوییم. حداکثر این است که اگر صفات ثبوتی را به کار می‌بریم‎ آنها را به‌نحو سلبی تأویل‎ کنیم‎<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/16624/344 ر.ک: مطهری، علی، ص344]</ref>‎.


نویسنده در ششمین باب کتاب، به این موضوع پرداخته و چنین می‌نویسد: بسیاری از فلاسفه چنین تصور کرده‌اند که منظور از عبارت «خداوند تنها به ذات خود علم دارد»، آن است که خداوند به غیر خود عالم نیست. برخی دیگر که از اتصاف خداوند به صفت عالم نبودن به غیر خود پرهیز کرده‎ و آن را بزرگ شمرده‌اند، چنین تصور کرده‌اند که خداوند عالم به کلیات است نه جزئیات. گروهی دیگر خداوند را عالم به کلیات و جزئیات به علم کلی می‌دانسته‌اند. این قول سوم نزدیک‎ترین گفتار به حق است، اما دو قول دیگر اشتباهی آشکار و جهل به صفات باری جل ‎جلاله و سوء تفسیر از کلام قدمای فلاسفه است. وی سپس برای این کلام چهار معنا ذکر کرده و به بررسی آنها پرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/28748/1/107 ر.ک: همان، ص108-107]</ref>‎.
نویسنده در ششمین باب کتاب، به این موضوع پرداخته و چنین می‌نویسد: بسیاری از فلاسفه چنین تصور کرده‌اند که منظور از عبارت «خداوند تنها به ذات خود علم دارد»، آن است که خداوند به غیر خود عالم نیست. برخی دیگر که از اتصاف خداوند به صفت عالم نبودن به غیر خود پرهیز کرده‎ و آن را بزرگ شمرده‌اند، چنین تصور کرده‌اند که خداوند عالم به کلیات است نه جزئیات. گروهی دیگر خداوند را عالم به کلیات و جزئیات به علم کلی می‌دانسته‌اند. این قول سوم نزدیک‎ترین گفتار به حق است، اما دو قول دیگر اشتباهی آشکار و جهل به صفات باری جل ‎جلاله و سوء تفسیر از کلام قدمای فلاسفه است. وی سپس برای این کلام چهار معنا ذکر کرده و به بررسی آنها پرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/28748/1/107 ر.ک: همان، ص108-107]</ref>‎.
خط ۶۷: خط ۶۵:


==وابسته‌ها==  
==وابسته‌ها==  
{{وابسته‌ها}}


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]