الحدائق في المطالب العالية الفلسفية العويصة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سانه' به 'سه‌گانه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‌گ' به '')
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سه‌گانه')
خط ۴۹: خط ۴۹:
نویسنده در ششمین باب کتاب، به این موضوع پرداخته و چنین می‌نویسد: بسیاری از فلاسفه چنین تصور کرده‌اند که منظور از عبارت «خداوند تنها به ذات خود علم دارد»، آن است که خداوند به غیر خود عالم نیست. برخی دیگر که از اتصاف خداوند به صفت عالم نبودن به غیر خود پرهیز کرده‎ و آن را بزرگ شمرده‌اند، چنین تصور کرده‌اند که خداوند عالم به کلیات است نه جزئیات. گروهی دیگر خداوند را عالم به کلیات و جزئیات به علم کلی می‌دانسته‌اند. این قول سوم نزدیک‎ترین گفتار به حق است، اما دو قول دیگر اشتباهی آشکار و جهل به صفات باری جل ‎جلاله و سوء تفسیر از کلام قدمای فلاسفه است. وی سپس برای این کلام چهار معنا ذکر کرده و به بررسی آنها پرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/28748/1/107 ر.ک: همان، ص108-107]</ref>‎.
نویسنده در ششمین باب کتاب، به این موضوع پرداخته و چنین می‌نویسد: بسیاری از فلاسفه چنین تصور کرده‌اند که منظور از عبارت «خداوند تنها به ذات خود علم دارد»، آن است که خداوند به غیر خود عالم نیست. برخی دیگر که از اتصاف خداوند به صفت عالم نبودن به غیر خود پرهیز کرده‎ و آن را بزرگ شمرده‌اند، چنین تصور کرده‌اند که خداوند عالم به کلیات است نه جزئیات. گروهی دیگر خداوند را عالم به کلیات و جزئیات به علم کلی می‌دانسته‌اند. این قول سوم نزدیک‎ترین گفتار به حق است، اما دو قول دیگر اشتباهی آشکار و جهل به صفات باری جل ‎جلاله و سوء تفسیر از کلام قدمای فلاسفه است. وی سپس برای این کلام چهار معنا ذکر کرده و به بررسی آنها پرداخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/28748/1/107 ر.ک: همان، ص108-107]</ref>‎.


در آخرین باب کتاب، موضوع حیات نفس ناطقه بعد از مفارقت از جسم مطرح شده است. ابن سید ابتدا نفوس سانه را به سه بخش نباتی، حیوانی و ناطقه تقسیم می‌کند، سپس عدم نفس نباتی و حیوانی را پس از مرگ مورد اتفاق فلاسفه و عدم نفس ناطقه که عاقل و ممیز است را اختلافی می‌داند. گروهی از فلاسفه تصور کرده‌اند که نفس ناطقه نیز با فراقت از جسم مانند نفس نباتی و حیوانی معدوم می‌شود. گروهی نیز مانند سقراط و ارسطو و افلاطون قائل به وجود آن پس از مرگ شده‌اند. همه شرایع نیز بر این موضوع دلالت دارند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/28748/1/123 ر.ک: همان، ص123]</ref>‎.
در آخرین باب کتاب، موضوع حیات نفس ناطقه بعد از مفارقت از جسم مطرح شده است. ابن سید ابتدا نفوس سه‌گانه را به سه بخش نباتی، حیوانی و ناطقه تقسیم می‌کند، سپس عدم نفس نباتی و حیوانی را پس از مرگ مورد اتفاق فلاسفه و عدم نفس ناطقه که عاقل و ممیز است را اختلافی می‌داند. گروهی از فلاسفه تصور کرده‌اند که نفس ناطقه نیز با فراقت از جسم مانند نفس نباتی و حیوانی معدوم می‌شود. گروهی نیز مانند سقراط و ارسطو و افلاطون قائل به وجود آن پس از مرگ شده‌اند. همه شرایع نیز بر این موضوع دلالت دارند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/28748/1/123 ر.ک: همان، ص123]</ref>‎.


‎نویسنده سپس ذکر ادله شرعی را مناسب موضوع کتاب ندانسته است، اما هشت برهان فلسفی بر آن اقامه می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/28748/1/124 ر.ک: همان، ص132-124]</ref>‎.
‎نویسنده سپس ذکر ادله شرعی را مناسب موضوع کتاب ندانسته است، اما هشت برهان فلسفی بر آن اقامه می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/28748/1/124 ر.ک: همان، ص132-124]</ref>‎.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش