الجغرافية: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ مارس ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف'
جز (جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی')
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
خط ۶۷: خط ۶۷:




مولف در «كتاب الجغرافيه» از روش هفت اقليم ايرانى استفاده كرده، ولى ارائه اقاليم وى مخالف روش اقليم‌هاى ايرانى است. روش‌هاى اقليم ايرانى چنين است كه اقليم چهارم مركز اقاليم ديگر است كه سه اقليم در جنوب و سه اقليم در شمال آن است و اقليم مركزى از نظر تعادلى، آب و هوا و شهرها بهترين اقليم‌ها است؛ در حالى كه زهرى اقليم برتر و مركز اقاليم را اقليم اول؛ يعنى سرزمين‌هاى يمن، مكه، طائف، قلزم و مصر و اطراف آن مى‌داند و مى‌نويسد، اين اقليم وسط قسمت آباد زمين است، حال آن كه در روش ايرانى، اقليم برتر، خراسان، جبال، عراق، شام، روم و... را در بر مى‌گيرد. همچنين مابقى اقاليمى كه در كتابش به دست داده با آن چه كه جغرافيادانان ارائه كرده‌اند، اختلاف دارد. معلوم نيست كه الگوى زهرى در ارائه چنين تقسيمى براى اقاليم از چه كتابى بوده است.
مؤلف در «كتاب الجغرافيه» از روش هفت اقليم ايرانى استفاده كرده، ولى ارائه اقاليم وى مخالف روش اقليم‌هاى ايرانى است. روش‌هاى اقليم ايرانى چنين است كه اقليم چهارم مركز اقاليم ديگر است كه سه اقليم در جنوب و سه اقليم در شمال آن است و اقليم مركزى از نظر تعادلى، آب و هوا و شهرها بهترين اقليم‌ها است؛ در حالى كه زهرى اقليم برتر و مركز اقاليم را اقليم اول؛ يعنى سرزمين‌هاى يمن، مكه، طائف، قلزم و مصر و اطراف آن مى‌داند و مى‌نويسد، اين اقليم وسط قسمت آباد زمين است، حال آن كه در روش ايرانى، اقليم برتر، خراسان، جبال، عراق، شام، روم و... را در بر مى‌گيرد. همچنين مابقى اقاليمى كه در كتابش به دست داده با آن چه كه جغرافيادانان ارائه كرده‌اند، اختلاف دارد. معلوم نيست كه الگوى زهرى در ارائه چنين تقسيمى براى اقاليم از چه كتابى بوده است.


روش زهرى در اين كتاب هيچ شباهتى به روش مكتب بلخى كه سرزمين‌هاى اسلامى را به بيست ناحيه يا اقليم تقسيم كرده‌اند، ندارد. بيشتر توجه زهرى در اين كتاب به عجايب است و در سرتاسر كتاب از كتاب شخصى به نام جزّار كه مولف كتابى با نام «عجائب البلدان»است، مطلب نقل مى‌كند. زهرى در اين كتاب از مخلوقات و صفات و شكل‌ها و رنگ‌ها و اخلاق آنها و نيز ميوه‌ها و دانه‌هايى كه مى‌خورند و نوشيدنى‌هايى كه مى‌نوشند، سخن مى‌گويد و از آنچه اختصاص به برخى نواحى جهان دارد نام مى‌برد و اختلاف روز اين نواحى را يادآور مى‌شود.
روش زهرى در اين كتاب هيچ شباهتى به روش مكتب بلخى كه سرزمين‌هاى اسلامى را به بيست ناحيه يا اقليم تقسيم كرده‌اند، ندارد. بيشتر توجه زهرى در اين كتاب به عجايب است و در سرتاسر كتاب از كتاب شخصى به نام جزّار كه مؤلف كتابى با نام «عجائب البلدان»است، مطلب نقل مى‌كند. زهرى در اين كتاب از مخلوقات و صفات و شكل‌ها و رنگ‌ها و اخلاق آنها و نيز ميوه‌ها و دانه‌هايى كه مى‌خورند و نوشيدنى‌هايى كه مى‌نوشند، سخن مى‌گويد و از آنچه اختصاص به برخى نواحى جهان دارد نام مى‌برد و اختلاف روز اين نواحى را يادآور مى‌شود.


زهرى بعد از مقدمه‌اى راجع به زمين و وصف كمربند آبى(يعنى اقيانوس‌هاى بزرگ)، قسمت آباد زمين را به عنوان كمربند سبز و درياهاى داخل در خشكى‌ها و اجزاى زمين و قسمت بيابانى آن را، كه بسيار مختصر؛ ولى ارزنده است، معرفى مى‌كند. وى پس از وصف زمين و اجزاى آن به وصف شكار و بعضى از حيوانات درنده؛ مانند زمرّده (ميمون) پرداخته و سپس از شكار رخ ياد مى‌كند و بعد از آن به تعاريف جغرافيايى پرداخته و از قسمت خشك و بيابانى زمين و كوه قمر(كوه كليمانجارو در آفريقاى مركزى) و رودخانه نيل سخن مى‌گويد، كه ولو مختصر است؛ اما اطلاعات ارزنده‌اى از سرزمين مصر و رود نيل و كوه قمر در اختيار خواننده قرار مى‌دهد.
زهرى بعد از مقدمه‌اى راجع به زمين و وصف كمربند آبى(يعنى اقيانوس‌هاى بزرگ)، قسمت آباد زمين را به عنوان كمربند سبز و درياهاى داخل در خشكى‌ها و اجزاى زمين و قسمت بيابانى آن را، كه بسيار مختصر؛ ولى ارزنده است، معرفى مى‌كند. وى پس از وصف زمين و اجزاى آن به وصف شكار و بعضى از حيوانات درنده؛ مانند زمرّده (ميمون) پرداخته و سپس از شكار رخ ياد مى‌كند و بعد از آن به تعاريف جغرافيايى پرداخته و از قسمت خشك و بيابانى زمين و كوه قمر(كوه كليمانجارو در آفريقاى مركزى) و رودخانه نيل سخن مى‌گويد، كه ولو مختصر است؛ اما اطلاعات ارزنده‌اى از سرزمين مصر و رود نيل و كوه قمر در اختيار خواننده قرار مى‌دهد.
خط ۷۵: خط ۷۵:
احتمالا عجايب و افسانه‌هايى كه زهرى در كتاب خويش نقل مى‌كند، همان‌هايى باشد كه در كتاب عجائب البلدان كلبى و نيز ابن جزّار آمده است.
احتمالا عجايب و افسانه‌هايى كه زهرى در كتاب خويش نقل مى‌كند، همان‌هايى باشد كه در كتاب عجائب البلدان كلبى و نيز ابن جزّار آمده است.


به طور كلى مطالب كتاب؛ شامل دو دسته اطلاعات درباره مشرق جهان اسلام و مغرب جهان اسلام است. اطلاعات او درباره مغرب جهان اسلام به لحاظ نزديكى اين مناطق به زادگاه و محل زندگى او، دقيق و درست‌تر به نظر مى‌رسد و احتمالا امكان مسافرت‌هايى براى مولف به اين مناطق فراهم بوده، چون در اين قسمت از كتاب گاهى مى‌گويد كه اين محل را ديده‌ام و يا از كسى شنيده‌ام. مى‌توان حدس زد كه او مسافرت‌هايى به شهرهاى مغرب و شهرهاى اندلس داشته است. گاهى از آثار و ابنيه‌اى نام مى‌برد كه در دوران روميان ساخته شده و در زمان او جز آثار اندكى از آنها باقى نبوده است و گاهى نيز به آثارى اشاره دارد كه تا زمان وى هنوز پابرجا و قابل استفاده بوده است.
به طور كلى مطالب كتاب؛ شامل دو دسته اطلاعات درباره مشرق جهان اسلام و مغرب جهان اسلام است. اطلاعات او درباره مغرب جهان اسلام به لحاظ نزديكى اين مناطق به زادگاه و محل زندگى او، دقيق و درست‌تر به نظر مى‌رسد و احتمالا امكان مسافرت‌هايى براى مؤلف به اين مناطق فراهم بوده، چون در اين قسمت از كتاب گاهى مى‌گويد كه اين محل را ديده‌ام و يا از كسى شنيده‌ام. مى‌توان حدس زد كه او مسافرت‌هايى به شهرهاى مغرب و شهرهاى اندلس داشته است. گاهى از آثار و ابنيه‌اى نام مى‌برد كه در دوران روميان ساخته شده و در زمان او جز آثار اندكى از آنها باقى نبوده است و گاهى نيز به آثارى اشاره دارد كه تا زمان وى هنوز پابرجا و قابل استفاده بوده است.


اما نظريات زهرى درباره مشرق جهان اسلام بر پايه اطلاعاتى است كه از متون جغرافيايى قبل از خود؛ مانند آثار [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، ابن كلبى، ابن فقيه، ابن رسته و...گرفته است.
اما نظريات زهرى درباره مشرق جهان اسلام بر پايه اطلاعاتى است كه از متون جغرافيايى قبل از خود؛ مانند آثار [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، ابن كلبى، ابن فقيه، ابن رسته و...گرفته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش