التوحيد (مطهری): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مى‏خ' به 'می‌خ'
جز (جایگزینی متن - 'مى‏د' به 'می‌‏د')
جز (جایگزینی متن - 'مى‏خ' به 'می‌خ')
خط ۴۶: خط ۴۶:
نویسنده با استفاده از آیاتی، از جمله آیه 172 سوره اعراف به وجود و کاربرد فطرت در قرآن اشاره می‌کند: '''وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّك مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكمْ قٰالُوا بَلىٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا يوْمَ اَلْقِيٰامَةِ إِنّٰا كنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِينَ''' (و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهى دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم).
نویسنده با استفاده از آیاتی، از جمله آیه 172 سوره اعراف به وجود و کاربرد فطرت در قرآن اشاره می‌کند: '''وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّك مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكمْ قٰالُوا بَلىٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا يوْمَ اَلْقِيٰامَةِ إِنّٰا كنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِينَ''' (و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهى دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم).


او در این‌باره می‌نویسد: آیه مى‏خواهد بگوید انسان قبل از آنکه در این دنیا به شکل انسان به وجود بیاید، در خمیره‏اش اقرار به وجود خداوند هست؛ بلکه قرآن یک اصل کلى‌‏ترى را بیان مى‏کند؛ اصل کلى‏‌تر قرآن این است که در تمام موجودات تمایل به‌حق وجود دارد<ref>ر.ک: همان، ص41؛ همان، ص44-45</ref>.
او در این‌باره می‌نویسد: آیه می‌خواهد بگوید انسان قبل از آنکه در این دنیا به شکل انسان به وجود بیاید، در خمیره‏اش اقرار به وجود خداوند هست؛ بلکه قرآن یک اصل کلى‌‏ترى را بیان مى‏کند؛ اصل کلى‏‌تر قرآن این است که در تمام موجودات تمایل به‌حق وجود دارد<ref>ر.ک: همان، ص41؛ همان، ص44-45</ref>.


راه دوم، راه علمی یا شبه‌ فلسفی است. راه علمى محض، برخلاف نظریه بسیارى از افراد، محال است بتواند خدا را به انسان معرفى کند؛ یعنى علم به‌طور مستقیم نمى‌‏تواند خدا را به انسان نشان بدهد؛ چرا؟ چون کار علم این است که پدیده‏‌هاى عالم را به انسان مى‌‏نمایاند؛ یعنى شى‏ء، باید کوچک باشد تا علم بتواند آن را نشان بدهد. علم مى‏‌تواند عنصرى از عنصرهاى طبیعت را براى انسان کشف کند. این راه، شناختن خدا از طریق مخلوقات است؛ یعنى از طریق موجودات و واقعیاتى که ما مستقیم با آن‌ها در تماس هستیم‏<ref>ر.ک: همان، ص50؛ همان، ص60</ref>.
راه دوم، راه علمی یا شبه‌ فلسفی است. راه علمى محض، برخلاف نظریه بسیارى از افراد، محال است بتواند خدا را به انسان معرفى کند؛ یعنى علم به‌طور مستقیم نمى‌‏تواند خدا را به انسان نشان بدهد؛ چرا؟ چون کار علم این است که پدیده‏‌هاى عالم را به انسان مى‌‏نمایاند؛ یعنى شى‏ء، باید کوچک باشد تا علم بتواند آن را نشان بدهد. علم مى‏‌تواند عنصرى از عنصرهاى طبیعت را براى انسان کشف کند. این راه، شناختن خدا از طریق مخلوقات است؛ یعنى از طریق موجودات و واقعیاتى که ما مستقیم با آن‌ها در تماس هستیم‏<ref>ر.ک: همان، ص50؛ همان، ص60</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش