۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==منبع==' به '==منابع مقاله==') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ':م' به ': م') |
||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
#آيا باور به تسلط غيبى موجودى غير از خداوند مىتواند معيار توحيد و شرك باشد يا نه؟ | #آيا باور به تسلط غيبى موجودى غير از خداوند مىتواند معيار توحيد و شرك باشد يا نه؟ | ||
#:مؤلف در اين قسمت به نقد ديدگاه ابوا الاعلى مودودى مىپردازد كه معتقد است، اعتقاد به سلطه غيبى هر موجود ملازم با باور به الوهيت آن موجود است. مؤلف در نقد اين ديدگاه به عقائد مشركان عصر جاهليت استناد مىكند كه على رغم اينكه به الوهيت بتان باور داشتند و به شفاعت و آمرزش آنها اميد بسته بودند؛ اما به هيچ وجه به سلطه غيبى آنها باور نداشتند. بنابراين هيچ ملازمهاى بين اعتقاد به سلطه غيبى موجودى با اعتقاد به الوهيت آن وجود ندارد. | #: مؤلف در اين قسمت به نقد ديدگاه ابوا الاعلى مودودى مىپردازد كه معتقد است، اعتقاد به سلطه غيبى هر موجود ملازم با باور به الوهيت آن موجود است. مؤلف در نقد اين ديدگاه به عقائد مشركان عصر جاهليت استناد مىكند كه على رغم اينكه به الوهيت بتان باور داشتند و به شفاعت و آمرزش آنها اميد بسته بودند؛ اما به هيچ وجه به سلطه غيبى آنها باور نداشتند. بنابراين هيچ ملازمهاى بين اعتقاد به سلطه غيبى موجودى با اعتقاد به الوهيت آن وجود ندارد. | ||
#:در ادامه مؤلف به بيان شواهدى از قرآن كريم درباره سلطه غيبى برخى از انبياء و اولياء الهى نظير يوسف، موسى، سليمان(ع) و ياران وى و... مىپردازد. | #:در ادامه مؤلف به بيان شواهدى از قرآن كريم درباره سلطه غيبى برخى از انبياء و اولياء الهى نظير يوسف، موسى، سليمان(ع) و ياران وى و... مىپردازد. | ||
#آيا عادى و غير عادى بودن سبب، ملاك توحيد و شرك است؟ | #آيا عادى و غير عادى بودن سبب، ملاك توحيد و شرك است؟ | ||
#:مؤلف بر اين باور است كه نگاه غير استقلالى به اسباب طبيعى عين توحيد و نگاه استقلالى به آنها عين شرك است. درباره علل و اسباب غير طبيعى؛ مانند توسل و شفاعت و... نيز وى همين ديدگاه را دارد؛ در حالى كه وهابيان توسل به علل غير طبيعى، يعنى توسل به انبياء و اولياء الهى را آميخته با شرك مىدانند. | #: مؤلف بر اين باور است كه نگاه غير استقلالى به اسباب طبيعى عين توحيد و نگاه استقلالى به آنها عين شرك است. درباره علل و اسباب غير طبيعى؛ مانند توسل و شفاعت و... نيز وى همين ديدگاه را دارد؛ در حالى كه وهابيان توسل به علل غير طبيعى، يعنى توسل به انبياء و اولياء الهى را آميخته با شرك مىدانند. | ||
#آيا مرگ و زندگى در مفهوم توحيد و شرك مدخليت دارند؟ | #آيا مرگ و زندگى در مفهوم توحيد و شرك مدخليت دارند؟ | ||
#:مؤلف با يادآورى اين نكته كه استمداد انسانها از يكديگر امرى حقيقى و پذيرفته شده در زندگى اجتماعى ايشان است به نقد ديدگاه وهابيان در زمينه استمداد از انبياء و اولياء الهى اشاره مىكند كه معتقدند استمداد از ايشان تنها در زمان حيات جائز است نه پس از وفاتشان. | #: مؤلف با يادآورى اين نكته كه استمداد انسانها از يكديگر امرى حقيقى و پذيرفته شده در زندگى اجتماعى ايشان است به نقد ديدگاه وهابيان در زمينه استمداد از انبياء و اولياء الهى اشاره مىكند كه معتقدند استمداد از ايشان تنها در زمان حيات جائز است نه پس از وفاتشان. | ||
#آيا توانايى و ناتوانى كسى كه به او استغاثه مىشود حد و مرز توحيد و شرك به شمار مىآيد؟ | #آيا توانايى و ناتوانى كسى كه به او استغاثه مىشود حد و مرز توحيد و شرك به شمار مىآيد؟ | ||
#:وهابيان معتقدند توانايى و ناتوانى كسى كه در برآورده كردن حاجت به او استغاثه مىشود، ملاك توحيد و شرك است. اما مؤلف معتقد است توان يا ناتوانى مستغاث، معيار عقلى براى جواز يا عدم جواز استغاثه به اوست نه معيار توحيد و شرك. | #:وهابيان معتقدند توانايى و ناتوانى كسى كه در برآورده كردن حاجت به او استغاثه مىشود، ملاك توحيد و شرك است. اما مؤلف معتقد است توان يا ناتوانى مستغاث، معيار عقلى براى جواز يا عدم جواز استغاثه به اوست نه معيار توحيد و شرك. |
ویرایش