التوحيد و الشرك في القرآن الكريم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:




«التوحيد و الشرك فى القرآن الكريم»، نام كتابى است كلامى به زبان عربى كه به قلم آیت‌الله [[سبحانی تبریزی، جعفر|جعفر سبحانى]]، از علماى شيعى معاصر، مقيم قم به نگارش درآمده است.
'''التوحيد و الشرك فى القرآن الكريم'''، نام كتابى است كلامى به زبان عربى كه به قلم آیت‌الله [[سبحانی تبریزی، جعفر|جعفر سبحانى]]، از علماى شيعى معاصر، مقيم قم به نگارش درآمده است.


انگيزه مؤلف از نگارش اين اثر نقد ديدگاه وهابيان در موضوع توحيد در عبادت است كه بر اساس وهابيان، شيعيان را مشرك خوانده و از ربقه اسلام خارج مى‌دانند. مؤلف با يادآورى اين نكته كه على رغم توافق تمام فرق اسلامى در موضوع توحيد در عبادت، برخى از آنها برخى ديگر را به جهت بعضى باورها مشرك خوانده و مصداق موحد نمى‌دانند. به گفته مؤلف تاكنون بسيارى از انديشمندان در صدد حل اين مشكل برآمده، ولى هيچ كدام به حل مشكل با تمركز بر آيات كريمه قرآن نپرداخته‌اند؛ اما وى درصدد است با عطف توجه به آيات قرآنى به بررسى موضوع توحيد و شرك پرداخته و حكم مواردى نظير توسل، تبرك و درخواست شفاعت از رسول اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) و...، را كه به استناد آنها شيعيان متهم به شرك مى‌شوند، بيان دارد.
انگيزه مؤلف از نگارش اين اثر نقد ديدگاه وهابيان در موضوع توحيد در عبادت است كه بر اساس وهابيان، شيعيان را مشرك خوانده و از ربقه اسلام خارج مى‌دانند. مؤلف با يادآورى اين نكته كه على رغم توافق تمام فرق اسلامى در موضوع توحيد در عبادت، برخى از آنها برخى ديگر را به جهت بعضى باورها مشرك خوانده و مصداق موحد نمى‌دانند. به گفته مؤلف تاكنون بسيارى از انديشمندان در صدد حل اين مشكل برآمده، ولى هيچ كدام به حل مشكل با تمركز بر آيات كريمه قرآن نپرداخته‌اند؛ اما وى درصدد است با عطف توجه به آيات قرآنى به بررسى موضوع توحيد و شرك پرداخته و حكم مواردى نظير توسل، تبرك و درخواست شفاعت از رسول اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) و...، را كه به استناد آنها شيعيان متهم به شرك مى‌شوند، بيان دارد.
خط ۵۰: خط ۵۰:
مؤلف در آغاز به بيان مراتب توحيد، كه اساس و بنيان دعوت تمام انبياء الهى است، مى‌پردازد. اين اقسام عبارتند از:
مؤلف در آغاز به بيان مراتب توحيد، كه اساس و بنيان دعوت تمام انبياء الهى است، مى‌پردازد. اين اقسام عبارتند از:


1- توحيد در ذات.
# توحيد در ذات.
 
# توحيد در خالقيت.
2- توحيد در خالقيت.
# توحيد در ربوبيت.
 
# توحيد در تشريع و قانونگذارى.
3- توحيد در ربوبيت.
# توحيد در طاعت.
 
# توحيد در حاكميت.
4- توحيد در تشريع و قانونگذارى.
# توحيد در عبادت.
 
5- توحيد در طاعت.
 
6- توحيد در حاكميت.
 
7- توحيد در عبادت.


مراد از توحيد در عبادت، آن است كه تنها ذات بارى تعالى شايسته پرستش است و اين امرى است كه تمام مسلمانان درباره آن اتفاق نظر دارند. اما گروهى از ايشان در برخى مصاديق آن ترديد روا داشته؛ بلكه آن‌ها را مصداق شرك تلقى كرده‌اند؛ اما گروه مورد اتهام (شيعه) اين امور را تكريم و تجليل اولياء الهى دانسته و هيچ گونه منافاتى ميان آنها با توحيد در عبادت نمى‌بينند.
مراد از توحيد در عبادت، آن است كه تنها ذات بارى تعالى شايسته پرستش است و اين امرى است كه تمام مسلمانان درباره آن اتفاق نظر دارند. اما گروهى از ايشان در برخى مصاديق آن ترديد روا داشته؛ بلكه آن‌ها را مصداق شرك تلقى كرده‌اند؛ اما گروه مورد اتهام (شيعه) اين امور را تكريم و تجليل اولياء الهى دانسته و هيچ گونه منافاتى ميان آنها با توحيد در عبادت نمى‌بينند.
خط ۷۰: خط ۶۴:
فصل اول: ده مقدمه ضروى  
فصل اول: ده مقدمه ضروى  


1- اجتناب از شرك، اساس دعوت انبياء.
# اجتناب از شرك، اساس دعوت انبياء.
 
# خاستگاه شرك و دوگانه پرستى.
2- خاستگاه شرك و دوگانه پرستى.
# انحصار پرستش به بارى تعالى.
 
# انگيزه‌هاى شرك در عبادت.
3- انحصار پرستش به بارى تعالى.
# تفسير توحيد الوهى و ربوبى.
 
# آيا مطلق فروتنى و كرنش در مقابل ديگران عبادت محسوب مى‌شود؟
4- انگيزه‌هاى شرك در عبادت.
# مطلق خضوع و فروتنى در مقابل ديگران عبادت محسوب نمى‌شود.
 
# تمييز معناى حقيقى و مجازى عبادت.
5- تفسير توحيد الوهى و ربوبى.
# آيا امر الهى شرك را به غير شرك تبديل مى‌كند؟
 
# معناى الوهيت و ربوبيت.
6- آيا مطلق فروتنى و كرنش در مقابل ديگران عبادت محسوب مى‌شود؟
 
7- مطلق خضوع و فروتنى در مقابل ديگران عبادت محسوب نمى‌شود.
 
8- تمييز معناى حقيقى و مجازى عبادت.
 
9- آيا امر الهى شرك را به غير شرك تبديل مى‌كند؟
 
10- معناى الوهيت و ربوبيت.


فصل دوم: تعريف حقيقت عبادت  
فصل دوم: تعريف حقيقت عبادت  
خط ۹۸: خط ۸۳:
سپس با استفاده از آيات شريفه به ارائه سه تعريف ذيل از عبادت مى‌پردازد:
سپس با استفاده از آيات شريفه به ارائه سه تعريف ذيل از عبادت مى‌پردازد:


1- عبادت عبارت است از خضوع لفظى يا عملى كه ناشى از باور به الوهيت كسى است كه خضوع در برابر او صورت مى‌پذيرد.
# عبادت عبارت است از خضوع لفظى يا عملى كه ناشى از باور به الوهيت كسى است كه خضوع در برابر او صورت مى‌پذيرد.
 
# عبادت عبارت است از خضوع انسان در برابر كسى كه باور دارد، او مالك شانى از شوون وجود و حيات وى در حال و آينده مى‌باشد.
2- عبادت عبارت است از خضوع انسان در برابر كسى كه باور دارد، او مالك شانى از شوون وجود و حيات وى در حال و آينده مى‌باشد.
# عبادت عبارت است از خضوع توسط كسى كه خود را در وجود و فعل مستقل از موجودى مستقل، كه در مقابل او خضوع مى‌كند، نمى‌داند. ملاك در اين تعريف استقلال و عدم استقلال فاعل در فعل خود مى‌باشد.
 
3- عبادت عبارت است از خضوع توسط كسى كه خود را در وجود و فعل مستقل از موجودى مستقل، كه در مقابل او خضوع مى‌كند، نمى‌داند. ملاك در اين تعريف استقلال و عدم استقلال فاعل در فعل خود مى‌باشد.
 
با توجه به تعاريف ياد شده مؤلف در ادامه به بيان معناى تفويض پرداخته و دو نوع تفويض را ذكر مى‌كند:
با توجه به تعاريف ياد شده مؤلف در ادامه به بيان معناى تفويض پرداخته و دو نوع تفويض را ذكر مى‌كند:


خط ۱۲۰: خط ۱۰۲:
مؤلف در اين فصل پنج پرسش را مطرح مى‌كند:
مؤلف در اين فصل پنج پرسش را مطرح مى‌كند:


1- آيا باور به تسلط غيبى موجودى غير از خداوند مى‌تواند معيار توحيد و شرك باشد يا نه؟
#آيا باور به تسلط غيبى موجودى غير از خداوند مى‌تواند معيار توحيد و شرك باشد يا نه؟
 
#:مؤلف در اين قسمت به نقد ديدگاه ابوا الاعلى مودودى مى‌پردازد كه معتقد است، اعتقاد به سلطه غيبى هر موجود ملازم با باور به الوهيت آن موجود است. مؤلف در نقد اين ديدگاه به عقائد مشركان عصر جاهليت استناد مى‌كند كه على رغم اينكه به الوهيت بتان باور داشتند و به شفاعت و آمرزش آنها اميد بسته بودند؛ اما به هيچ وجه به سلطه غيبى آنها باور نداشتند. بنابراين هيچ ملازمه‌اى بين اعتقاد به سلطه غيبى موجودى با اعتقاد به الوهيت آن وجود ندارد.
مؤلف در اين قسمت به نقد ديدگاه ابوا الاعلى مودودى مى‌پردازد كه معتقد است، اعتقاد به سلطه غيبى هر موجود ملازم با باور به الوهيت آن موجود است. مؤلف در نقد اين ديدگاه به عقائد مشركان عصر جاهليت استناد مى‌كند كه على رغم اينكه به الوهيت بتان باور داشتند و به شفاعت و آمرزش آنها اميد بسته بودند؛ اما به هيچ وجه به سلطه غيبى آنها باور نداشتند. بنابراين هيچ ملازمه‌اى بين اعتقاد به سلطه غيبى موجودى با اعتقاد به الوهيت آن وجود ندارد.
#:در ادامه مؤلف به بيان شواهدى از قرآن كريم درباره سلطه غيبى برخى از انبياء و اولياء الهى نظير يوسف، موسى، سليمان(ع) و ياران وى و... مى‌پردازد.
 
#آيا عادى و غير عادى بودن سبب، ملاك توحيد و شرك است؟
در ادامه مؤلف به بيان شواهدى از قرآن كريم درباره سلطه غيبى برخى از انبياء و اولياء الهى نظير يوسف، موسى، سليمان(ع) و ياران وى و... مى‌پردازد.
#:مؤلف بر اين باور است كه نگاه غير استقلالى به اسباب طبيعى عين توحيد و نگاه استقلالى به آنها عين شرك است. درباره علل و اسباب غير طبيعى؛ مانند توسل و شفاعت و... نيز وى همين ديدگاه را دارد؛ در حالى كه وهابيان توسل به علل غير طبيعى، يعنى توسل به انبياء و اولياء الهى را آميخته با شرك مى‌دانند.
 
#آيا مرگ و زندگى در مفهوم توحيد و شرك مدخليت دارند؟
2- آيا عادى و غير عادى بودن سبب، ملاك توحيد و شرك است؟
#:مؤلف با يادآورى اين نكته كه استمداد انسان‌ها از يكديگر امرى حقيقى و پذيرفته شده در زندگى اجتماعى ايشان است به نقد ديدگاه وهابيان در زمينه استمداد از انبياء و اولياء الهى اشاره مى‌كند كه معتقدند استمداد از ايشان تنها در زمان حيات جائز است نه پس از وفاتشان.
 
#آيا توانايى و ناتوانى كسى كه به او استغاثه مى‌شود حد و مرز توحيد و شرك به شمار مى‌آيد؟
مؤلف بر اين باور است كه نگاه غير استقلالى به اسباب طبيعى عين توحيد و نگاه استقلالى به آنها عين شرك است. درباره علل و اسباب غير طبيعى؛ مانند توسل و شفاعت و... نيز وى همين ديدگاه را دارد؛ در حالى كه وهابيان توسل به علل غير طبيعى، يعنى توسل به انبياء و اولياء الهى را آميخته با شرك مى‌دانند.
#:وهابيان معتقدند توانايى و ناتوانى كسى كه در برآورده كردن حاجت به او استغاثه مى‌شود، ملاك توحيد و شرك است. اما مؤلف معتقد است توان يا ناتوانى مستغاث، معيار عقلى براى جواز يا عدم جواز استغاثه به اوست نه معيار توحيد و شرك.
 
#آيا درخواست انجام امور خارق العاده از كسى حد و مرز شرك محسوب مى‌شود؟
3- آيا مرگ و زندگى در مفهوم توحيد و شرك مدخليت دارند؟
 
مؤلف با يادآورى اين نكته كه استمداد انسان‌ها از يكديگر امرى حقيقى و پذيرفته شده در زندگى اجتماعى ايشان است به نقد ديدگاه وهابيان در زمينه استمداد از انبياء و اولياء الهى اشاره مى‌كند كه معتقدند استمداد از ايشان تنها در زمان حيات جائز است نه پس از وفاتشان.
 
4- آيا توانايى و ناتوانى كسى كه به او استغاثه مى‌شود حد و مرز توحيد و شرك به شمار مى‌آيد؟
 
وهابيان معتقدند توانايى و ناتوانى كسى كه در برآورده كردن حاجت به او استغاثه مى‌شود، ملاك توحيد و شرك است. اما مؤلف معتقد است توان يا ناتوانى مستغاث، معيار عقلى براى جواز يا عدم جواز استغاثه به اوست نه معيار توحيد و شرك.
 
5- آيا درخواست انجام امور خارق العاده از كسى حد و مرز شرك محسوب مى‌شود؟


مؤلف در پاسخ بدين سوال نيز ديدگاه وهابيان را با استناد به آيات قرآنى رد و ابطال مى‌كند.
مؤلف در پاسخ بدين سوال نيز ديدگاه وهابيان را با استناد به آيات قرآنى رد و ابطال مى‌كند.
خط ۱۴۶: خط ۱۱۹:
در اين فصل عقائد دهگانه ذيل مورد نقد و بررسى قرار مى‌گيرد:
در اين فصل عقائد دهگانه ذيل مورد نقد و بررسى قرار مى‌گيرد:


1- آيا درخواست شفا از غير خداوند شرك محسوب مى‌شود؟
# آيا درخواست شفا از غير خداوند شرك محسوب مى‌شود؟
 
# آيا طلب شفاعت از بندگان خدا شرك است؟
2- آيا طلب شفاعت از بندگان خدا شرك است؟
# آيا كمك خواستن از اولياء الهى شرك است؟
 
# آيا زيارت قبور شرك است؟
3- آيا كمك خواستن از اولياء الهى شرك است؟
 
4- آيا زيارت قبور شرك است؟


و....
و....
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش