التنقيح في المنطق: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎آ' به 'ی‌آ')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎ب' به 'ه‌ب')
    خط ۴۷: خط ۴۷:
    در انتهای کار، تصاویری از چهار نسخه از نسخه‌های خطی این کتاب را ارائه می‌کند.
    در انتهای کار، تصاویری از چهار نسخه از نسخه‌های خطی این کتاب را ارائه می‌کند.


    وی در بخش بیان روش‎های عمده منطق‎نگاری میان مسلمانان، روش‎ای منطق‎نگاری نُه‎بخشی، دوبخشی و تلفیقی را بیان می‌کند. «مدخل، مقولات، عبارت و هفت فصل نخست قیاس (تا پایان اشکال وجودی و قیاس‎های حملی) تا قرن سوم توسط معلمان مسیحی در مدارس آموزش داده می‌شد... هنگامی که مسلمانان خود اداره مدارس و امر آموزش را به دست گرفتند، آموزش منطق شامل همه بخش‎های نه‌گانه شد.
    وی در بخش بیان روش‎های عمده منطق‎نگاری میان مسلمانان، روش‎ای منطق‎نگاری نُه‌بخشی، دوبخشی و تلفیقی را بیان می‌کند. «مدخل، مقولات، عبارت و هفت فصل نخست قیاس (تا پایان اشکال وجودی و قیاس‎های حملی) تا قرن سوم توسط معلمان مسیحی در مدارس آموزش داده می‌شد... هنگامی که مسلمانان خود اداره مدارس و امر آموزش را به دست گرفتند، آموزش منطق شامل همه بخش‎های نه‌گانه شد.
    سپس از مهم‎ترین آثار منطق نه‎‎بخشی در دوره پس از فارابی یاد می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/7 ر.ک: همان، صفحات هفت و هشت]</ref>.
    سپس از مهم‎ترین آثار منطق نه‎‎بخشی در دوره پس از فارابی یاد می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/7 ر.ک: همان، صفحات هفت و هشت]</ref>.


    وی «الإشارات و التنبيهات» بوعلی را سرآغاز نگارش منطق دووجهی می‌داند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/9 ر.ک: همان، صفحه نُه]</ref>.
    وی «الإشارات و التنبيهات» بوعلی را سرآغاز نگارش منطق دووجهی می‌داند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/9 ر.ک: همان، صفحه نُه]</ref>.


    او در ادامه می‌نویسد: «عده‌ای در نگارش منطق سعی کرده‌اند دو ساختار نه‎بخشی و دوبخشی را تلفیق کنند. آنان از طرفی بر اهمیت استقلال منطق تعریف پی برده‌اند و مانند منطق‎نگاران دوبخشی آن را پیش از قیاس مورد بحث قرار داده‌اند و از طرف دیگر سعی کرده‌اند، نه ‎بخش ارسطویی را بدون حذف و ارجاع به دیگر بخش‎ها بیاورند. چنین آثاری در واقع دارای ده بخش هستند: الفاظ، مدخل، قول شارح، قضیه، قیاس، برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه. [[ابن سهلان ساوی، عمر بن سهلان|ابن سهلان ساوی]] (506-‎567) مؤلّف [[البصائر النصيرية في علم المنطق|البصائر النصيرية]] و تبصره و افضل‌الدین کاشانی نویسنده المنهاج المبين (576-‎667) از متقدمان و [[شهابی، محمود|محمود شهابی]] مؤلف رهبر خرد (1353-‎1406) و محمد خوانساری مؤلف منطق صوری از معاصران، بر چنین روشی نگارش منطق را استوار ساخته‌اند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/15 همان، صفحه پانزده]</ref>.
    او در ادامه می‌نویسد: «عده‌ای در نگارش منطق سعی کرده‌اند دو ساختار نه‌بخشی و دوبخشی را تلفیق کنند. آنان از طرفی بر اهمیت استقلال منطق تعریف پی برده‌اند و مانند منطق‎نگاران دوبخشی آن را پیش از قیاس مورد بحث قرار داده‌اند و از طرف دیگر سعی کرده‌اند، نه ‎بخش ارسطویی را بدون حذف و ارجاع به دیگر بخش‎ها بیاورند. چنین آثاری در واقع دارای ده بخش هستند: الفاظ، مدخل، قول شارح، قضیه، قیاس، برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه. [[ابن سهلان ساوی، عمر بن سهلان|ابن سهلان ساوی]] (506-‎567) مؤلّف [[البصائر النصيرية في علم المنطق|البصائر النصيرية]] و تبصره و افضل‌الدین کاشانی نویسنده المنهاج المبين (576-‎667) از متقدمان و [[شهابی، محمود|محمود شهابی]] مؤلف رهبر خرد (1353-‎1406) و محمد خوانساری مؤلف منطق صوری از معاصران، بر چنین روشی نگارش منطق را استوار ساخته‌اند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/15 همان، صفحه پانزده]</ref>.


    کتاب التنقيح شامل نُه بخش است و به همین سبب ظاهر تبویب، موهم‎ نُه‎بخشی بودن ساختار آن است. نه‌تنها این اثر بلکه بسیاری از منطق‎نگاری‎های دوبخشی متأخر، شامل نُه بخش عمده‌اند و این نه به دلیل نُه‎بخشی بودن ساختار منطقی آنها، بلکه به دلیل حفظ ظواهر سنّت ارسطویی است... نُه بخش کتاب التنقيح شامل همه صناعات خمس نیست، بلکه مانند اشارات به بحث اجمالی از برهان و مغالطه بسنده کرده است. پراکندگی مباحث دوبخشی در ابواب التنقيح، شیوه خاصی دارد و تابع آثار پیشین نیست. ملاصدرا اثر خود را شامل نه باب و هر باب را شامل چندین فصل قرار داده و عناوین باب و فصل را به‌ترتیب «اشراق» و «لمعه» نامیده و موضوع هر اشراقی را گاهی با تعابیر ارسطویی و گاهی با تعابیر متداول متأخر می‌آورد.
    کتاب التنقيح شامل نُه بخش است و به همین سبب ظاهر تبویب، موهم‎ نُه‌بخشی بودن ساختار آن است. نه‌تنها این اثر بلکه بسیاری از منطق‎نگاری‎های دوبخشی متأخر، شامل نُه بخش عمده‌اند و این نه به دلیل نُه‌بخشی بودن ساختار منطقی آنها، بلکه به دلیل حفظ ظواهر سنّت ارسطویی است... نُه بخش کتاب التنقيح شامل همه صناعات خمس نیست، بلکه مانند اشارات به بحث اجمالی از برهان و مغالطه بسنده کرده است. پراکندگی مباحث دوبخشی در ابواب التنقيح، شیوه خاصی دارد و تابع آثار پیشین نیست. ملاصدرا اثر خود را شامل نه باب و هر باب را شامل چندین فصل قرار داده و عناوین باب و فصل را به‌ترتیب «اشراق» و «لمعه» نامیده و موضوع هر اشراقی را گاهی با تعابیر ارسطویی و گاهی با تعابیر متداول متأخر می‌آورد.


    اشراق اول با عنوان «ایساغوجی» علاوه بر کلیات پنج‎گانه، شامل تعریف منطق و دلالت‎شناسی و نسبت‎های چهارگانه است. اشراق دوم در «اقوال شارحه» است. اشراق سوم با تعبیر ارسطویی «باری‌ارمیناس» به بحث از تعریف و اقسام قضیه می‌پردازد. اشراق چهارم «موجهات»، «تناقض» و «عکس» را مورد بحث قرار می‌دهد. اشراق پنجم با عنوان «ترکیب ثانی» به بحث از قیاس می‌پردازد. ارسطو بحث از قیاس را تحت عنوان «تحلیل اوّل» آورده است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] عنوان «ترکیب ثانی» را از خواجه طوسی متأثر است که تألیف قیاسی را در برابر تألیف قضیه، تألیف یا ترکیب ثانی می‌نامید. اشراق ششم به «قیاس خلف» اختصاص دارد و اشراق هفتم به بیان اقسام سه‌گانه «استدلال» می‌پردازد. اشراق هشتم و نهم به‌ترتیب در «برهان» و «مغالطه» است که بیش‎وکم به روش اشارات نگارش یافته‌اند. التنقيح علاوه بر ساختار منطقی به‎لحاظ تحلیل مسائل منطقی نیز به روش دوبخشی است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/15 ر.ک: همان، صفحات پانزده تا هفده]</ref>.
    اشراق اول با عنوان «ایساغوجی» علاوه بر کلیات پنج‎گانه، شامل تعریف منطق و دلالت‎شناسی و نسبت‎های چهارگانه است. اشراق دوم در «اقوال شارحه» است. اشراق سوم با تعبیر ارسطویی «باری‌ارمیناس» به بحث از تعریف و اقسام قضیه می‌پردازد. اشراق چهارم «موجهات»، «تناقض» و «عکس» را مورد بحث قرار می‌دهد. اشراق پنجم با عنوان «ترکیب ثانی» به بحث از قیاس می‌پردازد. ارسطو بحث از قیاس را تحت عنوان «تحلیل اوّل» آورده است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] عنوان «ترکیب ثانی» را از خواجه طوسی متأثر است که تألیف قیاسی را در برابر تألیف قضیه، تألیف یا ترکیب ثانی می‌نامید. اشراق ششم به «قیاس خلف» اختصاص دارد و اشراق هفتم به بیان اقسام سه‌گانه «استدلال» می‌پردازد. اشراق هشتم و نهم به‌ترتیب در «برهان» و «مغالطه» است که بیش‎وکم به روش اشارات نگارش یافته‌اند. التنقيح علاوه بر ساختار منطقی به‎لحاظ تحلیل مسائل منطقی نیز به روش دوبخشی است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/15 ر.ک: همان، صفحات پانزده تا هفده]</ref>.