التفسير المنسوب إلى الإمام أبي‌محمد الحسن بن علي العسكري عليهم‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
خط ۳۱: خط ۳۱:
'''التفسير المنسوب إلى الإمام أبي‌محمد الحسن بن علي العسكري عليهم‌السلام''' از تفاسير روايى اماميه، متعلق به قرن سوم.
'''التفسير المنسوب إلى الإمام أبي‌محمد الحسن بن علي العسكري عليهم‌السلام''' از تفاسير روايى اماميه، متعلق به قرن سوم.


متن اين تفسير تا پايان آيۀ 282 سورۀ بقره موجود است. اين تفسير با بيان رواياتى راجع به فضائل قرآن و تأويل و آداب قرائت قرآن آغاز شده و با ذكر احاديثى مشتمل بر فضائل اهل‌بيت.<ref>براى نمونه-حديث سد الابواب، ص17</ref> و مثالب دشمنان اهل‌بيت.<ref>ص 47</ref> ادامه يافته است. بحثهاى متعددى نيز دربارۀ سيرۀ نبوى، بخصوص راجع به مناسبات پيامبر و يهوديان، مطرح شده است.<ref>-ص 161-163، 190- 192، 406-407</ref> در مجموع، در اين تفسير 379 حديث آمده است. بيشتر روايات طولانى و مفصّل است، به طورى كه گاه يك روايت چندين صفحه را در بر مى‌گيرد.<ref>-ص 656-672</ref> و به همين جهت، در برخى موارد ساختار روايى از بين رفته است. در برخى روايات نيز آشفتگى وجود دارد.
متن اين تفسير تا پایان آيۀ 282 سورۀ بقره موجود است. اين تفسير با بيان رواياتى راجع به فضائل قرآن و تأويل و آداب قرائت قرآن آغاز شده و با ذكر احاديثى مشتمل بر فضائل اهل‌بيت.<ref>براى نمونه-حديث سد الابواب، ص17</ref> و مثالب دشمنان اهل‌بيت.<ref>ص 47</ref> ادامه يافته است. بحثهاى متعددى نيز دربارۀ سيرۀ نبوى، بخصوص راجع به مناسبات پيامبر و يهوديان، مطرح شده است.<ref>-ص 161-163، 190- 192، 406-407</ref> در مجموع، در اين تفسير 379 حديث آمده است. بيشتر روايات طولانى و مفصّل است، به طورى كه گاه يك روايت چندين صفحه را در بر مى‌گيرد.<ref>-ص 656-672</ref> و به همين جهت، در برخى موارد ساختار روايى از بين رفته است. در برخى روايات نيز آشفتگى وجود دارد.


در اين تفسير برخى آيات تأويل شده و بيشتر تأويلها دربارۀ معجزات پيامبر و امامان است.<ref>-ص 429-441، 497-500</ref>
در اين تفسير برخى آيات تأويل شده و بيشتر تأويلها دربارۀ معجزات پيامبر و امامان است.<ref>-ص 429-441، 497-500</ref>
خط ۴۵: خط ۴۵:
با وجود قدمت اين تفسير، وثاقت آن در بين علماى اماميه از گذشته مورد بحث بوده است. محمد بن على بن بابويه، معروف به [[شيخ صدوق]] (متوفى 381)، نخستين عالم امامى است كه از اين تفسير مطالب فراوانى در كتب خود نقل كرده، گر چه دربارۀ وثاقت يا عدم اعتبار آن سخنى نگفته است.
با وجود قدمت اين تفسير، وثاقت آن در بين علماى اماميه از گذشته مورد بحث بوده است. محمد بن على بن بابويه، معروف به [[شيخ صدوق]] (متوفى 381)، نخستين عالم امامى است كه از اين تفسير مطالب فراوانى در كتب خود نقل كرده، گر چه دربارۀ وثاقت يا عدم اعتبار آن سخنى نگفته است.


[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|ابن بابويه]] متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]].<ref>ج 1، ص3</ref>، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پايان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است.<ref>1413، ج 2، ص211-212</ref> بر اين اساس، اگر [[شيخ صدوق]] خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] (متوفى 450؛<ref>ص 391-392</ref> است كه در ذيل آثار [[شيخ صدوق]] به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد.<ref>ص 47</ref> [[شيخ صدوق]] است. در آخر آن روايت نيز [[شيخ صدوق]] بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است.<ref>-التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص50-52</ref>
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|ابن بابويه]] متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]].<ref>ج 1، ص3</ref>، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پایان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است.<ref>1413، ج 2، ص211-212</ref> بر اين اساس، اگر [[شيخ صدوق]] خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] (متوفى 450؛<ref>ص 391-392</ref> است كه در ذيل آثار [[شيخ صدوق]] به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد.<ref>ص 47</ref> [[شيخ صدوق]] است. در آخر آن روايت نيز [[شيخ صدوق]] بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است.<ref>-التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص50-52</ref>


نخستين منتقد وثاقت تفسير، [[غضایری، حسین بن عبیدالله|احمد بن حسين بن عبيداللّه غضائرى]]، معروف به [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]]، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از [[امام حسن عسکری(ع)]] روايت كرده‌اند-مجهول خوانده است. [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]] تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است.<ref>علامه حلّى، ص256-257؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص288، پانويس</ref>
نخستين منتقد وثاقت تفسير، [[غضایری، حسین بن عبیدالله|احمد بن حسين بن عبيداللّه غضائرى]]، معروف به [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]]، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از [[امام حسن عسکری(ع)]] روايت كرده‌اند-مجهول خوانده است. [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]] تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است.<ref>علامه حلّى، ص256-257؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص288، پانويس</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش