۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
'''التفسير المنسوب إلى الإمام أبيمحمد الحسن بن علي العسكري عليهمالسلام''' از تفاسير روايى اماميه، متعلق به قرن سوم. | '''التفسير المنسوب إلى الإمام أبيمحمد الحسن بن علي العسكري عليهمالسلام''' از تفاسير روايى اماميه، متعلق به قرن سوم. | ||
متن اين تفسير تا | متن اين تفسير تا پایان آيۀ 282 سورۀ بقره موجود است. اين تفسير با بيان رواياتى راجع به فضائل قرآن و تأويل و آداب قرائت قرآن آغاز شده و با ذكر احاديثى مشتمل بر فضائل اهلبيت.<ref>براى نمونه-حديث سد الابواب، ص17</ref> و مثالب دشمنان اهلبيت.<ref>ص 47</ref> ادامه يافته است. بحثهاى متعددى نيز دربارۀ سيرۀ نبوى، بخصوص راجع به مناسبات پيامبر و يهوديان، مطرح شده است.<ref>-ص 161-163، 190- 192، 406-407</ref> در مجموع، در اين تفسير 379 حديث آمده است. بيشتر روايات طولانى و مفصّل است، به طورى كه گاه يك روايت چندين صفحه را در بر مىگيرد.<ref>-ص 656-672</ref> و به همين جهت، در برخى موارد ساختار روايى از بين رفته است. در برخى روايات نيز آشفتگى وجود دارد. | ||
در اين تفسير برخى آيات تأويل شده و بيشتر تأويلها دربارۀ معجزات پيامبر و امامان است.<ref>-ص 429-441، 497-500</ref> | در اين تفسير برخى آيات تأويل شده و بيشتر تأويلها دربارۀ معجزات پيامبر و امامان است.<ref>-ص 429-441، 497-500</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
با وجود قدمت اين تفسير، وثاقت آن در بين علماى اماميه از گذشته مورد بحث بوده است. محمد بن على بن بابويه، معروف به [[شيخ صدوق]] (متوفى 381)، نخستين عالم امامى است كه از اين تفسير مطالب فراوانى در كتب خود نقل كرده، گر چه دربارۀ وثاقت يا عدم اعتبار آن سخنى نگفته است. | با وجود قدمت اين تفسير، وثاقت آن در بين علماى اماميه از گذشته مورد بحث بوده است. محمد بن على بن بابويه، معروف به [[شيخ صدوق]] (متوفى 381)، نخستين عالم امامى است كه از اين تفسير مطالب فراوانى در كتب خود نقل كرده، گر چه دربارۀ وثاقت يا عدم اعتبار آن سخنى نگفته است. | ||
[[ابنبابویه، محمد بن علی|ابن بابويه]] متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[من لايحضره الفقيه]].<ref>ج 1، ص3</ref>، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در | [[ابنبابویه، محمد بن علی|ابن بابويه]] متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[من لايحضره الفقيه]].<ref>ج 1، ص3</ref>، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پایان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است.<ref>1413، ج 2، ص211-212</ref> بر اين اساس، اگر [[شيخ صدوق]] خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] (متوفى 450؛<ref>ص 391-392</ref> است كه در ذيل آثار [[شيخ صدوق]] به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد.<ref>ص 47</ref> [[شيخ صدوق]] است. در آخر آن روايت نيز [[شيخ صدوق]] بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است.<ref>-التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص50-52</ref> | ||
نخستين منتقد وثاقت تفسير، [[غضایری، حسین بن عبیدالله|احمد بن حسين بن عبيداللّه غضائرى]]، معروف به [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]]، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از [[امام حسن عسکری(ع)]] روايت كردهاند-مجهول خوانده است. [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]] تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است.<ref>علامه حلّى، ص256-257؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص288، پانويس</ref> | نخستين منتقد وثاقت تفسير، [[غضایری، حسین بن عبیدالله|احمد بن حسين بن عبيداللّه غضائرى]]، معروف به [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]]، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از [[امام حسن عسکری(ع)]] روايت كردهاند-مجهول خوانده است. [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]] تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است.<ref>علامه حلّى، ص256-257؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص288، پانويس</ref> |
ویرایش