التفسير المنسوب إلى الإمام أبي‌محمد الحسن بن علي العسكري عليهم‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن غضائرى' به 'ابن غضائرى '
جز (جایگزینی متن - 'امام عسكری‌عليه‌السلام' به 'امام عسكری‌عليه‌السلام ')
جز (جایگزینی متن - 'ابن غضائرى' به 'ابن غضائرى ')
خط ۶۰: خط ۶۰:
ابن بابويه متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]] .<ref>ج 1، ص 3</ref>، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پايان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است .<ref>1413، ج 2، ص 211-212</ref> بر اين اساس، اگر [[شيخ صدوق]] خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] (متوفى 450؛<ref>ص 391-392</ref> است كه در ذيل آثار [[شيخ صدوق]] به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد .<ref>ص 47</ref> [[شيخ صدوق]] است. در آخر آن روايت نيز [[شيخ صدوق]] بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است .<ref>-التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص 50-52</ref>
ابن بابويه متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]] .<ref>ج 1، ص 3</ref>، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پايان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است .<ref>1413، ج 2، ص 211-212</ref> بر اين اساس، اگر [[شيخ صدوق]] خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] (متوفى 450؛<ref>ص 391-392</ref> است كه در ذيل آثار [[شيخ صدوق]] به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد .<ref>ص 47</ref> [[شيخ صدوق]] است. در آخر آن روايت نيز [[شيخ صدوق]] بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است .<ref>-التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص 50-52</ref>


نخستين منتقد وثاقت تفسير، [[غضایری، حسین بن عبیدالله|احمد بن حسين بن عبيد اللّه غضائرى]] ، معروف به ابن غضائرى، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از امام حسن عسكرى روايت كرده‌اند-مجهول خوانده است. ابن غضائرى تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است .<ref>علامه حلّى، ص 256-257؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 288، پانويس</ref>
نخستين منتقد وثاقت تفسير، [[غضایری، حسین بن عبیدالله|احمد بن حسين بن عبيد اللّه غضائرى]] ، معروف به [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]] ، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از امام حسن عسكرى روايت كرده‌اند-مجهول خوانده است. [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]]  تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است .<ref>علامه حلّى، ص 256-257؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 288، پانويس</ref>


معتقدان به وثاقت متن تفسير در نقد كلام ابن غضائرى دلايلى آورده‌اند، از جمله گفته‌اند كه در انتساب متن كتاب الضعفاء به ابن غضائرى ترديد وجود دارد .<ref>[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 288-289، پانويس، ج 10، ص 88-89</ref> و بر اساس متن تفسير، ابن سيار و ابويعقوب متن را بدون واسطه از امام روايت كرده‌اند. همچنين در تفسير تصريح شده است كه پدران اين دو بعد از مدتى سكونت در سامرا به شهر خود بازگشتند .<ref>ص 12</ref> و در اسناد روايت كتاب ذكرى از پدران آن دو نيست .<ref>ص 9</ref>
معتقدان به وثاقت متن تفسير در نقد كلام [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]]  دلايلى آورده‌اند، از جمله گفته‌اند كه در انتساب متن كتاب الضعفاء به [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]]  ترديد وجود دارد .<ref>[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 288-289، پانويس، ج 10، ص 88-89</ref> و بر اساس متن تفسير، ابن سيار و ابويعقوب متن را بدون واسطه از امام روايت كرده‌اند. همچنين در تفسير تصريح شده است كه پدران اين دو بعد از مدتى سكونت در سامرا به شهر خود بازگشتند .<ref>ص 12</ref> و در اسناد روايت كتاب ذكرى از پدران آن دو نيست .<ref>ص 9</ref>


بنابراين، ذكر نام آنها در برخى روايات ديگر، سهو كاتب است .<ref>[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 292</ref>، اما اين مطلب پذيرفتنى نيست، زيرا نام پدران ابن سيار و ابويعقوب در تمام روايات منقول از اين تفسير در آثار متعدد [[شيخ صدوق]] آمده است .<ref>براى نمونه 1361 ش، ص 4، 24، 33</ref>
بنابراين، ذكر نام آنها در برخى روايات ديگر، سهو كاتب است .<ref>[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 292</ref>، اما اين مطلب پذيرفتنى نيست، زيرا نام پدران ابن سيار و ابويعقوب در تمام روايات منقول از اين تفسير در آثار متعدد [[شيخ صدوق]] آمده است .<ref>براى نمونه 1361 ش، ص 4، 24، 33</ref>
خط ۶۸: خط ۶۸:
دربارۀ سهل بن احمد هم [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] .<ref>ص 186</ref>، ضمن معرفى او، وى را از جمله كسانى دانسته كه بر آنها خرده‌اى نيست. [[خطيب بغدادى]] .<ref>ج 9، ص 122</ref> تنها به تشيع سهل بن احمد و نمازگزاردن [[شيخ مفيد]] (متوفى 413) بر جنازۀ وى اشاره كرده است كه اين مطلب بر جلالت مكان وى در بين اماميه دلالت دارد.
دربارۀ سهل بن احمد هم [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] .<ref>ص 186</ref>، ضمن معرفى او، وى را از جمله كسانى دانسته كه بر آنها خرده‌اى نيست. [[خطيب بغدادى]] .<ref>ج 9، ص 122</ref> تنها به تشيع سهل بن احمد و نمازگزاردن [[شيخ مفيد]] (متوفى 413) بر جنازۀ وى اشاره كرده است كه اين مطلب بر جلالت مكان وى در بين اماميه دلالت دارد.


نكتۀ جالب توجه ديگر قرار داشتن پدر ابن غضائرى در طريق روايت تفسير با همين سلسله سند متداول است .<ref>مجلسى، ج 105، ص 78</ref> برخى گفته‌اند كه طريق [[شيخ صدوق]] در روايت اين تفسير، متعدد است، زيرا در مواردى به جاى محمد بن قاسم استرآبادى از محمد بن على استرآبادى، در طريق خود از دو راوى تفسير، ياد كرده است .<ref>-ابن بابويه، 1417، ص 240؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 286، پانويس</ref> بعيد نيست كه اين دو، يكى بوده باشند، زيرا ذكر نام جد به جاى پدر متداول بوده است.
نكتۀ جالب توجه ديگر قرار داشتن پدر [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]]  در طريق روايت تفسير با همين سلسله سند متداول است .<ref>مجلسى، ج 105، ص 78</ref> برخى گفته‌اند كه طريق [[شيخ صدوق]] در روايت اين تفسير، متعدد است، زيرا در مواردى به جاى محمد بن قاسم استرآبادى از محمد بن على استرآبادى، در طريق خود از دو راوى تفسير، ياد كرده است .<ref>-ابن بابويه، 1417، ص 240؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 286، پانويس</ref> بعيد نيست كه اين دو، يكى بوده باشند، زيرا ذكر نام جد به جاى پدر متداول بوده است.


همچنين ذكر شده كه حسن بن خالد برقى تفسيرى در 120 جزء به املاى امام حسن عسكرى نگاشته است .<ref>ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص 34</ref>، اما [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] .<ref>متوفى 460؛ص 462</ref> حسن بن خالد برقى را جزو كسانى دانسته كه ائمه را درك نكرده و از آنان به طور غير مستقيم روايت كرده‌اند. [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدّث نورى]]  (متوفى 1320؛ج 5، ص 188)، با استناد به گفتۀ ابن شهر آشوب (متوفى 588)، قاطعانه تفسير برقى را طريق ديگر روايت متن تفسير امام عسكرى دانسته است، اما مشكل پذيرش اين قول اين است كه هيچ روايتى از اين تفسير وجود ندارد كه نام برقى در آن ذكر شده باشد. همچنين [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]] .<ref>ج 4، ص 283- 285</ref> اشاره كرده كه مراد از عسكرى در قول ابن شهر آشوب، امام هادی‌عليه‌السلام است و حسن بن خالد نمى‌تواند از راويان امام حسن عسكرى باشد .<ref>قس تسترى، ج 3، ص 228</ref>
همچنين ذكر شده كه حسن بن خالد برقى تفسيرى در 120 جزء به املاى امام حسن عسكرى نگاشته است .<ref>ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص 34</ref>، اما [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] .<ref>متوفى 460؛ص 462</ref> حسن بن خالد برقى را جزو كسانى دانسته كه ائمه را درك نكرده و از آنان به طور غير مستقيم روايت كرده‌اند. [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدّث نورى]]  (متوفى 1320؛ج 5، ص 188)، با استناد به گفتۀ ابن شهر آشوب (متوفى 588)، قاطعانه تفسير برقى را طريق ديگر روايت متن تفسير امام عسكرى دانسته است، اما مشكل پذيرش اين قول اين است كه هيچ روايتى از اين تفسير وجود ندارد كه نام برقى در آن ذكر شده باشد. همچنين [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]] .<ref>ج 4، ص 283- 285</ref> اشاره كرده كه مراد از عسكرى در قول ابن شهر آشوب، امام هادی‌عليه‌السلام است و حسن بن خالد نمى‌تواند از راويان امام حسن عسكرى باشد .<ref>قس تسترى، ج 3، ص 228</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش