التعليقات علی شرح الدواني العقائد العضدية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
كتاب تعليقات، يك بار يا دو بار به نام [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، در مصر به چاپ رسيده است و تاريخ نگارش آن طورى كه در كتاب ذكر شده، سال 1292 قمرى است كه سيد، در مصر اقامت داشت و به تدريس فلسفه مشغول بود و [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، در آن تاريخ هنوز جوان بود و در الازهر درس مى‌خواند و ممكن نيست كه شاگردى در 22 سالگى، اين چنين كتاب مهم و به اين سطح علمى تألیف كند.
كتاب تعليقات، يك بار يا دو بار به نام [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، در مصر به چاپ رسيده است و تاريخ نگارش آن طورى كه در كتاب ذكر شده، سال 1292 قمرى است كه سيد، در مصر اقامت داشت و به تدريس فلسفه مشغول بود و [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، در آن تاريخ هنوز جوان بود و در الازهر درس مى‌خواند و ممكن نيست كه شاگردى در 22 سالگى، اين چنين كتاب مهم و به اين سطح علمى تألیف كند.


آنچه استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد‌ ‎هادى خسرو شاهى]] مى‌گويد، همان نتيجه‌اى است كه دكتور محمد عماره، دانشمند مصرى، به آن رسيده است. موصوف در مقدمه‌اى كه به نام بررسى كتاب " التعليقات على شرح العقائد العضدية" در 22 صفحه بر اين كتاب نگاشته و قبل از شروع متن به چاپ رسيده است، انتساب آن را به [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، نفى نموده و بر انتساب آن به سيد‌ ‎جمال‌الدين صحه مى‌گذارد.
آنچه استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد‌ ‎هادى خسرو شاهى]] مى‌گويد، همان نتيجه‌اى است كه دكتور محمد عماره، دانشمند مصرى، به آن رسيده است. موصوف در مقدمه‌اى كه به نام بررسى كتاب " التعليقات على شرح العقائد العضدية" در 22 صفحه بر اين كتاب نگاشته و قبل از شروع متن به چاپ رسيده است، انتساب آن را به [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، نفى نموده و بر انتساب آن به [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] صحه مى‌گذارد.


كتاب در اواخر ذوالحجه سال 1292 هجرى قمرى و اوايل سال 1876 ميلادى، پایان يافته است كه شيخ محمد عبده در آن زمان در الازهر تحصيل مى‌كرد و حتى مقالاتى كه او بعد از اين تاريخ نگاشته است، بسيار بسيط مى‌باشد.
كتاب در اواخر ذوالحجه سال 1292 هجرى قمرى و اوايل سال 1876 ميلادى، پایان يافته است كه شيخ محمد عبده در آن زمان در الازهر تحصيل مى‌كرد و حتى مقالاتى كه او بعد از اين تاريخ نگاشته است، بسيار بسيط مى‌باشد.
خط ۵۱: خط ۵۱:
هر كسى كه اين مرحله زندگى شيخ محمد عبده را نگاشته، ادعا نه نموده است كه [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، شرح عقايد عضديه، را تدريس مى‌نموده است.
هر كسى كه اين مرحله زندگى شيخ محمد عبده را نگاشته، ادعا نه نموده است كه [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، شرح عقايد عضديه، را تدريس مى‌نموده است.


از زبان [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، روايت شده است كه اين كتاب را با چند كتاب كلامى ديگر، نزد سيد‌ ‎جمال‌الدين فرا گرفته است.
از زبان [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، روايت شده است كه اين كتاب را با چند كتاب كلامى ديگر، نزد [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] فرا گرفته است.


در تعليقات بر شرح عقايد عضديه در چند جاى، [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]] حاشيه نگاشته است كه خود مى‌رساند كه اين حاشيه‌هاى معدود و محدود بر تعليقات استادش، سيد‌ ‎جمال‌الدين باشد.
در تعليقات بر شرح عقايد عضديه در چند جاى، [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]] حاشيه نگاشته است كه خود مى‌رساند كه اين حاشيه‌هاى معدود و محدود بر تعليقات استادش، [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] باشد.


در تعليقات شرح عقايد عضديه در تبصره بر يك نظر "[[دوانی، محمد بن اسعد|دوانى]]" شارح عقايد عضديه، آمده است كه هيج يك از حكما و متكلمان، جز او به اين نظر نيستند.
در تعليقات شرح عقايد عضديه در تبصره بر يك نظر "[[دوانی، محمد بن اسعد|دوانى]]" شارح عقايد عضديه، آمده است كه هيج يك از حكما و متكلمان، جز او به اين نظر نيستند.


بناء در آن تاريخ، در مصر جز [[سيد‌ ‎جمال‌الدين]] آگاه به فلسفه و علم كلام، ديگر كسى پيدا نمى‌شد تا با اين قاطعيت حرف بزند.
بناء در آن تاريخ، در مصر جز [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] آگاه به فلسفه و علم كلام، ديگر كسى پيدا نمى‌شد تا با اين قاطعيت حرف بزند.


در اين كتاب اصطلاحاتى به زبان فارسی، تركى، هندى، وحتى فرانسه و انگليسى آمده است كه امكانات فهم و آشنايى آن زبان‌ها را در آن ايام، [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]] نداشت.
در اين كتاب اصطلاحاتى به زبان فارسی، تركى، هندى، وحتى فرانسه و انگليسى آمده است كه امكانات فهم و آشنايى آن زبان‌ها را در آن ايام، [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]] نداشت.


استاد محمد عماره، يك سلسله دلايل ديگرى را هم ذكر مى‌كند كه ثابت مى‌سازد كتاب" التعليقات على شرح العقائد العضديه" از سيد‌ ‎جمال‌الدين افغانى است، نه از [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]!
استاد محمد عماره، يك سلسله دلايل ديگرى را هم ذكر مى‌كند كه ثابت مى‌سازد كتاب" التعليقات على شرح العقائد العضديه" از [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين افغانى]] است، نه از [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]!


استاد [[عماره، محمد|عماره]] مى‌گويد كه برخلاف نظر كسانى كه ادعا دارند، كتاب در زمان حيات [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، به چاپ رسيده است و موصوف به آن رضايت داده و انتساب آن را به خويشتن نفى نكرده است، دليل مى‌آورد كه در صفحه آخر كتاب، تاريخ چاپ آن، اواخر شعبان المعظم سال 1323 قمرى آمده است و "استاد امام" در 7 جمادى الاولى همان سال؛ يعنى تقريبا سه ماه قبل از چاپ آن كتاب، داعى اجل را لبيك گفته است و دليل ديگر اينكه در آخرين صفحه آن كتاب چنين آمده است، "العلامة الاوحد، الفهامة الامجد،، المرحوم ال[[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، مفتى الديار المصريه" بناء اين كتاب در زمان حيات شيخ محمد عبده به نشر نرسيده است. زيرا او "مرحوم" خوانده شده است.
استاد [[عماره، محمد|عماره]] مى‌گويد كه برخلاف نظر كسانى كه ادعا دارند، كتاب در زمان حيات [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، به چاپ رسيده است و موصوف به آن رضايت داده و انتساب آن را به خويشتن نفى نكرده است، دليل مى‌آورد كه در صفحه آخر كتاب، تاريخ چاپ آن، اواخر شعبان المعظم سال 1323 قمرى آمده است و "استاد امام" در 7 جمادى الاولى همان سال؛ يعنى تقريبا سه ماه قبل از چاپ آن كتاب، داعى اجل را لبيك گفته است و دليل ديگر اينكه در آخرين صفحه آن كتاب چنين آمده است، "العلامة الاوحد، الفهامة الامجد،، المرحوم ال[[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، مفتى الديار المصريه" بناء اين كتاب در زمان حيات شيخ محمد عبده به نشر نرسيده است. زيرا او "مرحوم" خوانده شده است.


بعد از مقدمه‌ى محققانه [[جمال‌الدین اسدآبادی|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] شناس شهير مصرى، دكتور محمد عماره، كتاب "شرح العقائد العضديه" تألیف محمد بن اسعد الصديق يا جلال‌الدين الدوانى، مى‌آيد و در ادامهء آن كتاب "التعليقات على شرح العقائد العضديه" تألیف سيد‌ ‎جمال‌الدين الحسينى الافغانى كه نام [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، به خاطر نقشش در تدوين اين كتاب نيز آمده است.
بعد از مقدمه‌ى محققانه سيد‌ ‎جمال‌الدين شناس شهير مصرى، دكتور [[عماره، محمد|محمد عماره]]، كتاب "[[شرح العقائد العضديه]]" تألیف محمد بن اسعد الصديق يا [[دوانی، محمد بن اسعد|جلال‌الدين الدوانى]]، مى‌آيد و در ادامهء آن كتاب "التعليقات على شرح العقائد العضديه" تألیف [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين الحسينى الافغانى]] كه نام [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، به خاطر نقشش در تدوين اين كتاب نيز آمده است.


تعليقات [[جمال‌الدین اسدآبادی|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] شامل 222 تعليق يا حاشيه مى‌شود؛ اما همه كتاب را سيد‌ ‎شرح نداده است؛ يعنى كتاب دوانى كه 107 صفحه است، سيد‌ ‎جمال‌الدين 80 صفحه آن را شرح داده است و باقى را فرو گذاشته است.
تعليقات [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] شامل 222 تعليق يا حاشيه مى‌شود؛ اما همه كتاب را سيد‌ ‎شرح نداده است؛ يعنى كتاب دوانى كه 107 صفحه است، [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] 80 صفحه آن را شرح داده است و باقى را فرو گذاشته است.


آنچه را [[جمال‌الدین اسدآبادی|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] شرح نداده است، به مبحث‌هاى معاد روحانى مجازات و محاسبه در روز رستاخيز، صراط، مخلوق بودن بهشت و دوزخ، بهشتيان در جنت جاويدانه‌اند، مرتكب كناه كبيره جاويدان در دوزخ نمى‌ماند، شفاعت پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه وسلم برای مرتكبان گناهان كبيره امتش، عذاب قبر، سؤال منكر و نكير، معجزات، پيامبر صلى‌الله‌عليه وسلم، خاتم پيامبران است، پيامبران معصوم‌اند، كرامات اولیاء حق است، امام بعد از پيامبر صلى‌الله‌عليه وسلم ابوبكر صديق رضى‌الله‌عنه است، سپس عمر فاروق، عثمان ذى النورين و بعدا على رضى‌الله عنهم، معناى افضليت و اينكه اهل قبله را كافر نمى‌دانيم.
آنچه را [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] شرح نداده است، به مبحث‌هاى معاد روحانى مجازات و محاسبه در روز رستاخيز، صراط، مخلوق بودن بهشت و دوزخ، بهشتيان در جنت جاويدانه‌اند، مرتكب كناه كبيره جاويدان در دوزخ نمى‌ماند، شفاعت پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه وسلم برای مرتكبان گناهان كبيره امتش، عذاب قبر، سؤال منكر و نكير، معجزات، پيامبر صلى‌الله‌عليه وسلم، خاتم پيامبران است، پيامبران معصوم‌اند، كرامات اولیاء حق است، امام بعد از پيامبر صلى‌الله‌عليه وسلم ابوبكر صديق رضى‌الله‌عنه است، سپس عمر فاروق، عثمان ذى النورين و بعدا على رضى‌الله عنهم، معناى افضليت و اينكه اهل قبله را كافر نمى‌دانيم.


استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد‌ ‎هادى خسروشاهى]] در مقدمه اين مجموعه، علت اين كه چرا سيد، كتاب را تا آخر شرح نداده است، چنين مى‌گويد:
استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد‌ ‎هادى خسروشاهى]] در مقدمه اين مجموعه، علت اين كه چرا سيد، كتاب را تا آخر شرح نداده است، چنين مى‌گويد:


«سيد‌ ‎جمال‌الدين از استمرار در شرح، به خاطر اجتناب از خوض در مسائل خلافى، به ويژه قضيه خلافت و امامت، توقف نمود. زيرا خوض در اين مسائل برای شيخ محمد عبده و با نظر به معتقدات او، امر آسانى است و معقول نيست كه قلمش در آن حد توقف نمايد.»
«[[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] از استمرار در شرح، به خاطر اجتناب از خوض در مسائل خلافى، به ويژه قضيه خلافت و امامت، توقف نمود. زيرا خوض در اين مسائل برای شيخ محمد عبده و با نظر به معتقدات او، امر آسانى است و معقول نيست كه قلمش در آن حد توقف نمايد.»


استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد‌ ‎هادى خسرو شاهى]] گرچه اين عبارت آخر مقدمه‌اش را دليلى آورده است كه شارح اين تعليقات شيخ محمد عبده نيست، بلكه سيد‌ ‎جمال‌الدين است. اما او در اين سطور مى‌خواهد، حرف دلش را در لفافه بيان كند و صريح نمى‌گويد، اما با اندك‌ترين تعمق هر كس مى‌داند كه ا[[خسروشاهی، سید هادی|ستاد خسرو شاهى]] چه مى‌خواهد بگويد.؟! استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد‌ ‎هادى خسروشاهى]] مى‌گويد يا دقيق‌تر از فحواى كلامش چنين استنباط مى‌شود كه:
استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد‌ ‎هادى خسرو شاهى]] گرچه اين عبارت آخر مقدمه‌اش را دليلى آورده است كه شارح اين تعليقات شيخ محمد عبده نيست، بلكه [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] است. اما او در اين سطور مى‌خواهد، حرف دلش را در لفافه بيان كند و صريح نمى‌گويد، اما با اندك‌ترين تعمق هر كس مى‌داند كه ا[[خسروشاهی، سید هادی|ستاد خسرو شاهى]] چه مى‌خواهد بگويد.؟! استاد [[خسروشاهی، هادی|سيد‌ ‎هادى خسروشاهى]] مى‌گويد يا دقيق‌تر از فحواى كلامش چنين استنباط مى‌شود كه:


[[جمال‌الدین اسدآبادی|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] شيعه است و [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]] سنى. چون مباحث بعدى كتاب مورد بحث، مسأله امامت و خلافت است و سيد‌ ‎جمال‌الدين به خاطر شيعه بودن مخالف آن، نظر دارد، بناء تعليقات و يا تدريس كتاب شرح عقايد را پایان مى‌دهد!
[[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] شيعه است و [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]] سنى. چون مباحث بعدى كتاب مورد بحث، مسأله امامت و خلافت است و [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]] به خاطر شيعه بودن مخالف آن، نظر دارد، بناء تعليقات و يا تدريس كتاب شرح عقايد را پایان مى‌دهد!


اصرار [[خسروشاهی، هادی|استاد خسرو شاهى]] برای شيعه ثابت كردن [[جمال‌الدین اسدآبادی|سيد‌ ‎جمال‌الدين]]، به خاطر اين است كه او را ایرانى ثابت كند و وضع اين مقدمه هم به اصطلاح منطقيون، به خاطر آن نتيجه است. زيرا او مى‌داند كه سادات كنر، اهل سنت‌اند و آسان‌ترين طريقه برای ایرانى ساختن سيد‌ ‎همين مذهب عقيدتى‌اش است.
اصرار [[خسروشاهی، هادی|استاد خسرو شاهى]] برای شيعه ثابت كردن [[اسدآبادی، سید جمال‌الدین|سيد‌ ‎جمال‌الدين]]، به خاطر اين است كه او را ایرانى ثابت كند و وضع اين مقدمه هم به اصطلاح منطقيون، به خاطر آن نتيجه است. زيرا او مى‌داند كه سادات كنر، اهل سنت‌اند و آسان‌ترين طريقه برای ایرانى ساختن سيد‌ ‎همين مذهب عقيدتى‌اش است.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش