التاريخ المنصوري؛ تلخيص الكشف و البيان في حوادث الزمان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '.↵↵↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی'
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به '‌الدين')
جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
 
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR14414J1.jpg|بندانگشتی|التاريخ المنصوري: تلخيص الکشف و البيان في حوادث الزمان]]
| تصویر =NUR14414J1.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =التاريخ المنصوري: تلخيص الکشف و البيان في حوادث الزمان
|+ |
| عنوان‌های دیگر =تلخیص الکشف و البیان فی حوادث الزمان
|-
| پدیدآوران =
! نام کتاب!! data-type='bookName'|التاريخ المنصوري: تلخيص الکشف و البيان في حوادث الزمان
[[حموی، محمد بن علی]] (نویسنده)
|-
|نام های دیگر کتاب
|data-type='otherBookNames'|تلخیص الکشف و البیان فی حوادث الزمان
|-
|پدیدآورندگان
|data-type='authors'|[[حموی، محمد بن علی]] (نويسنده)


[[دودو، ابوالعید]] (محقق)
[[دودو، ابوالعید]] (محقق)
|-
| زبان =عربی
|زبان  
| کد کنگره =‏D‎‏ ‎‏17‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏8
|data-type='language'|عربی
| موضوع =
|-
اسلام - تاریخ
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏D‎‏ ‎‏17‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏8
|-
|موضوع  
|data-type='subject'|اسلام - تاریخ


تاریخ جهان - متون قدیمی تا قرن 14
تاریخ جهان - متون قدیمی تا قرن 14
|-
| ناشر =
|ناشر  
مطبعه الحجاز
|data-type='publisher'|مطبعه الحجاز
| مکان نشر =دمشق - سوریه
|-
| سال نشر = 1401 ‌‎ق
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|دمشق - سوریه
|-
|سال نشر  
|data-type='publishYear'| 1401 هـ.ق
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE14414AUTOMATIONCODE
|}
</div>


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14414AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =14414
| کتابخوان همراه نور =14414
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}
'''تاريخ منصورى (تلخيص الكشف و البيان في حوادث الزمان)'''، اثر ابوفضايل [[حموی، محمد بن علی|محمد بن على بن نظيف حموى]]، با تحقيق و تصحيح دكتر ابوالعيد دودو، از جمله مصادر و منابع مهمى تاريخ است كه به ثبت تاريخچه دولت ايوبيه و جنگ‌هایى كه بين مسلمانان و مسيحيان اتفاق افتاده، پرداخته.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/20113/153 كامل، عياد، 1404، ص153]</ref>و به زبان عربى نوشته شده است.


== معرفى اجمالى ==
==ساختار==
'''تاريخ منصورى (تلخيص الكشف و البيان فى حوادث الزمان)'''، اثر ابوفضايل [[حموی، محمد بن علی|محمد بن على بن نظيف حموى]]، با تحقيق و تصحيح دكتر ابوالعيد دودو، از جمله مصادر و منابع مهمى تاريخ است كه به ثبت تاريخچه دولت ايوبيه و جنگ‌هايى كه بين مسلمانان و مسيحيان اتفاق افتاده، پرداخته ....<ref>كامل، عياد، 1404، ص 153</ref>و به زبان عربى نوشته شده است.
كتاب با مقدمه محقق در ارائه اطلاعاتى پيرامون نویسنده و آثار وى آغاز و مطالب تاريخى، به‌صورت حولى (سال به سال)، از سال 589ق، تا سال 630ق، بيان شده است.


== ساختار ==
اثر حاضر، تلخيص كتاب بزرگى از مؤلف با عنوان «الكشف و البيان في حوادث الزمان» است كه تاريخى مطول و طولانى بوده كه در دست نمى‌باشد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/20113/151 كامل، عياد، ص151]</ref>


==گزارش محتوا==
بيان حوادث تاريخى، از سال 589ق، آغاز شده است. نویسنده در بيان رويدادهاى اين سال، به اين واقعه اشاره مى‌كند كه در اين سال، ملك عادل سيف‌الدين ابوبكر بن ايوب (538 يا 540 / 615ق)، بعد وفات برادرش صلاح‌الدين، به «بلاد الجزيره» مى‌رود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233/2/2 متن كتاب، ص2]</ref>


كتاب با مقدمه محقق در ارائه اطلاعاتى پيرامون نويسنده و آثار وى آغاز و مطالب تاريخى، به‌صورت حولى (سال به سال)، از سال 589ق، تا سال 630ق، بيان شده است.
در سال 590ق، ملك العزيز عثمان (567 / 1172ق)، به دمشق رسيده و پس از چندى محاصره آن، به همراه ملك العادل و ملك الافضل (622ق) به مصر بازگشت.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233/2/4 همان، ص4]</ref>


اثر حاضر، تلخيص كتاب بزرگى از مؤلف با عنوان «الكشف و البيان فى حوادث الزمان» است كه تاريخى مطول و طولانى بوده كه در دست نمى‌باشد. ....<ref>كامل، عياد، ص 151</ref>
در سال 592ق، ملك العزيز، به بركة الجب (در قاهره)، رسيده و به نام برادرش ملك الافضل، خطبه خوانده و ضرب سكه نموده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233/2/4 همان]</ref>


== گزارش محتوا ==
سرفصل سال‌هاى 593 و 594ق نوشته شده، اما واقعه‌اى در آن‌ها ذكر نشده و نویسنده با عبارت «خاليتان»، از آن‌ها گذشته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233/2/6 همان، ص6]</ref>


در سال 594ق، ملك منصور محمد بن تقى‌الدين، پلى را در سمت شرقى مدينة السفلى مصر، ساخته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233/2/6 همان]</ref>


بيان حوادث تاريخى، از سال 589ق، آغاز شده است. نويسنده در بيان رويدادهاى اين سال، به اين واقعه اشاره مى‌كند كه در اين سال، ملك عادل سيف‌الدين ابوبكر بن ايوب (538 يا 540 / 615ق)، بعد وفات برادرش صلاح‌الدين، به «بلاد الجزيره» مى‌رود. ....<ref>متن كتاب، ص 2</ref>
در سال 595ق، اولین فرزند پسر ملك المعظم، به دنيا آمده و در همان سال، ملك العزيز بن ملك الناصر، سلطان مصر، از دنيا رفت. نویسنده، وى را به صفاتى همچون جواد، حليم، خوش‌منظر و نيكوسرشت متصف نموده و وى را ستوده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233/2/7 همان، ص7]</ref>


در سال 590ق، ملك العزيز عثمان (567 / 1172ق)، به دمشق رسيده و پس از چندى محاصره آن، به همراه ملك العادل و ملك الافضل (622ق) به مصر بازگشت. ....<ref>همان، ص 4</ref>
در سال 596ق، ملك منصور بن ملك العزيز عثمان، سلطان گرديده و ملك العادل، وزير او گشت. در اين سال، ملك العادل، فرزندش ملك الكامل را به مصر خوانده و وى را به‌عنوان ولیعهد، معرفى و از مردم برای وى، قسم گرفت.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233/2/13 همان، ص13]</ref>


در سال 592ق، ملك العزيز، به بركة الجب (در قاهره)، رسيده و به نام برادرش ملك الافضل، خطبه خوانده و ضرب سكه نموده است. ....<ref>همان</ref>
در اين سال، الن مشطوب، قراجا و ميمون قصرى، هم‌قسم شدند كه از ياوران ملك الافضل باشند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233/2/13 همان، ص13]</ref>


سرفصل سال‌هاى 593 و 594ق نوشته شده، اما واقعه‌اى در آن‌ها ذكر نشده و نويسنده با عبارت «خاليتان»، از آن‌ها گذشته است. ....<ref>همان، ص 6</ref>
در سال 597ق، رود نيل كم‌آب شده و به واسطه آن، محصولات كشاورزى نيز كم شد نویسنده، اين دوران را اين‌گونه توصيف كرده است: «هر إردب (واحد شمارش) گندم، به پنج دينار طلا خريدوفروش شده و مردم، يكديگر را مى‌خوردند. در اين سال، مصر و قاهره، از جمعيت خالى شد؛ به‌گونه‌اى كه مردم مى‌مردند و كسى يافت نمى‌شد كه آنان را دفن نمايد و ماه‌ها به همان حال مى‌ماندند».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233/2/14 همان، ص14]</ref>


در سال 594ق، ملك منصور محمد بن تقى‌الدين، پلى را در سمت شرقى مدينة السفلى مصر، ساخته است. ....<ref>همان</ref>
اما خوشبختانه مثل اينكه اين وضعيت، زياد ادامه نيافته و در وقايع سال 598ق، اوضاع به واسطه پرآب شدن نيل و در نتيجه افزايش محصولات كشاورزى، بهبود يافته است. در اين سال، سيف الاسلام، فرزندش ملك المعز [العزيز] اسماعيل را از يمن به سمت شام فرستاده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233/2/25 همان، ص25]</ref>


در سال 595ق، اولين فرزند پسر ملك المعظم، به دنيا آمده و در همان سال، ملك العزيز بن ملك الناصر، سلطان مصر، از دنيا رفت. نويسنده، وى را به صفاتى همچون جواد، حليم، خوش‌منظر و نيكوسرشت متصف نموده و وى را ستوده است. ....<ref>همان، ص 7</ref>
در سال 599ق، ملك الاشرف، به قصد لكشركشى به «ماردين» خود را تجهيز كرده و پس از استخدام ابن مشطوب، ملك الافضل را از «سميساط» فراخواند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233/2/38 همان، ص38]</ref>


در سال 596ق، ملك منصور بن ملك العزيز عثمان، سلطان گرديده و ملك العادل، وزير او گشت. در اين سال، ملك العادل، فرزندش ملك الكامل را به مصر خوانده و وى را به‌عنوان وليعهد، معرفى و از مردم براى وى، قسم گرفت. ....<ref>همان، ص 13</ref>
نویسنده به همين منوال، وقايع هر سال را تا سال 630ق ذكر كرده است كه از جمله آن‌ها، عبارتند از:
 
در اين سال، الن مشطوب، قراجا و ميمون قصرى، هم‌قسم شدند كه از ياوران ملك الافضل باشند. ....<ref>همان، ص 13</ref>
 
در سال 597ق، رود نيل كم‌آب شده و به واسطه آن، محصولات كشاورزى نيز كم شد نويسنده، اين دوران را اين‌گونه توصيف كرده است: «هر إردب (واحد شمارش) گندم، به پنج دينار طلا خريدوفروش شده و مردم، يكديگر را مى‌خوردند. در اين سال، مصر و قاهره، از جمعيت خالى شد؛ به‌گونه‌اى كه مردم مى‌مردند و كسى يافت نمى‌شد كه آنان را دفن نمايد و ماه‌ها به همان حال مى‌ماندند». ....<ref>همان، ص 14</ref>
 
اما خوشبختانه مثل اينكه اين وضعيت، زياد ادامه نيافته و در وقايع سال 598ق، اوضاع به واسطه پرآب شدن نيل و در نتيجه افزايش محصولات كشاورزى، بهبود يافته است. در اين سال، سيف الاسلام، فرزندش ملك المعز [العزيز] اسماعيل را از يمن به سمت شام فرستاده است. ....<ref>همان، ص 25</ref>
 
در سال 599ق، ملك الاشرف، به قصد لكشركشى به «ماردين» خود را تجهيز كرده و پس از استخدام ابن مشطوب، ملك الافضل را از «سميساط» فراخواند. ....<ref>همان، ص 38</ref>
 
نويسنده به همين منوال، وقايع هر سال را تا سال 630ق ذكر كرده است كه از جمله آن‌ها، عبارتند از:


صلح بين اتابك موصل و اشرف؛
صلح بين اتابك موصل و اشرف؛
خط ۱۱۶: خط ۹۸:


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
فهرست مطالب و اغلاط متن، در آخر كتاب آمده است.
فهرست مطالب و اغلاط متن، در آخر كتاب آمده است.


خط ۱۲۳: خط ۱۰۳:


==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>
== منابع مقاله ==
==منابع مقاله==
#مقدمه و متن كتاب؛
#[[:noormags:383300|كامل، عياد، «التعريف و النقد: التاريخ منصورى / محمدعلى بن نظيف الحموى» (43 صفحه)، مجله المجمع اللغة العربية بدمشق، المجلد التاسع و الخمسون، ربيع‌الاول 1404، العدد 1 (از صفحه 151 تا 193)]].


1. مقدمه و متن كتاب؛
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


2. كامل، عياد، «التعريف و النقد: التاريخ منصورى / محمدعلى بن نظيف الحموى» (43 صفحه)، مجله المجمع اللغة العربية بدمشق، المجلد التاسع و الخمسون، ربيع الاول 1404، العدد 1 (از صفحه 151 تا 193).


[[رده:کتاب‌شناسی]]


== پیوندها ==
[[رده:تاریخ (عمومی)]]
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/18233 مطالعه کتاب التاريخ المنصوري: تلخيص الکشف و البيان في حوادث الزمان در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[[رده:کتاب‌شناسی]]