۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شـ' به 'ش') |
جز (جایگزینی متن - 'چـ' به 'چ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
نویسنده، احصا و شمارش مورخین اسلامی را ممکن نمیداند؛ لکن بهطور تقریبی مورخین بین قرن چهارم تا نهایت خلافت عباسی در سال 656ق را بیش از 1200 نفر دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص272</ref>. | نویسنده، احصا و شمارش مورخین اسلامی را ممکن نمیداند؛ لکن بهطور تقریبی مورخین بین قرن چهارم تا نهایت خلافت عباسی در سال 656ق را بیش از 1200 نفر دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص272</ref>. | ||
بررسی شخصیت مورخین بزرگ، بخشی از مباحث کتاب را به خود اختصاص داده است. از جمله این شخصیتها محمد بن جریر طبری (310-225ق) است. طبری، برخلاف روشی که در فقه و تفسیر دارد، در تاریخ تنها یک جمعآوریکننده است و معمولا از اظهار نظر خودداری میکند. این رسم، یک رسم سودمند است و آن اینکه روایات موجود در عصر او، دستنخورده و عیناً به آیندگان میرسد و ایشان در رد یا قبول آن آزاد خواهند بود و اما از یک نظر، اثر سوء دارد و آن اینکه هر حدیث بیاعتبار با حدیث معتبر تاریخی همدوش گشته و همه به یک چوب رانده شده و تاریخ، در نظر اکثریت مراجعهکنندگان آن که از قوه اجتهاد و قدرت جرح و تعدیل عاری هستند، به شکلی خلاف حقیقت جلوه میکند؛ بهخصوص که شخصیت طبری نیز پشتوانه این روایات شناخته شود. [[مصطفی، شاکر|شاکر مصطفی]] در این رابطه مینویسد: «اطلاعات تاریخی که طبری در تاریخ خویش گرد میآورد، از موثقترین روایات میباشد؛ زیرا وی مانند محدثی دقیق در انتخاب و اختیار آنها - در حد توان - کوشش بهکار برده و همه وقت آن روایات را با حفظ سلسله روایات نقل میکند». در صفحه بعد اضافه میکند: «طبری در تاریخ اسلامی دقیقاً آنطوری عمل کرد که بخاری و مسلم در حدیث عمل کردند؛ یعنی آنچه اطلاعات صحیح، بلکه از نظر صحت مورد اتفاق تا عهد او موجود بود را در کتاب خویش جمعآوری کرد». این سخنان درست با گفته خود طبری در مقدمه تاریخش که [[مصطفی، شاکر|شاکر مصطفی]] آن را در چند خط بعد نقل میکند، تعارض دارد. در آنجا طبری میگوید: «آنچه من آوردهام، روایات دیگران است. اگر | بررسی شخصیت مورخین بزرگ، بخشی از مباحث کتاب را به خود اختصاص داده است. از جمله این شخصیتها محمد بن جریر طبری (310-225ق) است. طبری، برخلاف روشی که در فقه و تفسیر دارد، در تاریخ تنها یک جمعآوریکننده است و معمولا از اظهار نظر خودداری میکند. این رسم، یک رسم سودمند است و آن اینکه روایات موجود در عصر او، دستنخورده و عیناً به آیندگان میرسد و ایشان در رد یا قبول آن آزاد خواهند بود و اما از یک نظر، اثر سوء دارد و آن اینکه هر حدیث بیاعتبار با حدیث معتبر تاریخی همدوش گشته و همه به یک چوب رانده شده و تاریخ، در نظر اکثریت مراجعهکنندگان آن که از قوه اجتهاد و قدرت جرح و تعدیل عاری هستند، به شکلی خلاف حقیقت جلوه میکند؛ بهخصوص که شخصیت طبری نیز پشتوانه این روایات شناخته شود. [[مصطفی، شاکر|شاکر مصطفی]] در این رابطه مینویسد: «اطلاعات تاریخی که طبری در تاریخ خویش گرد میآورد، از موثقترین روایات میباشد؛ زیرا وی مانند محدثی دقیق در انتخاب و اختیار آنها - در حد توان - کوشش بهکار برده و همه وقت آن روایات را با حفظ سلسله روایات نقل میکند». در صفحه بعد اضافه میکند: «طبری در تاریخ اسلامی دقیقاً آنطوری عمل کرد که بخاری و مسلم در حدیث عمل کردند؛ یعنی آنچه اطلاعات صحیح، بلکه از نظر صحت مورد اتفاق تا عهد او موجود بود را در کتاب خویش جمعآوری کرد». این سخنان درست با گفته خود طبری در مقدمه تاریخش که [[مصطفی، شاکر|شاکر مصطفی]] آن را در چند خط بعد نقل میکند، تعارض دارد. در آنجا طبری میگوید: «آنچه من آوردهام، روایات دیگران است. اگر چیزی در آن، مورد انکار قرار گرفت، یا ناخوشایند شمرده شد، برعهده من، جز مسئولیت نقل نیست». از این گذشته ابن اثـیر مورخ بزرگ و پیرو طبری، بعضی از روایات او را به دلیل اینکه با معیار عقل قابل قبول نبوده، اصلاً نقل نمیکند و ابن خلدون به همین دلیل پارهای از اینگونه روایات را مورد نقد قرار میدهد<ref>ر.ک: جاودان، محمد، ص15</ref>. | ||
اگرچه برای تاریخنگاری طبری امتیازاتی را برشمردهاند، اما بر آن ایراداتی نیز گرفتهاند؛ از جمله اینکه: «توجه او بیشتر به امور سیاسی و مشکلات داخلی حکومت معطوف است؛ ازاینرو عنایتی به فتوح و ارتباط با دولتها و سرزمینهایی همانند اندلس، بیزانس، فرنگ و حالات داخلی آنها ندارد»<ref>ر.ک: آیینهوند، صادق، ص30؛ متن کتاب، ج1، ص261</ref>. | اگرچه برای تاریخنگاری طبری امتیازاتی را برشمردهاند، اما بر آن ایراداتی نیز گرفتهاند؛ از جمله اینکه: «توجه او بیشتر به امور سیاسی و مشکلات داخلی حکومت معطوف است؛ ازاینرو عنایتی به فتوح و ارتباط با دولتها و سرزمینهایی همانند اندلس، بیزانس، فرنگ و حالات داخلی آنها ندارد»<ref>ر.ک: آیینهوند، صادق، ص30؛ متن کتاب، ج1، ص261</ref>. |
ویرایش