البني الأساسية في علم الأخلاق

البنى الأساسية في العلم الأخلاق اثر عربى دكتر محمد جبر، در موضوع فلسفه اخلاق و مبانى اساسى آن مى‌باشد.

‏البنی الأساسیة في علم الأخلاق
البني الأساسية في علم الأخلاق
پدیدآورانجبر، محمد (نویسنده)
ناشردار المعرفة
مکان نشردمشق - سوریه
سال نشر1414 ‌‎ق یا 1994 م
چاپ1
موضوعاخلاق اسلامی
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏SAB‎‏ ‎‏3454*
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب بدون تبويب يا تفصيل خاصى، ارائه شده است.

گزارش محتوا

در مقدمه، مطالبى پيرامون فلسف اخلاق و مبانى آن مطرح شده است. نویسنده معتقد است كه مشكلات گذشتگان پيرامون شناخت اخلاق، با مشكلات ما بسيار تفاوت دارد و تغييرات و دگرگونى‌ها در تعابير اخلاقى در عصر ما بسيار وسيع‌تر از گذشته مى‌باشد.[۱]

متن، پيرامون فلسفه اخلاق و مبانى اساسى در علم اخلاق است. نویسنده، سه مطلب اساسى را پيرامون فلسفه اخلاق ذكر نموده و شرح داده است. اين موارد بدين ترتيب است: سياق تاريخى اخلاق؛ اخلاق و علم؛ معيارى واحد برای اخلاق.

نویسنده، در ابتدا به توضيح و شرح پيرامون سير تحولات اخلاق پرداخته و بيان نموده است كه علم اخلاق با ساير علوم تفاوت دارد. به نظر وى، ماده اساسى اخلاق مدركات حسى نيست و اساس اخلاق در ذات است.[۲]

مؤلف بر اين نظر و عقيده است كه اخلاقى كه با دين مرتبط باشد، قائم بر وصاياى دينى و الهى و قوانين اخلاقى مى‌باشد و هم‌چنين قوانين دينى، اخلاقى و مدنى دائماً از طرف خداوند به انسان رسيده است، هر چند انسان اين مطالب را نداند و به آن آگاهى نداشته باشد. وى بيان نموده كه قوانين دينى و الهى كه از خداوند به انسان رسيده، داراى حكمت‌هایى است و ادراكات بشرى قادر بر دريافت تمامى حكمت‌ها نيستند.[۳]

نویسنده در بخشى ديگر، پيرامون رابطه اخلاق و علم مطالبى را ذكر نموده و شرح و توضيح داده است.[۴]

وى ذكر كرده كه وقتى كه اخلاق مشروط به رابطه‌هاى اجتماعى است، اين سؤال پيش مى‌آيد كه آيا اين روابط اجتماعى مختلف مستدعى راه‌هاى مختلفى از برای اخلاق است يا يك راه واحد برای اين روابط مختلف وجود دارد.

نویسنده، برای توضيح اين مطلب چهار راه از روابط اجتماعى را بيان نموده. نظر نهایى مؤلف در اين مورد وجود راه واحد و پابت است.[۵]

مطلب بعدى در مورد محتويات بنيادى و اساسى اخلاق است. مؤلف، پيرامون مقوله «ضمير» توضيحاتى ذكر نموده و معتقد است ضمير در واقع، ضوابط شخصى مى‌باشد كه برای سير و سلوك انسان، محبوب و مطلوب است. ضمير، عبارت است از معرفت و شناخت خير و شر و چيزى است كه برای انسان، مسؤليت اخلاقى را در پى دارد.[۶]

نویسنده، نظرات مختلف را در زمينه ضمير اخلاقى ذكر نموده كه بدين ترتيب است: تفسير تجربى؛ تفسير تطورى و تفسير وضعى.

از ديگر مطالبى كه نویسنده پيرامون آن توضيح داده، در مورد معتزله و اصول فكرى و اخلاقى آنان است.[۷]

يكى از نظرات مهم معتزله در زمينه اخلاق، اعتقاد به همراه بودن ايمان با عمل صالح است. نویسنده، عمل صالح را در حقيقت يك فعل انسان دانسته و آن را يك مقوله اجتماعى معرفى نموده است. ايمان داشتن به اين عمل نيز فعل انسان به شمار مى‌آيد. وى پيرامون اين مطالب توضيحات مختصرى را ذكر نموده است.[۸]

آخرين مطلبى كه بيان شده، در مورد اين است كه آيا امر به معروف و نهى از منكر در نزد معتزله داراى مقياس واحد و ثابتى است يا معيار ثابتى را نمى‌توان برای آن در نظر گرفت.

نویسنده نظر معتزله را اين گونه بيان نموده كه امر به معروف تابع مامورٌ به است. اگر مامورٌ به واجب باشد، امر به معروف، واجب است و اگر مستحب باشد، امر به معروف مستحب است. اما نهى از منكر به صورت كلى و در هر صورت، واجب است و علت آن، اين است كه تمام منكرات تركش واجب و لازم است، چون منكرات، همراه با قبح و زشتى است.[۹]

وضعيت كتاب

فهرست مطالب و موضوعات و اسامى عربى، در پایان كتاب آورده شده و توضيحات و منابع و مصادر، در پاورقى ذكر شده است.

پانويس

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب؛