۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
| خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
نویسنده، در ابتدا به توضيح و شرح پيرامون سير تحولات اخلاق پرداخته و بيان نموده است كه علم اخلاق با ساير علوم تفاوت دارد. به نظر وى، ماده اساسى اخلاق مدركات حسى نيست و اساس اخلاق در ذات است.<ref>متن، ص13</ref> | نویسنده، در ابتدا به توضيح و شرح پيرامون سير تحولات اخلاق پرداخته و بيان نموده است كه علم اخلاق با ساير علوم تفاوت دارد. به نظر وى، ماده اساسى اخلاق مدركات حسى نيست و اساس اخلاق در ذات است.<ref>متن، ص13</ref> | ||
مؤلف بر اين نظر و عقيده است كه اخلاقى كه با دين مرتبط باشد، قائم بر وصاياى دينى و الهى و قوانين اخلاقى مى‌باشد و هم‌چنين قوانين دينى، اخلاقى و مدنى دائماً از طرف خداوند به انسان رسيده است، هر چند انسان اين مطالب را نداند و به آن آگاهى نداشته باشد. وى بيان نموده كه قوانين دينى و الهى كه از خداوند به انسان رسيده، داراى | مؤلف بر اين نظر و عقيده است كه اخلاقى كه با دين مرتبط باشد، قائم بر وصاياى دينى و الهى و قوانين اخلاقى مى‌باشد و هم‌چنين قوانين دينى، اخلاقى و مدنى دائماً از طرف خداوند به انسان رسيده است، هر چند انسان اين مطالب را نداند و به آن آگاهى نداشته باشد. وى بيان نموده كه قوانين دينى و الهى كه از خداوند به انسان رسيده، داراى حكمت‌هایى است و ادراكات بشرى قادر بر دريافت تمامى حكمت‌ها نيستند.<ref>متن، ص17</ref> | ||
نویسنده در بخشى ديگر، پيرامون رابطه اخلاق و علم مطالبى را ذكر نموده و شرح و توضيح داده است.<ref>متن، ص24</ref> | نویسنده در بخشى ديگر، پيرامون رابطه اخلاق و علم مطالبى را ذكر نموده و شرح و توضيح داده است.<ref>متن، ص24</ref> | ||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
وى ذكر كرده كه وقتى كه اخلاق مشروط به رابطه‌هاى اجتماعى است، اين سوال پيش مى‌آيد كه آيا اين روابط اجتماعى مختلف مستدعى راه‌هاى مختلفى از برای اخلاق است يا يك راه واحد برای اين روابط مختلف وجود دارد. | وى ذكر كرده كه وقتى كه اخلاق مشروط به رابطه‌هاى اجتماعى است، اين سوال پيش مى‌آيد كه آيا اين روابط اجتماعى مختلف مستدعى راه‌هاى مختلفى از برای اخلاق است يا يك راه واحد برای اين روابط مختلف وجود دارد. | ||
نویسنده، برای توضيح اين مطلب چهار راه از روابط اجتماعى را بيان نموده. نظر | نویسنده، برای توضيح اين مطلب چهار راه از روابط اجتماعى را بيان نموده. نظر نهایى مؤلف در اين مورد وجود راه واحد و پابت است.<ref>متن، ص35</ref> | ||
مطلب بعدى در مورد محتويات بنيادى و اساسى اخلاق است. مؤلف، پيرامون مقوله «ضمير» توضيحاتى ذكر نموده و معتقد است ضمير در واقع، ضوابط شخصى مى‌باشد كه برای سير و سلوك انسان، محبوب و مطلوب است. ضمير، عبارت است از معرفت و شناخت خير و شر و چيزى است كه برای انسان، مسؤليت اخلاقى را در پى دارد.<ref>متن، ص54</ref> | مطلب بعدى در مورد محتويات بنيادى و اساسى اخلاق است. مؤلف، پيرامون مقوله «ضمير» توضيحاتى ذكر نموده و معتقد است ضمير در واقع، ضوابط شخصى مى‌باشد كه برای سير و سلوك انسان، محبوب و مطلوب است. ضمير، عبارت است از معرفت و شناخت خير و شر و چيزى است كه برای انسان، مسؤليت اخلاقى را در پى دارد.<ref>متن، ص54</ref> | ||